نظري به شخصيت اخلاقي آيت الله حاج ميرزا علي آقا شيرازي (3)
مرحوم آية الله شيخ احمد فياض (م: 1366 ش ) درباره ي خصوصيات وي آورده است : «خدمت مرحوم شيخ محمد حکيم خراساني که همين شيخ بهلول معروف پسر
نظري به شخصيت اخلاقي آية الله حاج ميرزا علي آقا شيرازي (3)
مرحوم آية الله شيخ احمد فياض (م: 1366 ش ) درباره ي خصوصيات وي آورده است : «خدمت مرحوم شيخ محمد حکيم خراساني که همين شيخ بهلول معروف پسر برادر ايشان است ، منظومه و اشارات مي خوانديم .مرد بي آلايشي بود . در همين مدرسه ي صدر حجره داشت . تا آخر عمر مجرد ماند ،و به خاطر اينکه وضعيت او مساعد نشد زن نگرفت . با عسرت هم زندگي مي کرد ، مناعت طبع داشت و زير بار وجوهات نمي رفت » (1)
استاد شهيدآية الله مرتضي مطهري ( رضوان الله تعالي عليه ) در رابطه با مراوده ي علمي حاج ميرزا علي آقا با حکيم خراساني مي نويسد : « مرحوم آقاي حاج ميرزا شيرازي ـ رضوان الله عليه ـ از نظر سني ظاهراً تفاوت چنداني با حکيم خراساني نداشته و با معظم له و آقاي حاج آقا رحيم ارباب يگانه يادگار سلف صالح ، دوستي در کمال صميميت داشته اند .ولي نظر به اينکه فلسفه را در بزرگسالي تحصيل کرد ، از محضر دوست صميمي اش بهره مند شده است » (2)
مرحوم حاج ميرزا محمد باقرحکيم باشي ( م : 1327 هـ . ق ) نيز از جمله اساتيد طبيب بزرگوار حاج ميرزا علي آقا شيرازي به شمار مي رود . او از علماي مشهور اصفهان بود که در فقه ، اصول ، طب ، رياضيات و ادبيات تبحر داشت . در مداواي بيماران و علاج امراض ،نفسي عيسوي داشت و تدريس طب قديم در زمان او بدو منحصر بوده است . حاج ميرزا علي آقا از مجالس و تجربيات آن پزشک حاذق چه از حيث نظري و يا باليني بهره مند شده است . محمد باقر حکيم باشي ضمن آنکه به حاج ميرزا علي آقا و ديگر شاگردان طب آموزش مي داد ، بر خلق و خوي طبيب در برخورد با بيماران تاکيد داشت و آنان را در برابربرخي بيماران که از شدت درد به خود مي پيچيدند و امکان داشت جملاتي نامناسب بر زبان آورند به شکيبايي و تحمل فرا مي خواند و تاکيد مي نمود مريض در حالتي که درد براو مستولي شده ،مي خواهد به وي اميدواري دهند ايجاد آرامش در روح و روانش ازوظايف شماست و قبل از درمان جسماني مي بايستي درذهن بيمار نوعي اعتماد پديد آورد .مسلماً تاثيرات محافل حاج ميرزا محمد باقرحکيم باشي مشوقي شد براي تدوين و گردآوري برخي دانش هاي پزشکي و کتب اطباء قديم از سوي حاج ميرزا علي آقا شيرازي . (3)
شيخ عبدالحسين محلاتي ( م : 1323 هـ . ق ) يکي ازشاگردان فقيه نامور ميرزا حبيب الله رشتي ( 1234 ، 1312 هـ ق ) است و مدت ها در مدرسه ي صدر بازار به تدريس علوم اسلامي اشتغال داشت . حاج ميرزا علي آقا شيرازي به همراه عده اي ازطالبان علم از دروس خارج فقه شيخ محلاتي استفاده بردند . مرحوم محلاتي تاليفات بسياري دارد و در قلمرو شعر استعداد شگرفي داشت و سروده هايش در دو بخش عربي و فارسي ارزنده و آموزنده و توام با اندرز است . ظاهراً توجه مرحوم حاج ميرزا علي آقا شيرازي به اين بعد ذوقي استادش قابل توجه بوده است . (4)
و اما حضورستاره ي درخشان فقاهت و مرجع عظيم الشان شيعه ،يعني حضرت آية الله العظمي حاج آقا حسين طباطبايي بروجردي ،دردو مرحله در حوزه ي علميه ي اصفهان و استفاده از شخصيت هاي مبرز آن زمان حوزه هاي مذکور باعث پيشرفت معظم له و تشکيل مجالس درسي از ناحيه ي ايشان گرديد .عالم رباني حاج ميرزا علي آقا شيرازي غيرازآنکه جز تلاميذ برجسته و شاگردان خاص آية الله بروجردي به شمار مي رفت ، رابطه اي تنگاتنگ با آن فقيه داشت و استادش از همت عالي ، علو طبع و حالات اخلاقي وي بسيار مشعوف بود و بر خود مي باليد و کلام نافذ و مواعظ آموزنده ي او را در محافل توضيح مي داد و يا ديگران براي آن بزرگوار تعريف مي کردند . به همين دليل وقتي حضرت آية الله بروجردي به عنوان مرجع تقليد درجهان تشيع مشغول گوهر افشاني گرديد ،از حاج ميرزا علي آقا درخواست نمود براي تقويت بنيان هاي اخلاقي و رشد مکارم و فضايل در طلاب و گرايش آنان به خودسازي و تهذيب نفس ، به قم بيايد و حوزويان را با بيان فصيح خود بهره مند گرداند که نامبرده هم تقاضاي استاد و مرجع عالي قدر شيعه را گردن نهاد . (5)
مرحوم حکيم عامل حاج ميرزا علي آقا شيرازي پس از سال ها اقامت در اصفهان باز وجودش اشتياق پيوستن به نجف و زيارت بارگاه مولي الموحدين (ع) و نيز استفاده از حوزه ي متبرک آن را نمود و از اين جهت مدتي را به آن پايگاه معنويت و اجتهاد رفت و به جز فيوضات معنوي در کنار تربيت علوي ، از مجالس دانشمندان به نام شيعه در آن دوران سود جست . هنگامي که حاج ميرزا علي آقا وارد نجف گرديد ، حوزه هاي علميه ي آن در قله ي شکوه و مزين به وجود فقيهاني فرخنده و فرزانگاني والا مقام بود .جهاد و اجتهاد با هم آميخته و استادان ضمن تدريس و تربيت شاگردان از رخدادهاي سياسي غافل نبودند .
سيره ي علمي و عملي دانشمندان شيعي از وي شخصيتي فاضل و آراسته به صدق و صفا پديد آورد که عزت نفس ، قناعت و وقار درعمق وجودش موج مي زد . از جمله اساتيد وي در اين مرحله از اقامت در نجف اشرف آية الله حاج ملا فتح الله معروف به شيخ الشريعه ي اصفهاني ،آية الله العظمي آخوند ملا محمد کاظم خراساني ( 1255 ـ 1329 هـ ق ) ،آية الله العظمي سيد محمد کاظم يزدي ( 1248 ـ 1337 هـ ق ) بودند . (6)
حاج ميرزا علي آقا شيرازي علاقه مند بود در عتبات بيشتربماند ،لکن به خاطر برخي ملاحظات خانوادگي دوباره راهي اصفهان شد و پس از ورود به اصفهان ، جهت استمرار تلاش هاي علمي و عملي در مدرسه ي صدر بازاراصفهان حجره اي گرفته که معمولاً روزها در آن اقامت مي نمود و به غذاي اندک قناعت مي کرد و گاهي جلسات درسي را در وسط گل هاي باغچه تشکيل مي داد . (7) يکي ديگر از کانون هاي تدريس اين مرد بزرگ مدرسه ي چهار باغ بود که امروز نام ديگر آن مدرسه ي امام صادق (ع) است .حاج ميرزا علي آقا در اين نهاد آموزشي در دو محور تدريس مي فرمود :يکي شرح و تفسير نهج البلاغه و ديگري طب قديم . (8) وي دانشي را که با الطاف الهي آموخته و بر اثر آن بر بلنداي حکمت پا نهاده بود ،به عنوان وسيله اي براي ارشاد جامعه و تقويت آگاهي افراد به کار مي برد و در واقع با شيخ بهايي هم عقيده بود که مي گويد :
