نشانگان تکبر
2. هیجاناتی که یک فرد متکبر تجربه میکند، چه میباشند؟
3. متکبران چه رفتارهایی را از خود نشان میدهند؟
تکبر همچون بسیاری از صفات شیطانی، از نقطهای بسیار کوچک و کم اهمیت آغاز میشود و اگر اصلاح نگردد، خطرها و آثاری شوم در پی خواهد داشت. با توجه به روایاتی که در مورد پیامدهای تکبر آمده، میتوان گفت خصوصیت بارز صفت تکبر نسبت به سایر رذایل، آن است که پیامدهای ناگوار آن بسی خانمانسوزتر از برخی صفات زشت دیگر است و انسان را به بدترین درکات جهنم میفرستد.
متکبر از هر رفتاری که او را از دیگران متمایز سازد، استقبال میکند این سم مهلک ممکن است خدای ناکرده در اعمال دل بسیاری از ما نیز رخنه کرده باشد. از اینرو بایسته است با شناسایی نشانگان شناختی، هیجانی و رفتاری این رذیله، از وجود یا عدم آن در نفس خود اطلاعی دقیق به دست آوریم تا در صورت لزوم برای درمان آن گامهایی جدی برداریم.
نشانگان شناختی
منظور از نشانگان شناختی، آن دسته از افکار و باورهای ذهنی است که شخص را به تکبر در مقابل دیگران وامیدارد؛ یک دسته باورهای غلط و غیرمنطقی که وجودشان را در روان فرد میتوان نشانهای بر وجود تفکر متکبرانه در او قلمداد کرد. در این قسمت به مهمترین این نشانهها اشاره میکنیم:
1. خود را مستقل میبینند:
افکاری از این دست که «من، خودم هستم که توانستهام به این موفقیتها دست یابم»، «خودم بودم که سالها درس خواندهام تا این مدرک علمی را بگیرم» یا «من بودم که به خاطر هنر ذاتیام توانستم خیاط خوبی شوم»، همگی یک نقطهی مشترک دارند و آن چیزی نیست جز «من». آری! این مَن مَن کردنها ریشه در آن دارد که انسان این موفقیتها و موقعیتها را در واقع از ناحیهی خود و تلاشهایش میداند؛ غافل از آنکه ریشهی همه آنها در حقیقت الطاف خداوندی است و اگر خدا نمیخواست، وی به هیچ کدام از آنها نمیرسید.
2. خود را بزرگ میبینند:
یکی از افکار نادرست و خطاهای شناختی شخص متکبر این است که خود را از جهت فکری، کامل و بینقص میداند. ریشهی خود بزرگبینی در آن است که فرد در دنیای ذهنی خود، برآوردی خیالی و فراتر از واقعیت نسبت به خطاناپذیری افکارش دارد که به او اجازه نمیدهد تا به افکار و نظرات دیگران محترمانه بنگرد و احتمال درست بودن را برای افکار دیگران قایل باشد؛
3. خود را برتر میبینند:
فرد متکبر تنها به خود و آرمانهای خویش میاندیشد و به هر قیمتی شده بر نظرات خود اصرار میورزد؛ هرچند نظرات او نادرست و ناصواب باشند. چنین فردی رفته رفته به ورطهی استبداد رأی و دیکتاتوری میافتد و از اینرو میکوشد تنها خواستهها و اهداف خود را عملی سازد و در برابر هیچ منطقی تسلیم نمیشود؛ زیرا احساس میکند که اگر در مقابل سخن منطقی دیگران تسلیم شود، موقعیت و ابهت دروغینش درخواهد شکست؛
4. تعصب بیجا دارند:
تعصب، انواع متفاوتی میتواند داشته باشد: تعصب نسبت به یک قوم، گروه، نژاد، عقیدهی نادرست، روش ناصحیح و … شخص متکبر از آنجا که نسبت به امری ویژه تعصب بیجا پیدا میکند، در برابر هر آنچه با آن در ضدیت باشد دچار تکبر میشود. برای نمونه، تعصب به عقیدهای نادرست سبب میشود تا فرد از تکبر به منزلهی روشی برای مقابل با افکار مخالف عقیدهاش استفاده کند.
نشانگان هیجانی
«هیجان به دامنهای از تمایلات شخص برای عمل کردن براساس احساسات و افکارش گفته میشود». (1) هیجانها نقشی مهم و انکارناپذیر در جریان زندگی انسانها دارند. برخی از کارکردهای هیجانها عبارتاند از: «کمک به تصمیمگیری، تعیین حد و مرزهای ارتباط با دیگران، و تولید انگیزه برای عمل کردن. در بحث ما، شخصی که دچار هیجاناتی در راستای تکبر شده است، در تصمیمگیریهای خود متکبرانه عمل میکند؛ ارتباطات خود را با دیگران براساس هیجان خودبرتربینی شکل میدهد و …».
عنوان برخی از هیجانهای اصلی که در کتابهای روانشناسی بدانها اشاره شده از این قرار است: خشم، اندوه، ترس، شادمانی، عشق، شگفتی، نفرت و شرم؛ و عنوان برخی از هیجانهای فرعی که زیر مجموعهی هیجانهای اصلیاند بدین شرح است: تنفر، غضب، اوقات تلخی، غصه، تأثر، دلتنگی، اضطراب، بیم، ناآرامی، دلواپسی، شادی، لذت، آسودگی، رفاقت، اعتماد، مهربانی، بهت، تعجب، تحقیر، اهانت، احساس گناه، حسرت و احساس پشیمانی. (2)
برخی از نشانگان هیجانی فرد متکبر را چنین برشمردهاند:
1. عاشق آناند که از ایشان تعریف شود:
فرد متکبر اگر در کانون توجه و تمجید دیگران باشد به شدت دچار هیجان شادی میشود، و در مقابل، اگر توسط اطرافیان نادیده گرفته شود، هیجان اندوه بر او غلبه مییابد. انسان خودرأی نه تنها نقد و بررسی اندیشهها و طرحهای خود را نمیپسندد، بلکه انتظار دارد دیگران وی را تمجید و تحسین کنند؛ به همین جهت افراد متملق و چاپلوس را گرد خود جمع میکند تا در حضور دیگران، اندیشهاش را بستایند. در مقابل، همو از انتقاد برانگیخته و ناراحت میشود و آن را غرضورزی به شمار میآورد؛ (3)
2. کینهای هستند:
اگر از دیگران از خدمت به فرد متکبر کوتاهی کنند، یکی از نخستین هیجاناتی که به او دست میدهد هیجان غضب نسبت به افرادی است که به او کم خدمتی کردهاند. به دنبال این غضب، شخص کنیهی آنها را به دل میگیرد و همهی خدمات گذشتهی آنها را فراموش میکند. از اینرو این قبیل افراد نمیتوانند دوستان خود را حفظ کنند؛ زیرا به سبب توقعات نابجا، آنان را از دست میدهند؛
3. از تحقیر دیگران لذت میبرند:
یکی از هیجانهایی که افراد متکبر از طریق آن به آرامشی خیالی دست مییابند، تحقیر است. تحقیر و تمسخر دیگران، یکی از راهکارهایی است که ایشان برای زدودن اعتماد به نفس دیگران به کار میگیرند، تا راهکارهایی است که ایشان برای زدودن اعتماد به نفس دیگران به کار میگیرند، تا بدین وسیله موجب شوند مردم ارزشی برای خود قایل نشوند و سخن این افراد متکبر را بپذیرند. قرآن کریم در فرازی از داستان حضرت موسی (علیه السلام) بیان میفرماید که فرعون، مزین نبودن حضرت به زیورآلات و ابتلایش به لکنت زبان را وسیلهای برای بیارزش نمایاندن ایشان در نظر مردم قرار داده بود و در مقابل، به جایگاه شاهانهی خود میبالید و آن را معیاری برای حقانیت میشمرد. (4)
متکبر از هر رفتاری که او را از دیگران متمایز سازد، استقبال میکند
نشانگان رفتاری
افکار و احساسات فرد متکبر سبب میشود تا رفتارهایی متکبرانه و غیرمنطقی در برابر دیگران داشته باشد؛ رفتارهایی که از سویی برآمده از افکار و احساسات متکبرانهاند و از سوی دیگر، انجام آنها در طول زمان موجب تحکیم فکر و احساس کبر و در نتیجه شکلگیری و تثبیت شخصیت متکبرانه در فرد میگردد. در ادامه به برخی از این نشانگان رفتاری اشاره میشود:
1. از اظهارنظر دیگران جلوگیری میکنند:
انسان خودرأی حق اظهارنظر به دیگران نمیدهد و به دلیل آنکه خود را در افقی برتر از دیگران میبیند و برای دیدگاههای خود اصالت و ارزشی ویژه قایل است، هرگونه اظهارنظر دیگران را دخالت در امور خود میپندارد؛ بنابراین درصدد برخورد با آن برمیآید تا هیچ کس جرأت نقد و بررسی افکار و اندیشههای وی را نیابد؛ (5)
2. از قرار گرفتن در معرض انتقاد، دوری میکنند:
انسانهای خودمحور به دلیل خو گرفتن با چاپلوسان، به شدت از انتقاد دیگران برانگیخته میشوند و بدون بررسی انتقادها میکوشند با افراد منتقد برخورد کنند تا کسی جرأت انتقاد از آنان را نیابد. آنها نصیحت ناصحان را دشمنی به شمار میآورند و حتی دلسوزیهای نزدیکترین افراد را بدخواهی میپندارند. از اینرو یکی از نمودهای رفتاری آنها فرار کردن از موقعیتهایی است که مورد نقد واقع میشوند؛
3. دنبال متمایز شدن در جمع هستند:
متکبر از هر رفتاری که او را از دیگران متمایز سازد، استقبال میکند. طاووس یمانی میگوید از علی (علیه السلام) شنیدم: «اگر خواستی مردی از اهل آتش را مشاهده کنی، به آن کس بنگر که خودش نشسته و مردم را در اطراف خود سر پا نگاه داشته است». (6) در روایتی دیگر از امام صادق (علیه السلام) میخوانیم: «از [موارد] تواضع آن است که به نشستن در جایگاه پایینتر از خود راضی باشی، و سلام کنی به کسی که دیدارش میکنی، و مجادله را رها کنی اگرچه حق با تو باشد و دوست نداشته باشی که تو را به پرهیزکاری بستایند». (7)
4. از انجام کارهای شخصی دوری میکنند:
فردی که دچار تکبر است، از انجام کارهای روزمرهی خویش سرباز میزند. او انجام چنین کارهایی را کسر شأن خود میداند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «کسی که گوسفند خویش را بدوشد و پیراهنش را بدوزد و کفشش را وصله بزند و با خادمش هم غذا شود و خرید بازارش را خودش انجام دهد، از تکبر خالی شده است». (8)
مرحوم فیض کاشانی در کتاب گرانقدر محجه البیضاء به برخی از نشانگان رفتاری تکبر چنین اشاره میکند:
1. ادعای متکبرانه داشتن، و منم منم گفتن؛ 2. در سخن گفتن، راه رفتن و … برخورد متکبرانه داشتن و در مواردی که تقدم و تأخری در کار باشد، مانند وارد شدن در مکانی یا نشستن در مجلسی جلوتر از دیگران بیفتد و بالاتر از آنها قرار گیرد؛ 3. به دیدار دیگران نرفتن؛ 4. نصیحت و حرف حق دیگران را نپذیرفتن؛ 5. انتظار احترام و سلام از دیگران داشتن. (9)
مرحوم شبّر نیز دربارهی نشانههای تکبر میگوید:
اگر به هنگام بحث، سخن حقی بر زبان حریفت آمد، اگر قبول حق و پذیرفتن آن برایت مشکل باشد، اگر پذیرفتن دعوت تهیدستان و رفتن در کوچه و بازار برای انجام کار و دیدن دوستان و نزدیکان برای تو مشکل باشد، اگر انجام کارهای خود و خانوادهات در بازار و میان مردم و حمل وسایل خانه برایت مشکل باشد، بدان که در تو تکبر هست. (10)
متکبر، خود را بزرگ میشمارد و دیگران را تحقیر میکند سرانجام میتوان گفت متکبر، خود را بزرگ میشمارد و دیگران را تحقیر میکند؛ از کسانی که به حکم عقل یا شرع، مقامی بالاتر از او دارند اطاعت نمیکند؛ با همردیفهای خود به نیکی رفتار نمیکند؛ همنشینی و همسفره شدن با آنها را کسر شأن خود میداند؛ در فرصتهای مناسب خود را مقدم میدارد؛ از دیگران انتظار فروتنی و تسلیم دارد؛ از کسب علم و پذیرش حق خودداری میکند؛ هنگامی که دیگران او را موعظه میکنند روی میگرداند؛ هنگامی که دیگران را پند میدهد، با آنها درشتی میکند؛ اگر سخن او را نپذیرند، خشمگین میشود و به دیگران همانند حیواناتی جاهل و حقیر مینگرد. خلاصه اینکه کبر باطنی در انسان متکبر بدین اشکال نمایان میشود: «در قیافهی ظاهری، مانند روی گرداندن از مردم با بیاعتنایی؛ با خشم به آنان نگریستن؛ فرو افکندن سر؛ در گفتار و صدا، در حرکتها، سکونها و سایر افعال و اعمال». (11)
متکبر، خود را بزرگ میشمارد و دیگران را تحقیر میکند
نمایش پی نوشت ها:
1- دانیل گلمن، هوش هیجانی، ترجمهی نسرین پارسا، ص387.
2- ر.ک: همان، ص387-388.
3- محمود، اکبری، خود و ناخود، ص145.
4- محمدتقی مصباح یزدی، زینهار از تکبر، ص87 (با تلخیص)، (زخرف (43)، آیات 54-51).
5- ر.ک: محمود اکبری، خود و ناخود، ص145.
6- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج70، ص206.
7- محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص122.
8- همان، ص312.
9- ملامحسن فیض کاشانی، محجه البیضاء، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، ج6، ص247.
10- محمود اکبری، خود و ناخود، ص138.
11- علی مشکینی، درسهای اخلاق، ص243.
منبع مقاله :
صادقیسرشت، علی؛ (1393)، حتی به اندازه یک بند کفش!: راهکارهای روانشناختی درمان تکبر، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ اول.
166152. 1157408. 156533