در قرن اخیر شاخه ای از روانشناسی پدید آمده است که با عنوان روانشناسی موفقیت شناخته می شود. این شاخه از روانشناسی به درستی یا نادرستی فرمولهایش اهمیت چندانی نمی دهد. آنچه در این فن مهم است کارآیی فرمولهاست. فلذا در این فن از روشهای تحقیق متداول در روانشناسی استفاده نمی شود. از این رو فرمولهای این فن را نمی توان قوانین علمی به شمار آورد اگر چه با تسامح به آنها قانون گفته می شود.
قانون جذب که یکی از فرمولهای روانشناسی موفقیت است به سه صورت بیان شده است:
1. اگر شما هدفی را در نظر گرفته و مدام به آن فکر کنید در مغز شما شبکه های عصبی خاصی برای رسیدن به آن هدف ایجاد خواهد شد و باعث خواهد شد که شما به راحتی به آن هدف نائل شوید مثل بندبازی که با تمرین و مداومت مغز خود را عادت می دهد تا تعادل او را بر روی طناب بندبازی، حفظ کند. در این که مغز چنین قابلیتی دارد از نظر زیست شناسی هیچ شکی نیست ولی گاه در روانشناسی موفقیت روی این مطلب اغراق می شود.
2. اگر شما هدفی را انتخاب و آن را مشغله ذهنی خود قرار دهید این هدف در ذهن ناخودآگاه شما جای خواهد گرفت و ضمیر ناخودآگاه شما تمام قوای وجود شما را از جمله ذهن خودآگاهتان را برای رسیدن به آن هدف به کار خواهد گرفت. این مطلب نیز در روانشناسی کلاسیک به اثبات رسیده است لکن باز در روانشناسی موفقیت در مورد آن اغراق می شود.
بیان اول در واقع همان اصل تمرین و تداوم است و بیان دوم نیز همان اصل تقلین است و شاید بتوان هر دوی اینها را یکی تلقی کرد یا حداقل آنها را مکمل و معین هم دانست. در اسلام به اصل استمرار فکر و عمل و اصل تلقین اهمیت بسزایی داده شده است. بقدری که می توان گفت اکثر قریب اتفاق احکام و اخلاق اسلام از این رو وسیله تربیتی مدد جسته اند. علی(ع) می فرمایند: « قلیل تدوم ارجی من کثیر مملول منه»(نهج البلاغه حکمت 278)؛ کمی که آن را ادامه دهی امیدوار کننده تر است از زیادی که خسته کننده باشد.» و باز فرموده اند: « اگر حلیم و بردبار نیستی خود را به بردباری بزن زیرا کم شده است که کسی خود را شبیه قوی قرار دهد و از آنان شمرده نشود( از آنها نشود).»(نهج البلاغه حکمت207) یعنی اگر هدف شما حلیم شدن باشد با تشبه مداوم به اهل حلم مغز و روان شما در مسیر حلیم شدن تغییر می کند. و باز می فرمایند: « هر کسی مصیبتهای کوچک را بزرگ شمارد خدا او را به مصائب بزرگ گرفتار می کند.»(نهج البلاغه حکمت 457). یعنی سنت خدا این است که افراد منفی باف که یک حادثه منفی جزئی را بزرگ می بینند دچار همان حادثه بزرگ بشوند و باز فرمودند: « کسی که چیزی را طلب کند به کل آن یا به قسمتی از آن می رسد.»(نهج البلاغه حکمت393) باز فرمودند: « کسی از شما نگوید که دیگری به کار خیرکردن از من سزوارتر است که به خدا سوگند همین طور خواهد شد.»(نهج البلاغه حکمت 422) و باز فرمودند: « تفأّل بالخیر تنجح»(غرر الحکمو درر الحکم حدیث1858)؛ فال خیر بزن تا پیروز شوی.
در بسیاری از احکام عبادی و غیرعبادی اسلام به استمرار و تلقین توجه خاص شده است که نمونه بارز آن نماز است. در نماز علاوه از این که تکرار و استمرار وجود دارد تلقین نیز وجود دارد. به شرط آنکه آن را با توجه اقامه کند. حتی در نماز هدف گزاری نیز موجود است همچنین مدل سازی که همه اینها امروزه در روانشناسی موفقیت مورد توجه است. در اخلاق اسلامی روی مشارطه، مراقبه و محاسبه تأکید فراوانی وجود دارد. اگر این متد تربیتی تشریح شود به جرأت می توان ادعا کرد که اکثر فرمولهای روانشناسی موفقیت را در خود دارد.
3. تقریر سوم از قانون جذب مدعی است که اگر شما خواسته خود را مدام در ذهن داشته باشید و کارهای متناسب با آن انجام دهید در آن صورت جهان هستی در مسیر برآورده شدن خواسته شما دست به کار خواهد شد. مشغله ذهنی شما چه منفی باشد و چه مثبت جهان به آن پاسخ خواهد داد. اینها مدعی هستند که مغز انسان دائما امواجی را در جهان پخش می کند و جهان به این امواج عکس العمل نشان می دهد. این بیان از قانون جذب اغراق آمیزترین شکل آن است که مخالفتهای زیادی در بین روانشناسان و فلاسفه و دانشمندان با آن شده است.
این نظریه غیرقابل تجربه و آزمایش است بنابراین نمی تواند یک نظریه علمی باشد و از طرفی با براهین فلسفی نیز اثبات نشده است فلذا یک حکم فلسفی نیز نمی تواند باشد. لکن از آنجایی که با قالب هنر یعنی در قالب فیلم مستند راز بیان شده است طرفداران زیادی را در بین عوام پیدا کرده است. البته این نظریه را با قالبی دیگر و با مبانی اسلامی می توان مطرح کرد و می توان بر اساس فلسفه اسلامی تبیین نمود. در نگاه ادیان آسمانی عالم یعنی جهان ماده و عالم برزخ و آخرت، که هر سه بالفعل وجود دارند. بنابراین غیر از عوامل مادی عوامل معنوی نیز در امور عالم دخیل اند. از دیدگاه اسلام تمام امور عالم ماده توسط فرشتگان تدبیر می شود. و طبق آیات قرآن عالم مسخر و خدمتگزار انسان است. یعنی عالم در مسیری حرکت می کند که کمال انسان برآورده شود.
و آن مسیر، مسیر حق و مسیر الی الله است و نیز از آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع) استفاده می شود که نیت و فکر و عمل انسانها در عالم اثر می گذرد. خداوند متعال می فرماید: « ظاهر شد فساد در خشکی و در دریا به سبب آنچه مردم کسب کردند.»(روم/41) «کافران گفتند خدای رحمان فرزند برگرفته است. همانا شما سخن بسیار زشت و منکر بر زبان آوردید. نزدیک است از این گفته زشت آسمانها از هم فروریزد و زمین بشکافد و کوهها متلاشی گردد.»(88، 89، 90 مریم) همچنین از آیات قرآن استفاده می شود که هیچ فکری و نیتی و عملی در این عالم نابود نمی شود و سر آخر به خود انسان برمی گردد یا در دنیا یا در برزخ یا در آخرت. نیز از آیات استفاده می شود که اعمال و افکار و نیات خیر در عالم زایش دارند و زیاد می شوند لذا با توجه به این حقایق قرآنی می توان گفت که هر کس چیزی را بخواهد و هدف خود قرار دهد و خواسته او مطابق مسیر عالم خلقت باشد(حق و به سوی خدا باشد) و در راه خواسته خود تلاش کند بدون تردید به آن خواهد رسید یا در دنیا یا در برزخ یا در آخرت. یا در هر سه بلکه به چندین برابر آن نیز خواهد رسید و اگر خواسته او باطل باشد یا به آن نخواهد رسید یا اگر رسید تنها در دنیا خواهد بود و آن نیز به ضررش خواهد بود. چون چنین کسی در مسیر خلاف عالم خلقت حرکت می کند « و هر کس از یاد من اعراض کند همانا زندگیش تنگ شود در روز قیامت او را نابینا محشور می کنیم.»(طه/124)
بر همین اساس می توان اموری مثل دعا، توکل و صبر و … را تبیین کرد. دعا یعنی رو سوی خدا کردن و با مسیر هستی یکی شدن، هنگام دعا انسان در واقع تمام عالم و ملائک مدبر عالم را به خدمت خود می گیرد. علی(ع) به امام حسن(ع) می فرمایند: « بدان همان کسی که گنج های آسمانها و زمین را در اختیار دارد به تو اجازه دعا و درخواست را داده است و اجابت آن را تضمین کرده است. به تو امر کرده است از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد … .»(نهج البلاغه، نامه 31)- این نامه را حتما مطالعه فرمایید- و توکل یعنی اعتماد به خدا و کارگزاران او و اعتماد به این که کار خیر و فکر حق و نیت پاک محال است در عالم نابود شود. توکل یعنی اعتماد به اینکه در عالم هستی عدل برقرار است و محال است انسان متوکل در بن بست واقع شود. « آن کس که به خدا و روز قیمات ایمان آورد متعظ و بهره مند خواهد شد و هر کش خداترس شود خدا راه بیرون شدن( از گناهان و بلا و حوادث سخت را) بر او می گشاید و از آن جایی که گمان ندارد به او روزی عطا کند و هر که به خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد .. .»(طلاق/2و3) و صبر یعنی عدم نگرانی از آینده و یقین داشتن به اینکه هر اتفاقی هر چند به ظاهر تلخ به مصلحت و منفعت انسان خیراندیش و نیک رفتار است. همه موجودات عالم مظهر اسماء خدا هستند و هر فکر و نیت و عملی که در مسیر حق باشد تحقق خود خواهد یافت. دعا یعنی اعتماد به اسم مجیب توکل یعنی اعتماد به اسم وکیل. تفأّل بالخیر یعنی پاک نگه داشتن ذهن یعنی توسل به اسم طاهر و مطهر. حسن ظن به خدا داشتن یعنی اعتماد به عدل و کرم و جود و غفران خدا و … .
آنچه گفته شد اندکی از بسیار بود. اگر گشتی در گلزار قرآن و روایات اهل بیت(ع) بزنید در باب اسرار موفقیت سخنان فراوانی خواهید یافت. در این باره مطالعه نهج البلاغه و به ویژه نامه 31 آن بسیار راهگشا است.
قانون جذب که یکی از فرمولهای روانشناسی موفقیت است به سه صورت بیان شده است:
1. اگر شما هدفی را در نظر گرفته و مدام به آن فکر کنید در مغز شما شبکه های عصبی خاصی برای رسیدن به آن هدف ایجاد خواهد شد و باعث خواهد شد که شما به راحتی به آن هدف نائل شوید مثل بندبازی که با تمرین و مداومت مغز خود را عادت می دهد تا تعادل او را بر روی طناب بندبازی، حفظ کند. در این که مغز چنین قابلیتی دارد از نظر زیست شناسی هیچ شکی نیست ولی گاه در روانشناسی موفقیت روی این مطلب اغراق می شود.
2. اگر شما هدفی را انتخاب و آن را مشغله ذهنی خود قرار دهید این هدف در ذهن ناخودآگاه شما جای خواهد گرفت و ضمیر ناخودآگاه شما تمام قوای وجود شما را از جمله ذهن خودآگاهتان را برای رسیدن به آن هدف به کار خواهد گرفت. این مطلب نیز در روانشناسی کلاسیک به اثبات رسیده است لکن باز در روانشناسی موفقیت در مورد آن اغراق می شود.
بیان اول در واقع همان اصل تمرین و تداوم است و بیان دوم نیز همان اصل تقلین است و شاید بتوان هر دوی اینها را یکی تلقی کرد یا حداقل آنها را مکمل و معین هم دانست. در اسلام به اصل استمرار فکر و عمل و اصل تلقین اهمیت بسزایی داده شده است. بقدری که می توان گفت اکثر قریب اتفاق احکام و اخلاق اسلام از این رو وسیله تربیتی مدد جسته اند. علی(ع) می فرمایند: « قلیل تدوم ارجی من کثیر مملول منه»(نهج البلاغه حکمت 278)؛ کمی که آن را ادامه دهی امیدوار کننده تر است از زیادی که خسته کننده باشد.» و باز فرموده اند: « اگر حلیم و بردبار نیستی خود را به بردباری بزن زیرا کم شده است که کسی خود را شبیه قوی قرار دهد و از آنان شمرده نشود( از آنها نشود).»(نهج البلاغه حکمت207) یعنی اگر هدف شما حلیم شدن باشد با تشبه مداوم به اهل حلم مغز و روان شما در مسیر حلیم شدن تغییر می کند. و باز می فرمایند: « هر کسی مصیبتهای کوچک را بزرگ شمارد خدا او را به مصائب بزرگ گرفتار می کند.»(نهج البلاغه حکمت 457). یعنی سنت خدا این است که افراد منفی باف که یک حادثه منفی جزئی را بزرگ می بینند دچار همان حادثه بزرگ بشوند و باز فرمودند: « کسی که چیزی را طلب کند به کل آن یا به قسمتی از آن می رسد.»(نهج البلاغه حکمت393) باز فرمودند: « کسی از شما نگوید که دیگری به کار خیرکردن از من سزوارتر است که به خدا سوگند همین طور خواهد شد.»(نهج البلاغه حکمت 422) و باز فرمودند: « تفأّل بالخیر تنجح»(غرر الحکمو درر الحکم حدیث1858)؛ فال خیر بزن تا پیروز شوی.
در بسیاری از احکام عبادی و غیرعبادی اسلام به استمرار و تلقین توجه خاص شده است که نمونه بارز آن نماز است. در نماز علاوه از این که تکرار و استمرار وجود دارد تلقین نیز وجود دارد. به شرط آنکه آن را با توجه اقامه کند. حتی در نماز هدف گزاری نیز موجود است همچنین مدل سازی که همه اینها امروزه در روانشناسی موفقیت مورد توجه است. در اخلاق اسلامی روی مشارطه، مراقبه و محاسبه تأکید فراوانی وجود دارد. اگر این متد تربیتی تشریح شود به جرأت می توان ادعا کرد که اکثر فرمولهای روانشناسی موفقیت را در خود دارد.
3. تقریر سوم از قانون جذب مدعی است که اگر شما خواسته خود را مدام در ذهن داشته باشید و کارهای متناسب با آن انجام دهید در آن صورت جهان هستی در مسیر برآورده شدن خواسته شما دست به کار خواهد شد. مشغله ذهنی شما چه منفی باشد و چه مثبت جهان به آن پاسخ خواهد داد. اینها مدعی هستند که مغز انسان دائما امواجی را در جهان پخش می کند و جهان به این امواج عکس العمل نشان می دهد. این بیان از قانون جذب اغراق آمیزترین شکل آن است که مخالفتهای زیادی در بین روانشناسان و فلاسفه و دانشمندان با آن شده است.
این نظریه غیرقابل تجربه و آزمایش است بنابراین نمی تواند یک نظریه علمی باشد و از طرفی با براهین فلسفی نیز اثبات نشده است فلذا یک حکم فلسفی نیز نمی تواند باشد. لکن از آنجایی که با قالب هنر یعنی در قالب فیلم مستند راز بیان شده است طرفداران زیادی را در بین عوام پیدا کرده است. البته این نظریه را با قالبی دیگر و با مبانی اسلامی می توان مطرح کرد و می توان بر اساس فلسفه اسلامی تبیین نمود. در نگاه ادیان آسمانی عالم یعنی جهان ماده و عالم برزخ و آخرت، که هر سه بالفعل وجود دارند. بنابراین غیر از عوامل مادی عوامل معنوی نیز در امور عالم دخیل اند. از دیدگاه اسلام تمام امور عالم ماده توسط فرشتگان تدبیر می شود. و طبق آیات قرآن عالم مسخر و خدمتگزار انسان است. یعنی عالم در مسیری حرکت می کند که کمال انسان برآورده شود.
و آن مسیر، مسیر حق و مسیر الی الله است و نیز از آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع) استفاده می شود که نیت و فکر و عمل انسانها در عالم اثر می گذرد. خداوند متعال می فرماید: « ظاهر شد فساد در خشکی و در دریا به سبب آنچه مردم کسب کردند.»(روم/41) «کافران گفتند خدای رحمان فرزند برگرفته است. همانا شما سخن بسیار زشت و منکر بر زبان آوردید. نزدیک است از این گفته زشت آسمانها از هم فروریزد و زمین بشکافد و کوهها متلاشی گردد.»(88، 89، 90 مریم) همچنین از آیات قرآن استفاده می شود که هیچ فکری و نیتی و عملی در این عالم نابود نمی شود و سر آخر به خود انسان برمی گردد یا در دنیا یا در برزخ یا در آخرت. نیز از آیات استفاده می شود که اعمال و افکار و نیات خیر در عالم زایش دارند و زیاد می شوند لذا با توجه به این حقایق قرآنی می توان گفت که هر کس چیزی را بخواهد و هدف خود قرار دهد و خواسته او مطابق مسیر عالم خلقت باشد(حق و به سوی خدا باشد) و در راه خواسته خود تلاش کند بدون تردید به آن خواهد رسید یا در دنیا یا در برزخ یا در آخرت. یا در هر سه بلکه به چندین برابر آن نیز خواهد رسید و اگر خواسته او باطل باشد یا به آن نخواهد رسید یا اگر رسید تنها در دنیا خواهد بود و آن نیز به ضررش خواهد بود. چون چنین کسی در مسیر خلاف عالم خلقت حرکت می کند « و هر کس از یاد من اعراض کند همانا زندگیش تنگ شود در روز قیامت او را نابینا محشور می کنیم.»(طه/124)
بر همین اساس می توان اموری مثل دعا، توکل و صبر و … را تبیین کرد. دعا یعنی رو سوی خدا کردن و با مسیر هستی یکی شدن، هنگام دعا انسان در واقع تمام عالم و ملائک مدبر عالم را به خدمت خود می گیرد. علی(ع) به امام حسن(ع) می فرمایند: « بدان همان کسی که گنج های آسمانها و زمین را در اختیار دارد به تو اجازه دعا و درخواست را داده است و اجابت آن را تضمین کرده است. به تو امر کرده است از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد … .»(نهج البلاغه، نامه 31)- این نامه را حتما مطالعه فرمایید- و توکل یعنی اعتماد به خدا و کارگزاران او و اعتماد به این که کار خیر و فکر حق و نیت پاک محال است در عالم نابود شود. توکل یعنی اعتماد به اینکه در عالم هستی عدل برقرار است و محال است انسان متوکل در بن بست واقع شود. « آن کس که به خدا و روز قیمات ایمان آورد متعظ و بهره مند خواهد شد و هر کش خداترس شود خدا راه بیرون شدن( از گناهان و بلا و حوادث سخت را) بر او می گشاید و از آن جایی که گمان ندارد به او روزی عطا کند و هر که به خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد .. .»(طلاق/2و3) و صبر یعنی عدم نگرانی از آینده و یقین داشتن به اینکه هر اتفاقی هر چند به ظاهر تلخ به مصلحت و منفعت انسان خیراندیش و نیک رفتار است. همه موجودات عالم مظهر اسماء خدا هستند و هر فکر و نیت و عملی که در مسیر حق باشد تحقق خود خواهد یافت. دعا یعنی اعتماد به اسم مجیب توکل یعنی اعتماد به اسم وکیل. تفأّل بالخیر یعنی پاک نگه داشتن ذهن یعنی توسل به اسم طاهر و مطهر. حسن ظن به خدا داشتن یعنی اعتماد به عدل و کرم و جود و غفران خدا و … .
آنچه گفته شد اندکی از بسیار بود. اگر گشتی در گلزار قرآن و روایات اهل بیت(ع) بزنید در باب اسرار موفقیت سخنان فراوانی خواهید یافت. در این باره مطالعه نهج البلاغه و به ویژه نامه 31 آن بسیار راهگشا است.