میراث سیاسی و اجتماعی دارالعلوم دئوبند و نهضت «دئوبندیه» در شبه قاره هند
علی محمد طرفداری (1)
سعید طاوسی مسرور (2)
چکیده
نهضت «دئوبندیه» یکی از نهضتهای پر دامنه اسلامی شبه قاره هند در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی) است که با هدف اجرای کامل شریعت اسلامی و جهاد علیه استعمار بریتانیا شکل گرفت و سپس به تدریج با ورود به عرصه تحولات سیاسی و ایجاد مکتب فقهی گسترده و تأثیرگذار، نقش بسزایی در شکلگیری نهضتهای اسلامگرا در پاکستان، افغانستان، آسیای مرکزی و آسیای جنوب شرقی در سده چهاردهم هجری (بیستم میلادی) ایفا کرد. نام نهضت دئوبندیه از شهر «دئوبند» واقع در شمال شرقی دهلی از شهرهای کهن هند گرفته شده است. این نهضت در اثر فعالیتهای وسیع دینی و سیاسی حوزه علمیه بسیار تأثیرگذار آن با نام «دارالعلوم دئوبند» پدید آمد. حوزه مذکور، جایگاه برجستهای در تاریخ تفکر اسلامی شبهقاره داشته و دارد. مکتب فقهی دارالعلوم دئوبند، تحت تأثیر تعالیم «شاهولیالله دهلوی» و نهضت «سید احمد بریلوی» قرار داشت که علیه استعمار بریتانیا مبارزه میکرد و از این رو توانست به تدریج نهضتی اسلامی در شبهقاره هند پدید آورد که در قرن بعد، حتی به ظهور گروههای اسلامگرا و افراطی، نظیر «طالبان» هم انجامید. در مقاله حاضر، میراث سیاسی و اجتماعی دارالعلوم دئوبند و نقش مکتب فقهی دئوبندیه در تحولات سیاسی و اجتماعی شبه قاره هند و ایجاد نهضت دئوبندیه بررسی میشود.
مقدمه
دئوبندیه (Deobandism) از نهضتهای مهم اسلامی شبه قاره هند در نیمه دوم سده سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی) است که خواهان اجرای کامل شریعت اسلامی و جهاد علیه استعمار بریتانیا بود و نقش بسزایی در شکلگیری نهضتهای اسلامگرا در پاکستان، افغانستان، آسیای مرکزی و آسیای جنوب شرقی در قرن چهاردهم هجری (بیستم میلادی) ایفا کرد. نام نهضت دئوبندیه از شهر دئوبند واقع در شمال شرقی دهلی، از شهرهای کهن هند گرفته شده و شهرت آن عمدتاً به مدرسه دینی یا حوزه علمیه بسیار تأثیرگذار آن با نام «دارالعلوم دئوبند» مربوط است که جایگاه برجستهای در تاریخ تفکر اسلامی شبه قاره دارد و همواره طلیعهدار دیانت رسمی اسلام در هندوستان بوده است. (3) این مدرسه علوم دینی را، که یکی از مدارس و حوزههای مهم علوم اسلامی (اهل سنت) در شبه قاره است، «محمد عابد حسین» و «مولانا محمد قاسم نانوتوی» در 15محرم 1283 /30 مه 1866 با گروهی از علمای هند در شهر دئوبند بنیاد نهادند. (4) به علت اینکه نانوتوی خود عهدهدار اداره امور مدرسه بود، او را بنیانگذار دارالعلوم میدانند و به دلیل اهمیت جایگاه وی، برخی از دانشآموختگان این مدرسه شخصیت علمی خود را به وی منسوب کردند وحتی بعضی از آنها نام خانوادگی قاسمی را برای خود برگزیدند. (5)
زمینههای تاریخی شکلگیری دارالعلوم دئوبند
ریشههای تاریخی تأسیس این مدرسه به قیام سراسری مسلمانان هند علیه استعمار انگلستان در 1273 هـ. ق. / 1857م. و تأثیر تعالیم دینی شاه ولیالله دهلوی و فرزندش «شاه عبدالعزیز دهلوی» و نیز حرکت جهادی «سید احمد بریلوی» باز میگردد که در نتیجه آن، گروهی از علمای مسلمان هند در صدد برآمدند تا مدارس دینیای تأسیس کنند که از حکومت انگلیسی هند مستقل باشند و دارالعلوم دئوبند نخستین مدرسهای است که در پی این تصمیم ایجاد شد. این مدرسه برای ترویج تعالیم مکتب شاهولی الله دهلوی بنیان نهاده شد و ادامه جریان مدرسه «رحیمیه» دهلی بود. (6) به این ترتیب، زمان پیدایش این نهضت به دوره حاکمیت استعمار انگلستان بر هند در نیمه دوم سده سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی) باز میگردد که به عنوان ایدئولوژی اصلاحطلب با هدف دمیدن روح تازهای در کالبد جامعه مسلمانان هند ظهور کرد و بعدها به صورت نهضت سیاسی و مرکز آزادیخواهی مسلمانان هند درآمد و علاوه بر شبهقاره، در تحولات سیاسی و اجتماعی آسیای مرکزی و آسیای جنوب شرقی نیز نقش دینی و فرهنگی گستردهای ایفا کرد. این نهضت به دلیل آنکه در بستر اسلام سنی (حنفی) شکل گرفته بود، گاه با اندیشه شیعی در تعارض قرار میگرفت، به طوری که جدیترین و انتقادیترین مواضع علمای اهل سنت شبهقاره در برابر عقاید و اعمال شیعیان «امامیه» در آرای علمای دئوبندیه دیده میشود. (7)
علاوه بر شرایط داخلی شبه قاره، زمینههای تاریخی شکلگیری این نهضت در تحولات قرنهای یازدهم و دوازدهم هجری (هیجدهم و نوزدهم میلادی) جهان اسلام نیز ریشه دارد؛ یعنی دورانی که کشورهای اسلامی شاهد هجوم نظامی و برتریجویی علمی کشورهای استعمارگر غربی بودند و این امر تغییرات فکری و فرهنگی گوناگونی در میان اندیشوران مسلمان به وجود آورد و موجب پیدایش جنبشهای تجددطلبانه و اصلاحطلبانه در سرزمینهای اسلامی و نیز ظهور اندیشههای اتحاد اسلامی و اسلامگرایانه در تقابل با استعمار جهان غرب شد.
در میان این جنبشهای اصلاحطلب دینی، دو جریان فکری نمود و برتری بیشتری داشتند یک جریان، کسانی بودند که مطابقت ارزشهای اسلامی با ارزشهای اروپایی، همراه با حفظ ایمان اسلامی را تبلیغ میکردند که بهترین نمونه آنها در شبهقاره هند، جریان «سر سید احمدخان» است. گروه دیگر، علمایی بودندکه به ضرورت طرد فرهنگ اروپایی و بازگشت به مبانی دین اسلام برای مقابله با نفوذ و تهاجم فرهنگ غرب و نیز نفوذ هندوها باور داشتند. بانیان نهضت دئوبندیه و همچنین دارالعلوم آن و دیگر جنبشهای اصلاح طلب دینی در شمال هند، جزء این دسته اخیر بودند، (8) اما چنان که اشاره شد، مهمترین عامل پیدایش این نهضت و تأسیس دارالعلوم دئوبند، قیام سراسر مسلمانان هند در 1273 هـ. ق . / 1857 م. بود که باعث شد گروهی از علمای اهل سنت، این مدرسه دینی را با هدف حفظ معتقدات و سنت و وحدت اسلامی و تربیت طبقهای از روحانیان برای اصلاح اسلام و هدایت مسلمانان در مسیر صحیح به وجود آورند. (9)
فراز و نشیبهای دارالعلوم دئوبند
مؤسسان دارالعلوم دئوبند برای حفظ استقلال مدرسه و جلوگیری از نفوذ مستقیم یا غیرمستقیم حکومت انگلستان در امور آن، از همان ابتدای تأسیس، در اساسنامه آن مقرر کردند که این مدرسه نباید کوچکترین کمک مالی از حکومت بریتانیا دریافت کند و برای تأمین هزینههای مدرسه، مسئولان آن فقط میتوانند از کمکهای مردمی استفاده کنند. (10) از این رو دارالعلوم دئوبند به تدریج به صورت زمینهای برای ایجاد نهضت آزادیخواهی درآمد و فعالیتهای آن تحتالشعاع تأمین آزادی شبه قاره هند قرار گرفت و برای صیانت از فرهنگ اسلامی در برابر استعمار انگلستان، بر آموختن زبان عربی به عنوان زبان اصلی فراگیری علوم دینی تأکید شد. (11) برای پاسداری از فرهنگ اسلامی و به علت توجه بسیار به علوم جدید در شبه قاره و تنزل و رکود درسهای سنتی، نانوتری با آموزش علوم جدید در این مدرسه مخالف بود، اما با این حال، قصد دایر کردن کلاسهای آموزش زبان انگلیسی در دارالعلوم را داشت که پیش از اجرای آن درگذشت. (12)
کار تدریس این مدرسه دینی، ابتدا در مسجد کوچک و تاریخی دئوبند موسوم به «چهتّه/ چهتّا» و تنها با یک طلبه به نام «محمود حسن دئوبندی» و یک استاد به نام «مولوی قاری محمود دئوبندی» آغاز شد و «مولانا رشید احمد گنگوهی»، که از وی نیز در کنار «نانوتوی» به عنوان مؤسس دارالعلوم یاد شده است، بر کار تدریس نظارت میکرد. (13)
محمود حسن بعدها خود مهمترین استاد و مدیر دارالعلوم و یکی از رهبران مبارزههای آزادیخواهانه هند شد و «شیخ الهند» لقب گرفت. وی از 1291 هـ . ق./1874م. در دارالعلوم تدریس را آغاز کرد و پس از مهاجرت مولانا سید احمد دهلوی در 1307 هـ. ق./1890م. به «بهوپال»، از 1308 هـ. ق./1891م. ریاست این مدرسه را به عهده گرفت. (14)
علاوه بر محمد قاسم نانوتوی و عابد حسین، اعضای نخستین هیئت امنای دارالعلوم عبارت بودند از: «مهتاب علی دئوبندی»، «ذوالفقار علی دئوبندی»، «فضل الرحمان عثمانی»، «نهال احمد دئوبندی» و «منشی فضل حق دئوبندی» که همگی به جز مولانا مهتاب علی و شیخ نهال احمد در دومین هیئت امنا (تشکیل شده در 1291 هـ. ق. / 1874م.) نیز عضو بودند، با این تفاوت که «رشسید احمد گنگوهی» نیز به عضویت هیئت امنای دوم درآمد. (15)
گنگوهی پس از وفات نانوتوی، تا پایان عمر خود مدیریت دارالعلوم را عهدهدار شد. (16)
تعداد طلاب این مدرسه در پایان اولین سال، به 78 نفر رسید که 58 تن از آنها افغانی و پنجابی بودند. (17) از این رو مؤسسان دارالعلوم از اواخر 1292هـ. ق. /1875م. به توسعه مدرسه و جدا کردن آن از مسجد پرداختند. ابتدا خانهای اجاره شد تا اینکه نخستین عمارت این مدرسه، که به دست احمد علی سهارنپوری بنیاد نهاده شد، در 1293 هـ. ق./1876م. (ماده تاریخ: اشرف عمارات) به بهرهبرداری رسید. (18) توسعه مدرسه در کنار همان مسجد به تدریج ادامه یافت تا اینکه عمارتهای متعددی، مانند دو مسجد (تأسیس شده در 1328هـ. ق./1910م. و 1349هـ. ق. /1931م.) دارالحدیث، دارالتفسیر، دارالقرآن و دارالاقامه (برای سکونت طلاب) ساخته شد و استادان، طلبهها و کارمندان آن افزایش یافتند. (19) این مدرسه در دوران مدیریت چهل ساله محمود حسن، که او را پدر دارالعلوم نیز نامیدهاند، اعتبار و شهرتی بینالمللی یافت و به بزرگترین مدرسه دینی عربی زبان اهل سنت در جهان اسلام بعد از «الأزهر» در قاهره تبدیل شد و به «ازهر هند»، «ازهر شق» و «ازهر آسیا» ملقب شد. دارالعلوم با ایجاد شرایط مساعدی چون تهیه مسکن، خوراک و لباس برای طلاب، پذیرای دانشجویان از سراسر شبهقاره و کشورهای گوناگون مانند ایران، روسیه، چین، مالزی، اندونزی عراق، عربستان و به ویژه افغانستان شد، چنان که با گذشت صد سال از تأسیس این مدرسه، شمار فارغالتحصیلان آن به بیش از 7400 نفر رسید و مدارس فراوانی در سراسر هند تحت نظارت آن قرار گرفتند. (20)
دارالعلوم به دلیل پیشرفتهایش به سرعت به الگو بدل شد، به طوری که مدرسه «مظاهرالعلوم» سهارنپور با تقلید از آن و تنها با فاصله شش ماه از تأسیس دارالعلوم، بنیان نهاده شد. به همین علت این مدرسه را خواهر خوانده دارالعلوم نامیدهاند. (21)
الگو قرار دادن دارالعلوم، به ویژه به پاکستان تسری یافت و به تأسیس مدارسی چون «اشرفیه» و «مدنیه» در لاهور و «خیرالمدارس» در مولتان منجر شد. (22) تا پایان قرن نوزدهم میلادی، مدارسی در لکهنو، بریلی، مرادآباد، امروهه، مظفرنگر، دهلی، شاه جهانپور، فاتحپور، بنارس، کلکته، مدرس، پیشاور، لاهور و مناطق دیگر شبهقاره، زیر نظر دارالعلوم دئوبند پایهگذاری شد. (23)
در 1346 هـ. ق./1927 م.، برخی از برجستگان دارالعلوم، مانند «مولانا انورشاه کشمیری»، «شبیر احمد عثمانی» و «مولانا سراج احمد» به «زابِل» در گجرات رفتند و به این دلیل برای دوره کوتاه، شهرت مرکز علمی زابل بیشتر از دارالعلوم شد. (24) در 1349 هـ. ق./1930 م.، «محمد طیب قاسمی» نوه محمد قاسم نانوتوی به ریاست دارالعلوم انتخاب شد و تا زمان وفات (1403هـ. ق. 1983م.) در این سمت بود. در دوران ریاست وی، دارالعلوم در ابعاد مختلفی رشد کرد. از جمله اقدامات مهم وی، سفر به افغانستان در 1358 هـ. ق./ 1939 م. برای تحکیم روابط دارالعلوم با حکومت اسلامی این کشور بود. (25)
بنا بر گزارش او، در 1358 هـ. ق./ 1939م. ساختار تشکیلاتی دارالعلوم از این قرار بوده است: 1. مجلس اعلی که قوانین حاکم بر دارالعلوم را تصویب میکرد؛ 2. شورای انتظامی که نقش نظارت بر طلبهها، استادان و کارمندان را بر عهده داشت؛ 3. دفتر مرکزی مدیریت که نظارت بر امور اداری و دفتری را عهده دار بود.؛ 4. شعبه تعلیمات و مجلس علمیه که مسئول کلیه تشکیلات آموزشی بود؛ 5. شعبه تنظیم و ترقی که فارغالتحصیلان دارالعلوم را جهت خدمت به مسلمانان هند و دیگر کشورها سازماندهی میکرد. (26)
در زمان مدیریت قاسمی، مدرسه دینی «صولتیه» و مدرسه «علوم شرعیه» به عنوان دو شعبه دارالعلوم در مکه و مدینه فعال بودند. با توسعه بیش از پیش دارالعلوم، این مرکز برای تأمین هزینههای خود با مشکلاتی مواجه شد، اما برخی از امرا و سلاطین مسلمان، کمکهای مالی شایانی به آن کردند؛ از جمله به پیشنهاد سید جمالالدین اسدآبادی، عبدالحمید دوم، سلطان عثمانی (1293/1876- 1321/1909)، مبالغ چشمگیری به دارالعلوم اهدا کرد. (27) به دلیل کثرت طلبههای افغانی در این مدرسه، (28) محمد ظاهرشاه، پادشاه افغانستان، در 5 شعبان 1377/25 فوریه 1958 به دعوت دارالعلوم از آنجا بازدید کرد. (29)
مؤسسان این مدرسه و ادامه دهندگان راه آنها پیرو فقه «حنفی» بودند (30) و در کلام از «اشعریه» و «ماتریدیه» پیروی میکردند. (31) و خود را وارثان نحله «شاه ولی الله» میدانستند و بیشتر تلاششان وقف نشر تعالیم وی و اخلافش بود. (32) به همین دلیل استادان، طلبهها و کارکنان این مدرسه باید به مسلک دارالعلوم وفادار میبودند و نباید در مؤسسهای عضو میشدند که با مسلک آن مخالف بود. برنامه درسی در این مدرسه برخلاف روش غربی و بدون آموزش علوم جدید تنظیم شده و بیشترین توجه به فقه، تفسیر و حدیث بود، اما فلسفه، کلام، منطق، هندسه، نجوم، طب، تاریخ اسلام، جغرافیا، ادبیات عربی و فارسی، صرف و نحو عربی و دستور زبان فارسی نیز در آن تدریس میشد. (33)
برخی از اساتید مهم این مدرسه عبارت بودند از: مولانا محمد یعقوب صدیقی حنفی نانوتوی (از شاگردان امدادالله مهاجر)، محمد انورشاه کشمیری (که پس از سفر محمود حسن به حجاز در 1333 هـ. ق. /1915م.، سیزده سال تا 1346هـ. ق./ 1927م. ریاست تدریس در دارالعلوم را بر عهده داشت و شاگردان برجستهای چون محمد شفیع عثمانی، مناظر احسن گیلانی و محمد ادریس کاندهلوی را تربیت کرد)، (34) حسین احمد مدنی، شَبیر احمد عثمانی (35) (فرزند فضلالرحمن عثمانی)، عزیز الرحمن عثمانی (1275-1347 هـ. ق./ 1858-1928م.)، مفتی دارالعلوم، (36) حبیبالرحمان عثمانی، (37) احمد حسن امروهوی، (38) غلام رسولخان هزاروی، رسول خان سرحدی، وجیهالدین احمد خان و محمد حسین بیهاری. (39)
برخی از استادان و طلبههای دارالعلوم نیز در علوم مختلف دینی سرآمد بودند که از جمله آنها میتوان به این افراد اشاره کرد: احمد علی سهارنپوری، خلیل احمد سهارنپوری و محمد ادریس کاندهلوی در علوم حدیث؛ اشرف علی تهانوی، شبیر احمد عثمانی و اخلاق حسین قاسمی در علوم قرآنی؛ رشید احمدگنگوهی، مفتی محمد کفایتالله دهلوی و اعزاز علی امروهوی در فقه؛ محمد طیب قاسمی، حبیبالرحمان عثمان و سید مناظر احسن گیلانی در کلام و تاریخ. (40) این مدرسه طی یک قرن موفق شد چند هزار مدرس، مبلغ و مفتی و چند صد روزنامهنگار و طبیب پرورش دهد. (41)
مواضع سیاسی و اجتماعی دارالعلوم دئوبند
دئوبندیها از ابتدای تأسیس دارالعلوم به سبب خاستگاه سیاسی خود، به تدریج به ایفای نقش در تحولات سیاسی شبهقاره پرداختند، چنان که بسیاری از آنها از نهضت استقلال هند حمایت کردند و بعدها تلاشهای بسیاری برای جلوگیری از تجزیه شبهقاره و حفظ اتحاد مسلمانان آن انجام دادند. زیرا آنها تجزیه هندوستان را نشئت گرفته ازخواستههای استعماری انگلستان و به زبان مسلمانان میدانستند و معتقد بودند فکر تشکیل پاکستان متعلق به غربگرایانی چون محمدعلی جناح، رهبر «مسلم لیگ» و بنیانگذار پاکستان است. در نتیجه، نهضت دئوبندیه به دلیل موضعگیریهای سیاسی خود، در سدههای سیزدهم و چهاردهم هجری (نوزدهم و بیستم میلادی)، تأثیر بسیاری بر مسلمانان شبه قاره گذاشت و دئوبندیها از نظر سیاسی، جریان ترقیخواهی را به همراه شبکهای از علمایشان در میان مسلمانان سراسر شبهقاره هند به وجود آوردند و برخی از رهبران دینی تربیت شده آن همچون محمود الحسن (معروف به شیخ الهند)، در خیل رجال سیاسی شبه قاره درآمدند. علاوه بر رجال سیاسی در دارالعلوم دئوبند، دانشمندان دینی متعددی نیز تربیت شدند که یکی از چهرههای معروف آن، «اشرف علی فاروقی تنوی»، مؤلف تفسیر دوازده جلدی بر قرآن به زبان اردو بود. (42)
البته در مورد تجزیه هندوستان و جدایی پاکستان از هند، باید اشاره کرد که هنگام طرح این مسئله بین علمای این مدرسه در این باره اختلاف پیش آمد. اکثر آنها با تشکیل پاکستان مخالف بودند، چنانکه برای نمونه، «حسین احمد مدنی»، این طرح را نشئت گرفته از خواستههای استعمار بریتانیا در جهت پراکندگی و شکستن وحدت مسلمانان میدانست، (43) اما محمد طیب قاسمی، اشرف علی تهانوی، شبیر احمدعثمانی و مفتی محمد شفیع دئوبندی، طرفدار تشکیل پاکستان بودند و به نفع حزب «مسلم لیگ» فعالیت میکردند. (44)
با این حال، دئوبندیه عموماً و همواره موضعی ضد استعماری داشت و حتی برخی از علمای دئوبندی، همچون مولانا حسین احمد مدنی، از نمایندگان مجسم سنت سازشناپذیری مسلمانان هند با حکومت استعماری انگلستان بودند. از این رو علمای دئوبندی از همان ابتدای تأسیس دارالعلوم از به رسمیت شناختن حکومت استعماری انگلستان و همکاری با آن خودداری کردند وکوشیدند خود را از هرگونه نفوذ حکومت انگلستان یا دیگر قدرتهای اروپایی دور نگاه دارند. آنها برای حفظ استقلال اقتصادی خود، کارگاههای صنایع دستی محلی به وجود آوردند و افزون بر آن، کوشیدند با ایجاد دادگاههای اسلامی از مواجهه با نظام قضایی انگلیسیها اجتناب کنند. (45)
نشانههای مهم مواضع ضد استعماری دئوبندیه زمانی بروز کرد که «مولانا عبیدالله سندی»، از علمای دئوبند و پایهگذار جمعیت علمای هند، در دهه 1340 هـ. ق. / 1920 م. علیه انگلیسیها به «مهاتما» گاندی و کنگره ملی هند و نیز «جنبش خلافت» پیوست و علمای دئوبند با صدور فتوا به حمایت از عثمانیها پرداختند (اگر چه دئوبندیها هیچگاه به دنبال کسب راهنمایی سیاسی از عثمانیها نبودند). او، و نیز گروه جمعیت علمای هندی با تجزیه هندوستان مخالف بودند، اما همانطور که اشاره شد، در مقابل آنها گروه دیگری از علمای دئوبندیه، خواهان ایجاد پاکستان و استقلال مسلمانان هند بودند. این گروه از دئوبندیها در 1364 هـ. ق. /1945م.، «جمعیت علمای اسلام» را به وجود آوردند و به دفاع از تأسیس کشور مستقل پاکستان پرداختند.
با تجزیه شبهقاره و پیدایش پاکستان در 1366 هـ. ق. / 1947م.، گروه جمعیت علمای هند در هندوستان باقی ماندند و گروه جمعیت علمای اسلام به پاکستان نقل مکان کردند و عملاً علمای دئوبندیه به دو گروه تقسیم شدند. این گروه از علمای دئوبندیه از زمان مهاجرت به پاکستان تا به امروز، پایهگذار و پرچمدار اسلامگرایی و جهاد علیه تجاوزهای ایالات متحده به شمار میروند، در هندوستان، پیروان جمعیت علمای هند و حزب جماعت اسلامی (تأسیس شده به وسیله مولانا مودودی در 1360 هـ. ق. / 1941 م.) به دفاع و حمایت از اندیشههای اصلاحگرایانه و اصیل دئوبندیه پرداختند تا بتوانند با ملیگرایی هندوئیسم مقابله کنند که نمونه برجسته آن، تخریب «مسجد بابری» در جمادیالثانی 1413/ دسامبر 1992 بود.
در دهه 1410هـ. ق. / 1990 م.، جمعیت علمای اسلام در پاکستان، دئوبندیه جدید (نئودئوبندیه) را بر اساس ایدئولوژی مبارز و ضد آمریکایی شکل دادند که از درون آن دو گروه اسلامگرای مبارز «سپاه صحابه پاکستان» و «لشکر جنهگوی» به وجود آمدند. این دو گروه، به ویژه به دلیل اقدامات خشونتآمیزشان علیه شیعیان شهرت یافتند. پایگاه اصلی گروه جمعیت علمای اسلام به طور سنتی در میان قبیلههای «پشتون» مناطق مرزی پاکستان و افغانستان قرار داشت و از طریق رأی افراد این قبیلهها، جمعیت علمای اسلام توانست برای نخستین بار در شعبان 1424هـ. ق. / اکتبر 2003 م. در انتخابات مجلس پاکستان به پیروزی برسد. (46) البته علاوه بر پاکستان، دئوبندیه در نیمه دوم قرن چهاردهم هجری (بیستم میلادی)، در منطقه آسیای جنوب شرقی نیز نفوذ گستردهای پیدا کرد، به طوری که تا 1387 هـ. ق.1967م.، که این نهضت صدمین سال تأسیس دارالعلوم خود را جشن گرفت، تعداد مدارس دئوبندیه در سراسر منطقه مذکور به نُه هزار باب رسیده بود. (47)
در دارالعلوم دئوبند، به رغم نفوذ فقه حنفی و کلام اشعری و ماتریدی، همواره با وهابیت و سلفیگری مخالفت میشد. برای نمونه، «محمد انورشاه کشمیری» و «حسین احمد مدنی» از مخالفان جدی افکار محمد بن عبدالوهاب بودند، اما از نیمه دوم قرن چهاردهم هجری (بیستم میلادی)، با گرایش برخی از اخلاف شاه ولیالله و شاه عبدالعزیز دهلوی به وهابیت و تسلط غیررسمی آل سعود بر دارالعلوم، فضای فکری این مدرسه تا اندازهای به وهابیت گرایش یافت. (48)
نتیجهگیری
شاید بتوان مهمترین و آخرین نتیجه نظری و عملی میراث فکری و مکتبی دارالعلوم دئوبند و نهضت دئوبندیه را ظهور گروه طالبان دانست. در واقع، تندروترین گروه مبارز برآمده از ایدئولوژی نهضت دئوبندیه در پاکستان و افغانستان، طالبان بودند. افغانها از زمان تأسیس دارالعلوم دئوبند، جزء طلبههای اصلی این حوزه علمیه به شمار میرفتند. به همین دلیل، مدرسه دئوبند نفوذ گستردهای در افغانستان داشت و بسیاری از علمای افغانی، تحصیلات دینی خود را در آنجا گذرانده بودند. حتی در اوایل قرن چهاردهم هجری (بیستم میلادی)، حکومت افغانستان کوشید مشارکت علمای دئوبند را برای مدرنسازی افغانستان جلب کند و به همین دلیل، علمای دئوبند در 1352 هـ. ق. /1933م. ضمن سفر به کابل با «ظاهرشاه» دیدار کردند. به علاوه، در دهه 1400 هـ. ق. /1980م. و در دوران مبارزهها علیه تجاوز اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان، تعالیم مکتب دئوبندیه از سوی روحانیان جمعیت علمای اسلام در مدارس پناهجویان افغانی در منطقه پشتونشین پاکستان آموزش داده میشد. این روحانیان جهانبینی و نگرشی مبارزگونه و مستقل از اسلام ارائه میکردند که در آن، از مفهوم سنتی جهاد در دفاع از اسلام و جامعه اسلامی در برابر تجاوز، به عنوان حرکت نظامی و فرهنگی علیه تهاجم نظامی و فرهنگی کشورهای غربی و باورهای دیگر، اعم از مسلمان و غیرمسلمان استفاده میشد. مدرسههای مذکور، مورد حمایت عربستان سعودی و مبلغ وهابیت بودند، زیرا تعالیم دئوبندیه نیز با آرای فرقه وهابیت همخوانی نزدیکی داشت و علمای دئوبندیه هم میکوشیدند اسلام را از نفوذ غرب و مدرن شدن دور نگه دارند و قرآن و حدیث را تنها راهنمای دین اسلام معرفی کنند. با به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان در 1417 هـ. ق. / 1996م.، آنها اداره بسیاری از تشکیلات آموزشی خود را به جمعیت علمای اسلام واگذار کردند و این گروه نیز به تربیت افراد مبارز از میان افغانها، پاکستانیها، عربها و مسلمانان مناطق آسیای مرکزی و جنوب شرق آسیا پرداخت. (49)
حیات ایدئولوژی نهضت دئوبندیه، بعد از حمله ایالات متحده به افغانستان و سقوط طالبان در 1423 هـ. ق. 2002م. و نیز در پاکستان و مناطق آسیای مرکزی و آسیای جنوب شرقی ادامه پیدا کرد؛ مثلاً گروههای مبارز متعددی، نظیر حرکت المجاهدین (حرکت الانصار)، جیش محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) لشکر طیبه، حزب المجاهدین، البدر، نهضت جهاد و حرکت جهاد اسلامی که همه با الهام از ایدئولوژی نهضت مذکور در پاکستان پدید آمده بودند، در دهه 1420 هـ. ق./ 2000م. به جهاد علیه ایالات متحده وبعضاً شیعیان ادامه دادند. در 1423 هـ. ق. / 2002 م.، حکومت پاکستان، گروه جمعیت علمای اسلام را غیرقانونی اعلام کرد که این امر به کاهش تضادهای فرقهای میان اهل سنت با شیعیان منجر شد، هر چند پیروزی جمعیت علمای اسلام در انتخابات مجلس پاکستان بر قدرت ایدئولوژی این نهضت افزوده است. (50) از 1419 هـ. ق. / 1998م. که «مولانا فضلالرحمن»، رهبر جمعیت علمای اسلام، علیه ایالات متحده در افغانستان اعلان جهاد کرد، نهضت دئوبندیه جدید (نئودئوبندیه) در سطح مناطق شبه قاره هند، خاورمیانه و نیز در سطح جهانی به تقویت مبارزه جهادی علیه ایالات متحده مشغول است. البته از زمان پیدایش طالبانیسم، همواره غالب علمای دارالعلوم دئوبند با برخی از رفتارهای افراطی و ضد اسلامی طالبان و دیگر گروههای جهادی پاکستانی نظیر آنها، به ویژه در کشتار شیعیان، مخالفت کردهاند. (51)
پینوشتها:
1. عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم وتحقیقات تهران، گروه تاریخ.
2. دانشجوی دکترای تاریخ اسلام دانشگاه تهران.
3. Annemarie Schimmel. lslam in the lndian Subcontinent, P. 209, Encyclopedia of Religion and War, ed. Gabriel Palmer-Fernandez, s. v. “Deobandism”, (by lshtiaq Ahmad), New York, 2004Y Mushirul Hasan, lslam in the Subcontinent: Muslims in a Plural Society, P. 351 and M. Mujieeb. lndian Muslims, P. 409.
4. سید محبوب رضوی، تاریخ دئوبند، ص 75؛ اکبر ثبوت، مدارس اسلامی هند در طول تاریخ و جایگاه فرهنگ ایران در آنها، ص 78.
5. اکبر ثبوت، مدارس اسلامی هند در طول تاریخ و جایگاه فرهنگ ایران در آنها، ص 78.
6. سید محبوب رضوی، تاریخ دئوبند، ص 13 و 14؛ اکبر ثبوت، مدارس اسلامی هند در طول تاریخ و جایگاه فرهنگ ایران در آنها، ص 77.
Shamim Akhter, Faith and Philosophy of lslam.,p.145.
7. Encyclopedia of Religion and War, ed. Gabriel Palmer- Fernandez, s. v. “Deobandism”, (lshtiaq Ahmad), New York, 2004; Barbara Daly Metcalf, lslamic Revival in British lndia: Deoband 1860-1900, P. 100; Barbara D. Metcalf, lslamic Contestations: Essays on Muslims in lndia and Pakistan, P. 17; John L. Esposito, Unholy War. Terror in the Name of lslam, P. 16 and Aziz Ahmad, Studies in lslamic Culture in the lndian Environment, P. 65.
8. مشیر الحسن، جنبش اسلامی و گرایشهای قومی در مستعمره هند، ص 350 و 351؛
Encyclopedia of the Modern lslamic World ed. John L. Esposito. vol 2, 243-254; Annemarie Schimmel. lslam in the lndian Subcontinent, P. 210; Annemarie Schimmel, lslam, in lndia and Pakistan, Leiden, p. 17 and K. A. Nizami, “Socio – Religious Movements in lndia lslam” , in: lndia and Contemporary lslam, Edited by S. T. Lokhandwalla, New Delhi, 1971. P. 111.
9. اکبر ثبوت، مدارس اسلامی هند در طول تاریخ و جایگاه فرهنگ ایران در آنها، ص 77؛ مشیرالحسن، جنبش اسلامی و گرایشهای قومی در مستعمره هند، ص 15 و Metcalf, lslamic Revival in British lndia: Deoband 1860-1900, P. 100
10. عبدالمنعم نمر، کفاح المسلمین فی تحریر الهند، ص 32؛ سید مناظر احسن گیلانی، سیری در زندگی حضرت امام مولانا محمد قاسم نانوتری، ترجمه و اقتباس صلاحالدین شهنوازی، ص 44 و 45 و Harlan O. Pearson 219-220. lslamic Reform and Revival in Nineteenth – Century lndia, New Delhi, P
11. عبدالحلیم ندوی، مراکز المسلمین التعلیمیه و الثقافیه و الدینیه فی الهند، ص 4 و Vartan Gregorian, lslam a Mosaic, not a Monolith, P. 44.
12. سید مناظر احسن گیلانی، سیری در زندگی حضرت امام مولانا محمد قاسم نانوتوی، ترجمه و اقتباس صلاحالدین شهنوازی، ص 47-49 و Hardy, the Muslim of British lndia, p 170.p.
13. Sophie Gilliat-Ray, Muslims in Britain: An lntroduction, P. 85.
14. سید محبوب رضوی، تاریخ دئوبند، ص 55، 75 و 146-150؛ اکبر ثبوت، مدارس اسلامی هند در طول تاریخ و جایگاه فرهنگ ایران در آنها، ص 79؛ محمود احمد ظفر، علمای میدان سیاست مین، ص 332 و 333؛ عبدالمنعم نمر، کفاح المسلمین فی تحریر الهند، ص 32 و 33 و عبدالحی حسنی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر، ج8، ص 466-468.
15. سید محبوب رضوی، تاریخ دئوبند، ص 125 و 126؛ محمود ظفر، علمای میدان سیاست مین، ص 335 و 336.
16. محمد طیب قاسمی، گزارش سفر افغانستان در پرتو پیوستگیهای دینی و عرفانی دارالعلوم دئوبند، ص 8.
17. سید محبوب رضوی، تاریخ دئوبند، ص 75.
18. همان، ص 81-83؛ محمود احمد ظفر، علمای میدان سیاست مین، ص 334 و 335 و
S. M. Ziauddin Alavi, Muslim Education Thought in the Middle Ages, P. 90.
19. سید محبوب رضوی، تاریخ دئوبند، ص 55 و 83-88؛ عبدالحلیم ندوی، مراکز المسلمین التعلیمیه و الثقافیه و الدینیه فی الهند، ص 5.
20. عزیز احمد تاریخ تفکر اسلامی در هند، ترجمه نقی لطفی و محمد جعفر یاحقی، ص 20 و 84؛ اکبر ثبوت، مدارس اسلامی هند در طول تاریخ و جایگاه فرهنگ ایران در آنها، ص 79 و 81؛ عبدالحلیم ندوی، مراکز المسلمین التعلیمیه و الثقافیه والدینیه فی الهند، ص 6 و 7؛ ابوالحسن علی حسنی ندوی، المسلمون فی الهند، ص 129 و 130؛
Barbara Daly Metcalf, lslamic Revival in British lndia: Deoband 1860-1900, P. 110-111; Suresh K. Sharma and Usha Sharma, Cultural and Religious Heritage of lndia, Vol. 5, p. 148.
21. ابوالحسن علی حسنی ندوی، المسلمون فی الهند، ص 131 و
Barbara Daly Metcalf, lslamic Revival in British lndia: Deoband 1860-1900, P. 107, 108 and 128.
22. اردو دائرة معارف اسلامیه، (ظهور احمد اظهر)، لاهور، 1406، ذیل مدخل «دئوبندی».
23. Barbara Daly Metcalf, lslamic Revival in British lndia: Deoband 1860-1900, P. 126 and 134 and Muhammad Khalid Masud, Religious identity and mass education, in lslam in the era globalization, Muslim attitudes towards modernity and ldentity, ed., Johan Meuleman, London, 2002, P. 239.
24. چشتی، ص 926.
25. محمد طیب قاسمی، گزارش سفر افغانستان در پرتو پیوستگیهای دینی و عرفانی دارالعلوم دئوبند، مقدمه، ص «ب»، «و» و سید محبوب رضوی، تاریخ دئوبند، ص 173- 176.
26. محمد طیب قاسمی، گزارش سفر افغانستان در پرتو پیوستگیهای دینی و عرفانی دارالعلوم دئوبند، ص 8 و 9؛ سید محبوب رضوی، تاریخ دئوبند، ص 126- 142.
27. محمد طیب قاسمی، گزارش سفر افغانستان در پرتو پیوستگیهای دینی و عرفانی دارالعلوم دئوبند، ص 11.
28. نک: همان، ص «ح»، 9 و 10؛ سید محبوب رضوی، تاریخ دئوبند، ص 90.
29. محمد طیب قاسمی، گزارش سفر افغانستان در پرتو پیوستگیهای دینی و عرفانی دارالعلوم دئوبند، ص 34.
30. عبدالحلیم ندوی، مراکز المسلمین التعلیمیة و الثقافیة و الدینیة فی الهند، ص 12؛ ابوالحسن حسنی ندوی، المسلمون فی الهند، ص 130 و 131.
31. نک: خلیل احمد سهارنپوری، المهند علی المفند یعنی عقائد علماء اهل سنت دئوبند، ص 29 و 30 و
Global Encyclopedia of lslam Mystics and Mysticism, Ed. by N. K. Singh, New Delhi, 2009.
32. اکبر ثبوت، مدارس اسلامی هند در طول تاریخ و جایگاه فرهنگ ایران در آنها، ص 79؛
Aziz Ahmad, lslamic Modernism in lndia and Pakistan 1857- 1964,p. 104, Robert Rozehnal. “Debating Orthodoxy, Contesting Tradition: lslam in Contemporary South Asia”, in lslam in World Cultures, Ed. by R. Michael Feener, California, 2004, P. 108.
33. عزیز احمد، تاریخ تفکر اسلامی در هند، ص 83 و 84؛ سید محبوب رضوی، تاریخ دئوبند، ص 104 و 109 و
Rahu Jain, “Educational back Wardens among the Muslim in lndia: A case of Misrepresentation?” ln: Religion, power and violence, Ed, Ram Puniyani, New Delhi, 2005, P. 285.
34. نک: محمد اکبر شاه صاحب بخاری، اکابر علماء دئوبند، ص 25-28 و 83-91.
35. نک: همان، ص 92 و 100.
36. نک: همان، ص 54-60.
37. نک: همان، ص 54 و 77.
38. نک: همان، ص 65.
39. نک: اکبر ثبوت، مدارس اسلامی هند در طول تاریخ و جایگاه فرهنگ ایران در آنها، ص 80.
40. وب سایت دارالعلوم دئوبند، بخش اردو، طبقات مشاهیر علمای کرام، 2011.
41. Barbara Daly Metcalf, lslamic Revival in British lndia: Deoband 1860-1900, p. 111.
42. اکبر ثبوت، مدارس اسلامی هند در طول تاریخ و جایگاه فرهنگ ایران در آنها، ص 81؛
Annemarie Schimmel, lslam in the lndian Subcontinent, p. 210,
41. Barbara Daly Metcalf, lslamic contestations: Essays on Muslims in india and Pakistan, p. 30,Mushirul Hasan, Islam in the Subcontinent: Muslims in a Plural Society, P. 42; Surjit Mansingh, Historical Dictionary of lndia, P. 122 and Arshad Alam “Understanding Deoband Locally: lnterrogating Madrasat Diya al-Ulum”, in: lslamic Education, Diversity and National ldentity, Edited by Jan-Peter Hartung and Helmut Reifeld, New Delhi 2006, P. 177.
43. اکبر ثبوت، مدارس اسلامی هند در طول تاریخ و جایگاه فرهنگ ایران در آنها، ص 81؛
Ahmad Aziz, lslamic Modernism in lndia and Pakistan 1857-1964, P. 237 and Barbara Daly Metcalf, lslamic Contestations: Essays on Muslims in lndia and Pakistan, P. 30.
44. محمد طیب قاسمی، گزارش سفر افغانستان در پرتو پیوستگیهای دینی و عرفانی دارالعلوم دئوبند، ترجمه نذیر احمد اسلامی، ص «ز» و. Hardy, the Muslim of British lndia, p p. 319.
45. مشیر الحسن، جنبش اسلامی و گرایشهای قومی در مستعمره هند، ص 169و
Harlan O. Pearson, lslamic Reform and Revival in Nineteen century lndia, p. 219-220; p. Hardy, the Muslim of British lndia, P. 233.
46. Annemarie Schimmel, lslam in the lndian Subcontinent, P. 235, 236 and 243, Encyclopedia of Religion and War, lbid; Owen Bennett Jones, Pakistan; Eye of the Storm, p. 9; Anwar Moazzam, “the lndian Muslims: A Dilemma of Dual Personality” , in: lndia and Contemporary lslam, Edited by S. T. Lokhandwalla, New Delhi, 1971, p. 455′ Ahmad Rashid, Taliban: lslam, Oil and the New Great Game in Central Asia, p. 92; Azmi Ozcan, Pan-lslamism: lndian Muslims, the Ottomans and Britain (1877- 1924), P. 76 and 147.
47. Ahmad Rashid, Taliban: lslam, Oil and the New Great Game in Central Asia, p. 88.
48. نک: خلیل احمد سهارنپوری، المهند علی المفند یعنی عقائد علمای اهل سنت دئوبند، ص 45-47؛ اکبر ثبوت، مدارس اسلامی هند در طول تاریخ وجایگاه فرهنگ ایران در آنها، ص 82 و 83؛ ابیاسامة سید طالب الرحمن، الدئوبندیة: تعریفها- عقائدها، ص 247-250 و 252-260.
49. John L. Esposito, Unholy War: Terror in the Name of lslam, P. 15-17, Bennett Jones, Pakistan: Eye of the Storm; Barbara Daly Metcalf, lslamic Contestations: Essays on Asta olsen, lslam and politice in Afghanistan, P. 43 and 107; Annemarie Schimmel, lslam in lndia and Pakistan, p. 265, 277; Ahmad Rashid, Taliban : lslam, Oil and the New Great Game in Central Asia, P. 88-91; Asta Olesen, lslam and Politics in Afghanistan and Nematollah Nojumi, the Rise of Taliban in Afghanistan, p. 119 and 120.
50. Encyclopedia of Religion and War, ed. Ghabriel Palmer-Fernandez, s. v. “Deobandism” ,(by lshitaq Ahmad); Bennett Jones, Pakistan: Eye of the Storm, p. 27-30 and 84; Ahmad Rashid, Taliban: lslam, Oil and the New Great Game in central Asia, p. 92; Nematollah Nojumi, the Rise of Taliban in Afghanistan, p. 227.
51. محمد رضا کربلایی، «بنیادگرایی در پاکستان، مکتب دئوبند، بخش دوم»، دوماهنامه چشمانداز ایران، ش 49 (اردیبهشت و خرداد 1387)، ص 43؛ p.181.Nematollah Nojumi, the Rise of Taliban in Afghanistan,
منابع تحقیق:
1. ابی اسامة، سید طالب الرحمن، الدئوبندیة: تعریفها – عقائدها، ریاض 1419ق.
2. احمد، عزیز، تاریخ تفکر اسلامی در هند، ترجمه نقی لطفی و محمد جعفر یاحقی، تهران 1367ش.
3. اظهر، ظهور احمد، اردو دائرة معارف اسلامیه، «دئوبندی»، لاهور 1406ق.
4. ثبوت، اکبر، مدارس اسلامی هند در طول تاریخ و جایگاه فرهنگ ایران در آنها، رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، دهلی نو 1375ش.
5. حسن ندوی، ابوالحسن علی، المسلمون فی الهند، دمشق 1420 ق.
6. حسنی، عبدالحی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر، چاپ ابوالحسن علی حسنی ندوی، حیدرآباد دکن 1402.
7. رضوی، سید محبوب، تاریخ دئوبند، دهلی [بیتا].
8. سهارنپوری، خلیل احمد، المهند علی المفند یعنی عقائد علماء اهل سنت دئوبند، لاهور 1404 ق.
9. صحاب بخاری، محمد اکبر شاه، اکابر علماء دئوبند، لاهور 1364ق.
10. ظفر، محمود احمد، علمای میدان سیاست مین، چاپ محمد ناظم اشرف، لاهور 2006 م.
11. قاسمی، محمد طیب، گزارش سفر افغانستان در پرتو پیوستگیهای دینی و عرفانی دارالعلوم دئوبند، ترجمه نذیر احمد سلامی، چاپ علی بردبار جهان تیغ و غلام حسین جهان تیغ، قم 1382ش.
12. کربلایی، محمدرضا، «بنیادگرایی در پاکستان، مکتب دئوبند، بخش دوم»، دوماهنامه چشمانداز ایران، ش 49، اردیبهشت و خرداد 1387 ش.
13. گیلانی، سید مناظر احسن، سیری در زندگی حضرت امام مولانا محمد قاسم نانوتوی، ترجمه و اقتباس صلاحالدین شهنوازی، زاهدان 1384ش.
14. مشیرالحسن، جنبش اسلامی و گرایشهای قومی در مستعمره هند، ترجمه حسن لاهوتی، مشهد 1367 ش.
15. ندوی، عبدالحلیم، مراکز المسلمین التعلیمیه و الثقافیه و الدینیه فی الهند، مدارس 1386.
16. نمر، عبدالمنعم، کفاح المسلمین فی تحریر الهند، قاهره 1990م.
17. Ahmad, Aziz, lslamic Modernism in lndia and Pakistan 1857-1964, London, 1967.
18. Ahmad, Aziz, Studies in lslamic Culture in the lndian Environment, Oxford, 1964.
19. Akhter, Shamim, Faith and Philosophy of lslam, Delhi. 2009.
20. Alam. Arshad, “understanding Deoband Locally: lnterrogating Madrasat Diya alulum”, in lslamic Edcation, Diversity and National ldentity, Edited by Jan-Peter Hartung and Helmut Reifeld, New Delhi, 2006.
21. Alavi, S. M. Ziauddin, Muslim Education Thought in the Middle Ages, New Delhi, 1988.
22. Encyclopedia of Religion and War , ed. Gabriel Palmer- Fernandez, s. v. “Deoandism”, (by lshtiaq Ahmad), New York, 2004.
23. Encyclopedia of the Modern lslamic World, ed. John L. Esposito, vol. 2, New York, 1995.
24. Esposito, John L., Unholy War: Terror in the Name of lslam, New York, 2002.
25. Gilliat-Ray, Sophie, Muslims in Britain: An lntroduction, Cambridge, 2010.
26. Global Encyclopedia of lslam Mystics and Mysticism, Ed. by N. K. Singh, New Delhi, 2009.
27. Gregorian, Vartan, lslam a Mosaic, not a Monolitn, New York, 2003.
28. Hardy, P., the Muslim of British lndia, Cambridge, 1972.
29. Hasan, Mushirul, lslam in the Subcontinent: Muslims in a Plural Society, New Delhi, 2002.
30. Jain, Rahu, “Educational back Wardens among the Muslim in lndia: A case of Misrepresentation? “ln: Religion, power and violence, Ed. Ram Puniyani, New Delhi, 2005.
31. Jones, Owen Bennett, Pakistan: Eye of the Storm. Lahore, 2002.
32. Mansingh, Surjit, Historical Dictionary of lndia, New Delhi, 2005.
33. Masud, Muhammad Khalid, Religious identity and mass education, in lslam in the era of globalization, Muslim attitudes towards modernity and ldentity, ed., Johan Meuleman, London,. 2002.
34. Motcalf, Barbara Dely, lslamic Contestations: Essays on Muslims in lndia and Pakistan, New Delhi, 2004.
35. Metcalf, Barbara Daly, lslamic Revival in British lndia: Deoband 1860-1900, New Jersey, 1982.
36. Moazzam, Anwar, “the lndian Muslims: A Dilemma of Dual Personality” , in lndia and Contemporary lslam, Edited by S. T. Lokhandwalla, New Delhi, 1971.
37. Mujieeb, M,. lndian Muslims, New Delhi, 1985.
38. Nizami, K. A. “Socio-Religious Movements in lndia lslam”, in lndia and Contemporary lslam, Edited by S. T. Lokhandwalla, New Delhi, 1971.
39. Nojumi, Nematollah, the Rise of Taliban in Afghanistan, New York, 2002.
40. Olesen, Asta, lslam and Politics in Afghanistan, Britain, 1995.
41. Ozcan, Azmi, Pan- lslamism: lndian muslims. the Ottomans and Britain (1877-1924), Leiden, 1997.
42. Pearson, Harlan Ol., lslamic Reform and Revival in Nineteenth-Century lndia, New Delhi, 2008.
43. Rashid, Ahmed, Taliban: lslam, Oil and the New Great Game in Central Asia, London, 2000.
44. Rozehnal. Robert, “Debating Orthodoxy, Contesting Tradition: lslam, in Contemporary South Asia” ,in lslam in World Cultures Ed . By R. Michael Feener, California, 2004.
45. Schimmel, Annemarie, lslam in lndia and Pakistan, Leiden,1982.
46. Schimmel, Annemarie, lslam in the lndian Subcontinent, Leiden, 1980.
47. Sharma, Suresh K. and Sharma, Usha, Cultural and Religious Heritage of lndia, New Delhi, 2004; New Delhi, 2009.
گروهی از نویسندگان، (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی «جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام» جلد ششم، قم: انتشارات دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (ع)، چاپ اول.