خانه » همه » مذهبی » نظریه فروید و انکار خدا

نظریه فروید و انکار خدا

1 فروید اگر چه خدا باور نبود اما برهانی بر رد خدا اقامه نکرده است و اساسا در میان ملحدان و شکاکان نسبت به وجو د خدا چنین رویکردی وجود نداشته است . آنچه فروید می گفت و البته سخن باطلی هم هست نوعی تبیین روانشناختی از دینداری و خداباوری است. او در کتاب آینده یک پندار بر آن است که منشا دینداری و خداباوری احساس درماندگی انسان است .

یعنی همان احساس ترس کودک و نیاز به پدر نیرومند است که حالتی مستمر و مداوم یافته و همگانی شده است.همچنین در کتاب توتم و تابو و موسی و یکتا پرستی منشا دین را نوعی بیماری وسواسی انگاشته که عمومیت یافته است. ( بنگرید : روانشانسی دین از دیدگاه ویلیام جیمز ، دکتر مسعود آذربایجانی ، ص 91 ) دیگاه فروید ابتدا توسط برخی شاگردانش چون یونگ و …و سپس توسط دیگر اندیشمندان غربی و متفکران مسلمان مورد نقد واقع شد.

برخی از انتقادات وارد بر او به اختصار عبارت است از :

1. از نظر همیلتون افسانه دیرین پدر پنداری بیش نیست و شواهد مردم شناختی آن را تایید نمی کند.

2. فروید چنان که رولان یاد آور شده اساسا درکی از احساسات عرفانی و خدا جویانه نداشته است.

3. اگر سخن فروید درست باشد اساسا باید ترسویان دیندار باشند در حالی که بزرگترین قهرمانان بشریت دین گرایان برجسته ای بوده اند. تاریخ انبیا و اولیای الهی گواه این مطلب است.

4. به فرض صحت دیدگاه فروید در باب منشا دینداری و خداپرستی ، این مساله هیچ دلیلی بر نفی خدا و بطلان خداباوری نیست . اینکه منشا یک باور و انگیزه آن درست نباشد دلیل بر بطلان انگیخته و اصل آن باور نیست.

5. خداباوران برای اثبات وجود خدا دلایل عقلی و خرد پذیر بسیا محکم و متعددی دارند به طوری که تا کنون هیچ برهانی نتوانسته آن ها را ابطال کند.

6. دین گرایی ریشه ای بسیار عمیق در عمق جان انسانها داردو بسیار ریشه دار تر از اینگونه تبیین های سطحی است . جهت آگاهی بیشتر در این باره : بنگرید شهید مطهری ، فطرت .

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد