خانه » همه » مذهبی » نماز را به طور كامل نمي‌خوانم چه كنم؟ همچنين در خواندن نماز صبح ناتوانم، اگر هم بلند شوم كسل مي خوانم و چون وقتي نماز صبح را نخوانم اعتماد به نفس را از دست مي دهم، بقيه نمازها را هم نمي خوانم با خود مي گويم «من كه نماز صبح كه آغاز نمازهاست … را نخواندم چه فايده كه بقيه را بخوانم.

نماز را به طور كامل نمي‌خوانم چه كنم؟ همچنين در خواندن نماز صبح ناتوانم، اگر هم بلند شوم كسل مي خوانم و چون وقتي نماز صبح را نخوانم اعتماد به نفس را از دست مي دهم، بقيه نمازها را هم نمي خوانم با خود مي گويم «من كه نماز صبح كه آغاز نمازهاست … را نخواندم چه فايده كه بقيه را بخوانم.

انتظار سبز:نامه را با اشك شوق گرفتم، مثل اين بود كه جبرئيل از آسمان نامه اي برايم آورده باشد، مدّتها انتظار فرارسيدن اين لحظه هاي خوش و معطر را كشيده بودم. نامه را بر چشمانم كشيدم و با شوق فراوان آن را گشودم. خط و امضاي آن درست بود. مولايم امام رضا ـ عليه السّلام ـ به همة سؤال هايم پاسخ داده بودند: «(اي محمد بن سنان) … اين كه پرسيده اي چرا نماز واجب شده است، بايد بگويم، حكمت هاي فراواني دارد: نماز اقرار به ربوبيت خداوند بلند مرتبه است و هرگونه مثل و مانندي را از او نفي مي‌کند. نماز ايستادن در پيشگاه خداوند است، با حالتِ خضوع و كوچكي و اعتراف، نماز پشيمان شدن از گناهان گذشته است و درخواستِ بخشيدن آنها. گذاشتن چهره بر زمين است براي بزرگداشت خدا … با نماز از گناهان بيزار مي‌شوي و مدام به ياد خدا هستي، با نماز قيّم و آفريننده خود را فراموش نمي كني و در خوشگذاري ها فرو نمي‌روي و سركشي نمي كني …»[1]

جوانان و حضور
در سخنان معصومين ـ عليهم السّلام ـ به جواني و رابطه مستقيم او با خداوند اهميت فراواني داده شده است. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: خداوند جوانِ توبه كننده را دوست دارد.[2] و نيز فرمودند كه: خداوند به جوان عبادت كننده در مقابل ملائكه مباهات مي ورزد و به آنان مي فرمايد: اين است بنده واقعي من كه شهوات را به خاطر من رها نموده است.[3]در حركت وضعي زمين، اين كره خاكي، گاهي به خورشيد نورافشان پشت مي‌‌كند، انگار با او قهر مي كند، انگار مي‌گويد: «ديگر به نظر تو نيازي ندارم»، «من هم عددي هستم». اما طاقتِ تاريكي و ظلمت كلافه كننده و سرماي مرگ آور را ندارد. نور و گرما، حيات بخش است، لذا بعد از 12 ساعت فوري به خورشيد رو مي‌كند تا طعم حيات و زندگي را از ياد نبرد. جوان هم همين طور است. گاهي قدرت بدني، فكر و اخلاق، غرور  جوان، افقِ تازه زندگي و … او را متكبر مي كند و يا غافل. گمان مي كند ديگر به خورشيد «ياد خدا» احتياجي ندارد. اما پشت كردن به خدا چيزي جز سرما و گم گشتگي برايش ندارد. هيچ دوست و هيچ ياري، صددرصد نيست. هيچ قبله اي، جاي خورشيد عالم تابِ «نماز» را نمي گيرد، … و باز اين سجادة معطرِ «نماز» است كه قلب فراموش كار و غافل جوان را مستِ بوي خود مي كند و لذتِ «حضور» است كه دنيا و زرق و برق هايش را به تمسخر مي گيرد.

برخي از عواملِ سستي در نماز
اين عوامل را مي توان به سه قسمت تقسيم نمود.
1. بينشي و اعتقادي: مانند عدم تفكر در نشانه هاي خدا و عظمت او، عدم مطالعه و انديشه در مخلوقات خداوند، وجودِ شبهات و سؤالاتِ بي پاسخ، عدم آگاهي از اهميت نماز، عدم اطلاع كافي از عواقبِ خطرناكِ ترك نماز و …
2. اخلاقي و ارزشي: مانند غفلت و فراموشي خدا، غرق شدن در گناهان، عناد و لج بازي، دوستان ناباب، احساس بي فايده بودن نماز، محيط هاي آلوده مثل خانواده، مدرسه، …
3. ضعف روانشناختي: ضعف اراده، عدم تمرين دهي و تربيت صحيح ديني از طرف خانواده، اهمال كاري در كارها، انتخاب الگوهاي بي نماز، عدم تشويق ها، عقده گشائي و مخالفت با سخت گيريهاي بي جاي خانواده، ….
با كمي دقت و تفكر در رفتارها و حالت رواني خود مي‌توانيم اين رفتار را (كاهلي نسبت به نماز) ريشه‌يابي نمائيم و با شناختِ ويروسِ عاملِ اين بيماري (سستي درنماز) مي‌توان براي درمان اقدام نمود.

روش هاي پابندي به نماز
1. دانستن آثار نماز: به لحاظ رواني اين مسأله بسيار مهم است مثل اين است كه دو شخص، قصدِ صعود به قله‌اي را دارند و يكي از آنها خبر پيدا كرده كه در قله، گنجي پنهان است. انگيزه كدام يك، براي صعود بيشتر و قوي‌تر است. اينك به برخي از گنج هاي پنهانِ در قلة نماز، از زبان روايات معصومين ـ عليه السّلام ـ اشاره مي نمائيم: «تأمين نيازهاي رواني، به روش تمركز فكر، قبول نظم و انظباط، استواري ايمان، انس با خداوند، بهداشت جسم و نظافت لباس، احساس عزت و قدرت و … »[4] ريزش گناهان مثل ريزش برگ درختان،[5] پاكي روح و روان مثل روز تولد،[6] غرق در رحمت خدا شدن و حسرتِ شيطان بدان.[7]2. آگاهي ازآثار منفي بي‌توجهي به نماز؛ ائمه هدي ـ عليهم السّلام ـ با الفاظِ مختلف اين آثار را برشمرند: سارق ترين افراد كسي است كه از نماز خود مي دزدد؛ سبك شمارنده نماز در قيامت، در كنار قارون و هامان است؛ خدا خير و بركت را از عمر و مال او مي گيرد؛ دعايش اجابت نمي شود؛ از امت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيست؛ در قيامت حساب سختي خواهد داشت؛[8] وقتي انسان در نمازش كوتاهي كند، ترس شيطان از او مي‌ريزد و جرأت پيدا مي‌كند و او را به گناهان بزرگ وا مي‌دارد.[9]3. انتخاب دوست نمازخوان: اهميت اين نكته وقتي دو چندان مي شود كه بدانيم، روان شناسان مي گويند: «افراد همسال از طريق معاشرت، با ارزشهاي گوناگون آشنا شده و از راه تبادل ارزشها، مسائل فراواني را ياد مي گيرند …»[10].
تا مي تواني مي گريز از يار بد
يار بد بدتر بود از مار بد
مار بد، تنها تو را بر جان زند
يار بد بر جان و بر ايمان زند.
پايانِ انتخاب دوستان ناباب و بي دين را از زبان قرآن بشنويم: « (به خاطر بياوريد در قيامت) روزي كه ستمكار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان مي گزد و مي گويد: اي كاش با رسول (خدا) راهي برگزيده بودم … اي واي بر من، كاش فلاني را دوست خود انتخاب نكرده بودم … او مرا از ياد آوري (حق) گمراه ساخت …»[11]4. لذت بردن از نماز: سعي كنيم ترجمه نماز را بياموزيم تا بتوانيم از نماز لذت ببريم، نماز را تند وكوتاه بخوانيم تا زود خسته نشويم اما با حال و با احساسِ لذت. و نيز زندگينامه افرادي كه به نماز عشق مي ورزيدند را مطالعه كنيد (مثل شيخ رجبعلي خياط را در كتاب كيمياي محبت).
5. مواظبت: در 24 ساعت كافي است سه دفعه به يادِ نماز و «صحبت كردن با خدا» باشيم و در هر شرايطي آنرا بخوانيم، هرچند تند و كوتاه تا كم كم نفس ما بدان عادت كند.
6. اگر قضا شد فوري آن را بخوانيم: هر چند واجب نيست فوراً نمازِ قضا را خواند، ولي زود بلند شويم تا خود را جريمه كرده باشيم و عادت خود را ترك نكرده باشيم.
7. توسل و توكل: مخصوصاً به امامِ حاضر اين عصر، حضرت مهدي ـ ارواحنا له الفداء ـ

نكاتي براي بيدار شدن جهت نماز صبح
با وضو خوابيدن، به نيت عبادت خوابيدن، استغفار كردن، زود خوابيدن، شام زياد و ديروقت نخوردن، استفاده از ساعت زنگ دار، سفارش به ديگران كه «مرا حتماً براي نماز صبح بيدار كنيد»، تلقين هنگام خواب كه «به اميد خدا بيدار مي شوم»، قرائتِ آيه آخر سوره كهف حين خواب.
سرزنش نفس خوب است كه «چرا بيدار نشدي» امّا هرگز نبايد نااميد شد؛ چرا كه كارشناسان مي گويند: «براي اصلاح يك رفتار و يك عادت، همانطور كه تشكيل آن تدريجي بود، اصلاح آن هم نياز به مرور زمان دارد.[12] نبايد نااميد شد و ميدان را خالي نمود.
در سؤال گفته بوديد كه «چون نمي  توانم نماز صبح را بخوانم و آن آغاز نمازهاست، با خود مي گويمم خواندنِ بقيه نمازها فايده اي ندارد …». نه! اين طور نيست كه چون نماز صبح را موفق نشديم نماز ظهر و شب را هم نخوانيم. بايد نفس را عادت بدهيم.
در ضمن اگر ظهر و شب را نخوانيم، باز بايد آنها را قضا كرد، چه بهتر كه در وقتش بخوانيم، نماز صبح اصل نيست كه وقتي آن خراب شد بقيه نماز ها هم بايد خراب شود. اين وسوسه شيطان است. هرگاه اين فكر به ذهنتان آمد ذكر لااله الاّ الله را زياد تكرار كنيد.
در جايي از سؤال خود نيز گفته ايد، به نظر نماز با حالت خواب آلودگي و بدون حضور  قلب شرمنده كننده است و مورد رضايت حق نيست. در اين رابطه بايد بگويم كه چون اهل نماز هستيد متوجه اين امر مي شويد، اين نشانه معنويت و صفاي باطن شماست كه احساس شرمندگي داريد. مطمئن باشيد همين نمازها باعث شده كه شما به فكر درمان باشيد، افرادي كه كاملاً به نماز توجه ندارند همين احساس را ندارند يعني درد دارند ولي به فكر درمان نيستند؛ پس با عزمي راسخ بهتر از قبل نمازتان را بخوانيد. آن چه در آخر اشاره به آن لازم است اين است كه جوان در شبانه روز 7ـ8 ساعت نياز به خواب دارد و اين نياز طبيعي  بايد برآورده شود و روشن است كه اگر خواب تنظيم نشود و كمتر بخوابد موقع نماز فشار زيادي به او مي آيد؛ پس بايد خواب طوري تنظيم شود كه موقع نماز نياز شما ارضاء شده باشد و به راحتي بلند شويد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اسرار الصلاة؛ ميراز جواد ملكي تبريزي، ترجمه؛ رجب زاده، پيام آزادي.
2. هزار و يك نكته درباره نماز، حسين ديلمي، پارسيان قم.
3. پرتوي از اسرار نماز، محسن قرائتي، مركز فرهنگي درسهائي از قرآن، چاپ دوم.
4. عبادت عاشقانه، كريم محمد حقيقي، حضور، 1376.

پي نوشت ها:
[1] . برگرفته از: مجلسي؛ محمد باقر، بحار الانوار؛ بيروت: موسسه الوفاء، چاپ سوم، ج79، ص261، ج10.
[2] . محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، دار الحديث، چاپ اول، ج2 ص1401.
[3] . همان.
[4] . ملكي تبريزي، ميرزا جواد، اسرار الصلوة، ترجمه: رضا رجب زاده؛ پيام آزادي، چاپ چهارم، ص272.
[5] . محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمة، ج2 ص1628.
[6] . همان، ص1629.
[7] . همان ص1631.
[8] . قرائتي، محسن، پرتوي از اسرار نماز؛ مركز فرهنگي درسهائي از قرآن، چاپ دوّم، 1381، ص84.
[9] . ميزان الحكمة، ج2، ص1645.
[10] . بي ريا، ناصر و …؛ روانشناسي رشد با نگرش به منابع اسلامي؛ سمت، چاپ اول، 1375، ج2، ص893.
[11] . فرقان/27ـ29.
[12] . شرفي، محمدرضا، جوان و نيروي چهارم (اراده خودساز شخصيت)؛ سروش؛ 1383، ص51.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد