عدالت از عدل به معني مساوي كردن سهام و دراصطلاح به كسي كه بر پايه حق و انصاف بود و عمل كند، عادل گويند. ابن صلاح از علماي اهل سنت مي نويسد: عادل يعني انسان مسلمان بالغ عاقل باشد و از اسباب فسق و افعال مخالف مروت خود را حفظ كند.[1] ابن حجر عسقلاني ديگر عالم سني هم مي نويسد: مراد از عادل، شخصي است كه داراي چنان استعدادي باشد كه وي را بر ملازمت و تقوا و مروت وا دارد. و مراد از تقوي، پرهيز كردن از كارهاي بد از قبيل، شرك، فسق و بدعت است.[2]اهل سنت براي فرار از برخي واقعيات و توجيه كردن رفتار هاي عده اي از صحابه با اهل بيت عصمت و طهارت و غصب حق آنان و جنگيدن عده اي از صحابه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با مولاي متقيان امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ چاره اي ندارند جز اين كه يا بپذيرند پس از رحلت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با قبول نكردن امامت علي بن ابي طالب كه از سوي خداوند منصوب شده بود، انحرافي در جامعه اسلامي بوجود آمد و يا اين كه با توجيهات غير منطقي و مخالف قرآن كريم و سيره رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ همه اصحاب را عادل بدانند و با اين بهانه فقط انحراف جامعه اسلامي از مسير امامت را مخفي مي كنند و براي عادل بودن همه اصحاب پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ دلايلي از قرآن و سنت مي آورند كه با ذكر آن ها بطلان اين گونه توجيه ها بيش از پيش روشن تر مي گردد:
الف) عدالت صحابه و قرآن كريم: اهل سنت بر اين پندارند كه صحابه پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ همانند ساير مسلمانان نيستند، بلكه داراي مقامي مقدس در نزد خداوند مي باشند و كسي حق ندارد با استناد به رواياتي اين امتياز را بپوشاند و حتي اگر روايتي پيدا شود كه در آن بر برخي از صحابه طعن و عيبي وارد كرده باشد، بايستي آن روايت را دور انداخت و دليل شان بر اين مطلب آياتي از قرآن كريم در وصف امت اسلامي است مانند: «كنتم خيرامه اخرجت للناس؛ شما بهترين امتي هستيد كه براي مردم به وجود آورده شديد»[3] «و كذلك جعلنا كم امه وسطا لتكونوا شهداء علي الناس، و شما را گروهي قرار داده ايم كه در نهايت ميانه روي هستيد تا شما در مقابل (مخالفان) گواه باشيد»[4] و يا «يوم لا يخزي الله النبي و الذين آمنوا معه؛ روزي كه خداوند، پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و كساني كه همراه وي هستند، ذليل و رسوا نخواهد كرد».[5]اهل سنت اين گونه آيات را دليل بر عدالت، ممتاز بودن و اهل بهشت بودن همه اصحاب مي دانند[6] و بر همين اساس حاضر نيستند بپذيرند كه عده اي از صحابه عادل نبودند و از مسير اسلام منحرف شده اند. چرا كه به هيچ وجه ثابت نشده است كه برخي از صحابه از روي علم و آگاهي به سوي فسق رفته باشند بنابراين آيات قرآن آن ها را ستوده است و اين همان عادل بودن همه صحابه مي باشد.[7]اين استدلال با اين آيات بر عدالت همه صحابه به دلايل زير به هيچ وجه درست نمي باشد:
1. اين آيات نمي گويد تك تك اصحاب پيامبر بهترين امت و… هستند. بلكه امت اسلامي را كه پيرو حقيقي باشند اين گونه توصيف مي كند و صحابه هم افر دي از امت اسلامند و همچنان که در بين امت اسلامي افرادي فاسق وجود دارد ممكن است در بين صحابه نيز افرادي باشند كه مرتكب گناه كبيره شده باشند.
2. اگر قرآن کريم يکجا امت اسلامي را بهترين و… معرفي كرده است بايد توجه داشت كه در زمان رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ برخي از صحابه نه تنها عادل نبودند بلكه مسلمان هم نبودند لذا خداوند سوره اي به نام منافقون نازل كرد و غير مسلمان بودن عده اي از اصحاب را بر همگان روشن ساخت هر چند به اسامي اينها نپرداخت. طبق اين سوره برخي از اصحاب داراي اين خصوصيات بودند: دروغ گو در شهادت گفتن، بدكار ترين افراد، كفر بعد از ايمان، ظاهري مومن و باطني سر تا سر كفر، مستكبر، فاسق، جلوگيري كنند گان از انفاق، منتظر فرصت براي ضربه زدن به اسلام، زيان كاران اخروي.[8]و در آيات ديگر قرآن كريم بيش از سي بار با لفظ نفاق و دور ئي و وعده آتش جهنم براي برخي از اصحاب پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ استفاده كرده است.
3. قرآن كريم خود برخي از اصحاب رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فاسق گفته است و اين يعني برخي از آن ها حتي در زمان پيامبر نيز به فسق مشغول بودند: «اي كساني كه ايمان آورده ايد اگر فاسقي از شما خبري آورد، اول تحقيق كنيد مبادا كه دروغ گفته باشد و شما به حرف او ترتيب اثر دهيد و سپس پشيمان شويد.»[9]به اتفاق شيعه و اهل سنت اين شخص فاسق، وليد بن عقبه از صحابه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بود.[10]4. ارتداد: اهل سنت مي گويند هر چند ممكن است صحابه مرتكب كبيره شوند ولي حتما توبه مي كنند و خداوند حتما توبه آن ها را مي پذيرد در حالي كه خداوند مي فرمايد اگر شما مرتد شويد و دست از اسلام برداريد، بهتر از شما مردماني مسلمان مي شوند[11] در حالي كه بايد طبق گفته اهل سنت، خداوند مي فرمود اگر شما مرتد شويد من توبه شما را مي پذيرم و از اين آيه استفاده مي شود كه برخي از مسلمان ها مرتد مي شدند. و نيز توبه اختصاص به صحابه ندارد و براي همه مسلمانان قرار داده شده است.
5. علاوه بر اين آيات فراواني وجود دارد كه مي رساند برخي از صحابه عادل نبودند به طوري كه قرآن كريم گاهي آن ها را مؤاخذه مي كند كه چرا عمل نمي كنيد؟ كساني كه قلبشان مريض است، افرادي كه رسول خدا را اذيت مي كردند و خداوند در دنيا و آخرت اين ها را لعن كرده است و…[12] بنابراين هر چند صحابه مقامي والا داشتند و قرآن كريم از آن ها ستايش نموده است ولي با توجه به آياتي كه ذكر شد مي توان گفت اين مقامات برازنده تعدادي از صحابه مي باشد همان طور كه تعداد ديگر را خداوند وعده عذاب و آتش جهنم داده است.
عدالت صحابه و روايات: هر چند با توجه به آيات فراوان در قرآن كريم لازم نيست كه پندارهاي افرادي را كه ادعاي عادل بودن همه صحابه را دارند، با روايات باطل سازيم ولي با اين همه به چند روايت از اهل سنت اشاره كرده و بطلانش را روشن مي سازيم:
اهل سنت از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اين گونه نقل مي كنند: (بهترين مردمان، مردم عصر من هستند…[13]) يا (صحابه مرا بد نگوييد زيرا اگر كسي از شما برابر كوه احد طلا در راه خدا خرج كند برابر با مدّ صحابي و حتي با نصف مدش هم نمي تواند باشد.[14]) يا (هر گاه كساني را ديديد كه از اصحاب من بدگويي مي كنند بگوئيد لعنت خدا باد بر كسي كه بد است).[15]اهل سنت با اين روايات مي خواهند بگويند كه چون صحابه بهترين مردم، داراي بالاترين عمل و بدگويي شان سزاوار لعن است، پس همه عادلند در حالي كه احاديث ديگر در كتاب هاي خود آن ها ثابت مي كند كه همه صحابه تا آخر مومن نمانده اند از جمله در صحيح بخاري آمده كه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ به اصحابش فرمودند: در روز قيامت مي بينم كه اصحاب مرا كه از اهل شما اند ( از اهل جهنم) مي گويم خدايا اين ها اصحاب منند و خداوند جواب مي دهد كه اين ها بعد از شما مرتد شدند و من همانند سخن حضرت عيسي مي گويم كه خدايا تا زنده بودم مراقبشان بودم[16] در روايتي ديگر آمده كه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود وقتي در حوض كوثر مي بينم برخي از اصحابم اهل جهنم شده اند مي گويم خدايا اصحابم. جواب مي آيد كه تو نمي داني اين ها بعد از تو چه كارها كرده اند.[17] در ذيل اين روايت 8 روايت ديگر آمده كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از جهنمي بودن عده اي از اصحابش خبر داده اند.
كتاب هاي روايي ديگر اهل سنت كه اعتراف مي كنند برخي از صحابه اهل آتش هستند عبارتند از:
مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 384 و ص 402، ص 439، ج 3 ص 281 و ج 5 ص 412، صحيح مسلم ج 7. ص 68، ج 8 ص 157، سنن الترمذي،ج 4، ص 38 ، فتح الباري، ج 11 ص 333، تحفه الاحوذي، ج 7 ص 92، المصنف ابن ابي شيبه، ج 8 ص 39 ، منتخب مسند عبد بن حميد، ص 365 مسند ابي يعلي، ج 7 ص 35، ج 9 ص 126 صحيح ابن حبان، ج 16 ص 344، رياض الصالحين النووي ص 138، كنز العمال ج 5، ص 126و ج 14 ص 434، تفسير قرطبي ج 4 ص 168، ج 6 ص 377، تفسير الدر المنثور ج 2 ص 349 و… .
آيا با اين همه روايات و ديدگاه هاي اهل سنت در كتب معتبر اوليه شان باز مي توان گفت كه همه صحابه بدون استثنا عادلند؟ آيا عقل مي پذيرد كه جاي صحابه عادل در جهنم باشد، آيا عادل، مرتد مي شود و چگونه مي توان پذيرفت كه پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از يك سو گفته باشند كه به اصحاب من دشنام ندهيد ولي طلحه و زبير، معاويه و اصحاب پيامبري كه در نهروان بودند و با امير مومنان علي بن ابي طالب جنگيدند، باز عادل هستند و اهل بهشت مي باشند امير مومنان، كه خود اهل سنت از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل كرده اند كه فرمود يا علي جنگ با تو جنگ با من است، اذيت تو اذيت من است….[18] همه اين ها بيان گر اين مطلب است كه عادل دانستن كسي كه با پيامبر خدا سر جنگ داشته باشد، آن حضرت را اذيت كند و مرتد و منافق باشد، پنداري باطل و بي اساس و دور از منطق مي باشد. براي همين بايد صحابه را نيز همانند ديگر مسلمانان سنجيد و بر هر كسي بر اساس رفتار و اعمال شان حكم كرد كه چه كسي عادل و چه كسي فاسق و ظالم مي باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ پژوهشي درعدالت صحابه، احمد حسيني يعقوب.
2ـ آنگاه که هدايت شدم، سيد محمد تيجاني.
پي نوشت ها:
[1]. شهذوي، عثمان، مقدمه ابن الصلاح في علوم الحديث، بيروت، دار الكتب العلميه، اول 1416ق، ص 84.
[2]. ابن حجر عسقلاني، احمد، نخبه الفكر في مصطلح اهل الاثر، بيروت. دار الاحياء التراث العرب، ص 288.
[3]. آل عمران /110.
[4]. بقره / 143.
[5]. تحريم /8.
[6]. رك: خطيب بغدادي، الكفايه في علم الروايه، بي جا، دار الكتب العربي، اول 1405ق، ص 64.
[7]. غزالي، محمد، المستصفي في علم الاصول، بيروت، دار الكتب العلميه، 1417ق.ص 130.
[8]. رك: سوره منافقون.
[9]. حجرات /6.
[10]. ر.ك: مخزومي، مجاهد، تفسير مجاهد (از اهل سنت)، پاكستان، اسلام آباد، مجمع البحوث الاسلاميه، بي تا، ج 2 ، ص 606.
[11]. مائده /45.
[12]. رك: صف / 2 ، بقره / 10، توبه / 61، احزاب / 57.
[13]. بخاري، محمد، صحيح البخاري، بيروت، دار الفكر، 1401ق، ج 3 ، ص 151.
[14]. همان، ج 4، ص 159.
[15]. همان، ص 195.
[16]. صحيح بخاري, پيشين، ج 4، ص 110و ص 143.
[17]. همان، ج 7، ص 207.
[18]. ثقفي، ابراهيم، الغارات. بي جا، بهمن، بي تا، ج 1، ص 62.