خانه » همه » مذهبی » نماز در متون ادبي و شعر

نماز در متون ادبي و شعر

نماز در متون ادبي و شعر

– « نماز، محکم ترين رشته ي الفت بين بندگان و خداست، و واي برآن کسي که از اين پيوند جداست، و حيات و زندگيش از نور اين عبادت پربها، بي بهره است.
– نماز، واقعيتي است که خداوند مهربان از باب عشق و محبت از انسان خواسته است، نماز نوراني ترين حکم در شبستان حيات بندگان شايسته الهي است.
– نماز، ريسمان اتصالي است که همه هستي و موجوديت آدمي را به ملکوت پيوند داده، و مانند اين رشته پرارزش و منبع فيض، برنامه اي براي ايجاد ارتباط بين بشر و

2192de23 9122 4636 9817 6ea301ae6194 - نماز در متون ادبي و شعر
mvv07 - نماز در متون ادبي و شعر
نماز در متون ادبي و شعر

جملات کوتاه درباره نماز

– « نماز، محکم ترين رشته ي الفت بين بندگان و خداست، و واي برآن کسي که از اين پيوند جداست، و حيات و زندگيش از نور اين عبادت پربها، بي بهره است.
– نماز، واقعيتي است که خداوند مهربان از باب عشق و محبت از انسان خواسته است، نماز نوراني ترين حکم در شبستان حيات بندگان شايسته الهي است.
– نماز، ريسمان اتصالي است که همه هستي و موجوديت آدمي را به ملکوت پيوند داده، و مانند اين رشته پرارزش و منبع فيض، برنامه اي براي ايجاد ارتباط بين بشر و حق مطلق نمي توان يافت.
– نماز، پناه بي پناهان، سنگر دردمندان، گلستان روح افزاي عاشقان، چراغ پر فروغ نيمه شب مشتاقان، صفاي دل مستان، و سير و سلوک آگاهان است.
– نماز، برتر از همه عبادات، تجلي تمام واقعيات، منبع برکات، و کليد حل تمام مشکلات، و پاک کننده خطرات و خاطرات از قلب، و نور و روح عارفان و خالصان است.
– نماز، زنده کننده جان، صفا بخش حيات جاودان، روشني راه رهروان، تکيه گاه سالکان، راز و نياز عارفان، سرمايه مستمندان، دواي درد بي درمان، شعله ي دل بيداران، نواي قلب بي دلان، دليل گمراهان، اميد اميدواران، مايه ي شادي سحرخيزان، سوز جان سوختگان، حرارت روح افسردگان، مايه ي بقاي جان، و دستگير انسان به موقع خطر و نجات آدمي از شر، و درمان وجود از تمام بدبختي هاست.
– نماز، عمود دين، عصمت يقين، رأس احکام ديني، آيت مبين، نور جبين، زداينده اندوه غمين، برطرف کننده ي شرم شرمگين، علاج کننده ي طوفان روحي سهمگين، دلگرمي دل مسکين، و شادي جان اندوهگين است.
– نماز، مايه اي است که بدون آن کسي لايق بارگاه قرب نيست، و زمينه اي است که بدون آن جلب فيض خاص از پيشگاه با عزت ربوبي براي هيچ کس امکان ندارد.
– نماز، حقيقتي است که کيمياي حيات بدون آن بي سود است، بي خبران از نماز بي خردانند، و محرومان از اين مقام اسير دست شيطانند، ثروتمندان بي نماز تهيدستند، و فقيران با نماز ثروتمندان بزم وجودند.
– نماز، روزنه اي به سوي بهشت، و انسن ناقد آن هيزم جهنم است و ميدان زندگي بدون نماز، مانند منطقه اي بدون خورشيد، و خانه اي خالي از اين حقيقت است. از رحمت خاص حضرت دوست جداست، دلي بي نماز جايگاه کبر و غرور و جان بي نماز، تراکمي از ظلمت ها و پستي هاست.
– نماز، حقيقت بندگي و اصل پايندگي است؛ نبود آن مايه ي شرمندگي، و سستي از آن علت سرافکندگي، و نور آن حرارت بخش زندگي، و فرار از آن ريشه شر و افسردگي، و اجراي آن عين آزادگي، و اتصال به آن رها شدن از بردگي، و وجود آن در ميدان حيات عين سازندگي؛ و نمازگزار واقعي بدون شک دور از هر آلودگي است.
– نماز، رهبري به سوي خوبي ها، ظهور دهنده ي درستي ها، نجات دهنده از پستي ها، علاج کننده ي نادرستي ها، شفاي مستي ها، و درمان همه ي دردهاست.
– نماز، راهبر و رهبر، وسيله قرب به داور، و نسبت به عبادات ديگر هم چون جوهر، و در دنيا و آخرت ناصر و ياور، و بر تمام خوبي ها مصدر، و واجب بر جمله افراد بشر است.
– نماز، براي زندگي بهترين حاصل، و فاقد آن موجودي ناقابل، و کشتي نشينان حيات را ساحل، و براي راهروان راه بهترين منزل، ودل عشاق حقيقي به آن مايل، و روح در حال پرواز را محمل، وشمع روشني بخش هر محفل، و بين انسان و عذاب فردا حائل.
– نماز، در فرهنگ الهي ريشه و بنيان، و براي صورت حيات به منزله ي جان، بهترين دستور و حکم قرآن، و امر واجب حضرت سليمان، و اجرايش بر همه کس سهل و آسان، و نور صفابخش دل با ايمان، و ميوه باغ عرفان، براي بندگان عالي ترين احسان، و صحيفه حق را بهترين عنوان، و دردها را درمان و راه انسان به سوي رضوان الله اکبر است.
– نماز، عين هدايت، مغز ولايت، بهترين عنايت، برترين کفايت، محکم ترين وصايت، عالي ترين روايت، ريشه ي درايت، قابل رعايت، از عذاب الهي، هر کس را کفايت، قرآن مجيد را شديدترين آيت، رساننده ي انسان به حقيقت بي نهايت، بر پادارنده اش براي گرفتن فيض الهي قابل.» (1)
– خداوند، ما را به صراط المستقيم انسانيت هدايت فرما و از جهل خود پسندي و ضلالت خود بيني مبرا کن و به محفل انس ارباب عروج روحاني و مقام قدس اصحاب قلوب عرفاني بار ده و حجاب هاي انانيت ظلماني و انيت نوراني را از چشم بصيرت ما برافکن تا به معراج حقيقي نماز اهل نياز واصل گرديم.
– ياد دارم که شبي در کاروان همه شب رفته بودم و سحر در کنار بيشه اي خفته. شوريده اي که در آن سفر همراه ما بود، نعره اي برآورد و راه بيابان گرفت و يک نفس آرام نيافت. چون روز شد، گفتمش آنچه حالت بود.
گفت: بلبلان را ديدم که به نالش درآمده بودند از درخت و کبکان از کوه، و غوکان در آب و بهايم از بيشه؛ انديشه کردم که مروت نباشد همه در تسبيح و من به غفلت خفته.
دوش مرغي به صبح مي ناليد
عقل وصبرم ببرد و طاقت هوش
يکي از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسيد بگوش
گفت باور نداشتم که ترا
بانگ مرغي چنين کند مدهوش
گفتم اين شرط آدميت نيست
مرغ تسبيح گوي و من خاموش
– الهي عادت تو احسان است و عادت ما عصيان، پس ترک مده عادت خود را به تغيير عادت ما عاصيان؛ چه عادت هاي تو همه پسنديده و قديم است و سنت هاي تو همه مرضيه و قويم؛ الهي تويي که معروفي به احسان و موصوفي به عفو و غفران، پس از ما عفو کن به احسان قديم خود و بر ما ببخشا به من عظيم خود. (2)
اي لطف بي نهايت تو دستگير ما
انعام تست در دوجهان ناگريز ما
گر واقع است در عمل ما تزلزلي
تو واقفي ز نيت و سر ضمير ما
دنيا و آخرت ز تو خواهيم کز کرم
نعم الوکيل مايي و نعم النصير ما
نوميد کي شويم ز لطفت که هر سحر
آيد ز حضرت تو ندا کاي فقير ما
خوش باش کز براي تو آماده کرده ايم
گنج عطاي وافر و اجر کثير ما
از تو نشان نبود در آن دم که مي نوشت
نام تو بر جريده رحمت دبير ما
آخر همان کنيم که از لطف ما سزد
هان استوار باش به فضل کبير ما
چون در کمند عشق مقيد شدي جنيد
رو دولتي شناس که هستي اسير ما

گوهر مقصود

ارزنده ترين گوهر مقصود نماز است
زيبنده ترين هديه به معبود نماز است
کوبنده ترين اسلحه ي مکتب توحيد
کز ريشه کند خصم تو نابود، نماز است
گفتم به خرد، پايه دين نبوي چيست ؟
فرياد برآورد و بفرمود: نماز است
آن نکته رسول مدني گفت به سلمان
سري که به توفيق تو افزوده نماز است
فرمود علي شير خدا ساقي کوثر
در مکتب ما، مقصد و مقصود نماز است
گويند که با فضه چنين فاطمه فرمود
سرچشمه ي لطف و کرم و جود نماز است
در دادگه عدل خدا روز قيامت
از صلح حسن شاهد و مشهود نماز است
از آمدن کرببلا آنچه به عالم
مقصود حسين بن علي بود، نماز است
اي آن که تويي منتظر مهدي موعود
رمزي که نمايد فرجش زود، نماز است
آن روز که آيد ز پس پرده غيبت
اول هدف مهدي موعود، نماز است
« ژوليده » بگو تا همه خلق بدانند
نزديکترين راه به معبود نماز است

سر مناجات

تا روي دلت سوي خرابات نباشد
آگاهيت از سر مناجات نباشد
اي زاهد خودبين، به خدا راه نيابي
تا عاشقيت حاصل اوقات نباشد
جز يار نبيني اگر ديده شود باز
رو ديده بجو حاجت اثبات نباشد
عکس رخ جانان نپذيرد دل تنگت
گر سينه ي تو پاک چو مرآت نباشد
دو صيقل اخلاص، بزن لوح درون را
کاين کار – به تزوير به طامات نباشد
جز نامه ي انسان، که ز عشقش شده نامي
کس در خور اين فخر و مباهات نباشد
ايزدي کازروني

پي نوشت ها

1. عرفان اسلامي، ج 5، ص 14-17.
2. امام خميني، اسرار نماز، ص3.

منبع: بهشت وصال

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد