در ابتدا توجه به این نکات ضروری است:
1. آمادگی جهانی: ظهور حضرت مهدی(عج)، به عنوان « خاتم الاوصیاء» و منجی بشریت و کسی که در کره زمین دین اسلام را بر تمامی دین ها پیروز گرداند، قطعا زمینه آمادگی جهانی نیازمند است. زیرا روش و سیره آن حضرت مبنی بر رعایت امور ظاهری و حکم به ظاهر نیست بلکه مبنی بر رعایت حقایق و حکم به واقعیات و ترک تقیه و مسامحه نکردن در امور دینی و احقاق حقوق و برقراری عدالت واقعی و اجرای تمام احکام اسلامی است.
معلوم است که انجام این برنامه و انقلاب بزرگ و همه جانبه نیازمند ترقی و رشد بشر در ناحیه علوم، معارف، فکر، اخلاق و آمادگی جامعه برای پذیرش و استقبال این نهضت و لیاقت زمامداری آن رهبر الهی می باشد از این رو جهان باید زمینه این پذیرش را داشته باشد تا این هدف محقق شود بنابراین می توان فقدان آمادگی جهان را یکی از فلسفه ها و حکمت های غیبت امام مهدی(عج) برشمرد.(آیه ا… لطف ا… صافی، امامت و مهدویت، ج3 ص143-150)
2. معنای زیاد شدن ظلم: آنچه در روایات آمده زیاد شدن ظلم و جور و کم شدن افراد صالح است، نه این که همه مردم کافر شوند یا افراد صالح هیچ نباشند. در همان زمان که همه جا را تباهی فرا گرفته و ابرهای تیره گناه و فساد سایه افکنده افراد پاک باخته، متعهد و صالحی هستند که زمینه قیام آن حضرت را آماده سازند و در حمایت از آن منجی بزرگ به جهاد برخیزند به قول استاد مطهری: « در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق می شوند، بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمی شوند و به قول معروف از پای بوته هیزم سبز نمی شوند، معلوم می شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد زمینه های عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش دهد.
این خود می رساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است بلکه فرضا اگر اهل حق از نظر کمیت قابل توجه نباشند، از نظر کیفیت ارزنده ترین اهل ایمان اند و در ردیف یاران سیدالشهدا.(مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی، ص62)
با توجه به نکات پیش گفته اولا باید گفت ظهور ظلم و زیاد شدن آن یکی از علائم ظهور حضرت مهدی(عج) است نه تمام آن، از عمده ترین عاملی که زمینه ظهور آن حضرت را فراهم کند وجود یاران پاک و پاکیزه به تعداد313 نفر به عنوان هسته مرکزی انقلاب آن حضرت است.(بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج52، ص223 و الزام الناصب، ص199)
و در مرحله بعدی ده هزار نفر دیگر لازم است.(بحار، ج51، ص157، و منتخب الاثر، ص468)
و این افراد انسانهای عادی نیستند بلکه از بین میلیونها انسان باید آنان انتخاب شوند، البته به وجود آمدن افراد زمان لازم دارد:
سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب در بدخشان لعل گردد یا عقیق اندر یمن
پس این می طلبد که شیعیان و دوستداران آن حضرت بیشتر تلاش کنند تا زمینه ظهور زودتر فراهم گردد، خود آن امام رئوف فرمود: « اگر شیعیان ما- که خدای آنان را بر انجام طاعت خویش موفق بدارد- در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل می شدند، میمنت دیدار ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد.»(بحارالانوار، ح53، ص177، حدیث 8)
اگر قدر تو را دانسته بودیم اگر عهد و وفا نشکسته بودیم
دل ما خانه غمها نمی شد غم هجران نصیب ما نمی شد
اگر شرط تولا کرده بودیم هر آنچه گفته مولا کرده بودیم
نمی شد روز ما شام سیاهی نمی شد قسمت ما این جدایی
(محمد تقی مداح)
ثانیا یکی از سنت های ثابت الهی آزمایش بندگان و گزینش صالحان و پاکان است به طوری که زندگی همواره صحنه امتحان و آزمایش است تا بندگان از این راه در پرتو ایمان، استقامت و تسلیم خویش در پیروی از اوامر خداوند تربیت یافته و به کمال برسند، استعدادهای نهفته آنان شکوفا گردد، هر چه زمینه امتحان سخت تر باشد استعدادها بیشتر شکوفا می شود، در برخی روایات یکی از فلسفههای غیبت، آزمایش مردم شمرده شده است.
امام هفتم(ع) فرمود: « هنگامی که پنجمین فرزندم غایب شود مواظب دین خود باشید مبادا کسی شما را از دین خارج کند او ناگزیر غیبتی خواهد داشت به طوری که گروهی از مؤمنان از عقیده خویش برمی گردند، خداوند به وسیله غیبت بندگان خویش را آزمایش می کند.(بحارالانوار، ج51، ص150، باب 7 حدیث1 و غیبت نعمانی، ص154 کتاب الغیبه شیخ طوسی ص204).
در نتیجه باید گفت: نیامدن حضرت به خاطر فراهم نشدن زمینه ظهور در بشریت است و تأخیر ظهور اگر از جهتی باعث افزایش زیاد نشدن ظلم و فساد می شود از سویی باعث فراهم آمدن پاک ترین انسان و ورزیده ترین انسانها به عنوان کارگزاران نظام عدالت مهدوی می شود. ضمن اینکه این نکته را نباید فراموش کرد که پذیرش عموم مردم برای حکومت ایشان نیز شرط حضور ایشان است، تا زمانی که جامعه جهانی آمادگی پذیرش آن حضرت را نداشته باشند، حضور ایشان مثمر ثمر نخواهد بود.
برداشت قشری مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود، این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها، تبعیضها، اختناقها، حق کشیها و تباهیها ناشی می شود؛ نوعی سامان یاقتن است که معلول پریشان شدن است. آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد، باطل یکهتاز میدان گردد، جز نیروی باطل نیرویی حکومت نکند و فرد صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت _نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد_ از آستین بیرون می آید. علیهذه هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هر اصلاح، یک نقطه روشن است. تا در صفحه اجتماع نقطه روشنی است، دست غیب ظاهر نمی شود؛ بعکس، هر گناه، هر فساد، ظلم، تبعیض، حق کشی و هر پلیدی، به حکم این که مقدمه اصلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می کند، رواست: زیرا «الغایات تبرر المبادی»: هدفها وسلیه های نامشروع را مشروع می کنند. یعنی بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین سلک انتظار، ترویج و اشاعه فساد است. این جاست که گناه، هم فال است و هم تماشا؛ هم لذت و کامجویی است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایی.
این گروه طبعا به مصلحان، مجاهدان، آمران به معروف و ناهیان از منکر، با نوعی بغض و عداوت می نگرند؛ زیرا آنان را از تاخیر اندازان ظهور و قیام مهدی موعود(عج) می شمارند. بعکس، اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمیر و اندیشه، با نوعی رضایت به گناهکار و عاملان فساد می نگرند؛ زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم می نمایند.
آیات قرآن کریم، در جهت عکس برداشت بالاست. ظهور مهدی موعود، حلقه ای از حلقات مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروی نهایی اهل حق منتهی می شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملا در گروه اهل حق باشد. آیاتی که بدانها در روایات اسلامی استناد شده است، نشان می دهد که مهدی موعود(عج) مظهر نوید است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است. مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است. ظهور مهدی موعود منتی است بر مستضفعان و خوار شمرده شدگان، و وسیله ای است برای پیشوا و مقتدا شدن آنان و مقدمه یا برای وراثت آنها؛ خلافت الهی روی زمین.
ظهور مهدی موعود، تحقق بخش وعده ای است که خداوند متعال از قدیمترین زمانها در کتب آسمانی به صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان، تنها به به متقیان تعلق دارد.
حدیث معروف که می فرماید: «یملا الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا.» نیز شاهد مدعای ماست، نه بر مدعای آن گروه. در این حدیث نیز تکیه روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است، و می رساند که قیام مهدی برای حمایت مظلومانی است که استحقاق حمایت دارند. بدیهی است که اگر گفته شده بود: «یملا الله به الارض ایمانا و توحیدا و صلاحا بعد ما ملئت کفرا و شرکا و فسادا» مستلزم این نبود که لزوما گروهی مستحق حمایت وجود داشته باشد، در آن صورت استنباط می شد که قیام مهدی موعود، برای نجات حق از دست رفته و به صفر رسیده است، نه برای گروه اهل حق؛ ولو به صورت یک اقلیت.
شیخ صدوق روایتی از امام صادق(ع) نقل می کند مبنی بر این که «این امر تحقق نمی پذیرد؛ مگر این که هر یک از شقی و سعید، به نهایت کار خود برسد.» پس سخن در این است که گروه سعدا و گروه اشقیا هر کدام به نهایت کار خود برسند.
در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام، به آن حضرت ملحق می شوند. بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمی شوند و به قول معروف، از پای بوته هیزم سبز نمی شوند. معلوم می شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینه هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش می دهد. این خود می رساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه فرضا اگر اهل حق از نظر کمیت، قابل توجه نباشد، از نظر کیفیت، ارزنده ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهدا. قیام انقلاب مهدی(عج)، صص 54، 55، 56، 57 و 58.
چون ظهور بعد از گسترش ظلم و ستم است، برخی این نظریه را مطرح کرده اند که پس باید به گسترش ظلم کمک شود یا حداقل مبارزه با ظلم باید به حالت تعلیق در آید، تا ظهور نزدیک گردد. در این زمینه باید دانست روایات گسترش فساد بیانگر شرط ظهور نیست , بلکه ترسیم سیمای جهان مى کند از این رو از وظیفه ما براى اصلاح خود و جامعه نمى کاهد. علاوه بر اینکه یکى از مصادیق ظلم آن است که مصلحان جامعه و انسانهاى وارسته مظلومانه به دست سردمداران تبهکار و زیاده خواه کشته مى شوند. و این نوع جنایتها در دوران آخرالزمان با توجه به سلاحهاى پیشرفته و ابزارهاى جدید شکنجه گسترش مى یابد.بنابراین حدیث مذکور نه تنها دلیلى بر خانه نشینى و نفى مبارزه نیست بلکه خود دلیل آشکارى است بر فعالیت جدى مبارزان اصلاح گر و شهادت مظلومانه آنان به دست سرکردگان ظلم و ستم، به گونه اى که آن چنان عرصه بر مردم مستضعف تنگ مى شود که انتظار حقیقى براى استقبال از نجات دهنده اصلى در میان مردم پدیدمى آید. و همین آمادگى واقعى است که از شرایط ظهور حضرت ولى عصر(عج) مى باشد.براى توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب مى کنیم:
در طول تاریخ غیبت به ویژه در قرون اخیر نوعى تفکر آسایش طلبانه در برخى پدید آمده و آنان بهانه اى مى طلبندتا از زیر بار مسئولیت شانه خالى کنند! حال چه بهتر که این بهانه رنگ دینى داشته باشد.
از جمله این موارد آن است که ما نبایستى با ظلم مبارزه کنیم زیرا ظهور امام زمان به تأخیر مى افتد و حتى برخىپنداشته اند که باید به ظلم و فساد نیز کمک کرد و در گسترش آن کوشید تا اسباب ظهور بیشتر فراهم شود؟!
این تفکر ناشى از عدم شناخت مسئولیت و نشناختن دین الهى و برداشت غلط از موضوع ظهور است. زیرا:
اولاً: هیچ یک از تکالیف شرعى مانند نماز، روزه، حج، امر به معروف، مبارزه با فساد و … مشروط به چنین شرطى نیست، یعنى تکلیف نماز و یا نهى از منکر تکالیفى مطلق هستند. یعنى آن که عمل به آنها الزامى است، چه موجب تسریع در ظهور یا تأخیر آن شود.
ثانیاً: هیچ یک از آموزه هاى دین نمى تواند ارکان واساس دین را معطل نماید. اگر فرض کنیم (به فرض محال)پى گیرى تعالیم دین موجب تأخیر در ظهور شود، باز عمل به آن تعالیم واجب است.
ثالثاً: روایات مربوط به ظهور، اختصاص به این گونه روایات ندارد، بلکه روایات دیگرى خبر از وقوع حرکت هاىاصلاحى مانند انقلاب ایران و گسترش موج اسلام خواهى در جهان مى دهد.
انتظار فرج:
انتظار فرج در واقع، انتظار حکومت جهانى اسلام است، انتظار تشکیل حکومت توحیدى در سطح جامعه انسانى است، انتظار تحقق عدالت در اجتماع است، انتظار وراثت زمین و دولت مؤمنان و موحدان است. بنابراین «انتظار» نه به معناى «نشستن و دعا کردن» است، «انتظار» یعنى «برخاستن و دعا کردن»، انتظار یعنى بکوشیم هر چه بهتر دین اسلام را به عنوان یک دین توحیدى فراگیر بشناسیم، بفهمیم و خود و جامعه را بر اساس آن بسازیم، این همان زمینه سازى براى ظهور حضرت مهدى (عج) است
آثار و نتایج قابل مشاهده در انسان منتظر آمادگی او برای ظهور است و این آمادگی میسر نمی شود مگر از طریق نزدیکی، سنخیت، و همانند سازی شخصیت و ترتیب دادن زندگی خود آنچنان که مورد رضایت آن حضرت(عج) باشد. به طور کلى هر انسانى داراى سه مرتبه وجودى است، افکارش، صفاتش و اعمالش و هیچ انسانى از این قاعده مستثنى نیست، حتى حضرات معصومین (ع).
ارتباط و نزدیکى به هر انسانى هم تنها از همین طریق ممکن است یعنى، اگر کسى بخواهد به انسان دیگرى نزدیک شود، چاره اى ندارد جز این که بکوشد ابتدا افکار، باورها و طرز تفکر آن شخص را شناسایى نماید و خویش را از جهت فکرى با آن شخص هماهنگ نماید و سپس بکوشد که قرب صفاتى پیدا نماید یعنى، از جهت صفات و کمالات اخلاقى میان خود و آن شخص محبوب همانندسازى نماید و این بهترین طریقى است که انسان طالب کمال را به یک انسان کامل الگو نزدیک مى نماید.
در مورد نزدیکى به امام عصر (عج) هم وضع به همین منوال است. ما به عنوان یک شیعه و پیرو اهل بیت عصمت و طهارت (ع) وظیفه داریم ابتدا کیفیت اعتقاد، باورها، صفات، کمالات، نوع منش و کنش آن حضرات را شناسایى نماییم و در مرتبه بعد بکوشیم زندگى، صفات و باورهاى خود را به ایشان نزدیک نماییم تا از این طریق شیعه و پیرو واقعى آنها باشیم .
مقصود از انتظار فرج، امید ودلبستگى به مهدى (عج) است. بنابراین انتظار فرج مقصود دین به تعبیر شهید مطهرى، انتظارى سازنده و نگه دارنده، تعهدآور، نیروآفرین و تحرک بخش است. به گونه اى که خود نوعى عبادت و حق پرستى است.
برخى به خطا اندیشه مهدویت را به گونه اى تصویر مى کنند که انتظار به معناى کمک به رشد ظلم و فساد و پرشدن دنیا از گناه مى باشد در حالى که بى شک چنین امورى با هدف دین بیگانه است، بنابراین انتظار و عشق به مهدى یعنى، عشق به همه خوبى ها و امید اقامه همه خوبى ها در دنیا این عشق و امید عاملى است که انسان را وامى دارد تا هر چه بیشتر و محکم تر در راه خوبى ها قدم بردارد، پس انتظار فرج مسؤولیت آفرین است .
منتظر واقعى مهدى(عج) را سزاوار است که چندین خصوصیت داشته باشد:
1- عمل به تکالیف دینى منتظر واقعى باید تمام وظایف دینى و احکام الهى را انجام دهد. حتی اگر این وظیفه نماز نخواندن یا روزه نگرفتن باشد (همان گونه که برای خانم ها در اوقات خصوصی چنین قرار داده شده).
2- محزون بودن به علت محروم بودن از زیارت آن وجود مبارک «عزیز على ان ارى الخلق و لاترى و لا اسمع لک حسیسا و لا نجوى…؛بر من گران است که خلق را ببینم و تو دیده نشوى و سخن آشکار و پنهان تو را نشنوم»، (دعاى ندبه).
3- براى تقویت ارتباط هر روز صبح «دعاى عهد» را بخوانیم.
4- انتظار فرج آن حضرت در دل و ظاهر جلوه گر کنیم. در روایات متعدد داریم که در زمان غییبت امام زمان(ع) بهترین اعمال انتظار فرج است اینجا نیاز به توضیح دارد که چرا بهترین اعمال انتظار فرج است. فرج؛ یعنى، نصرت و پیروزى و گشایش و مقصود نصرت و پیروزى حکومت عدل علوى بر حکومت هاى کفر و شرک و بى داد است پیروزى عدل گسترى که به رهبرى امام عصر(عج) تشکیل مى گردد بنابراین انتظار فرج یعنى انتظار تحقق یافتنى این آرمان بزرگ و جهانى است و منتظر حقیقى کسى است که حقیقتا خواهان تشکیل چنین حکومتى باشد و این خواسته آن گاه جدى و راست است که شخص منتظر عامل به عدل و گریزان از ستم و تباهى باشد و گرنه انتظار فرج در حد یک ادعا و شعار بى محتوا باقى خواهد بود ازاین رو در روایات آمده است که انتظار فرج خود فرج است زیرا کسى که حقیقتا منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تاسیس حکومت عدل گستر اوست زندگى خود را بر پایه عدل و داد استوار مى سازد و او انسانى است که حضور و غیبت امام در نحوه رفتار و سیر و سلوکش تفاوتى ندارد و قبل از تشکیل حکومت عدل او چنین حکومتى را در زندگى خود پایدار ساخته است بنابراین انتظار فرج حقیقى ریشه در معرفت به حق و عدل و ایمان و عشق به آن دارد و آثار آن نیز در عمل نمایان مى گردد و چنین حقیقت اصیل و عمیقى با لفظ و شعار به دست نمى آید و با بى تفاوتى و بى اعتنایى نسبت به مقدمات دینى و رسالت هاى انسانى در تعارض و تناقض است از این جا نادرستى یک تفسیر از انتظار فرج روشن مى شود زیرا بعضى بر این تصور خام هستند که انتظار فرج یعنى بى تفاوتى نسبت به آنچه در جوامع بشر مى گذرد و دست روى دست گذاشتن به امید اینکه امام زمان ظهور کند و آنهارا اصلاح نماید. انتظار فرج تعهدآفرین و مسؤولیت ساز است و با بى تفاوتى و بى اعتنایى به سرنوشت بشر و حقیقت و فضلیت منافات دارد.
به طور خلاصه انتظار فرج یعنى:
الف) معرفت امام معصوم و عادل و پیشواى فضیلت.
ب) ایمان به امامت و قیادت رهبرى الهى و عدالت پیشه.
ج) عشق به عدالت وارزش هاى انسانى.
ه) امید به آینده اى روشن و نوید بخش.
ک) تلاش براى برقرارى حکومتى عدل پیشه و عدل گستر.
ح) رعایت موازین و قوانین دینى و اخلاقى.
خ) داشتن روحیه تعهد و مسؤولیت پذیرى.
این انتظار فرج است که بهترین اعمال و بهترین عبادت است و چنین منتظرى، مقامى عالى دارد و هر گاه در زمان غیبت از دنیا برود به منزله کسانى است که پس از ظهور حضرت حجت(عج) زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد مى کنند، (بحارالانوار ج 52 ص 125 – ره توشه راهیان نور، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم چاپ اول تیرماه 1374 ص 193-190 با تصرف).
5- داستان هاى واقعى بزرگانى که با امام زمان(عج) در ارتباط بودند را بخوانیم.
در پایان به این نکته مهم توجه داشته باشیم که امام زمان(عج) به عنوان «حجت خدا» و «ولى عصر» بر اعمال و رفتار ما آگاهى دارد و خود را در محضر ایشان ببینیم و براى گره گشایى هاى مادى و معنوى از ایشان به عنوان واسطه فیض الهى درخواست داشته باشیم.
بهترین دعاها در زمان غیبت: دعاى عهد، زیارت آل یس و دعاى ندبه است که در زمان هاى خاص در طول شبانه روز و هفته خوانده مى شود.
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
1- یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(عج)، رجالى تهرانى
2- ترجمه منتخب الاثر، آیت الله صافى
3- مهدى موعود، ترجمه: على دوانى
4- وابستگى جهان به امام زمان(عج)، لطف الله صافىBR> 5> امام زمان در گفتار دیگران، على دوانى
6- قیام و انقلاب مهدى، شهید مطهرى، صدرا، تهران (این کتاب اساساً به معناى انتظار پرداخته است).
7- امامت و مهدویت، آیت الله صافى، انتشارات اسلامى قم، 1375 (این اثر به مجموعه اى از بحث ها پیرامون امام مهدى (عج) پرداخته و خصوص بحث انتظار نیز یکى از فصلهاى کتاب است، ج 1، صص 351- 398 )
8- خورشید مغرب استاد محمد رضا حکیمی
1. آمادگی جهانی: ظهور حضرت مهدی(عج)، به عنوان « خاتم الاوصیاء» و منجی بشریت و کسی که در کره زمین دین اسلام را بر تمامی دین ها پیروز گرداند، قطعا زمینه آمادگی جهانی نیازمند است. زیرا روش و سیره آن حضرت مبنی بر رعایت امور ظاهری و حکم به ظاهر نیست بلکه مبنی بر رعایت حقایق و حکم به واقعیات و ترک تقیه و مسامحه نکردن در امور دینی و احقاق حقوق و برقراری عدالت واقعی و اجرای تمام احکام اسلامی است.
معلوم است که انجام این برنامه و انقلاب بزرگ و همه جانبه نیازمند ترقی و رشد بشر در ناحیه علوم، معارف، فکر، اخلاق و آمادگی جامعه برای پذیرش و استقبال این نهضت و لیاقت زمامداری آن رهبر الهی می باشد از این رو جهان باید زمینه این پذیرش را داشته باشد تا این هدف محقق شود بنابراین می توان فقدان آمادگی جهان را یکی از فلسفه ها و حکمت های غیبت امام مهدی(عج) برشمرد.(آیه ا… لطف ا… صافی، امامت و مهدویت، ج3 ص143-150)
2. معنای زیاد شدن ظلم: آنچه در روایات آمده زیاد شدن ظلم و جور و کم شدن افراد صالح است، نه این که همه مردم کافر شوند یا افراد صالح هیچ نباشند. در همان زمان که همه جا را تباهی فرا گرفته و ابرهای تیره گناه و فساد سایه افکنده افراد پاک باخته، متعهد و صالحی هستند که زمینه قیام آن حضرت را آماده سازند و در حمایت از آن منجی بزرگ به جهاد برخیزند به قول استاد مطهری: « در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق می شوند، بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمی شوند و به قول معروف از پای بوته هیزم سبز نمی شوند، معلوم می شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد زمینه های عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش دهد.
این خود می رساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است بلکه فرضا اگر اهل حق از نظر کمیت قابل توجه نباشند، از نظر کیفیت ارزنده ترین اهل ایمان اند و در ردیف یاران سیدالشهدا.(مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی، ص62)
با توجه به نکات پیش گفته اولا باید گفت ظهور ظلم و زیاد شدن آن یکی از علائم ظهور حضرت مهدی(عج) است نه تمام آن، از عمده ترین عاملی که زمینه ظهور آن حضرت را فراهم کند وجود یاران پاک و پاکیزه به تعداد313 نفر به عنوان هسته مرکزی انقلاب آن حضرت است.(بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج52، ص223 و الزام الناصب، ص199)
و در مرحله بعدی ده هزار نفر دیگر لازم است.(بحار، ج51، ص157، و منتخب الاثر، ص468)
و این افراد انسانهای عادی نیستند بلکه از بین میلیونها انسان باید آنان انتخاب شوند، البته به وجود آمدن افراد زمان لازم دارد:
سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب در بدخشان لعل گردد یا عقیق اندر یمن
پس این می طلبد که شیعیان و دوستداران آن حضرت بیشتر تلاش کنند تا زمینه ظهور زودتر فراهم گردد، خود آن امام رئوف فرمود: « اگر شیعیان ما- که خدای آنان را بر انجام طاعت خویش موفق بدارد- در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل می شدند، میمنت دیدار ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد.»(بحارالانوار، ح53، ص177، حدیث 8)
اگر قدر تو را دانسته بودیم اگر عهد و وفا نشکسته بودیم
دل ما خانه غمها نمی شد غم هجران نصیب ما نمی شد
اگر شرط تولا کرده بودیم هر آنچه گفته مولا کرده بودیم
نمی شد روز ما شام سیاهی نمی شد قسمت ما این جدایی
(محمد تقی مداح)
ثانیا یکی از سنت های ثابت الهی آزمایش بندگان و گزینش صالحان و پاکان است به طوری که زندگی همواره صحنه امتحان و آزمایش است تا بندگان از این راه در پرتو ایمان، استقامت و تسلیم خویش در پیروی از اوامر خداوند تربیت یافته و به کمال برسند، استعدادهای نهفته آنان شکوفا گردد، هر چه زمینه امتحان سخت تر باشد استعدادها بیشتر شکوفا می شود، در برخی روایات یکی از فلسفههای غیبت، آزمایش مردم شمرده شده است.
امام هفتم(ع) فرمود: « هنگامی که پنجمین فرزندم غایب شود مواظب دین خود باشید مبادا کسی شما را از دین خارج کند او ناگزیر غیبتی خواهد داشت به طوری که گروهی از مؤمنان از عقیده خویش برمی گردند، خداوند به وسیله غیبت بندگان خویش را آزمایش می کند.(بحارالانوار، ج51، ص150، باب 7 حدیث1 و غیبت نعمانی، ص154 کتاب الغیبه شیخ طوسی ص204).
در نتیجه باید گفت: نیامدن حضرت به خاطر فراهم نشدن زمینه ظهور در بشریت است و تأخیر ظهور اگر از جهتی باعث افزایش زیاد نشدن ظلم و فساد می شود از سویی باعث فراهم آمدن پاک ترین انسان و ورزیده ترین انسانها به عنوان کارگزاران نظام عدالت مهدوی می شود. ضمن اینکه این نکته را نباید فراموش کرد که پذیرش عموم مردم برای حکومت ایشان نیز شرط حضور ایشان است، تا زمانی که جامعه جهانی آمادگی پذیرش آن حضرت را نداشته باشند، حضور ایشان مثمر ثمر نخواهد بود.
برداشت قشری مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود، این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها، تبعیضها، اختناقها، حق کشیها و تباهیها ناشی می شود؛ نوعی سامان یاقتن است که معلول پریشان شدن است. آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد، باطل یکهتاز میدان گردد، جز نیروی باطل نیرویی حکومت نکند و فرد صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت _نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد_ از آستین بیرون می آید. علیهذه هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هر اصلاح، یک نقطه روشن است. تا در صفحه اجتماع نقطه روشنی است، دست غیب ظاهر نمی شود؛ بعکس، هر گناه، هر فساد، ظلم، تبعیض، حق کشی و هر پلیدی، به حکم این که مقدمه اصلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می کند، رواست: زیرا «الغایات تبرر المبادی»: هدفها وسلیه های نامشروع را مشروع می کنند. یعنی بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین سلک انتظار، ترویج و اشاعه فساد است. این جاست که گناه، هم فال است و هم تماشا؛ هم لذت و کامجویی است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایی.
این گروه طبعا به مصلحان، مجاهدان، آمران به معروف و ناهیان از منکر، با نوعی بغض و عداوت می نگرند؛ زیرا آنان را از تاخیر اندازان ظهور و قیام مهدی موعود(عج) می شمارند. بعکس، اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمیر و اندیشه، با نوعی رضایت به گناهکار و عاملان فساد می نگرند؛ زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم می نمایند.
آیات قرآن کریم، در جهت عکس برداشت بالاست. ظهور مهدی موعود، حلقه ای از حلقات مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروی نهایی اهل حق منتهی می شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملا در گروه اهل حق باشد. آیاتی که بدانها در روایات اسلامی استناد شده است، نشان می دهد که مهدی موعود(عج) مظهر نوید است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است. مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است. ظهور مهدی موعود منتی است بر مستضفعان و خوار شمرده شدگان، و وسیله ای است برای پیشوا و مقتدا شدن آنان و مقدمه یا برای وراثت آنها؛ خلافت الهی روی زمین.
ظهور مهدی موعود، تحقق بخش وعده ای است که خداوند متعال از قدیمترین زمانها در کتب آسمانی به صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان، تنها به به متقیان تعلق دارد.
حدیث معروف که می فرماید: «یملا الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا.» نیز شاهد مدعای ماست، نه بر مدعای آن گروه. در این حدیث نیز تکیه روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است، و می رساند که قیام مهدی برای حمایت مظلومانی است که استحقاق حمایت دارند. بدیهی است که اگر گفته شده بود: «یملا الله به الارض ایمانا و توحیدا و صلاحا بعد ما ملئت کفرا و شرکا و فسادا» مستلزم این نبود که لزوما گروهی مستحق حمایت وجود داشته باشد، در آن صورت استنباط می شد که قیام مهدی موعود، برای نجات حق از دست رفته و به صفر رسیده است، نه برای گروه اهل حق؛ ولو به صورت یک اقلیت.
شیخ صدوق روایتی از امام صادق(ع) نقل می کند مبنی بر این که «این امر تحقق نمی پذیرد؛ مگر این که هر یک از شقی و سعید، به نهایت کار خود برسد.» پس سخن در این است که گروه سعدا و گروه اشقیا هر کدام به نهایت کار خود برسند.
در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام، به آن حضرت ملحق می شوند. بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمی شوند و به قول معروف، از پای بوته هیزم سبز نمی شوند. معلوم می شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینه هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش می دهد. این خود می رساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه فرضا اگر اهل حق از نظر کمیت، قابل توجه نباشد، از نظر کیفیت، ارزنده ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهدا. قیام انقلاب مهدی(عج)، صص 54، 55، 56، 57 و 58.
چون ظهور بعد از گسترش ظلم و ستم است، برخی این نظریه را مطرح کرده اند که پس باید به گسترش ظلم کمک شود یا حداقل مبارزه با ظلم باید به حالت تعلیق در آید، تا ظهور نزدیک گردد. در این زمینه باید دانست روایات گسترش فساد بیانگر شرط ظهور نیست , بلکه ترسیم سیمای جهان مى کند از این رو از وظیفه ما براى اصلاح خود و جامعه نمى کاهد. علاوه بر اینکه یکى از مصادیق ظلم آن است که مصلحان جامعه و انسانهاى وارسته مظلومانه به دست سردمداران تبهکار و زیاده خواه کشته مى شوند. و این نوع جنایتها در دوران آخرالزمان با توجه به سلاحهاى پیشرفته و ابزارهاى جدید شکنجه گسترش مى یابد.بنابراین حدیث مذکور نه تنها دلیلى بر خانه نشینى و نفى مبارزه نیست بلکه خود دلیل آشکارى است بر فعالیت جدى مبارزان اصلاح گر و شهادت مظلومانه آنان به دست سرکردگان ظلم و ستم، به گونه اى که آن چنان عرصه بر مردم مستضعف تنگ مى شود که انتظار حقیقى براى استقبال از نجات دهنده اصلى در میان مردم پدیدمى آید. و همین آمادگى واقعى است که از شرایط ظهور حضرت ولى عصر(عج) مى باشد.براى توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب مى کنیم:
در طول تاریخ غیبت به ویژه در قرون اخیر نوعى تفکر آسایش طلبانه در برخى پدید آمده و آنان بهانه اى مى طلبندتا از زیر بار مسئولیت شانه خالى کنند! حال چه بهتر که این بهانه رنگ دینى داشته باشد.
از جمله این موارد آن است که ما نبایستى با ظلم مبارزه کنیم زیرا ظهور امام زمان به تأخیر مى افتد و حتى برخىپنداشته اند که باید به ظلم و فساد نیز کمک کرد و در گسترش آن کوشید تا اسباب ظهور بیشتر فراهم شود؟!
این تفکر ناشى از عدم شناخت مسئولیت و نشناختن دین الهى و برداشت غلط از موضوع ظهور است. زیرا:
اولاً: هیچ یک از تکالیف شرعى مانند نماز، روزه، حج، امر به معروف، مبارزه با فساد و … مشروط به چنین شرطى نیست، یعنى تکلیف نماز و یا نهى از منکر تکالیفى مطلق هستند. یعنى آن که عمل به آنها الزامى است، چه موجب تسریع در ظهور یا تأخیر آن شود.
ثانیاً: هیچ یک از آموزه هاى دین نمى تواند ارکان واساس دین را معطل نماید. اگر فرض کنیم (به فرض محال)پى گیرى تعالیم دین موجب تأخیر در ظهور شود، باز عمل به آن تعالیم واجب است.
ثالثاً: روایات مربوط به ظهور، اختصاص به این گونه روایات ندارد، بلکه روایات دیگرى خبر از وقوع حرکت هاىاصلاحى مانند انقلاب ایران و گسترش موج اسلام خواهى در جهان مى دهد.
انتظار فرج:
انتظار فرج در واقع، انتظار حکومت جهانى اسلام است، انتظار تشکیل حکومت توحیدى در سطح جامعه انسانى است، انتظار تحقق عدالت در اجتماع است، انتظار وراثت زمین و دولت مؤمنان و موحدان است. بنابراین «انتظار» نه به معناى «نشستن و دعا کردن» است، «انتظار» یعنى «برخاستن و دعا کردن»، انتظار یعنى بکوشیم هر چه بهتر دین اسلام را به عنوان یک دین توحیدى فراگیر بشناسیم، بفهمیم و خود و جامعه را بر اساس آن بسازیم، این همان زمینه سازى براى ظهور حضرت مهدى (عج) است
آثار و نتایج قابل مشاهده در انسان منتظر آمادگی او برای ظهور است و این آمادگی میسر نمی شود مگر از طریق نزدیکی، سنخیت، و همانند سازی شخصیت و ترتیب دادن زندگی خود آنچنان که مورد رضایت آن حضرت(عج) باشد. به طور کلى هر انسانى داراى سه مرتبه وجودى است، افکارش، صفاتش و اعمالش و هیچ انسانى از این قاعده مستثنى نیست، حتى حضرات معصومین (ع).
ارتباط و نزدیکى به هر انسانى هم تنها از همین طریق ممکن است یعنى، اگر کسى بخواهد به انسان دیگرى نزدیک شود، چاره اى ندارد جز این که بکوشد ابتدا افکار، باورها و طرز تفکر آن شخص را شناسایى نماید و خویش را از جهت فکرى با آن شخص هماهنگ نماید و سپس بکوشد که قرب صفاتى پیدا نماید یعنى، از جهت صفات و کمالات اخلاقى میان خود و آن شخص محبوب همانندسازى نماید و این بهترین طریقى است که انسان طالب کمال را به یک انسان کامل الگو نزدیک مى نماید.
در مورد نزدیکى به امام عصر (عج) هم وضع به همین منوال است. ما به عنوان یک شیعه و پیرو اهل بیت عصمت و طهارت (ع) وظیفه داریم ابتدا کیفیت اعتقاد، باورها، صفات، کمالات، نوع منش و کنش آن حضرات را شناسایى نماییم و در مرتبه بعد بکوشیم زندگى، صفات و باورهاى خود را به ایشان نزدیک نماییم تا از این طریق شیعه و پیرو واقعى آنها باشیم .
مقصود از انتظار فرج، امید ودلبستگى به مهدى (عج) است. بنابراین انتظار فرج مقصود دین به تعبیر شهید مطهرى، انتظارى سازنده و نگه دارنده، تعهدآور، نیروآفرین و تحرک بخش است. به گونه اى که خود نوعى عبادت و حق پرستى است.
برخى به خطا اندیشه مهدویت را به گونه اى تصویر مى کنند که انتظار به معناى کمک به رشد ظلم و فساد و پرشدن دنیا از گناه مى باشد در حالى که بى شک چنین امورى با هدف دین بیگانه است، بنابراین انتظار و عشق به مهدى یعنى، عشق به همه خوبى ها و امید اقامه همه خوبى ها در دنیا این عشق و امید عاملى است که انسان را وامى دارد تا هر چه بیشتر و محکم تر در راه خوبى ها قدم بردارد، پس انتظار فرج مسؤولیت آفرین است .
منتظر واقعى مهدى(عج) را سزاوار است که چندین خصوصیت داشته باشد:
1- عمل به تکالیف دینى منتظر واقعى باید تمام وظایف دینى و احکام الهى را انجام دهد. حتی اگر این وظیفه نماز نخواندن یا روزه نگرفتن باشد (همان گونه که برای خانم ها در اوقات خصوصی چنین قرار داده شده).
2- محزون بودن به علت محروم بودن از زیارت آن وجود مبارک «عزیز على ان ارى الخلق و لاترى و لا اسمع لک حسیسا و لا نجوى…؛بر من گران است که خلق را ببینم و تو دیده نشوى و سخن آشکار و پنهان تو را نشنوم»، (دعاى ندبه).
3- براى تقویت ارتباط هر روز صبح «دعاى عهد» را بخوانیم.
4- انتظار فرج آن حضرت در دل و ظاهر جلوه گر کنیم. در روایات متعدد داریم که در زمان غییبت امام زمان(ع) بهترین اعمال انتظار فرج است اینجا نیاز به توضیح دارد که چرا بهترین اعمال انتظار فرج است. فرج؛ یعنى، نصرت و پیروزى و گشایش و مقصود نصرت و پیروزى حکومت عدل علوى بر حکومت هاى کفر و شرک و بى داد است پیروزى عدل گسترى که به رهبرى امام عصر(عج) تشکیل مى گردد بنابراین انتظار فرج یعنى انتظار تحقق یافتنى این آرمان بزرگ و جهانى است و منتظر حقیقى کسى است که حقیقتا خواهان تشکیل چنین حکومتى باشد و این خواسته آن گاه جدى و راست است که شخص منتظر عامل به عدل و گریزان از ستم و تباهى باشد و گرنه انتظار فرج در حد یک ادعا و شعار بى محتوا باقى خواهد بود ازاین رو در روایات آمده است که انتظار فرج خود فرج است زیرا کسى که حقیقتا منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تاسیس حکومت عدل گستر اوست زندگى خود را بر پایه عدل و داد استوار مى سازد و او انسانى است که حضور و غیبت امام در نحوه رفتار و سیر و سلوکش تفاوتى ندارد و قبل از تشکیل حکومت عدل او چنین حکومتى را در زندگى خود پایدار ساخته است بنابراین انتظار فرج حقیقى ریشه در معرفت به حق و عدل و ایمان و عشق به آن دارد و آثار آن نیز در عمل نمایان مى گردد و چنین حقیقت اصیل و عمیقى با لفظ و شعار به دست نمى آید و با بى تفاوتى و بى اعتنایى نسبت به مقدمات دینى و رسالت هاى انسانى در تعارض و تناقض است از این جا نادرستى یک تفسیر از انتظار فرج روشن مى شود زیرا بعضى بر این تصور خام هستند که انتظار فرج یعنى بى تفاوتى نسبت به آنچه در جوامع بشر مى گذرد و دست روى دست گذاشتن به امید اینکه امام زمان ظهور کند و آنهارا اصلاح نماید. انتظار فرج تعهدآفرین و مسؤولیت ساز است و با بى تفاوتى و بى اعتنایى به سرنوشت بشر و حقیقت و فضلیت منافات دارد.
به طور خلاصه انتظار فرج یعنى:
الف) معرفت امام معصوم و عادل و پیشواى فضیلت.
ب) ایمان به امامت و قیادت رهبرى الهى و عدالت پیشه.
ج) عشق به عدالت وارزش هاى انسانى.
ه) امید به آینده اى روشن و نوید بخش.
ک) تلاش براى برقرارى حکومتى عدل پیشه و عدل گستر.
ح) رعایت موازین و قوانین دینى و اخلاقى.
خ) داشتن روحیه تعهد و مسؤولیت پذیرى.
این انتظار فرج است که بهترین اعمال و بهترین عبادت است و چنین منتظرى، مقامى عالى دارد و هر گاه در زمان غیبت از دنیا برود به منزله کسانى است که پس از ظهور حضرت حجت(عج) زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد مى کنند، (بحارالانوار ج 52 ص 125 – ره توشه راهیان نور، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم چاپ اول تیرماه 1374 ص 193-190 با تصرف).
5- داستان هاى واقعى بزرگانى که با امام زمان(عج) در ارتباط بودند را بخوانیم.
در پایان به این نکته مهم توجه داشته باشیم که امام زمان(عج) به عنوان «حجت خدا» و «ولى عصر» بر اعمال و رفتار ما آگاهى دارد و خود را در محضر ایشان ببینیم و براى گره گشایى هاى مادى و معنوى از ایشان به عنوان واسطه فیض الهى درخواست داشته باشیم.
بهترین دعاها در زمان غیبت: دعاى عهد، زیارت آل یس و دعاى ندبه است که در زمان هاى خاص در طول شبانه روز و هفته خوانده مى شود.
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
1- یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(عج)، رجالى تهرانى
2- ترجمه منتخب الاثر، آیت الله صافى
3- مهدى موعود، ترجمه: على دوانى
4- وابستگى جهان به امام زمان(عج)، لطف الله صافىBR> 5> امام زمان در گفتار دیگران، على دوانى
6- قیام و انقلاب مهدى، شهید مطهرى، صدرا، تهران (این کتاب اساساً به معناى انتظار پرداخته است).
7- امامت و مهدویت، آیت الله صافى، انتشارات اسلامى قم، 1375 (این اثر به مجموعه اى از بحث ها پیرامون امام مهدى (عج) پرداخته و خصوص بحث انتظار نیز یکى از فصلهاى کتاب است، ج 1، صص 351- 398 )
8- خورشید مغرب استاد محمد رضا حکیمی