طلسمات

خانه » همه » مذهبی » نظریات اتان کلبرگ درباره‌ی شیعه

نظریات اتان کلبرگ درباره‌ی شیعه

نظریات اتان کلبرگ درباره‌ی شیعه

اتان کلبرگ متولد 1943 در تل‌آویو و استاد دانشگاه اورشلیم از شیعه‌شناسان غربی است. او می‌نویسد شیعه معتقد است شکافی میان متن قرآنی ناقص که در اختیار عموم مسلمانان است و متن ایده‌آل (که هنوز در دسترس کسی نیست و توسط امام

Atan - نظریات اتان کلبرگ درباره‌ی شیعه
Atan - نظریات اتان کلبرگ درباره‌ی شیعه

 

نویسنده: مریم صانع‌پور

 


اتان کلبرگ متولد 1943 در تل‌آویو و استاد دانشگاه اورشلیم از شیعه‌شناسان غربی است. او می‌نویسد شیعه معتقد است شکافی میان متن قرآنی ناقص که در اختیار عموم مسلمانان است و متن ایده‌آل (که هنوز در دسترس کسی نیست و توسط امام غایب حفظ شده) وجود دارد. (1)
کلبرگ هم‌چنین می‌نویسد: در آثار شیعیان خصوصیات فوق انسانی برای علی، فرزندانش و فاطمه ذکر شده یعنی معتقدند قبل از خلقت آسمان و زمین خداوند ایشان را به شکل «نور»، «شبح» یا «ذره‌ها»یی تحت عرش مستقر کرده بود؛ این نگرش در میان اسماعیلیه، دروزیه، و نصیریه نیز وجود داشت چنانکه یهود و مسیحیت در مورد لوگوس مسیحی اعتقادات مشابهی داشتند از این‌رو می‌توان ادعا کرد این ایده‌ی ماقبل وجود احتمالاً از کتب مقدس مسیحیت (امّا به صورتی ظاهری و صوری) وارد شیعه شده باشد. (2)
در اینجا دو جنبه مربوط به این امر بررسی می‌شود:
اوّل) چگونه مفسران امامیه این نظریه‌ی ماقبل وجود را براساس آیات اثبات می‌کنند؟
دوّم) اهمیت این نظریه برای فهمیدن نظریه‌ی امامت چقدر است آیا مبانی نظری و اصطلاحی ادعای مزبور در قرآن می‌تواند محققان را به آیه‌ی ذر (7/172) ارجاع دهد؟
کلبرگ در پاسخ می‌نویسد تشریح پیمان میان خدا و انسان، و نیز به وجود آمدن ذریه از صلب آدم براساس آیه‌ی ذر، به مفسران امامی این امکان را داد که دست به تفسیرهای متنوعی در ارتباط با وجود ازلی امامان بزنند. مفسران سنی هم‌چنین با استناد به این آیه و آیات دیگری که در آنها کلمات ذریه یا میثاق وجود داشت و نیز بسیاری از احادیث، از یک میثاق ابتدایی بین خدا و مؤمنانش سخن گفتند امّا پیچیدگی نقل‌های اهل تسنن کمتر از نقل‌های شیعه است. تفاسیر شیعی در مورد خلق وجود ازلی باعث شد ایشان امامان را موجوداتی فوق انسانی و برگزیده بدانند و معتقد شوند آدم برای آنکه توبه‌اش پذیرفته شود خدا را به پنج ‌تن قسم داده (3) که این اعتقاد بر وجود فرزندان، قبل از پدر و ولایت پنج تن مطابق حدیث غدیرخم (4) بر آدم ابوالبشر (قبل از تولدشان) دلالت دارد.
در نظریه‌ی وجود نوری محمد و امامان قبل از آدم، اشباح همان سایه‌ی نور یعنی اجسام نوریِ بدون ارواح (5) هستند. طبق این نظریه خداوند قبل از آنکه زمین و عرش را خلق کند سایه را خلق کرد سپس سایه‌ی [بسیط] را به سایه‌ها[ی متکثر] تقسیم کرد به عبارت دیگر او اشباح را خلق کرد و آنها را به اظلّه تبدیل نمود. در این تلقی اظله، سایه‌های نور خدا و اشباحِ خدا هستند به این ترتیب علاوه بر نوری بودن وجود امامان به عنوان منبع خلقت همه‌ی موجودات، نور عبارت است از یک‌ نیروی قوی عرفانی (رمزی) که امامان را در سراسر زندگیشان همراهی می‌کند و ایشان با کمک آن نور می‌توانند در طول زندگیشان سرتاسر عالم را مشاهده کنند. حتی زمانی که امام به صورت فرزندی در رحم مادرش است می‌تواند صداها را بشنود؛ در هنگام تولد، ستون نوری که بین آسمان و زمین را برای او روشن می‌کند از طرف خدا به او هدیه‌ می‌شود؛ نوری که با کمک آن می‌تواند هر چه بین شرق و غرب است ببیند (6) مفضل‌بن عمر در تفسیر آیه‌ی 39/69 «وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا» از قول امام صادق (علیه‌السلام) می‌نویسد کلمه ربها به معنای آنست که «خدای زمین همان امام زمین است». در این حدیث امام صادق فرمود: در آن روز نیازی به نور ماه نیست زیرا همه جا با نور امام روشن خواهد شد. و نیز فرمود: پانزده هزار سال قبل از خلق آدم ما اشباح نوری در دور عرش بودیم.
مسلمانان اعم از سنی و شیعه محمد را خاتم پیامبران می‌دانند امّا شیعیان معتقدند امامان علم غیب و دانش آینده دارند و به آنچه در رحم‌های مادران است و به زمینی که هر کس در آن می‌میرد آگاه هستند در حالیکه مجلسی می‌گوید علم غیب فقط به خدا اختصاص دارد و از خدا به امامان می‌رسد.
بنابراین براساس عقیده‌ی شیعه مهارت امامان در کشف اسرار قرآن مبتنی بر علم غیب است که خداوند به آنها عطا کرده و از مؤمنان پنهان است علومی که در نوشته‌های سری امامان و احادیث شفاهی ایشان از پدر به پسر به صورت رمزی منتقل شده است. کلبرگ معتقد است تقریباً همه‌ی تفسیرهای قرآنیِ شیعه مانند بقیه‌ی ادبیات دینی ایشان، احادیثی منتسب به امامان است که به صورت آثار تفسیری – حدیثیِ شیعه مکتوب شده‌اند. (7)
کلبرگ در اثر شیعه‌شناسانه‌اش (8) هم‌چنین نشان داده که واژه‌ی اثناعشری از آغاز قرن چهاردهم/ دهم جریان یافته است.
تغییرات اساسی در اعتقادات اولیه‌ی امامیه در دوره‌ی آل‌بویه صورت گرفت یکی از این تغییرات پذیرش علم کلام توسط محققان امامیه بود که در این علم از تقدم عقل انسان دفاع شده است. ریشه‌های علم کلام در آغاز قرن دوم/ هشتم شکل گرفته بود، شیعیانِ آن دوران تحت هدایت باقر (علیه‌السلام) و صادق (علیه‌السلام)، کلام و مباحث کلامی را عرضه می‌کردند بعدها برخی از شاگردان برجسته‌ی این امامان به رغم مخالفت عدّه‌ای به گونه‌ای بسیار جدّی به مباحث و استدلال‌های کلامی پرداختند برخی از این متکلمان عبارت بودند از زراه‌بن اعین (ف. 148) محمدبن عبدالله تیار (ف.148) هشام بن حکم (ف. 179) الحارس بن محمد بن علی احول صاحب طاق و هشام بن سالم جوالقی (نیمه‌ی قرن دوّم). (9) برجسته‌ترین شاگردان امامان این روش عقلانی را در زمانی عرضه کردند که کلام اشعری مطرح بود. هشام بن حکم رویکردی انسان‌انگارانه به صفات خداوند داشت هم‌چنین او نظریه‌ی «بداء» را پذیرفته بود که طبق آن تغییر در «اراده» یا «کون» الهی ممکن است نظریه‌ی دیگری که هشام‌بن حکم از آن دفاع می‌کرد خلق افعال انسان توسط خداوند و سلب اراده‌ی آزاد از انسان یعنی رویکردی جبرگرایانه بود. با وجود آنکه میان نظریه‌های کلامی امامیه، معتزلیان اولیه، و اشعریان اولیه شباهت‌های بسیاری بود امّا کلام شیعه‌ی دوازده امامی برخلاف معتزله و اشاعره نقطه‌ی آغاز جریانات فکری خود را حجیت امامان قرار داد. محققان اولیه امامیه همواره معتقد بودند دانششان مبتنی بر عقل انسانی نیست بلکه از امامان به ایشان رسیده است. نظریات کلامی مختلفی که محققان امامیه داشتند به عنوان احادیث نقل شده از امامان تنظیم شده بود که با غیبت صغرای امام مطرح می‌شد. (10)
کلبرگ می‌نویسد محققان حدیث امامی در بلخ، کاشان، قزوین، گرگان و آمل فعال بودند. در فاصله‌ی میان نیمه‌ی قرن سوم تا نیمه‌ی قرن چهارم، ایران و عراق، خصوصاً قم و کوفه به عنوان دو مرکز مهم شیعه‌ی امامی فعال بودند این دوره با سال‌های بین دو غیبت صغرا و کبرای امام دوازدهم مقارن بود. (11)
طبق اعتقاد شیعه‌ی امامی در طول دوره‌ی غیبت صغرا امام دوازدهم هدایت پیروانش را از طریق چهار سفیر انجام می‌داد. (12)
اتان کلبرگ در مقاله‌ای می‌نویسد در آغاز دوره‌ی غیبت صغرا (260 – 874/329 – 941) آثار شیعیان دوازده امامی به امامیه‌های اولیه برمی‌گردد به عنوان مثال در اوّلین نسخه موجودِ «فرق‌الشیعه» حسن‌بن موسی نوبختی (ف. بین 300 – 310) و «مقالات الفرق» سعیدبن عبدالله اشعری قمی (ف.299 یا 301)، شرایط متنوعی برای فرقه‌های نخستین شیعیان دوازده امامیِ قبل از غیبت وجود دارد اعضاء این فرقه‌ها عموماً اصحاب یا شیعیان یک امام خاص بودند که سابقاً شیعه‌ی علوی نامیده می‌شدند نوبختی چهارده فرقه شیعه را می‌شمارد که یکی از آنها دوازده امامی است و نوبختی از آن فرقه به نام امامیه یاد می‌کند. (13)
امّا سعدبن عبدالله و نوبختی هیچیک واژه‌ی اثناعشری را به کار نمی‌برند بلکه اولین بار این واژه را ابوالحسن مسعودی در مروج‌الذهب به کار برده است عبارت مزبور این است که: «در سال 260 الحسن العسگری در طول خلافت المعتمد، در بیست و نه سالگی وفات یافت او پدر مهدی منتظر یعنی امام دوازدهم است. عموم شیعه که منتظر مهدی‌المنتظر یعنی امام دوازدهم هستند امامیه می‌باشند.» (14) مسعودی امامیه را به این صورت توصیف کرد که «ایشان معتقدند امامت از علی آغاز شده و به صاحب زمان ختم خواهد شد امامیه بیش از فرقه‌های دیگر شیعه به مسئله‌ی غیبت و تقیه پرداخته‌اند.» به این ترتیب می‌توان گفت واژه‌ی اثناعشری فقط یک بار در نوشته‌ی مسعودی آورده شده که احتمالاً آخرین اثرش (15) است در اینجا مسعودی به دو گروه در میان قطعیه اشاره می‌کند که اولین گروه یعنی اثناعشریه معتقدند امام منتظَر، محمدبن الحسن بن علی است و نیز عقیده دارند نام دوازده امام در حدیث نبوی که در کتاب سلیم‌بن قیس آمده اعلام شده است (16) دومین گروه قطعیه معتقدند در هر نسلی یک امام تعیین شده از طرف خداوند (خواه آشکار و خواه پنهان) وجود دارد امّا قطعیه به تعداد ثابتی از امامان و به زمان خاصی برای ظهور مهدی اعتقاد ندارند. برخی دلایل متقن وجود دارد که مسعودی شیعه بود و برخی گفته‌اند او اثناعشری بود. البته شاید بتوان گفت فقط خبر واحدی در مورد دوازده امام وجود دارد که به وسیله‌ی سلیم‌بن قیس نقل شده است، موثق بودن این خبر واحد به توثیق منبعی که خبر از آن نقل شده وابسته است امّا به نظر نمی‌رسد که حدیث نبوی در مورد دوازده امام فقط در یک منبع نقل شده باشد علاوه بر این به نظر می‌رسد قطعیه پس از مرگ مسعودی به دوازده امامی‌ها ملحق شده باشند. در هر صورت شیخ مفید و ابن‌بابویه هرگز واژه‌ی اثناعشری را به کار نبرده‌اند فرقه نگاران غیرامامی مانند عبدالقاهر بغدادی و ابومظفر اسفراینی (ف. 420) واژه‌ی اثناعشری را مترادف با قطعیه به کار برده‌اند و هیچکدام اثناعشریه را به عنوان یک فرقه مستقل قلمداد نکرده‌اند. در نتیجه کلبرگ هم‌چنین معتقد است هیچ مدرک روشنی وجود ندارد که واژه‌ی اثناعشری در طول غیبت صغرا استفاده شده باشد. (17)

پی‌نوشت‌ها

1.Kohlberg, “Some Nots on the Imamite Attitude to the Qur’an”; Modarressi, “Early Debates on the Integrity of the Qur’an, cited by Bar-Asher, (1999): 91.
2.Bar-Asher, (1999): 128-131.
3.«فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» (2/37)
4.«من کنت مولاه فهذا علی مولاه…»
5.ظل النور، ابدان نوریه بلا ارواح
6.بصائر الدرجات، (1380)، تبریز: 438
7.E. Kohlberg, “Authoritative… 295-312; M. A. Amir-Moezzi, (1994) the Divine Guide in Early shiism the Sources of Esotericism in Islam, trans. E. Streight, New York: 64-79.
8.Kohlberg, Form Imamiyya to Ithna ashariyya, 521, No. 2
9.جهت بررسی این حلقه شاگردان امام پنجم و ششم ببینید:
Kohlberg, (1988), Imam and Political culture in shiism, (ed.) Arjomand: 25-53; Madelung, Der Imam alQasim… (Berlin, 1965, 7-43); van Ess, theologie und Gesellsch aft, L, 321-403); Modarressi, crisis…114-7.
10.Kohlberg, “Imam and community in the pre-chayba Period, 38-44, cited in shi’ism I: 158.
11.Kohlberg, (1977), “The Atittude of the Imami shi’is to the companions of the prophet, oxford: 7.
12.Kohlberg, “safir”, El2, 8, 811-2; Halm, 41-5 cited in shi’ism I: 158.
13.Kohlberg, “Early Attestations of the term”, “Ithna’ Ashariyya”, source: Jerusalem studies in Arabic and Islamic 24, 2000: 343-57 cited in shi’ism I, 158.
14.Masudi, Muruj, V., pp. 107-108 cited in Majlisi, Bihar, L., p. 336.
15.التنبیه و الاشراف، 344 – 345.
16.انت و اثناعشر من ولدک ائمه الحق (این حدیث به سیزده امام اشاره دارد که زید نیز جزو آنان است) Najashi, Rijal, II, p. 408
17. I kohlberg, Early Attestations, … 160-165.

منبع مقاله :
صانع‌پور، مریم؛ (1393)، شیعه‌شناسان غربی و اصول اعتقادات شیعه دوازده امامی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد