طلسمات

خانه » همه » مذهبی » مگر عرب جاهلي خواندن و نوشتن بلد بود يا ابزار آنرا داشت كه بتواند قرآن را بنويسد؟

مگر عرب جاهلي خواندن و نوشتن بلد بود يا ابزار آنرا داشت كه بتواند قرآن را بنويسد؟

 هر چند قوم عرب صحراگرد و به دور از شهرنشينى (تمدّن) و آداب آن بودند، با وجود اين قبل از ظهور اسلام، خط در مكه شناخته شده و مورد استفاده بود، زيرا اولا مكه از نظر موقعيّت جغرافيايى در مسير كاروان هاى تجارى قرار داشت و ثانيا تشكيل مجامع ادبى براى شعرخوانى و گزينش بهترين قصايد، دو عامل اقتصادى و فرهنگى به شمار مى‏ رفت كه براى وجود خط در مكّه مؤثّر بود.[1] با اين ارتباط ها عرب توانست دو خط نبطى و سريانى را بياموزد. اما اين دو خط در زمانى تقريبا متأخّر، يعنى نزديك به زمان بعثت پيامبر [ص‏] وارد مكّه شد.[2] اين دو نوع خط پس از فتوحات اسلامى در ميان اعراب آن زمان نيز باقى ماند و معروف بود.از خط نبطى، خط نسخ به وجود آمد، كه امروزه هم شناخته شده و باقى است و از خط سريانى- بعد از تغيير و تحول- خط كوفى پديد آمد. در آن زمان، عموما نامه‏ ها و مراسلات عادى به خط نسخ و نوشته‏ هاى مهم مانند قرآن و حديث، به خط كوفى نگاشته مى‏ شد.[3] بنابراين عرب كمي قبل از پيدايش اسلام با نوشتن آشنا شد.
هر چند در زمانهاى گذشته وسايل و ابزارهاى نگارش به كثرت امروز نبوده، اما اسناد بر جاى مانده از تاريخ، بيانگر اين واقعيت است كه رنگ سازى و جوهرگيرى طبيعى از پوست برخى درختان و ميوه ‏ها و … سابقه ‏اى ديرين داشته است. همچنان كه بهره‏ گيرى از اشيايى كه سطحى صاف و قابل نگارش دارند امرى متداول بوده است. طبق نقل، مسلمانان براى نگارش قرآن از اين ابزارها سود مى ‏جستند:
رقاع: جمع رقعه، پوست يا كاغذ.
لخاف: جمع لخفه، صفحه‏ اى نازك از سنگ‏هاى تراشيده.
عسب: جمع عسيب، چوبهاى پهن شاخ خرما.
اكتاف: جمع كتف، استخوانهاى شانه شتر يا گوسفند.
قراطيس: جمع قرطاس، كاغذ.
حرير: پارچه ‏هاى ابريشمى.
اديم: تكه ‏هاى چرم و پوست دباغى شده.
اقتاب: جمع قتب، تخته چوبهاى صاف
افزون بر نقل تاريخى اين نكته قابل توجه است كه خود قرآن كريم مصدر خوبى براى معرفى نوشت افزارهاى مرسوم آن روزگار است كه در برخي آيات به آنها اشاره كرده است، مانند: اقلام، حرير، رقّ، سجل، صحف، قرطاس، و … است.[4] بنابراين هم خط و نوشتن از طرق مختلف به سرزمين عرب وارد شد و هم ابزار آن موجود بوده است. گرچه افراد كمي نوشتن مي دانستند، اما همين تعداد كم براي كتابت قرآن كافي بود.
پي نوشت:
[1] . آشنايى با علوم قرآنى،محمد مهدى ركنى يزدى‏، آستان قدس-سمت، مشهد-تهران،1379، ص: 57
[2] . تاريخ قرآن، عبد الصبور شاهين (سيد حسين سيدي)، به نشر، مشهد،1382، ص: 63
[3] . پرسمان علوم قرآنى،سيد محمد حسن جواهرى‏،دفتر تبليغات اسلامى‏، قم،1385، ص: 88-87
[4] . علوم قرآن،محمدباقر سعيدى روشن، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى‏،قم،1379، ص: 162-161

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد