احکام الهی به دو دسته احکام ثابت و متغیر تقسیم می شود. بعضی از احکام الهی با قطع نظر از زمان و مکان خاص دارای حکم ثابت و همیشگی است. حرمت بول یا خون به لحاظ آنکه همیشه با فطرت انسان ناسازگار بودند از این جمله احکام هستند. لکن بعضی احکام به مقتضای تغییر مقتضیات زمان و مکان و شرایط قابل تغییر هستند . این دسته از احکام همان طور که در مورداحکام موجود در یک دین وجود دارد در ادیان متفاوت هم وجود دارد. به عنوان مثال بنا به شرایط و اوضاع و احوال زمان ظهور اسلام در چند سال اول بعثت پیامبر مکرم اسلام صلوات الله علیه حکم حرمت شراب اعلام نگردید و به تدریج و با مهیا شدن زمینه های آن بعد از چند سال اعلام شد. در مورد ادیان مختلف نیز وضعیت به همین نحو بود بعضی از احکام و تکالیف الهی به مقتضای شرایط و اوضاع و احوال به عنوان مثال برای قوم یهود وجود داشت و همان تکالیف برای قوم مسیح منتفی شد.به عنوان مثال خداوند متعال در آیه 160 از سوره نساء مى فرماید: فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ: به خاطر ظلم و ستم یهود، پاره اى از نعمتهاى پاکیزه را که بر آنها حلال شده بود تحریم کردیم .
و در جایی دیگر از زبان حضرت مسیح می فرماید
وَ لِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ؛و نیز آمده ام تا پاره اى از چیزهایى که (بر اثر ظلم و گناه) بر شما تحریم شده بود (مانند ممنوع بودن گوشت شتر و پاره اى از چربیهاى حیوانات و بعضى از پرندگان و ماهى ها) بر شما حلال کنم
با این توضیح مشخص می شود که آنچه در همه احکام الهی در ادیان مختلف سنت ثابت و تغییر ناپذیر است مطابقت احکام الهی با مصلحت است که ممکن است این مصلحت ها و مفاسد در زمان ها و مکان های مختلف ویا ادیان متفاوت تغییر نماید و لذا تکالیف جدیدی بر پیروان بعضی از ادیان ایجاد گردد.
نکته دیگری که تذکر آن لازم است این که :از طرفی آنچه را خداوند بزرگ خلق یا تشریع مى کند داراى مصلحت و کمال است . و از طرف دیگرجهان مادى به دلیل محدودیت آن , که از مادى بودنش حاصل شده , قابلیت دریافت همه کـمـالات و مـصالح را به صورت یک جا و در یک زمان واحد ندارد بلکه پیدایش مصالح و کمالات گوناگون نیازمند اسباب و شرایط گوناگون است . با توجه به این دو نکته باید گفت که خداوند منان با علم و حکمت مطلق خود موجوداتى را خلق یا احکامى را تشریع مى کند که با توجه به زمان و مکان آنها داراى مصلحت و کمال مناسب اند اما گاه بـه دلـیل همان محدودیت و قابلیت کم , مدت و زمانى که براى آنها در نظر گرفته شده از همان ابتدا محدود و مقید به شرایط خاص بوده است . پـس از آن زمـان بـا پـیـدایـش شرایط جدید زمینه براى خلق یا جعل احکام جدید مساعد گشته ,خداوند بزرگ اشیاء یا احکام جدیدى را خلق یا جعل مى فرماید . الـبـتـه ایـن اشیا یااحکام جدید نیز داراى همه مصالح و کمالات اشیاء یا احکام منسوخ اند و چیزى از آنها کم ندارند .
نـیـازهاى انسان گاه با تغییر زمان و شرایط محیط دگرگون مى شود و گاه ثابت و بـرقـرار است یک روز برنامه اى ضامن سعادت اوست ولى روز دیگر ممکن است بر اثردگرگونى شـرائط هـمـان برنامه سنگ راه او باشد البته نباید فراموش کرد که اصول احکام الهى که پایه هاى اسـاسـى را تـشکیل مى هد در همه جا یکسان است هرگز اصل توحیدیا عدالت اجتماعى و صدها حکم مانند آن دگرگون نمى شود , تغییر در مسائل کوچکترو دست دوم است . البته باید دانست احکام الهی بر اساس مصالح و مفاسد است یعنی حلیت نشانه مصلحت و فایده داشتن آن برای انسان است و حرمت نشانه مفسده و ضرری است که آن برای انسان دارد.
البته احکام الهی اعتباری است و ممکن است بنا بر مصالح مهمتر و یا به دلایل ویژه دیگری مدتی برای برخی مردم ابلاغ نشود و یا واجب نشود مانند ماهی گیری که کاری حلال است ولی روزهای شنبه برای یهودیان حرام شده است. اما این گونه موارد با حرمت ذاتی برخی چیزها مانند گوشت، خون و شراب فرق می کند.
روزه سکوت در میان برخى اقوام پیشین جایز بوده چنانکه در زمان بنى اسرائیل وقتى حضرت مریم(س) با اعجاز خداوند بارور شد و فرزندش عیسى(ع) را به دنیا آورد، خداوند براى ساکت کردن تهمت هاى مردم و خلاصى مردم از این وضعیت فرمود: «اگر کسى از انسان ها را دیدى پس بگو با این طفل سخن گوئید من نذر روزه سکوت کرده ام و امروز را با کسى سخن نخواهم گرفت»، (سوره مریم). ولى در شریعت اسلامى که ناسخ و باطل کننده ادیان پیشین بوده این حکم منسوخ شده و حرام دانسته شده است، از امام سجاد(ع) در روایتى چنین آمده است: صوم السکوت حرام (وسایل الشیعة، ج 7، ص 390). این بخاطر تفاوت شرایط زمانى و شریعت الهى مى باشد، البته در اسلام که صوم و روزه یکى از ارکان دین شمرده شده و روزه ماه رمضان به آن جهت واجب شده است، یکى از آداب این روزه حفظ زبان از آلودگى هاى مربوط بدان (همانند غیبت، تهمت، پرحرفى، فحاشى، دروغ، سخن چینى و سخنان کفرآلود)است.
و در جایی دیگر از زبان حضرت مسیح می فرماید
وَ لِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ؛و نیز آمده ام تا پاره اى از چیزهایى که (بر اثر ظلم و گناه) بر شما تحریم شده بود (مانند ممنوع بودن گوشت شتر و پاره اى از چربیهاى حیوانات و بعضى از پرندگان و ماهى ها) بر شما حلال کنم
با این توضیح مشخص می شود که آنچه در همه احکام الهی در ادیان مختلف سنت ثابت و تغییر ناپذیر است مطابقت احکام الهی با مصلحت است که ممکن است این مصلحت ها و مفاسد در زمان ها و مکان های مختلف ویا ادیان متفاوت تغییر نماید و لذا تکالیف جدیدی بر پیروان بعضی از ادیان ایجاد گردد.
نکته دیگری که تذکر آن لازم است این که :از طرفی آنچه را خداوند بزرگ خلق یا تشریع مى کند داراى مصلحت و کمال است . و از طرف دیگرجهان مادى به دلیل محدودیت آن , که از مادى بودنش حاصل شده , قابلیت دریافت همه کـمـالات و مـصالح را به صورت یک جا و در یک زمان واحد ندارد بلکه پیدایش مصالح و کمالات گوناگون نیازمند اسباب و شرایط گوناگون است . با توجه به این دو نکته باید گفت که خداوند منان با علم و حکمت مطلق خود موجوداتى را خلق یا احکامى را تشریع مى کند که با توجه به زمان و مکان آنها داراى مصلحت و کمال مناسب اند اما گاه بـه دلـیل همان محدودیت و قابلیت کم , مدت و زمانى که براى آنها در نظر گرفته شده از همان ابتدا محدود و مقید به شرایط خاص بوده است . پـس از آن زمـان بـا پـیـدایـش شرایط جدید زمینه براى خلق یا جعل احکام جدید مساعد گشته ,خداوند بزرگ اشیاء یا احکام جدیدى را خلق یا جعل مى فرماید . الـبـتـه ایـن اشیا یااحکام جدید نیز داراى همه مصالح و کمالات اشیاء یا احکام منسوخ اند و چیزى از آنها کم ندارند .
نـیـازهاى انسان گاه با تغییر زمان و شرایط محیط دگرگون مى شود و گاه ثابت و بـرقـرار است یک روز برنامه اى ضامن سعادت اوست ولى روز دیگر ممکن است بر اثردگرگونى شـرائط هـمـان برنامه سنگ راه او باشد البته نباید فراموش کرد که اصول احکام الهى که پایه هاى اسـاسـى را تـشکیل مى هد در همه جا یکسان است هرگز اصل توحیدیا عدالت اجتماعى و صدها حکم مانند آن دگرگون نمى شود , تغییر در مسائل کوچکترو دست دوم است . البته باید دانست احکام الهی بر اساس مصالح و مفاسد است یعنی حلیت نشانه مصلحت و فایده داشتن آن برای انسان است و حرمت نشانه مفسده و ضرری است که آن برای انسان دارد.
البته احکام الهی اعتباری است و ممکن است بنا بر مصالح مهمتر و یا به دلایل ویژه دیگری مدتی برای برخی مردم ابلاغ نشود و یا واجب نشود مانند ماهی گیری که کاری حلال است ولی روزهای شنبه برای یهودیان حرام شده است. اما این گونه موارد با حرمت ذاتی برخی چیزها مانند گوشت، خون و شراب فرق می کند.
روزه سکوت در میان برخى اقوام پیشین جایز بوده چنانکه در زمان بنى اسرائیل وقتى حضرت مریم(س) با اعجاز خداوند بارور شد و فرزندش عیسى(ع) را به دنیا آورد، خداوند براى ساکت کردن تهمت هاى مردم و خلاصى مردم از این وضعیت فرمود: «اگر کسى از انسان ها را دیدى پس بگو با این طفل سخن گوئید من نذر روزه سکوت کرده ام و امروز را با کسى سخن نخواهم گرفت»، (سوره مریم). ولى در شریعت اسلامى که ناسخ و باطل کننده ادیان پیشین بوده این حکم منسوخ شده و حرام دانسته شده است، از امام سجاد(ع) در روایتى چنین آمده است: صوم السکوت حرام (وسایل الشیعة، ج 7، ص 390). این بخاطر تفاوت شرایط زمانى و شریعت الهى مى باشد، البته در اسلام که صوم و روزه یکى از ارکان دین شمرده شده و روزه ماه رمضان به آن جهت واجب شده است، یکى از آداب این روزه حفظ زبان از آلودگى هاى مربوط بدان (همانند غیبت، تهمت، پرحرفى، فحاشى، دروغ، سخن چینى و سخنان کفرآلود)است.