مکی یا مدنی بودن سورههای قرآن
وقتی مشخص شد که سورههای مانند «انعام» مکی است و به دلایل تاریخی قبل از هجرت نازل شده است، میتوان به سرعت دریافت که باید موضوع اصلی آن یکی از مباحث اعتقادی باشد هرچند که این سوره مشتمل بر برخی از وظایف شرعی و محرمات دینی نیز هست. علامه طباطبایی معتقد است که غرضی که این سوره در مقام ایفای آن است توحید به معنای اعم است و دکتر عبدالله محمود شحاته هدف اصلی سوره را تثبیت و تأیید عقاید بنیادی سه گانه توحید، نبوت و معاد میداند. به همین ترتیب سایر مفسران نیز به نحوی هدف و غرض این سوره مکی را در چارچوب مسائل اعتقادی ارزیابی کردهاند.
هنگامی که با استمداد از ویژگی مکی یا مدنی بودن سوره دامنه موضوع آن را محدود کردیم آنگاه با استفاده از دیگر ابزارهای تعیین موضوع به سراغ سوره میرویم. طبیعی است در این حالت که احتمالات موجود در زمینه غرض سوره تقریبا به نصف کاهش یافته است کشف و تعیین غرض آن از سهولت بیشتری برخوردار باشد.
واژههای کلیدی سوره
یکی از قرآن پژوهان معاصر با دقت در کلمات به کار رفته در یک سوره و مقایسه آن با سایر سورهها به نتیجه جالبی رسیده است. او معتقد است با توجه به کمیت آماری واژههای کلیدی هر سوره میتوان پیام های سوره و از جمله غرض و موضوع اصلی آن را کشف کرد. به اعتقاد وی:
موقعیت کلمات و کمیت آماری آنها در سوره و نسبت آن با کل قرآن میتواند مبنایی برای شناخت بهتر پیامهای سوره گردد. فرضأ اگر حجم یک سوره ۵٪ کل قرآن باشد، به طور طبیعی باید از هر واژهای به همان نسبت در سوره به کار رفته باشد. اما اگر این نسبت مثلا تبدیل به ۵۰٪ (۱۰ برابر) شده باشد، نشان میدهد تأکید و تمرکز سوره روی واژه مورد نظر زیاد است و میتوان آن را به عنوان ملاک و معیاری مورد بررسی قرار داد. به عنوان مثال در سوره نساء کلمات: وصیت، ولد، یتامی، منافقین، سبیل و بیش از سایر سورههای قرآن به کار رفته است. از اینجا پی میبریم که این سوره روی خانواده و ارحام و مردم شناسی و راهیابی بیشتر توجه دارد. یا اینکه در سوره توبه که حجمی معادل یکسیام قرآن دارد، کلمه «رسوله» ۲۶ بار تکرار شده است که این تعداد نزدیک به یک سوم کاربرد این کلمه در کل قرآن میباشد. از نظر آماری این نسبت ۱۰ برابر بیش از حد طبیعی است و نشان میدهد موضوع «رسول خدا بودن» پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم از محورهای اصلی سوره توبه است و این سوره عکس العمل گروههای مختلف مردم را در برابر فرستاده خدا (رسوله) نشان میدهد. جالب اینکه در سورههای بقره و آل عمران با حجمی چند برابر سوره توبه تنها یک بار این کلمه به کار رفته است و در سوره احزاب که از نظر کاربرد این کلمه در ردیف دوم قرار دارد، تنها ۱۰ بار کلمه «رسوله» تکرار شده است.
در همین سوره کلمات: برائت، عهد، مشرکین، مؤمنون، متقین، کافرون، منافقون، فاسقین، توبه، مشتقات نفاق، فسق، عذر، اذن، حلف، قعود، مخالفت، لا یفقهون، جهاد، قاتلوا نیز از نظر آماری بیش از سورههای دیگر قرآن به کار رفته است. جالب اینکه کلمات کلیدی عمدتا در اولین آیه یا آیات نخستین هر سوره به کار میروند و از این شاخصه که در مطلع سوره به چشم میخورد میتوان کلمات کلیدی هر سوره را شناخت و به عنوان مثال از اولین آیه همین سوره توبه میتوان فهمید کلمات براءة، الله، رسوله، عاهدتم، مشرکین در این سوره نقش کلیدی دارند و از نظر آماری بالاتر از سایر سورهها هستند. وی در این مورد نمونهها و شواهد فراوانی در شرح سورهها ارائه داده است که جالب و قابل توجه است. درباره این ادعا چند نکته قابل بیان است:
وجود رابطه بین کلمات کلیدی پک متن و اهدافی اصیلی آن امری معقول و قابل قبول است و بطور طبیعی اگر کسی بخواهید درباره ارزش انفاق سخن بگوید از کلماتی مانند بخشش، مستمندان، زکات، صدقه و سایر کلماتی که بر محور اتفاق میچرخد بیشتر استفاده میکند و با ملاحظه کمیته آماری این کلمات میتوان به موضوع اصلی سخن دست یافت.
آنچه در این روش بسیار مهم است، تعیین قاعده برای یافتن کلمات کلیدی است. در صورتی که کلمات کلیدی مشخص شوند شمارش و مقایسه تعداد آنها با سایر سورهها کار چندان مشکلی نیست. اما متأسفانه نه کلمات کلیدی به درستی تعریف شدهاند و نه قاعده جامع و مانعی برای آن ارائه شده است. آیات نخستین هر سوره به لحاظ اهمیتی که در کشف غرض سوره دارند، میتوانند راهنمای خوبی برای یافتن کلمات کلیدی به شمار آیند، اما آیا همه کلمات و واژههای آیات نخستین جزء کلمات کلیدی محسوب شوند یا برخی از آنها؟ در صورت دوم بر چه اساسی این کلمات گزینش شوند؟ و از همه مهمتر اینکه چند آیه از ابتدای یک سوره، آیات نخستین محسوب گردند؟ یک آیه، دو آیه، ۱۰ آیه یا درصد خاصی از کل آیات یک سوره؟ خود ایشان نیز در نمونه هایی که ضمن شرح سورهها بیان کرده، از این قاعده عدول کرده است. چنانکه در مثالی که درباره سوره «توبه» زده، این اصل رعایت نشده است؛ مثلا کلمه «مؤمنون» در آیات ۵۱ و ۷۱ و ۱۰5 و ۱۲۲به کار رفته که هیچ یک از آیات اولیه سوره توبه نمیباشند.
با کلمات کلیدی سوره «یوسف» را چنین فهرست میکند: یوسف، نفس، مراوده، حفظ، احسان، صدق که جز کلمه یوسف هیچ کدام در آیات نخستین این سوره به کار نرفتهاند بلکه نخستین استعمال آنها در این سوره به ترتیب در آیات: ۲۳، ۲۳، ۱۲، ۲۲، ۱۷ میباشد. از سوی دیگر لفظ جلاله «الله» از واژههای کلیدی سوره توبه به شمار آمده است. درحالی که در آیات نخستین اکثر سورههای قرآن و در برخی از سورهها در نخستین آیهاین لفظ مبارکی ذکر شده است. اما اینکه ایشان از چه طریقی به این نکته منتقل شدهاند که این «کلمه» واژه کلیدی این سوره محسوب میگردد، اما برای سایر سورههایی که غرض اصلی آنها را مسائلی اعتقادی بخصوص توحید تشکیل میدهد . مانند سوره انعام، بنی اسرائیل و… کلمه کلیدی محسوب نمیگردد؟ جواب روشنی وجود ندارد. البته در اینجا میتوان قواعد دیگری را نیز برای یافتن واژههای کلیدی معرفی کرد؛ مثلا اسم سوره یا کلماتی که به طور چشمگیر در یک سوره به کار رفتهاند، مانند کلمات «رسوله» و «مشرکین» که در نگاه اول در آیات نخستین سورة توبه جلب توجه میکنند. اما هیچ یک قاعده کلی و جامع و مانعی محسوب نمیگردد.
مشخص نیست برای تعیین آمار کلمات یک سوره در چه مواردی باید فقط بر روی کلمه مزبور تکیه کرد و در چه مواردی باید مشتقات آن را نیز به حساب آورد؛ مثلا کلمه «رسوله» در سوره توبه بیش از هر سوره دیگر بکار رفته است اما اگر قرار باشد مشتقات آن را هم در نظر بگیریم معلوم نیست که بازهم نتیجه محاسبات به نفع سوره توبه تمام شود.
منبع: ساختار هندسی سورههای قرآن، محمد خامهگر، صص197-192، سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