علم آن باشد که بنمايد رهت
علم آن باشد که سازد آگهت
علم آن باشد که بشناسد به وي
لطف و صنع قادر قيوم وحي
و بعدي که کمتر در ميان استادان مي توان ناظر و شاهد آن بود ، اشتياق اين انسان شريف و شور و شوق زايد الوصفش در انتقال مطالب به شاگردان و نيزتزکيه و تربيت آنان است ؛ همان گونه که حکيم ميرزا مهدي الهي قمشه اي سروده است :
در شوق نه هر دلي چو پروانه ست
کز سوختنش ز شوق پروا نيست
خود سوزي و جان فروزي است
اينجا تا به سحر چو شمع بايد سوخت
وي در زمينه هاي گوناگون علوم اسلامي و در دانش هايي چون :فقه ، حديث ، رجال ، کلام ، فلسفه ، رياضيات ، هيئت و طب خبرگي داشت و در تفسير قرآن و شرح نهج البلاغه در عصر خويش استادي مسلم به شمار مي رفت .درادبيات عرب و فارسي نيز در بين متاخرين از نوادر بود . متفکر شهيد مرحوم آيه الله مرتضي مطهري مي نويسد :
« … اين مرد درعين اينکه فقيه ( در حد اجتهاد ) و حکيم و عارف و طبيب و اديب بود و در بعضي قسمت ها مثلا طب قديم و ادبيات از طرز اول بود و قانون بوعلي را تدريس مي کرد ،ازخدمتگزاران آستان مقدس حضرت سيد الشهداء (ع) بود … » (9)
و درجاي ديگر نيز چنين آورده است :
« او (حاج ميرزا علي آقا ) هم فقيه بود و هم حکيم و هم اديب و هم طبيب . فقه و فلسفه و ادبيات عربي و فارسي و طب قديم را کاملاً مي شناخت و در برخي متخصص درجه اول به شمار مي رفت . قانون بو علي را که اکنون مدرس ندارد ، او به خوبي تدريس مي کرد و فضلا در حوزه درسش شرکت مي کردند ،اما هرگز نمي شد او را در بند يک تدريس مفيد ساخت . قيد و بند به هر شکل با روح او ناسازگار بود … » (10)
استاد ابراهيم جواهري در کتاب علوم و عقايد که درسال 1331 شمسي منتشر شده مي نويسد : «آقاي حاج ميرزا علي آقا شيرازي ازاهل معقول بوده ، ولي هيچ گاه تدريس معقول نکرده و هميشه نهج البلاغه و تفسير مجمع البيان يا برهان يا صافي ـ شرح کبيرـ شرح نفيسي را درس مي گويد . به تفسير قرآن و کتب فقهيه و مخصوصا کتب اخبار ( کافي ـ وافي ـ حدائق ـ وسايل ) علاقه ي بسيار دارد . هميشه طلاب را به خواندن تفاسير و شرح نهج البلاغه و کتب اخبار تشويق مي کند .بهترين شرح نهج البلاغه به عقيده ي ايشان شرح حاج ميرزا حبيب الله خوبي است »(11)
نگارنده ي مقاله حاضر (محمد حسين رياحي ) چهل و دو سال پس ازتاليف کتاب علوم و عقائد و در آستانه ي بزرگداشت ( ياد بود چهلمين سال رحلت حاج ميرزا علي آقا ) با استاد جواهري گفتگويي داشتم . آقاي جواهري در مورد ايشان مي گفت : « مرحوم حاج ميرزا علي آقا در علوم مختلف وارد بود و با اينکه حکيم بود و حکمت را در حد بالا فهميده بود ، لکن در باب فلسفه و حکمت تدريس نداشت . من مساله اي از ايشان پرسيدم در باب معاد بسيار خوب جواب داد .مطلبي نيزاز امام سجاد (ع) بود از ايشان به طور سوال مطرح کردم ايشان جواب داد . باز مساله اي در باب وحدانيت بود که ايشان جواب دادند و در همه ي اين جواب ها تسلط ايشان کاملاً آشکار بود . حاج ميرزا علي آقا شيرازي به سال 1324 شمسي در مدرسه ي شفيعيه ي دردشت ، نهج البلاغه و رياضي تدريس مي فرمود . بقيه ي اوقات را مي آمد به مدرسه ي صدر بازار و نزديک به حجره ي حاج آقا صدرالدين هاطلي کوهپايي اقامت داشت » (12)
همان طور که آمد ، حاجي علم طب را نيز نزد بزرگاني چون ميرزا محمد باقر حکيم باشي فرا گرفت و بسياري از مردم اصفهان و يا ساير نقاط در اين باره به وي مراجعه مي کردند به ويژه اين که وي در مواقعي خود به سراغ دردمندان و بيماران مي رفت و آنان را تحت مداوا قرار مي داد او که هم از طب بهره داشت و نيز با علوم و معارف ديني آشنا بود و نور حکمت در قلبش موج مي زد از وراي حالات جسماني بيماران به آشفتگي هاي رواني افراد هم توجه داشت .
اديب دانشمند و محقق عالي قدر مرحوم استاد جلال الدين همايي در رابطه با فراگيري علم طب از محضر حاج ميرزا علي آقا آورده است :«قسمت معالجات را خدمت حاج ميرزا علي آقا شيرازي و شرح نفيسي و شرح اسباب را خدمت مرحوم ميرزا ابوالقاسم ناصرحکمت احمدآبادي خاتمه ي اطباي علمي و عملي قديم اصفهان درس خواندم . به خاطردارم که هنوز در قبرستان چملان (سنبلستان ) دربعضي گودال ها ديده مي شد که چهار قبر بر روي هم واقع شده است . گاهي روزها در خدمت جناب حاج ميرزا علي آقا به آن قبرستان مي رفتيم و اسکلت استخوان ها را بازديد مي کرديم » (13)
نقش روح باغبان پيداست ازگلزار او
مي نمايد هر کسي را آنچه هست آثار او
روح راصورت دهد افعال و گفتار بشر
مي توان بشناخت هر کس را هم ازاظهار او
تقوا و اعمال نيک شايسته باعث مي شود که خداوند مهربان در قلب ايجاد رافت نمايد . چنين ويژگي برکت زا است ؛ علوم سودمند ازآن تراوش مي نمايد و نصايح آموزنده چون آب زلال چشمه سار به سوي کشتزارهاي تشنه جاري مي نمايد . دل هاي سالکان کوي قرآن و عترت را اينگونه تسکين مي دهد و البته منشأ ظهور رحمت حق همان وارستگي و نيات خير است ؛ چنان چه قرآن کريم مي فرمايد : ( جعلنا قلوب الذين اتبعوه رافه و رحمه ) (14)
حاج ميرزا علي آقا چنين شيوه اي را پيش گرفت و به دليل تبعيت ازتعاليم قرآن و دستورات ائمه (عليهم السلام ) با آن تفکرات عميق و انديشه هاي والا و ابعاد علمي مهياي ارشاد جامعه از طريق وعظ و خطابه گرديد .موعظه ي او با حکمت توام بود . يعني اظهاراتش مي توانست در مخاطبين تنبه ايجاد کند و طبيعي است براي پديد آمدن اين ويژگي در مستمعين واعظ بايد ارزش هاي فردي و جمعي و ملاک و ميزاني را که آنان بدان پايبند هستند بشناسد . او با وجود درجات علمي والا و نيز توانايي هاي ارزشمند در دانش هاي متعدد ، به دليل احساس مسئوليت نسبت به جامعه تصميم گرفت زمينه هاي تربيت ذهن هاي مستعد را با خطبه ها و حرکت هاي تبليغي پديد آورد و کوشيد اين کار را به عنوان يک شغل رسمي و کسب و کار و درآمد برگزينند ؛چرا که موعظه کلامي نرم است که به دلها رقت مي دهد ؛ قساوت ها را از بين مي برد و خشم شهوت را فرو مي نشاند ؛ اميال شهواني و هواهاي نفساني را تسکين مي دهد ؛دل ها را از زنگارهاي رشک ، حرص و طمع پاک مي کند و به آنها صفا و جلال مي دهد . شهيد آية الله مطهري که از مواعظ اين مرد خدا بهره مند بود مي فرمايد : « بايد براي هميشه گروهي شايسته مردم را موعظه کنند به ياد خدا بياورند ،از غفلتي که از مرگ دارند بيرون بياورند از قبر و قيامت به مردم بگويند . مردم را به عدل الهي متوجه نمايند . اين امر لازم و ضروري است و هيچ وقت جامعه از اين بي نياز نيست . در گذشته ما وعاظ خوبي داشته ايم … و هر چه بيشتر وعاظ جامع الشرايط … داشته باشيم بهتراست … » (15)
حاج ميرزا علي آقا واعظي جامع الشرايط و در واقع مصداق بارز اين فرمايش شهيد مطهري بود . سخنانش حکمت بود . توصيه هاي علمي وي که ذيل حکمت عملي نمي گنجد،پشتوانه اي از معارف نظري داشت و در واقع حامل و واجد اين اوصاف بود نه تنها داننده ي آنها . از ديدگاه قرآن « خير کثير» نصيب کساني مي شود که هم اين معاني را بدانند و هم به آنها متحقق باشند .
سخن اين عارف عابد و استاد اخلاق چون از ذخيره ي غني معنوي برخوردار بود ، به مخاطبان خويش حرارت ايمان ، گرمي تقوا و نورانيت دل مي بخشيد :
«سخن کز دل برآيد لاجرم بر دل نشيند » .
نوع منبرش بيشتر متکي بر خطبه ها ، حکمت ها و نامه هاي نهج البلاغه بود . (16) . در واقع او که مدتي به عنوان طبيب جسم و پزشک بدن ها مشغول خدمت به جامعه ي اسلامي بود ، تجارت و طب را رها کرد و براي هدايت مردم بر فراز منبر رفت و به مداواي روحي مردم پرداخت تا بسياري از الام افراد را به طور ريشه اي حل کند » .
پي نوشتها :
1ـ مجموعه ارباب معرفت ، صص 29 و 30.
2ـ خدمات متقابل اسلام و ايران ، مرتضي مطهري ، پاورقي ص 616 .
3 ـ مصاحبه نگارنده ي مقاله با آقاي شيخ محمد شيرازي ، زمستان 1373.
4 ـ ناصح صالح ، صص 85 و 86 .
5 ـ ر .ک : طبيب جسم و جان ، ص 74 .
6 ـ ر . ک : ناصح صالح ، صص 100 ـ 110.
7 ـ «سيري در حيات معنوي حکيم حاج ميرزا علي آقا شيرازي ،محمد حسين رياحي ، روزنامه اطلاعات،17 آبان 1373 .
8 ـ طبيب جسم و جان ، ص 59 .
9 ـ عدل الهي ، مرتضي مطهري ، پاورقي صص 251 و 252 .
10 ـ سيري در نهج البلاغه، مرتضي مطهري ، مقدمه .
11 ـ علوم و عقايد ، ابراهيم جواهري ، ص 8 .
12 ـ مصاحبه ي نگارنده ي مقاله با استاد جواهري ، مندرج در : طبيب جسم و جان ، ص 86 .
13 ـ طبيب جسم و جان ، ص 31 .
14 ـ حديد / 27 .
15 ـ روحانيت از ديدگاه شهيد مطهري ، انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران ، ص 65 .
16 ـ بيست مقاله ، رضا استادي ، ص 205 .
منبع:نشريه پايگاه نور ،شماره 7