خانه » همه » مذهبی » ندانم‌گراها می‌گویند نشانه‌های «وجود خالق» و «نبود خالق» برابرند؛ از این‌رو نه وجود خدا را رد کرده و نه آن‌را تأیید می‌کنند. چگونه می‌توان این تفکر را مورد نقد قرار داد؟

ندانم‌گراها می‌گویند نشانه‌های «وجود خالق» و «نبود خالق» برابرند؛ از این‌رو نه وجود خدا را رد کرده و نه آن‌را تأیید می‌کنند. چگونه می‌توان این تفکر را مورد نقد قرار داد؟

پاسخ اجمالی

در مقام نقد تفکر «ندانم‌گرایی» چند نکته را متذکر می‌شویم:

1 . هیچ‌کس تاکنون نتوانسته دلیلی بر نبود خداوند، یا نشانه‌های فقدان خالق بیاورد؛ نهایت سخن منکران وجود خداوند، این است که نتوانسته‌اند دلیلی بر وجود خدا بیابند، نه این‌که دلیلی قطعی بر عدم وجود خداوند یافته باشند.[1]

2 . هیچ فرد عاقلی اگر دلایل دو  طرف (معتقدان و منکران وجود خداوند) را ملاحظه کند آن دو را مساوی نمی‌داند؛  مثلاً در «برهان نظم» و بر اساس حساب احتمالات، احتمال تصادفی بودن نظم و خلقت جهان آفرینش، احتمال یک در برابر عددی است که قابل شمارش نیست؛ و از نظر عقلی به اندازه‌ای ضعیف است که می‌توان آن را در حد صفر ارزیابی نمود.[2] در طرف مقابل، آنچه خداناباوران در ارتباط با بی‌نظمی مطرح می‌کنند، در مقابل نظم موجود، ارزش ارائه ندارد.

3 . بر فرض تساوی و برابری ادله و نشانه‌های وجود و عدم خالق، عقل حکم می‌کند که انسان نشانه‌های وجود خالق را ترجیح دهد و آن‌را بپذیرد؛ زیرا از نظر عقل با نپذیرفتن نشانه‌های عدم وجود خالق هیچ ضرری متوجه انسان نمی‌شود؛ اما در صورت نپذیرفتن ادله وجود خالق و به دنبال آن، عدم پذیرش وجود خداوند، احتمال ضرر مهم وجود دارد و از آن‌جا که این ضرر خیلی مهم است، احتمال ضعیف آن نیز از نظر عقل قابل اعتنا است و باید از آن اجتناب شود، تا چه رسد به این‌که احتمال آن مساوی یا قوی‌تر باشد.[3]

در مورد منشأ و علت تفکر ندانم‌گرایی می‌توان گفت: ممکن است افراد به دلایل و انگیزه‌های مختلف به این تفکر گرایش پیدا کنند: انگیزه برخی ممکن است مسائل سیاسی باشد؛ برخی به دلیل برخورد با دلایل ضعیفی که از سوی خداپرستان اقامه می‌شد، دچار چنین تفکری شدند؛ بعضی نیز به دلیل غوطه‌ور شدن در علوم طبیعی و حسی، در مورد خداوند و امور ماوراء طبیعی، ندانم‌گرا شدند؛ در نظر اینان تنها معیار و ملاک واقعیت داشتن، درک شدن توسط علوم طبیعی و حسی است؛ از این‌‌رو خداوند که توسط ابزار حسی و دستگاه‌های آزمایشگاهی دیده نمی‌شود، وجود او مورد تردید واقع می‌شود. علاوه بر این‌که ندانم‌گرایی در واقع شعبه‌ای از سوفسطایی و شکاکیت است.[4]

از همه مهم‌تر برخی انسا‌ن‌ها نمی‌‌خواهند خود را مقید به آداب دینی نمایند؛ از این‌رو با ندانم‌گرایی در صدد توجیه چنین رفتاری می‌باشند، همان‌گونه که خداوند در بیان انگیزه‌ی منکران معاد می‌فرماید: بَلْ یُریدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَه‏. یعنی هدف انسان از انکار معاد، آن است که در آینده زندگی خود رفتاری فاجرانه داشته باشد.

 

 


[1]. ر. ک: «تاثیر اعتقاد یا انکار خدا در واقعیت»، 8278؛ «فیلسوفان و انکار وجود خدا »، 33768.

[2]. ر. ک: «امکان اقامه دلایل عقلی بر رد خدا »، 12196.

[3]. ر. ک: «پیامدهای نبود خدا»، 10728.

[4]. ر. ک: «درمان وسواس فکری و اعتقادی »، 10910.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد