نور علي الهي يكي از افراد سرشناس فرقة اهل حق بود كه در سال 1274 هجري شمسي در جيحون آباد به دنيا آمد. پدر او نعمت الله جيحون آبادي نويسندة شاهنامة حقيقت است. نام اصلي نور علي الهي، فتح الله و ملقب به كوچعلي بود. وي در علت تغيير نامش به نور علي الهي چنين ميگويد: به موجب خوابي كه ديده شد هر يك از كلمات آن منطبق با مفاد آيه قرآني ذيل الذكر است كه از طرف حق به اين خاندان اعطا گرديد.
1. نور: يعني «الله نور السموات و الارض» سوة 24 آيه 35.
2. علي: يعني «و ان الله هو العلي الكبير» سورة 31 آيه 30.
3. الهي: يعني «الله لا اله الاّ هو الحي القيوم» سورة 2 آيه 255.[1]نور علي الهي پس از گذراندن تحصيلاتش در سال 1308 هجري شمسي به تهران آمد و بعد از يك سال وارد ادارة ثبت احوال شده و به ثبت احوال كرمانشاه منتقل گشت، و از مرداد 1311 هجري شمسي نمايندة ثبت تجريش بود و از سال 1312 هـ.ش تا 1336 هـ .ش در شغل قضاوت در شهرهاي مختلف مثل لارستان، كرمانشاه، قم، تهران مشغول بود و بالاخره در سال 1336 هـ . ش بازنشسته شده و به فكر پايه گذاري مسلك جديدي افتاد و توانست شاخهاي جديد در ميان اهل حق به وجود آورد. او در نهايت در سال 1353 در تهران از دنيا رفت و جنازهاش را در هشتگرد كرج دفن كردهاند كه امروزه به كوي نور معروف است.[2]مكتب يا آيين تازهاي كه او پايهگذاري كرده، به نام (مكتب) معروف است و علت انتخاب اين اسم آن است كه وي در سخنانش نام مكتب را بسيار ميآورده مانند: ارزش مكتب، شاگردان مكتب، زن و مردهاي مكتب و … همين امر باعث گرديد تا به مرور زمان، مسلك جديد او به نام فرقة مكتب نامگذاري شود به خصوص كه بقيه اهل حق در مخالفتها و اعترضاتشان از اين انديشه با اسم فرقه مكتب نام ميبردند.
در واقع تكية زياد نور علي به اين كلمه (مكتب) موجب شده مسلك او به اين نام معروف شود. به طوري كه ميگويد: اين مكتب، مكتب مولاست و شاگردانش براي سير كمال تربيت ميشوند. يا او بيشتر اوقات از انديشههاي خود به عنوان مكتب ياد ميكند: اوائل مكتب در خواب ديدم… نمونههاي زيادي از سخنان او در كتابهاي ايشان ذكر گرديده است.[3]امّا اينكه حقيقت آيين و مكتب نورعلي چيست؟ و چه فرقي با ساير اهل حق دارند؟ بايد گفت: او براي اصلاح جامعه اهل حق دست به پايه گذاري آيين تازهاي نمود، يعني آنچنان دست به توجيه و تفسير زد كه نظراتش با كتابهاي اهل حق قابل جمع نبود، بطوري كه عدهاي از سران اهل حق در مخالفت با عقايد وي برخاسته و در نامهاي خطاب به مقام معظم رهبري _ مد ظله العالي _ و ملت ايران، از سنت شكني و الحاد نورعلي و پيروانش شكايت كردند.[4] در واقع او از يك طرف اهل حق و كتابهايي كه آنها نوشتهاند را مورد نقد قرار ميدهد و از سوي ديگر نميخواهد از اهل حق جدا شود. و اين كشمكشهاي دروني او موجب شده تا داراي افكار و انديشههاي جديدي شود و در پي اين عقايد، و روشهاي جديد عملي را تجويز ميكند. كه اين عقايد و اعمال جديد او موجب جدايي اواز ساير اهل حق ميشود. در ذيل به چند مورد از عقايد و اعمال فرقه مكتب اشاره ميشود:
عقايد: نورعلي ميگويد در زيارت نجف كه بودم سئوال كردم، خداوندا! اين رويهاي كه من اتخاذ نمودهام آيا اشتباهي دارد يا نه؟ حضرت مولا آمدند و فرمودند: دين تو ابداعي است و نيك ابداعي است.[5] و در جاي ديگر ميگويد: مرام ما آخرين مرام است و تا قيامت هر وقت اسمي از دين بيايد همين است.[6]اعتراف به نقص و تحريف قرآن: او ميگويد: از قرآن خيلي حذف شده است. ولي آنچه باقي مانده است درست است. خلاصه آنچه كه درشأن مولا بوده از بين بردند. يا قرآن در اصل 32 جزء بود كه آن دو جزء در اثبات ولايت علي _ عليه السّلام _ بوده است.[7]احكام عملي: صيغة طلاق به دست زن است، او ميگويد زن از لحظهاي كه اظهار تمايل جدايي كرد از آن لحظه ديگر بر مرد حرام است. اگر زن و شوهر با نارضايتي باهم زندگي كنند اولادشان به منزله حرام زاده است، به نظر من زن همان آني كه به شوهر بگويد، من تو را نميخواهم به او حرام است.[8] پيروان نورعلي الهي كه فعلاً رهبري آنها به عهده بهرام الهي پسر نورعلي است برخلاف تمام اهل حق شارب خود را ميزنند گرچه نورعلي الهي خود بر شارب گذاشتن تأكيد دارد. بنابراين چنين اعمال و افكار در مكتب نورعلي الهي موجب شده كه آيين اورا هم از اسلام و هم از اهل حقيها جدا كنند. بطوري كه الان اكثر اهل حقيها از فرقة مكتب اظهار بيزاري ميكنند. از جمله علتهاي جدايي مكتب نورعلي از اهل حق قضيه سرّ مگو است كه نورعلي عملاً برخلاف اهل حق و حتي برخلاف گفتار خود به سرّ بگو معروف شده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشر:
1. بهرامي، ايرج، اسطورة اهل حق، تهران، بينا، 1378 هـ .ش.
2. صفي زاده، صديق، نوشتههاي پراكنده دربارة يارسان (اهل حق)، تهران، عطايي، 1361، هـ.ش.
3. صفي زاده، صديق، نامة سرانجام كلام خزانه، تهران، هيرمند، 1375 هـ .ش.
پي نوشت ها:
[1]. الهي، نورعلي، برهان حق، ص 654، تهران، جيحون، 1373 هـ . ش .
[2]. الهي، بهرام، آثار حق، ج 1، گفتار 1943 (گفتارهاي نور علي الهي)، تهران، 1373 هـ . ش.
[3]. الهي، بهرام، آثار حق، ج 1، ص 671، ص 44، گفتار، 125.
[4]. الهي، بهرام، آثار حق، ج 1، ص 66. آدرس اينترنتي WWW. Ahleheg. com
[5]. الهي، بهرام، آثار حق، ج 1، ص 12، گفتار 15، تهران، جيحون، 1373.
[6]. همان، ص 20، گفتار 42.
[7]. همان، ص 394، گفتار 423.
[8]. الهي، بهرام، آثار حق، ج 1، ص 363، گفتار 1176.