خانه » همه » مذهبی » مگر رياضت مورد نظر تصوف غير از زهدي است كه در اسلام مطرح است؟

مگر رياضت مورد نظر تصوف غير از زهدي است كه در اسلام مطرح است؟

براي بهتر روشن شدن مطلب لازم است اندكي به تعريف بعضي از عناوين و اصطلاحات پرداخته شود.
رياضت در لغت رنج و تعب و محنت كشيدن است و در اصطلاح عبارت است از استبدال حال مذمومه به حال ممدوحه و اعراض از اغراض شهواني و ملازمتِ عبادت و بيداري شب و ترك معاصي و انجام مستحبات كثيره.[1]تصوف بر اساس ژنده‌پوشي، رياضت نفس از طريق گرسنگي و تشنگي، و پرهيز از لذات و ضروريات زندگي قرار دارد. چنان كه جنيد از اقطاب صوفيه در تأكيد اين مطلب گفته است: ما تصوف را از تحمل گرسنگي و ترك دنيا و بريدن از تعلّقات و خوشي‌ها به دست آورده‌ايم.[2]بنابراين رياضتِ مورد نظر تصوّف، شكنجه دادن نفس، خواه از طريق گرسنگي و تشنگي، به مدت هفت يا سي‌ روز (همانند شبلي)، خوردن به مدت سي روز، و بسنده كردن به خوراكي كه بهاي آن 3 درهم بوده براي مدت سه سال (همانند سهل بن عبدالله تستري) مي‌باشد كه مغاير با تعاليم اسلام است. آنجا كه خداوند مي‌فرمايد: «بگو چه كسي زينت‌هاي الهي را كه براي بندگانش آفريده، و روزي‌هاي پاكيزه را حرام كرده است؟ …»[3]و اما زهد؛ در لغت چيز اندك و ناچيز،[4] عدم تمايل و گرايش قلبي نسبت به چيزي[5] و اعراض از اشياء جهت كوچك دانستن آنها به كار رفته است.[6]از جمله دستاويزهاي اسلام‌ستيزان، مسأله زهد و زهدپيشگي است. آنان مي‌گويند زهد باعث فرار انسان‌ها از زندگي اجتماعي و ركود بازار كار و تلاش است؛ بر اين اساس اسلام نمي‌تواند زندگي مادّي بشر را رونق بخشيده و جهان را آباد كند.
اسلام با طرح زهد اسلامي كه بر خلاف زهد مسيحي و هندي (رهبانيگي و صوفيگري) به اصلاح ساختار روحي انسان، در رابطه با مسائل مادّي مي‌پردازد و در اين‌باره براي زندگي دنيوي و امور مادّي، به خاطر درآمدي بر مسائل معنوي و زندگي اخروي اهميت بسياري قائل است، چنان كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: زهد، كليد خانة آخرت است.[7]براي روشن شدن موضوع نگاهي كوتاه به زندگي سرور زهد پيشگان، امير مؤمنان ـ عليه السّلام ـ داريم: سالي از سالها درآمد كشاورزي حضرت چهل هزار دينار بود. امام علي ـ عليه السّلام ـ همة آنها را ميان مستمندان تقسيم كرد و در پايانِ آن روز با فروش شمشيرش مايحتاج منزل خود را تهيه كرد.[8]همچنين تصريح شده است كه حضرت هنگام شهادت فقط ششصد درهم اندوخته داشتند كه آن هم براي خريد خادم بود. او در حالي كه خليفة مسلمانان بود و سرزمين پهناور اسلامي تحت فرمان او قرار داشت بالاي منبر گفت: چه كسي شمشير مرا مي‌خرد؟ و افزود: اگر پولي به اندازة بهاي يك پيراهن داشتم آن را نمي‌فروختم.[9]خداوند به موسي كليم فرمود: اي موسي! آراسته‌ترين فرد در نزد من كسي است كه خود را به زينت زهد بيارايد، زهد برترين زينت‌هاست.[10]رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در تبيين حقيقت زهد فرمودند: زهد آن نيست كه نعمت‌هاي حلال خدا را حرام كني؛ و يا اموال و ثروت خود را ضايع  سازي، بلكه زهد آن است كه مال و دارايي، تو را از خدا غافل نسازد و در تو احساس غرور و بي‌نيازي نسبت به خدا  ايجاد نكند؛ و در برابر مصائب صبور باشي و به سرانجام آن و ثواب و پاداش خود در پيشگاه خدا بينديشي.[11]از امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ پرسيدند: زهد چيست؟ فرمودند: همان دوري از محرّمات است.[12] همچنين در بيان ماهيت زهد از امير مؤمنان علي ـ عليه السّلام ـ نقل شده كه فرمودند: تمام زهد در دو آية قرآن خلاصه شده است كه: «لكيلا تأسوا علي ما فاتكم  و لا تفرحوا بماآتاكم»[13] آنچه از اموال و دارايي از دست شما رفت متأسف و آزرده خاطر نشويد، و براي آنچه كه از اموال و دارايي به چنگ مي‌آوريد خود را نبازيد و مغرور و دلشاد نگرديد.[14]بنابراين رياضت اصطلاحيِ تصوّف هيچ رابطه‌اي با زهد مورد نظر قرآن و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ندارد؛ زيرا زهدِ مورد نظر اسلام، مراعاتِ حد اعتدال است به گونه‌اي كه خود را بندة آنچه كه به دست مي‌آورد نسازد، بلكه مالك آن شده  در راه خير و صلاحِ خود و ديگران به كار برد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تصوّف و تشيّع، هاشم معروف الحسني، ترجمة سيد محمد صادق عارف، انتشارات آستان قدس رضوي، مشهد.
2. زهد اسلامي، سيد محمد شفيعي، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم.
3. فضايح الصوفيه، محمّد جعفر بن محمّد علي بن وحيد بهبهاني، انتشارات انصاريان، قم.
 
پي نوشت ها:
[1] . دهخدا، علي اكبر، فرهنگ دهخدا، ج 26، ص 246، انتشارات دانشگاه تهران، 1349، تهران.
[2] . معروف الحسني، هاشم، تصوّف و تشيّع، ص 204، ترجمه سيد محمد صادق عارف، انتشارات آستان قدس رضوي، مشهد.
[3] . سورة اعراف، آيه 32.
[4] . ابن اثير، النهايه، ج 2، ص 321، نشر مؤسسة مطبوعاتي اسماعيليان، 1367، قم.
[5] . طريحي، فخرالدين، مجمع البحرين، ج 3، ص 59، نشر دارالمكتبة الهلال، بيروت.
[6] . فرهنگ دهخدا، ج 27، ص 559.
[7] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 67، ص 315، نشر مؤسسة الوفاء، 1403 هـ . ق، بيروت.
[8] . حسيني فيروزآبادي، سيد مرتضي، فضائل الخمسه، ج 3، ص 7، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1413 هـ . ق، تهران.
[9] . بحارالانوار، ج 43، ص 359.
[10] . بحارالانوار، ج 77، ص 95.
[11] . نهج‌الفصاحه، ج1، ص 446، حديث 2718، گردآورنده: غلام حسين مجيدي، نشر مؤسسة انصاريان، 1421 هـ . ق، قم.
[12] . ابن ابي الحديد، شرح نهج‌البلاغه، ج20، ص 336، حديث 849، نشر دار احياء التراث العربي، 1385 هـ . ق، بيروت.
[13] . سورة حديد، آيه 23.
[14] . نهج البلاغه، ص 750، حكمت 448، گرد آورنده: مرحوم سيد رضي، انتشارات فاطمة الزهرا ـ سلام الله عليها ـ ، قم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد