مولفه هايي از اخلاق اجتماعي پيامبر اکرم (ص) (4)
گذشت از خطاي مردم است:«و خشم خود را فرو مي برند و از مردم در مي گذرند و خدواند نکو کاران را دوست دارد »(1)
مولفه هايي از اخلاق اجتماعي پيامبر اکرم (ص) (4)
گذشت از خطاي مردم است:«و خشم خود را فرو مي برند و از مردم در مي گذرند و خدواند نکو کاران را دوست دارد »(1)
و «و چون به خشم در مي آيند ،در مي گذرند »(2).
رسول خدا (ص)با هشدار نسبت به عواقب زيانبار خشم ،مي فرمود :«غضب سنگي از سوي شيطان است»(3)و «غضب ايمان را فاسد مي کند؛همچنان که سرکه عسل را ».(4)درفرازي ديگر فرمود:«غضب سنگي از (سوي شيطان )درقلب آدمي است؛آيا نديده ايد که چشمان فرد عصباني قرمز مي شود و رگ هايش گشاد مي شود؟پس هر کس اندکي احساس خشم کرد،بايد به زمين بچسبد ».(5)(کنايه از تغيير حالت و خوابيدن روي زمين براي فرو خواباندن خشم).
روزي رسول خدا (ص)ازياران خود پرسيد ؛«درميان شما قهرمان کيست؟»گفتند :شخص بسيار توانمندي که پهلويش به زمين نيايد».پيامبر اکرم(ص)فرمود :«بلکه قهرمان واقعي مردي است که شيطان را در قلبش سرکوب کند و خشم او شديد گردد و خون در رگ هايش آشکار شود؛ولي او خدا را ياد کند و با بردباري خود غضبش را سرکوب کند.»(6)روزي به عده اي برخورد که با بلند کردن سنگي زورآزمايي مي کردند فرمود :«اين چيست ؟گفتند :بلند کردن اين سنگ معياري است که با آن مي فهميم قوي ترين فرد کيست ».فرمود:«مي خواهيد بگويم قوي ترين و توانمند ترين شما کسي است؟»گفتند :«آري ،اي پيامبر خدا!»فرمود:«قوي ترين و توانمند ترين شما کسي است که هنگام خرسندي ،به گناه و باطل نيفتد و خشم وي را از سخن حق دور نسازد و به هنگام قدرت،به کاري که شايسته و حق نيست ،روي نياورد ».(7)ايشان فرو خوردن خشم را موجب تقويت ايمان دانسته مي فرمايد :«هر کس خشمش را فرو خورد ،خدا درونش را از ايمان پر مي کند…»(8)
افزون بر آن،فرو خوردن خشم ؛جلب مهرباني خدا را در پي دارد .از حضرت عيسي (ع)پرسيدند :«سخت ترين چيز چيست؟فرمود :«خشم خدا ».گفتند :«با چه چيز مي توان از خشم خدا در امان ماند؟»فرمود :«اينکه خشمگين نشويد».گفتند :«منشأ خشم چيست ؟»فرمود:«کبر و بزرگ دانستن خود و تحقير و پست شمردن ديگران».(9)
روزي رسول خدا (ص)با اصحاب خود در مسجد نشسته بود.عربي باديه نشين وارد مسجد شد ودرآنجا قضاي حاجت کرد.اصحاب رسول خدا (ص)با عصبانيت بر سرش فرياد کشيدند .رسول خدا (ص) فرمود :«لا تزرموه »(رهايش کنيد بگذاريد کارش را بکند ).سپس او را نزد خود خواند و فرمود :«مساجد براي کثيفي و قضاي حاجت نيست ،بلکه براي خواندن قرآن وياد خدا و نماز ساخته شده اند».سپس سطل آب خواست و آنجا را تطهير کرد.(10)
انسان بايد براي علاج غضب ،علل به وجود آورنده ي آن را ازبين ببرد و از زمينه هايي نظيرتکبر ،خود پسندي ،شوخي هاي بي جا،و…بپرهيزد و به هنگام بروز خشم ،تا مي تواند وضعيت خود را تغيير دهد؛براي مثال آن محل را ترک کند يا اگرايستاده است،بنشيند و اگر نشسته است،بخوابد و نيز خدا و قدرت او را ياد کند و با ياد آوري اجر فرو خوردن خشم،برآن غلبه کند.
رسول خدا (ص)به امام علي (ع)فرمود :«اي علي !خشمگين شدي بنشين ودر قدرت پروردگار و بردباري اي که بر بندگانش دارد،بينديش و اگربه تو گفتند :«ازخدا بترس ».خشم را.خود دور کن و به بردباري روي آور.(11)
در فرازي ديگر،وضو گرفتن را راه فرو بردن خشم معرفي مي فرمايد :غضب از شيطان است و شيطان از آتش و آتش هم با آب خاموش مي شود،پس هرکه خشمگين شد،وضو بگيرد ».(12)
البته نکته اي که بايد بدان توجه کرد اين است که انسان در مواردي که حقي پايمال يا دين خدا منکوب مي شود،بايد خشمگين شود.از اين گونه خشم در آيات و روايات ستايش شده است .درقرآن ،دربيان ويژگي ياران پيامبرآمده است :«اشداء علي الکفار »(13)و نيز به رسول خدا (ص)دستور مي دهد :«يا ايها النبي جاهد الکفار و المنافقين واغلظ عليهم »(14).امام علي (ع)مي فرمايد :«رسول خدا (ص) براي دنيا خشمگين نمي شد؛اما در مواردي که حقي پايمال مي گرديد ،چنان خشم مي گرفت که هيچ کس او را نمي شناخت و تا آن حق را نمي ستاند ،هيچ چيز ياراي ايستادگي در برابر خشم ايشان را نداشت.»(15)
17.پرهيز از رهبانيت
بر اساس آموزه هاي منقول از پيامبر اکرم (ص)،هيچ کس حق ندارد؛دنيا را براي رسيدن به آخرت يا آخرت را براي رسيدن به دنيا رها کند.اين دو از يکديگر جدا شدني نيست.ايشان همواره با رهبانيت مبارزه مي کرد و به ياران خود مي فرمود :«هر گاه داراي ثروت و دارايي شديد؛بايد اثر آن در شما مشاهده شود.»(16)در سوره ي مائده مي خوانيم :«يا ايها الذين امنوا لا تحرموا طيبات ما احل الله لکم و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين *و کلوا مما رزقکم الله حلالاً طيباً و اتقوا الله الذي انتم به مومنون »(17)؛اي کساني که ايمان آورده ايد !چيزهاي پاکيز ه اي را که خدا براي شماحلال کرده،حرام مشماريد و از حد مگذاريد که خدا از حد گذرندگان را دوست نمي دارد و ازنعمت هاي حلال و پاکيزه اي که خدا به شما ارزاني داشته،بخوريد و از خدايي که به او ايمان داريد،پروا کنيد.
در شأن نزول اين آيه چنين آمده است :برخي ياران پيامبر،با تاثير پذيري از سخنان ايشان درباره ي روز قيامت و سختي حساب ؛تصميم گرفتند که روزها را روزه بگيرند و شب را به نماز برخيزند و روي فرش نخوابند و ازخوردن گوشت و رابطه با همسران خود بپرهيزند و دنيا را رها کنند.در همين روزها همسر يکي از اين افراد نزد عايشه آمد.و عايشه با مشاهده ي ظاهر ناآراسته و ژوليده ي او گفت:«چرا به خود نمي رسي و آرايش نمي کني؟»او ماجراي عبادت و عزلت نشيني همسرش را تعريف کرد.هنگامي که پيامبر از اين ماجرا آگاهي يافت،همه ياران خود را به مسجد فراخواند و طي سخناني فرمود :«هان !که من هرگز به شما دستورنمي دهم که همانند کشيشان مسيحي و راهبه ها ،دنيا را کنار بگذاريد .کناره گيري از خوردن گوشت و قطع رابطه با زنان و ديرنشيني و رهبانيت ،دردين من نيست…رهبانيت امت من درجهاد است….».سپس فرمود :«انسان هاي پيش از شما،در اثرسخت گيري بر خود هلاک شدند .آنها بر خود سخت گرفتند ،پس خدا نيز برايشان سخت گرفت»؟.(18)درروايت ديگري رسول خدا (ص)طي سخناني تاکيد کردند که من خود شب را مي خوابم وازدواج مي کنم و روزها نيز غذا مي خورم.هر کس از راه و روش من اعراض کن،ازمن نيست.(19)
18.بي تکلفي
رفتارهاي رسول خدا (ص)در همه ي حالات ،خواه درخانه يا جامعه و در ميان مردم،کاملاً از تکلف عاري بود .در توصيف ايشان گفته اند :درمعاشرت با مردم ،کمترين زحمت و هزينه اي را براي آنان نداشت و مي فرمود :ما پيامبران و امنا و پرهيزکاران ازتکلف و زحمت بي جا بيزاريم.(20)
امام علي (ع) در توضيح نحوه ي مجالست پيامبر براي امام حسن (ع)مي فرمايد :«همه ي نشست و برخاست هاي پيامبر ،با ياد خدا بود.درمجالس براي خود جاي خاص و مشخصي بر نمي گزيد و ديگران را هم از اين کارنهي مي کرد .هنگامي که به مجلسي وارد مي شد،درنخستين جاي خالي مي نشست و مردم را نيز به اين کار توصيه مي کرد:»(21).ابوذر مي گويد :«هنگامي که پيامبرخدا ميان يارانش مي نشست ،چنان بي تکلف و عاري ازامتيازطلبي بود که اگر فرد غريبه اي وارد مي شد ،بي پرسش از حاضران ،نمي توانست تشخيص دهد که پيامبرخدا کدام يک ازحاضران است،ازاين رو ما از ايشان تقاضا کرديم که در ميان حاضران جاي خاصي را براي خود قرار دهد که افراد تازه وارد،ايشان را از سايرين تشخيص دهند.»(22)
پيامبر رحمت ،چنان بي تکللف و متواضع بود که براي راحتي افراد تازه وارد وبراي آنکه سايرحاضران در زحمت نيفتند،اين تقاضا را پذيرفت و براي ايشان سکويي از گل ساخته شد و ازآن پس پيامبر برروي آن مي نشست و سايرحضار در اطراف ايشان.(23)اين مسئله نشانگر آن است که پيامبررحمت در ميان مردم،هرگز به فکر خود نبود و تا مي توانست کاري مي کرد که مردم از تکلف و زحمت به دور باشند؛در واقع ،رفع نياز مردم دردرجه نخست اولويت هاي رفتاري ايشان بود.
خود ايشان مي فرمود :«من سه چيز را ترک نخواهم کرد:سوارشدن بر الاغ بي پالان ،غذا خوردن بر روي حصير به همراه بندگان و اينکه با دستان خود به نيازمندان کمک کنم.(24)
روزي عمر نزد رسول خدا (ص)آمد و ديد که اپشان روي حصيري نشسته و آثار آن بربدن شريف آن حضرت پيدا شده است.گفت:«اي پيامبرخدا!اي کاش زيراندازي تهيه مي کرديد!»رسول خدا(ص)فرمود :«مرا با دنيا چه کار!مثل من و دنيا،و همچون سواره اي است که در روز گرمي در حال حرکت است؛به درختي مي رسد و زيرسايه ي آن لحظه اي آرام مي گيرد و سپس آنجا را ترک مي کند ».(25)
هيچ گاه تظاهر نمي کرد؛همانا بردگان غذا مي خورد و همانند بردگان مي نشست و مي دانست که بنده ي خداست.(26)دربرخي روايات آمده است که هم روي زمين مي نشست و هم روي زمين غذا مي خورد.(27)
پي نوشتها :
1.آل عمران/134.
2.شورا/37.
3.الغضب جمره من الشيطان (بحار الانوار ،ج70،ص265).
4.بحار الانوار ،ج70،ص265.
5.سنن الترمذي ،ج3،ص328.
6.بحار الانوار ،ج74،ص150.
7.مشکوه الانوار ،ص72.
8.بحارالانوار ،ج66،ص382.پ.
9.بحارالانوار ،ج70،ص463.
10.اخلاق النبي و آدابه،ج1،ص467.
11.تحف العقول عن آل الرسول (ع)،ابن شعبه الحراني ،تحقيق :علي اکبر الغفاري ،مؤسسه النشرالاسلامي لجماعه المدرسين ،الطبعه الثانيه ،ص15.
12.ميزان الحکمه ،ج7،ص 239-240.
13.فتح/29.
14.توبه/73.
15.مجمع الزوائد ،ج8،ص273.
16.اذا کان لک مال فليرعليک.(سنن النسائي،احمد بن شعيب النسائي ،بيروت :دارالفکر،الطبعة الاولي :1348ق،ج8،ص196.
17.مائده/87-88.
18.فانما هلک من کان قبلکم بالتشديد ؛شددوا علي انفسهم فشدد الله عليهم.(الميزان ،ج6،ص113.)
19.فمن رغب عن سنتي فليس مني.(همان)
20.نحن معاشر الانبياء و الامناء و الاتقياء براء من التکلف .(مصباح الشريعه ،منسوب به امام صادق (ع)،بيروت :مؤسسه الاعلمي ،الطبعه الاولي :1400ق،ص140-141.
21.سنن النبي ،ص50.
22.مکارم الاخلاق ،طبرسي ؛16؛سنن النبي ،ص 104.
23.مکارم الاخلاق ،طبرسي ؛ص16.
24.همان،ص24.
25.همان،ص25.
26.بحارالانوار ،ج225،16:(عن ابي عبدالله (ع)قال ؛کان رسول الله (ع)ياکل اکل العبد يجلس جلوس العبد و تعلم انه عبده).
27.مکارم الاخلاق ،طبرسي ،ص16.
منبع:نشريه پايگاه نور،شماره 8
/ن