خانه » همه » مذهبی » نظر شما در مورد تشيّع كه در اثر رقابت صفويه با دولت عثماني در ايران جايگزين و گسترش يافت، چيست؟

نظر شما در مورد تشيّع كه در اثر رقابت صفويه با دولت عثماني در ايران جايگزين و گسترش يافت، چيست؟

شبهه ي مطرح شده بيشتر ازسوي مستشرقان به انديشه ي ديگران راه يافته ؛وتحليلي نا صواب درباره ي تشيع ايرانيان است ؛درحاليکه سابقه ي  شِيعه شدن ايرانيان، قرنها قبل از به قدرت رسيدن صفويان شروع شده ؛علاوه براين شاه اسماعيل موسس سلسله ي صفويان انگيزه ي اصلي خورا به وضوح چنين بيان مي کند:
من پادشاهي را از براي ترويج دين و لعن دشمنان اهل بيت ميخواهم و غير از آن كاري ندارم .(شاه اسماعيل اول).
ازاينروي اين فرضيه كه اعلام مذهب تشيّع ، به دلايل سياسي، و در صدر آنها رقابت با كشور عثماني بوده است، درست نمي‌باشد بلكه سلسله‌اي بوده‌اند كه بر اساس اعتقادات قلبي دست به اين كار زده‌اند.روند رسميت يافتن تشيع درايران دردوره ي صفوي مرهون تلاش علما دردوره هاي قبل تا عصر صفوي است که به ترتيب ذيل مي توان مورد بررسي قرار داد:
1- رسميت تشيّع در ايران و فضاي مذهبي حاكم بر ايران:
 مذهب تشيّع اثني عشري ، در سال 907 هـ . ق. مطابق با سال 1501 ميلادي به عنوان مذهب رسمي كشور تازه تأسيس صفويه كه هنوز پاية خود را محكم نكرده بود ، از سوي شاه اسماعيل در تبريز ، اعلام شد[1]. تا قبل از اعلام شاه اسماعيل ، ايرانيان مذاهب شيعي و سنّي داشتند. ولي شيعيان تنها در چند نقطه ايران زندگي مي‌كردند. كه مي‌توان از خوزستان ، گيلان ، قم و كاشان وآوه ومازندران و…نام برد.[2] و مذهب تسنّن تا پايان دوة ايلخانان مغول مذهب رسمي كشور و حاكم بر فضاي جامعه ايراني بود.[3] به طوري كه، به شاه اسماعيل در بدو اعلام تشيّع به عنوان مذهب رسمي كشور گفتند: كه قربانت شويم، سيصدهزار نفر در تبريز زندگي مي‌كنند و همة‌ آن‌ها سنّي هستند[4]. و شاه اسماعيل سخت به مذهب تشيّع معتقد بود و اصرار داشت به رغم مخالفت مردم مذهب را به رغم مخالفت مردم، مذهب خود را علني و آشكار سازد.[5]2- عقايد مذهبي شاهان صفويه :
اگر كسي فقط به دلايل سياسي، و زماني و مكاني مطلبي را ابراز و يا انتشار دهد ، به مرور زمان عدم اعتقاد او آشكار مي شود. اما شاهان صفويه هيچگاه از هدفي كه شاه اسماعيل براي آنها قرار داده بود، دست بر نداشته بلكه با اعمال خويش آن را تأييد كردند. براي اثبات نظرمان كردار و رفتار بعضي از شاهان صفويه را مرور مي كنيم.
شاه اسماعيل ، در سال 914 هـ . ق. به دنبال فتوحات خود در ايران وارد عراق شد. پس از فتح آن هنگامي كه به چند فرسنگي مقبره مولا علي _عليه السلام_ رسيد، از اسب فرود آمد، و با پاي پياده و سر برهنه بسوي نجف اشرف شتافت. و با صداي بلند گريه مي‌كرد و اشك مي‌ريخت و در كنار ضريح بيهوش شد.[6]شعار شاه اسماعيل در جنگ‌ها عبارت بود از : الله ، الله ، علي ولي الله[7] و يكي از اشعارش اين مي‌باشد.
دست در دامن حيدر زن و انديشه مكن
هر كه با نوح نشيند چه غم از طوفانش[8]شاه اسماعيل دوم، كه يكي از اشعارش اين است:
زمشرق تا به مغرب ،گر امام است
علي و آل او ما را تمام است[9] .
شاه عباس چندين بار پياده به مشهد براي زيارت رفت . وي در سالهاي 1015 و 1016 هـ . ق بخش زيادي از دارايي خود را وقف چهارده معصوم كرد. و مهر او اين گونه بود (كلب آستان علي )[10]3- رشد شيعه در عصر صفويه :
رشد تشيّع در اين عصر به قدري بود كه شيعيان ساكن در كشورهاي ديگر به ايران مهاجرت كردند.افرادي مثل :
 1ـ محمدبن مكي بن محمد ملقب به شهيد اول[11]. 2ـ شيخ نورالدين علي بن عبدالعال عاملي كركي معروف به محقق ثاني[12]. 3ـ شيخ حسين عاملي پدر شيخ بهايي كه از جبل عامل به قزوين آمد[13] . مي‌توان اشاره كرد. و در اين عصر آن قدر به اين مذهب بها داده مي‌شود كه در طي چند سال علماي بزرگي در مذهب تشيّع پرورش مي‌يابند كه بنا به اختصار به چند تن از آنها اشاره مي شود.
1ـ شيخ بهايي  1030ـ 953  فقيه ، اديب ، منجم ، رياضيدان صاحب كتاب اثني‌عشريات از اوست .
2ـ ميرداماد  1041ـ 969 او را بعد از ارسطو و فارابي معلم ثالث هم گفته اند و كتاب قسبات از اوست.
3 ـ ملاصدرا 1050ـ 979 او پايه گذار حمكت متعاليه مي‌باشد. و مهمترين كتابش اسفار اربعه مي‌باشد.
4ـ علامه مجلسي 1110ـ 1037 چهره تابناك عصر صفوي است . كه در طي قرون از تابش آن كم نشده است. و مهمترين كتاب او بحارالانوار مي باشد .
جايگاه علماي شيعه در عصر صفوي : عملكرد شاهان صفوي به گونه‌اي بود كه علماي شيعه را در بالاترين مقام‌هاي كشور قرار مي‌دادند و با آن‌ها در كارهاي بزرگ مشورت مي‌كردند و نشانة آن، اين كه شاه سليمان تاجگذاري خويش را به دست علامة مجلسي انجام داد.
4- وضعيت دولت عثماني :
دولت عثماني در متن تشكيل دولت شيعه شاه اسماعيل ، توجهي به شرق كشور نداشت و تمام همّ و غمّ پادشاهان عثماني درباره فتح و ظفر بر كشورهاي غربي بوده است.[14]اوّلين و نخستين تماس بين دولت صفويه و عثماني پس از فتح و استيلاي شاه اسماعيل بر بغداد و حوالي آن در سال 910 هـ . ق بوده است . كه براي سلطان بايزيد پادشاه كشور عثماني تبريك فرستاد[15]. و كشور عثماني درگير جنگ با كشورهاي غربي بود؛ كه باختصار به آن‌ها اشاره ميكنيم : 1ـ جنگ دولت عثماني با ونيز در سال 899  هـ .ق[16]، 2ـ جنگ انبه بختي در 29 شوال 904 هـ . ق.
3ـ جنگ دريايي پروراند در همان سال .
4ـ تصرّف مورن در سال 905  هـ . ق .
5ـ در سال 906 هـ .ق تمام كشورهاي اروپايي متفق شدند كه كشور عثماني را در دريا درگير سازند و در خشكي به آن كشور حمله كنند.
6ـ تصرّف شهر و بندر دواج در سال 908 هـ . ق .
اوّلين جنگ صفويه و عثماني در سال 920 هـ . ق . در دشت چالدران اتفاق افتاد. كه از اعلام مذهب تشيّع تا اولين برخورد صفويه و عثماني قريب به سيزده سال طول كشيد و در جريانات تاريخي حتي ، يكسال هم خيلي مهم است چه برسد به سيزده سال، كه طبق گفته تازيخ نگاران و مورّخين اين برخورد هم بر اثر نمّامي و بدگويي اطرافيان شاه عثماني اتفاق افتاد . نه بر اثر اختلاف عقيده و حتي اختلافات ارضي.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- دين و مذهب در عصر صفوي، نويسنده:مريم مير احمدي.
2- دين ودولت  درعصرصفوي نويسنده:رسول جعفريان

پي نوشت ها:
[1] – زاجر سيوري، ايران عصر صفويه، ترجمه كامبيز عزيزي، ص 21.
[2] – پارسا دوست، منوچهر، شاه اسماعيل اول،  ص 105.
[3] – همان،  ص 95.
[4] – عالم آراي صفوي،  ص 56.
[5] – جعفريان، رسول،  صفويه از ظهور تا زوال،  ص 41.
[6] – عالم آراي شاه اسماعيل،  ص 167.
[7] – عالم آراي عباسي، ج 1،  ص 156.
[8] – همان.
[9] – مير احمدي، مريم، دين و مذهب در عصر صفوي،  ص 27.
[10] – همان، ص 27.
[11]  – مدرس، ميرزا محمد علي، ريحانة الأدب في تراجم المعروفين، ج سوم،  ص 276.
[12] – همان،  ج 5 ، ص 247.
[13] – همان،  شماره 11.
[14] – مي‌توان به كناب تاريخ عثماني توشته چارشي لي مواجعه كرد و در اين مورد مطالعة كافي داشت.
[15] – اوزن چارشي لي،  تاريخ عثماني، ترجمة نوبخت، مؤسسة كيهان، 1369، ج دوّم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد