نظر مفسران قرآن درباره ی آیه ی ((و کان عرشه علی الماء)) یکسان نیست . ما در این جا به عنوان نمونه, نظر تعدادی از آن ها را مطرح می کنیم: الف – برخی از مفسران , مثل سید قطب , معتقدند که نمی توان به حقیقت آیه پی برد; زیرا نصی درباره ی مسائل مربوط به آن نداریم . ما نمی دانیم که این آب چگونه و در کجا بود؟ چه حالاتی داشت و چگونه عرش خدا بر این آب قرار داشت ; لذا هیچ مفسری نمی تواند حدود این ها را درک بکند. بر نظریه های علمی هم نمی توان اعتماد کرد; زیرا همیشه در معرض تحول و تغییرند, (سید قطب: فی ظلال القرآن, ج 4, ص 1857, نشر بیروت, دار الشروق)
ب – در مقابل نظریه ی بالا, غالب مفسران سنی مذهب قائلند که آیه مجهول نیست ; بلکه بر همان معنای ظاهری خود حمل می شود. به اعتقاد اینان , منظور از عرش , تخت است و آب نیز همان آب معمولی است ; لیکن تخت خدا – متناسب با او – تخت عظیمی است که از هر مخلوقی بزرگ تر است و چهار پایه دارد. هر پایه اش شاخه هایی دارد که تنها خدا بدان آگاه است و طول و عرضش را خود او می داند. در بیان علت وجود چنین تختی , توجیهات مختلفی آورده اند; از جمله :
1. محل ملائکه در ارائه ی خدماتشان باشد.
2. خداوند با این کار اظهار قدرت می کند.
3. خداوند با این وسیله می خواهد بندگان خود را از جانب بالا دعوت بکند.
4. شرافت محمد(ص ) را آشکار می کند.
5. آن را معدن کتاب ابرار قرار داده است.
6. آینه ای در دست ملائکه باشد تا آن ها بتوانند آدمیان را ببینند.
7. محل امر فیض و تجلی خداوند می باشد.
به باور این مفسران, «عرش» و «ماء» هر دو جسمند و اولی ما فوق دومی است .
درباره ی چگونگی قرار گرفتن عرش بر آب , بحث ها و قول های زیادی دارند, (فخر رازی : تفسیر کبیر, ج 17, ص 187 و آلوسی: روح المعانی , ج 12, ص 15 و بروسوی: روح البیان, ج 4, ص 98 چاپ بیروت, دار الاحیاء التراث العربیه)
ج – مفسران شیعی و برخی از مفسران سنی, چون محمد عبده, معتقدند که مراد از «عرش» به طور قطع , موجودی جسمانی به نام تخت نیست ; بلکه منظور از عرش, ملک و سلطنت و استیلای خداوند است که با کنایه از آن ها به عرش تعبیر آورده شده است . مقصود از آب , یا همان آب معروف است که ماده ی حیات شناخته می شود, (ترجمه المیزان , ج 10, ص 239). و یا هر ماده ای روان و مذاب است که ماده پیشین زمین و آسمان و دیگر کرات را تشکیل می دهد.(رشیدرضا: تفسیر المنار, ج 12, ص 16) بنابراین, «عرش» ملک مظهر سلطنت خداست و استقرار عرش روی چیزی , به معنای قرار داشتن ملک و سلطنت بر آن چیز می باشد.
علامه مجلسی نیز به نقل از سید داماد نقل می کند که مراد از «الماء» یا علم و دین است ; زیرا اطلاق اسم «ماء» بر علم, در قرآن کریم و احادیث استعمال زیادی دارد. و یا عقل قدسی است که حامل علم می باشد. مانند آیه «وتری الارض هامده , فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت»؛ (حج / 5) در این آیه «ماء» به معنای عقل قدسی آمده است .
مرحوم کلینی , درباره ی معنای «عرش» و «الماء» از امام صادق (ع) نقل می کند که حضرت فرمود: «پیش از آن که زمینی یا آسمانی یا جن و انسی یا خورشید و ماهی باشد, خداوند دین و علمش را به آب عطا فرمود». (کلینی : اصول کافی , ج 1, ص 180, حدیث 7) علامه مجلسی می فرماید: «منظور از الماء در حمل علم بر آن, یا ماده ای است که برای خلق انبیا و اوصیا قابلیت دارد – که حاملان علمند – و یا ماده ی سایر موجودات است , که متعلق علم خدایند».(مجلسی , محمدباقر: مرآت العقول , ج 2, ص 81, چاپ دار الکتب الاسلامیه)
علامه شعرانی با نقل تشبیه جالبی از صدر المتألهین درباره ی این آیه می گوید: «کان و زمان از اعظم مخلوقات به شمار می آیند و چون خداوند مدبر زمان و مکان است , از هر دو منزه است . آن گاه برای خداوند عرش و کرسی است . او زمان را با عرش عقد کرد و فرمود: «کان عرشه علی الماء» زیرا جریان زمان , شبیه جریان آب می باشد. مکان را با کرسی عقد نمود و فرمود: «وسع کرسیه السموات …» زیرا مکانش عالی ترین و وسیع ترین مکان هاست».(کلینی : الکافی الاصول و الروضه , ج 4, ص 147, تعلیقه ی شعرانی , چاپ مکتبه الاسلامیه)
ب – در مقابل نظریه ی بالا, غالب مفسران سنی مذهب قائلند که آیه مجهول نیست ; بلکه بر همان معنای ظاهری خود حمل می شود. به اعتقاد اینان , منظور از عرش , تخت است و آب نیز همان آب معمولی است ; لیکن تخت خدا – متناسب با او – تخت عظیمی است که از هر مخلوقی بزرگ تر است و چهار پایه دارد. هر پایه اش شاخه هایی دارد که تنها خدا بدان آگاه است و طول و عرضش را خود او می داند. در بیان علت وجود چنین تختی , توجیهات مختلفی آورده اند; از جمله :
1. محل ملائکه در ارائه ی خدماتشان باشد.
2. خداوند با این کار اظهار قدرت می کند.
3. خداوند با این وسیله می خواهد بندگان خود را از جانب بالا دعوت بکند.
4. شرافت محمد(ص ) را آشکار می کند.
5. آن را معدن کتاب ابرار قرار داده است.
6. آینه ای در دست ملائکه باشد تا آن ها بتوانند آدمیان را ببینند.
7. محل امر فیض و تجلی خداوند می باشد.
به باور این مفسران, «عرش» و «ماء» هر دو جسمند و اولی ما فوق دومی است .
درباره ی چگونگی قرار گرفتن عرش بر آب , بحث ها و قول های زیادی دارند, (فخر رازی : تفسیر کبیر, ج 17, ص 187 و آلوسی: روح المعانی , ج 12, ص 15 و بروسوی: روح البیان, ج 4, ص 98 چاپ بیروت, دار الاحیاء التراث العربیه)
ج – مفسران شیعی و برخی از مفسران سنی, چون محمد عبده, معتقدند که مراد از «عرش» به طور قطع , موجودی جسمانی به نام تخت نیست ; بلکه منظور از عرش, ملک و سلطنت و استیلای خداوند است که با کنایه از آن ها به عرش تعبیر آورده شده است . مقصود از آب , یا همان آب معروف است که ماده ی حیات شناخته می شود, (ترجمه المیزان , ج 10, ص 239). و یا هر ماده ای روان و مذاب است که ماده پیشین زمین و آسمان و دیگر کرات را تشکیل می دهد.(رشیدرضا: تفسیر المنار, ج 12, ص 16) بنابراین, «عرش» ملک مظهر سلطنت خداست و استقرار عرش روی چیزی , به معنای قرار داشتن ملک و سلطنت بر آن چیز می باشد.
علامه مجلسی نیز به نقل از سید داماد نقل می کند که مراد از «الماء» یا علم و دین است ; زیرا اطلاق اسم «ماء» بر علم, در قرآن کریم و احادیث استعمال زیادی دارد. و یا عقل قدسی است که حامل علم می باشد. مانند آیه «وتری الارض هامده , فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت»؛ (حج / 5) در این آیه «ماء» به معنای عقل قدسی آمده است .
مرحوم کلینی , درباره ی معنای «عرش» و «الماء» از امام صادق (ع) نقل می کند که حضرت فرمود: «پیش از آن که زمینی یا آسمانی یا جن و انسی یا خورشید و ماهی باشد, خداوند دین و علمش را به آب عطا فرمود». (کلینی : اصول کافی , ج 1, ص 180, حدیث 7) علامه مجلسی می فرماید: «منظور از الماء در حمل علم بر آن, یا ماده ای است که برای خلق انبیا و اوصیا قابلیت دارد – که حاملان علمند – و یا ماده ی سایر موجودات است , که متعلق علم خدایند».(مجلسی , محمدباقر: مرآت العقول , ج 2, ص 81, چاپ دار الکتب الاسلامیه)
علامه شعرانی با نقل تشبیه جالبی از صدر المتألهین درباره ی این آیه می گوید: «کان و زمان از اعظم مخلوقات به شمار می آیند و چون خداوند مدبر زمان و مکان است , از هر دو منزه است . آن گاه برای خداوند عرش و کرسی است . او زمان را با عرش عقد کرد و فرمود: «کان عرشه علی الماء» زیرا جریان زمان , شبیه جریان آب می باشد. مکان را با کرسی عقد نمود و فرمود: «وسع کرسیه السموات …» زیرا مکانش عالی ترین و وسیع ترین مکان هاست».(کلینی : الکافی الاصول و الروضه , ج 4, ص 147, تعلیقه ی شعرانی , چاپ مکتبه الاسلامیه)