یگانه فرزند ذکور حضرت پیامبر، به نام »ابراهیم« درگذشت. پیامبر در مرگ وی غمگین و درد مند بود؛ و بی اختیار اشک از گوشه چشمان او سرازیر میشد. روز مرگ او آفتاب گرفت، مردم گرفتگی خورشید را نشانه عظمت مصیبت پیامبر دانستند. پیامبر به بالای منبر رفت و فرمود: آفتاب و ماه، دو نشانه بزرگ از قدرت خدا هستند و سر به فرمان او دارند، هرگز برای مرگ و زندگی کسی نمیگیرند. هر موقع ماه و آفتاب گرفت، نماز آیات بخوانید. در این لحظه از منبر پایین آمد، و با مردم نماز آیات خواند.سنّ محمد(ص)، چهار ساله بود و در صحرا زیر نظر دایه و مادر رضاعی خود »حلیمه« زندگی مینمود، از مادر خود خواست که همراه برادران رضاعی خود به صحرا رود. »حلیمه« میگوید: فردای آن روز، محمد را شستشو دادم، و به موهایش روغن زدم، به چشمانش سرمه کشیدم، برای این که دیوهای صحرا به او صدمه نرسانند، یک مهره یمانی که در نخ قرار گرفته بود، برای محافظت به گردن او آویختم. محمد(ص) مهره را از گردن در آورد و به مادر خود چنین گفت: مادر جان آرام، خدای من که پیوسته با من است، نگهدار و حافظ من است.پیامبران آمده اند تا قدرت فکری بشر را تقویت کنند؛ و با هر گونه خرافات به هر رنگ باشد، حتی اگر به پیشرفت اهدافشان کمک کند سرسختانه مبارزه نمایند.فروغ ابدیت -ج 1،آیت الله جعفر سبحانی