خانه » همه » مذهبی » نخستین کسی که برای امام حسین علیه السلام گریه کرد ، چه کسی بود؟

نخستین کسی که برای امام حسین علیه السلام گریه کرد ، چه کسی بود؟




سؤال كننده : اميني

توضيح سؤال :

۳>

طبق آنچه كه در كتب شيعي آمده اولين كسي كه براي امام حسين (ع) اقامه عزا كرد آدم (ع) بوده است . نظر علماي اهل تسنن در اين زمينه چه ميباشد ؟ آيا آنان نيز اين روايت را قبول دارند ؟ آيا در كتب ايشان روايت هايي در رابطه با اولين كسي كه بر سيد الشهدا(ع) اشك ريخته وجود دارد (قبل از به شهادت رسيدن آن حضرت) ؟؟

جواب:

۲>

در كتب اهل سنت مواردي از ذكر ياد ابي عبد الله عليه السلام حتي قبل از تولد ايشان وقبل از زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نقل شده است :

ذكر شهادت حضرت سيصد سال قبل از بعثت

۳>

۲۸۷۴ حدثنا محمد بن عبد الله الحضرمي ثنا محمد بن غورك ثنا أبو سعيد التغلبي عن يحيي بن يمان عن إمام لبني سليم عن أشياخ له غزوا الروم فنزلوا في كنيسة من كنائسهم فقرأوا في حجر مكتوب:

أيرجوا معشر قتلوا حسينا شفاعة جده يوم الحساب

فسألناهم منذ كم بنيت هذه الكنيسة قالوا قبل أن يبعث نبيكم بثلاث مائة سنة قال أبو جعفر الحضرمي وثنا جندل بن والق عن محمد بن غورك ثم سمعته من محمد بن غورك

المعجم الكبير الطبراني ج۳/ص۱۲۴

با روم مي جنگيديم پس به يكي از كليساهاي ايشان وارد شديم .پس در آن سنگي بود كه روي آن نوشته شده بود :

آيا امتي كه حسين را مي كشند شفاعت جد او را در روز قيامت اميد دارند؟

وروينا أن صخرة وجدت قبل مبعث النبي صلي الله عليه وسلم بثلاث مائة سنة وعليها مكتوب باليونانية

أيرجو معشر قتلوا حسينا

التبصرة ابن جوزي ج۲/ص۱۷

به ما خبر داده شد كه صخره اي در بيت المقدس سيصد سال قبل ازبعثت رسول خدا پيدا شده است كه بر روي آ ن با زبان سرياني نوشته شده بوده است :

آبا امتي كه حسين را مي كشند …

شبيه اين دو روايت در كتب ذيل آمده است :

تهذيب الكمال ج۶/ص۴۴۲ بغية الطلب في تاريخ حلب ج۶/ص۲۶۵۳ صبح الأعشي في صناعة الإنشا ج۱۳/ص۲۳۴ الخصائص الكبري سيوطي ج۱/ص۶۳ و…

طبق اقرار برخي علماي اهل سنت حاكم نيشابوري هم شبيه اين روايت را (در مورد وجود نوشته اي با اين اشعار) با اضافه اي در كتاب امالي خويش آورده است اما متاسفانه اكنون اين روايت در كتاب وي يافت نمي شود وآن اضافه اين است كه علاوه بر بيت مذكور در آن نوشته نام ابراهيم خليل الله ( ظاهرا به عنوان نويسنده) موجود بوده است .

حديث أنس أن رجلا من أهل نجران احتفر حفيرة فوجد فيها لوحا من ذهب فيه مكتوب :

اترجو أمة قتلت حسينا شفاعة جده يوم الحساب

وكتب ابراهيم خليل الله فجاؤا باللوح إلي رسول الله فقرأه ثم بكي وقال من آذاني وعترتي لم تنله شفاعتي حا في أماليه

تنزيه الشريعة علي بن محمد بن علي بن عراق الكناني ج۱/ص۴۰۹

روايت انس كه شخصي از اهل نجران گودالي مي كند پس در آن لوحي از طلا پيدا كرد كه در ان نوشته بود آيا امتي كه …. ونوشته بود ابراهيم خليل الله پس اين لوح را به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آوردند . پس آن را خواند و گريه نمود .سپس فرمود هركس كه من را اذيت كند و خانواده ام را شفاعت من به وي نخواهد رسيد – حاكم در كتاب امالي –

روايات اهل سنت در مورد اشك ريختن بر ابي عبد الله عليه السلام

۴>

اما آنچه كه در كتب اهل سنت در مورد اشك ريختن براي امام حسين عليه السلام موجود است در مورد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بوده است :

ما در اينجا تنها عبارت ذهبي را كه در بين اهل سنت به تعصب معروف است نقل مي نماييم و قسمت هاي مهم را ترجمه مي كنيم:

وقال الإمام أحمد في مسنده ثنا محمد بن عبيد ثنا شرحبيل بن مدرك عن عبد الله بن نجي عن أبيه أنه سار مع علي وكان صاحب مطهرته فلما حاذي نينوي وهو سائر إلي صفين فنادي اصبر أبا عبد الله بشط الفرات قلت وما ذاك قال دخلت علي النبي صلي الله عليه وسلم وعيناه تفيضان فقال قام من عندي جبريل فحدثني أن الحسين يقتل بشط الفرات وقال هل لك أن أشمك من تربته قلت نعم فقبض قبضة من تراب فأعطانيها فلم أملك عيني أن فاضتا وروي نحوه ابن سعد عن المدائني عن يحيي بن زكريا عن رجل عن الشعبي أن علياً قال وهو بشط الفرات صبراً أبا عبد الله وذكر الحديث

وقال عمارة بن زاذان ثنا ثابت عن أنس قال استأذن ملك القطر علي النبي صلي الله عليه وسلم في يوم أم سلمة فقال يا أم سلمة احفظي علينا الباب لا يدخل علينا أحد فبينا هي علي الباب إذ جاء الحسين فاقتحم الباب ودخل فجعل يتوثب علي ظهر النبي صلي الله عليه وسلم فجعل النبي صلي الله عليه وسلم يلثمه فقال الملك أتحبه قال نعم قال فإن أمتك ستقتله إن شئت أريتك المكان الذي يقتل فيه قال نعم فجاءه بسهلة أو تراب أحمرقال ثابت فكنا نقول إنها كربلاء

عمارة صالح الحديث رواه الناس عن شيبان عنه

وقال علي بن الحسين بن واقد حدثني أبي ثنا أبو غالب عن أبي أمامة قال قال رسول الله صلي الله عليه وسلم لنسائه لا تبكوا هذا الصبي يعني حسيناً فكان يوم أم سلمة فنزل جبريل فقال رسول الله صلي الله عليه وسلم لأم سلمة لا تدعي أحداً يدخل فجاء حسين فبكي فخلته أم سلمة يدخل فدخل حتي جلس في حجر رسول الله صلي الله عليه وسلم فقال جبريل إن أمتك ستقتله قال يقتلونه وهم مؤمنون قال نعم وأراه تربته رواه الطبراني

وقال إبراهيم بن طهمان عن عباد بن إسحاق وقال خالد بن مخلد واللفظ له ثنا موسي بن يعقوب الزمعي كلاهما عن هاشم بن هاشم الزهري عن عبد الله بن زمعة قال أخبرتني أم سلمة أن رسول الله صلي الله عليه وسلم اضطجع ذات يوم فاستيقظ وهو خاثر ثم اضطجع ثم استيقظ وهو خاثر دون المرة الأولي ثم رقد ثم استيقظ وفي يده تربة حمراء وهو يقبلها فقلت ما هذه التربة قال أخبرني جبريل أن الحسين يقتل بأرض العراق وهذه تربتها

وقال وكيع ثنا عبد الله بن سعيد عن أبيه عن عائشة أو أم سلمة شك عبد الله أن النبي صلي الله عليه وسلم قال لها دخل علي البيت ملك لم يدخل علي قبلها فقال لي إن ابنك هذا حسيناً مقتول وإن شئت أريتك من تربة الأرض التي يقتل بها

رواه عبد الرزاق عن عبد الله بن سعيد بن أبي هند مثله إلا أنه قال أم سلمة ولم يشك

وإسناده صحيح رواه أحمد والناس

وروي عن شهر بن حوشب وأبي وائل كلاهما عن أم سلمة نحوه

تاريخ الإسلام ذهبي ج۵/ص۱۰۲

احمد بن حنبل در مسندش گفته است كه … همراه علي مي رفت وظرف آب حضرت را همراه داشت . پس وقتي به نينوا رسيد – در حاليكه به صفين مي رفت – پس صدا زد كه اي ابا عبد الله در شط فرات صبر كن . گفتم اين چه معني دارد ؟ فرمودند : به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم رفتم وحال آنكه دو چشم ايشان (مانندچشمه) مي جوشيد . پس به من فرمودند كه جيريل در كنار من ايستاد وگفت كه حسين در كنار شط فرات كشته مي شود . وگفت آيا مي خواهي كه بوي تربت وي را احساس كني ؟ گفتم آري ، پس كفي از خاك وي را گرفته به من داد ، پس نتوانستم كه جلوي اشك چشم خود را بگيرم …

… از انس نقل شده است كه فرشته باران در روز ام سلمه( روزي كه رسول خدا در خانه وي بودند) از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم اجازه حضور گرفت . پس حضرت فرمودند كه اي ام سلمه ، مراقب در باش كه كسي بر ما وارد نشود . در اين هنگام حسين عليه السلام آمد پس با اصرار وارد اتاق شد و بر پشت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم پريد .ورسول خدا او را بوسيدند ؛ پس فرشته باران گفت: آيا او را دوست مي داريد؟ حضرت فرمودند : آري ، گفت : بدرستيكه امت تو او را بعد از تو مي كشند . اگر بخواهيد مكان شهادت وي را به شما نشان خواهم داد . پس حضرت قبول فرمودند . پس وي حضرت را در كنار تپه اي يا خاك سرخي آورد .

ثابت گفت : ما آن را كربلا مي گفتيم. روايتهاي عماره روايات خوبي است .

…رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به همسرانشان فرمودند اين كودك – حسين – را به گريه نيندازيد . پس نوبت ام سلمه شده بود كه جبريل نازل شد پس حضرت به ام سلمه فرمودند كه نگذار كسي وارد اتاق شود . پس حسين آمد و شروع به گريه كرد . پس ام سلمه اجازه داد كه ايشان وارد شود . پس وارد شده بر دامان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نشست . پس جبريل گفت كه ام تو او را خواهند كشت . حضرت پرسيدند او را مي كشند وحال آنكه مومنند!!!(ادعاي ايمان دارند؟) گفت آري وتربتش را به حضرت نشان داد .

…ام سلمه به من خبر داد كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم روزي خوابيده بودند ، پس در حالت ناراحتي بيدار شدند ، سپس دوباره استراحت فرموده ودوباره بيدار شدند و حال آنكه گرفتگي ايشان كمتر بود .دوباره خوابيدند وبيدار شدند و در دستشان خاك سرخي بود كه آن را مي بوسيدند . سوال كردم كه اين خاك چيست؟ فرمودند جبريل به من خبر داد كه حسين در عراق كشته خواهد شد و اين تربت وي است …

رسول خدا به وي فرمودند كه فرشته اي به نزد من آمد كه تا كنون نيامده بود .پس گفت كه فرزندت حسين كشته خواهد شد و اگر بخواهي خاك زميني را كه در آن كشته مي شود به تو نشان دهم ….. سندش صحيح است احمد و عده اي آن را نقل كرده اند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد