خانه » همه » مذهبی » نگاهی به وسوسه و وسواس

نگاهی به وسوسه و وسواس

نگاهی به وسوسه و وسواس

آنچه که محقق در این تحقیق به آن پرداخته است راه کارهایی است برای شناخت بیماری خطرناک وسوسه و وسواس. بسیاری از انسان‌ها بدون اینکه توجه داشته باشند که چنین مریضی

0030244 - نگاهی به وسوسه و وسواس
0030244 - نگاهی به وسوسه و وسواس

 

نویسنده: عباس یسلیانی
منبع:راسخون

 

چکیده

آنچه که محقق در این تحقیق به آن پرداخته است راه کارهایی است برای شناخت بیماری خطرناک وسوسه و وسواس. بسیاری از انسان‌ها بدون اینکه توجه داشته باشند که چنین مریضی خطرناکی وجود دارد به کارهایی می‌پردازند که ممکن است عاقبت دچار وسوسه و وسواس بشوند در حالی که از آن غافل بوده‌اند. ما در این نوشتار به بیان تعریفی از این بیماری خطرناک (وسوسه و وسواس) پرداخته‌ایم و برای بیان اهمیت بحث آیات و روایاتی را نیز ذکر کرده‌ایم و در پایان به اقسام این بیماری و راه‌های علاج آن اشاراتی نموده‌ایم تا عزیزان با خواندن این مقاله خود را از این بیماری خطرناک دور نگه داشته و خود را به هلاکت ابدی دچار نکنند.

کلید واژه:

وسوسه، وسواس، خواطر نفسانی، شیطان، ابلیس

مقدمه:

یکی از بیماری‌هایی که خیلی سخت می‌شود آن را درمان کرد، بیماری خطرناک وسوسه و وسواس است. اینکه این قدر اشاره می‌کنیم که خطرناک است چون عامل اصلی آن شیطان است که با قوه‌ی واهمه و غضبیه و شهویه که آن‌ها نیز از آتش هستند قرابت و نسبت ایجاد می‌کند و بدون اینکه انسان متوجه شود از درون وارد بدن می‌شوند چنانکه در روایتی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «شیطان جاری مجرای خون است در بدن آدمی، و از جمیع راه‌ها داخل می‌شود.» (1)

آیات:

«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ» (2) [و ما انسان را آفریدیم و آن چه را نفس او بدان وسوسه می‌کند می‌دانیم و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم.] «قُلْ أَعُوذُ به ربِّ النَّاسِ، مَلِکِ النَّاسِ، إِلهِ النَّاسِ، مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ، مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ» (3) [بگو: پناه می‌برم به پروردگار مردم، پادشاه مردم، معبود مردم، از بدی و وسوسه گر خناس، که در سینه‌های مردم وسوسه می‌کند، از جم و انس]. «وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ، وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ» (4) [و بگو: پروردگارا! از وسوسه‌های شیاطین به تو پناه می‌برم، و پروردگارا به تو پناه می‌برم از اینکه (شیطان‌ها) نزد من حاضر شوند.] «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ» (5) [و هر که از یاد (خدای) رحمان روی گرداند، شیطان را بر او می‌گماریم که قرین او باشد]. «إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ» (6) [کسانی که متقی و پرهیزگارند هرگاه برسد ایشان را وسوسه از شیطان، هوشیار و متذکر خدا می‌شوند؛ پس به واسطه‌ی تذکر، دیده‌ی بصیرت ایشان بینا و از چنگ وسواس رها می‌گردند]. «َوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلی» (7) [ولی شیطان او را وسوسه کرد و گفت: «ای آدم! آیا می‌خواهی تو را به درخت زندگی جاوید، و ملکی بی‌زوال راهنمایی کنم!؟»]

روایات

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «برای دل دو گرایش فکری وجود دارد: یکی از جانب فرشته، و آن فکری است که مشتمل بر عزم به امور خیر و تصدیق امور حق است؛ و دیگری شیطانی که دربردارنده‌ی امور بد و تکذیب حق و حقیقت‌هاست.» (8) امام صادق علیه السلام در پاسخ به سؤال از تکلیف کسی که در تعداد رکعات نمازش زیاد شک می‌کند به طوری که اصلاً نمی‌داند چند رکعت خوانده و چند رکعت باقی مانده است، فرمود: باید نمازش را اعاده کند (زراره و ابوبصیر می‌گویند:) عرض کردیم: زیاد شک می‌کند، به طوری که هر چه هم اعاده کند باز شک می‌کند. فرمود: به شک خود اعتنایی نکند (و به نمازش اعاده دهد) سپس فرمود: با شکستن نماز، شیطان پلید را به خودتان عادت ندهید که با این کار او را به طمع اندازید (که هر لحظه به سر وقت شما بیاید و وسوسه‌تان کند) زیرا شیطان خبیث است و بدان چه عادتش دهند، عادت می‌کند. پس هر یک از شما (که کثیرالشک باشد) به شک خود اعتنا نکند و نمازش را زیاد نشکند؛ چون اگر چند مرتبه به شک خود اعتنا نکرد، دیگر دچار شک نخواهد شد. زراره می‌گوید: حضرت سپس فرمود: شیطان پلید می‌خواهد مطاع باشد، لذا اگر نافرمانی شود دیگر به طرف کسی از شما نمی‌آید. (9) پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «وسواس، منقاری چون منقار پرنده دارد و هرگاه آدمی دچار غفلت شود، آن مقدار را در گوش دل او می‌گذارد و وسوسه می‌کند. در این هنگام اگر آدمی خدای عزوجل را یاد کند، وسواس منصرف می‌شود و کنار می‌رود، به همین دلیل شیطان را وسواس گفته‌اند». (10) پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «هر دلی وسواس دارد. پس هرگاه این وسواس پرده‌ی دل را بدرد و به زبان آورده شود، بنده به سبب آن مؤاخذه می‌گردد اما اگر پرده‌ی دل را ندرد و زبان به آن گویا نشود، گناهی صورت نگرفته است.» (11) امام صادق علیه السلام فرمودند: «بر هیچ مؤمنی نمی‌گذرد مگر اینکه وسوسه‌ای در روانش پدید می‌آید. در هنگام رخ دادن وسوسه باید دو رکعت نماز بگذارد و به خدا پناه ببرد.» (12) پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «برای وضو شیطانی است که به او ولهان می‌گویند هرگاه کسی هنگام وضو (بسم الله) نگوید، این شیطان او را به تردید می‌اندازد. (13) امام صادق علیه السلام فرمودند: »پیامبران و کسانی که در مرتبه‌ی پایین‌تر هستند از سه چیز پیراسته نیستند: فال بد زدن، حسادت، اندیشه‌های وسوسه انگیز درباره‌ی آفرینش. (14) محمد بن مسلم می‌گوید که: امام صادق علیه السلام فرمود: «مردی نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول الله! من هلاک شدم، در پاسخ او فرمود: آن خبیث نزدت آمده و گفته: کی تو را آفریده و تو پاسخ گفتی: خدا و بهت گفته است: چه کسی خدا را آفریده؟»آن مرد گفت: آری، بدان که تو را به راستی فرستاده چنین بوده است. پس رسول اکرم صلی الله علیه و آله به او گفت: به خدا که این محض ایمان است …ابن ابی عمیر گوید: این حدیث را برای عبدالرحمن بن حجاج گفتم و او گفت: امام صادق علیه السلام برای من باز گفت که رسول خدا صلی الله علیه و آله که فرموده: به خدا این محض ایمان است، مقصودش ترس است از این بوده که چون این خاطره در دلش رخ داده است هلاک شده باشد (یعنی همین هراس از هلاکت برای این خاطره‌ی نابجا دلیل بر ایمان است و عین ایمان است). (15) از امام باقر علیه السلام نقل شده که مردی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول الله! من منافق شدم، فرمود: به خدا منافق نشدی اگر منافق شده بودی، نزد من نمی‌آمدی به من اعلام کنی، چه باعث شکست شده؟ به گمانم که آن دشمن حاضر در خاطر نزد تو آمده است و به تو گفته کی تو را آفریده؟ و تو به او گفتی: خدا مرا آفریده؟ گفت: آری بدان که تو را به راستی فرستاده چنین شده است، فرمود: شیطان از طرف خلاف در کردار به شما حمله کند و بر شما توانا نگردد و چیره نشود و از این راه به شما حمله ور شده تا شما را بلغزاند و هرگاه چنین شد هر کدام شماها خدا را به یگانگی یاد کند. (16)

تعریف وسوسه و وسواس

واژه‌ی «وسواس» به گفته‌ی راغب در «مفردات» در اصل صدای آهسته‌ای است که از به هم خوردن زینت آلات بر می‌خیزد! سپس به هر صدای آهسته گفته شده، و بعد از آن به خطورات و افکار بد و نامطلوبی که در دل و جان انسان پیدا می‌شود، و شبیه صدای آهسته‌ای است که در گوش فرا می‌خوانند اطلاق گردیده. «وسواس» معنی مصدری است، ولی گاهی به معنای «فاعل» (وسوسه گر) نیز می‌آید. (17) «وسوسه» در اصل به معنی صدای بسیار آهسته است، سپس به خطور مطالب بد و افکار بی‌اساس به ذهن گفته شده، اعم از اینکه از درون خود انسان بجوشد و یا کسی از بیرون عامل آن باشد. در واقع شیطان حساب کرد تمایل انسان به چیست و به اینجا رسید که او تمایل به زندگی و جاودان و رسیدن به قدرت بی‌زوال دارد، لذا برای کشاندن او به مخالفت فرمان پروردگار از این دو عامل استفاده کرد، و به تعبیر دیگر همان گونه که خداوند به آدم وعده داد که اگر شیطان را از خود دور سازی همیشه در بهشت مشمول رحمت و نعمت‌های پروردگارت خواهی بود، شیطان نیز در وسوسه‌هایش انگشت روی همین نقطه گذارد، آری همیشه شیطان‌ها در آغاز برنامه‌های خود را از همان راه‌هایی شروع می‌کنند که رهبران راه حق شروع کرده‌اند، ولی چیزی نمی‌گذرد که آن را به انحراف می کشانند، و جاذبه‌ی راه حق را وسیله برای رسیدن به بیراهه‌ها قرار می‌دهند. (18) البته در تفسیر بیان می‌کند که: «وسواسان خناس» (کسانی که در سینه‌های انسان‌ها وسوسه می‌کنند) تنها در میان یک گروه و یک جماعت، و در یک قشر و یک لباس نیستند، در میان جن و انس پراکنده‌اند و در هر لباس و هر جماعتی یافت می‌شوند، باید مراقب همه‌ی آن‌ها بود و باید از شر آنها به خدا پناه برد. دوستان ناباب، هم نشین‌های منحرف، پیشوایان گمراه و ظالم، کارگزاران جباران و طاغوتیان، نویسندگان و گویندگان فاسد، مکتب‌های الحادی و التقاطی ظاهر فریب، وسائل ارتباط جمعی وسوسه گر، همه‌ی این‌ها و غیر این‌ها در مفهوم گسترده‌ی «وسواس خناس» واردند که انسان باید از شر آنها به خدا پناه برد. (19)

اقسام وسوسه و خواطر نفسانی

1. خواطر نفسانی که منشأ فعل هستند و بر دو قسم است:
الف: افکار محرک بر عمل خیر = الهام
ب: افکار محرک بر عمل شر = وسوسه (20)
2. خواطر نفسانی که منشأ فعل نیستند:
مانند آرزوهای کاذب و افکار فاسد همچون یاد گذشته، حوادث خوب و بد گذشته مسائل آینده، دوستی‌ها، دشمنی‌ها، سودها، ضررها، تطیّر و فال بد زدن، وسواس در عقاید (البته به حدی که مودّی به شک نمی‌شود و منجر به شبهه نمی‌گردد بلکه مجرد حدیث نفس باشد؛ و الا موجب خروج از ایمان می‌گردد).وسواس: (1) فکری: فرد از نظر فکری دچار وسواس می‌شود. در این باره پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «در دل آدمی دو نوع از افکار و خواطر وارد می‌شود: یکی از جانب ملک و آن افکاری است که مشتمل است بر عزم بر امور خیر و اراده‌ی آن‌ها و تصدیق امور حقه واقعیه، و دیگری از جانب شیطان، و آن ظواهری است که متضمن عزم بر امور شر و تکذیب به امور حقه است.» (21)
2. وسواس عمل که خود این قسم بر دو نوع است:
الف: عملی (عبادی) : فرد دچار تکرار عبادت می‌شود.
ب: عملی (غیر عبادی) : شخص در امور زندگی، دچار تکرار اعمال و ناآرامی می‌شود. (22)
مضرّات وسواس شیطانی و خواطر نفسانی
افکار فاسد وسوسه باعث: 1- تضییع وقت و ابطال عمر می‌شود؛
2- سبب ضایع شدن دنیا و آخرت می‌شود؛
3- افسردگی و تیرگی دل را به همراه دارد؛
4- گاهی نتیجه وسواس، دوری از دین و خستگی از عبادت می‌شود؛
5- گاهی وسواس، دیگران را نسبت به دین بدبین می‌کند؛
6- باعث کم خردی و مانع ذکر خدا و نماز می‌شود؛
و به طور کلی باعث ظلمت در دل و کدورت در نفس می‌شود.
اما این مضرات در معصیت بودن و مترتب شدن عذاب بر آن‌ها متفاوت است:
1-اگر تخیل در امور مباحثه و تفکر در آن‌ها باشد= مطلقاً گناهی بر آن‌ها مترتب نمی‌باشد.
الف: اگر مجرد تخیل و خطور در دل بی‌اختیار بوده باشد = باز مؤاخذه و عقابی بر آن نیست؛ زیرا که تکلیف به امری که از تحت اختیار بیرون است جایز نیست.
ب: اگر به قصد باشد و دل را به اختیار مشغول امر مباهی نماید، پس اگر خیال اراده‌ی آن فعل باشد در دل عازم و مصمم بر به جا آوردن آن می‌شود یا اینکه در دل تأسف خورد بر اینکه چرا فلان معصیت را که در فلان وقت میسّر شد نکردم و خیال پشیمانی و ندامت از آن کند، عاصی و گناهکار و مستحق مؤاخذه و عقاب خواهد بود، اگر چه آن فعل را که مصمم بر آن شده به جهت مانعی که رو دهد نکند.
ج: تفصیل: اگر مصمم شود بر آن و لیکن از خوف خدا ترک کند، معصیتی نخواهد داشت، بلکه بر آن ترک ثواب خواهد داشت و از برای او حسنه نوشته خواهد شد؛ و اگر خیال اراده‌ی فعلی یا تأسف ترک آن نباشد، بلکه به اختیار خود را بر تصور امر غیر مشروعی بدارد که مطلقاً اراده‌ی آن را ندارد بلکه گاه است و می‌داند که مستحق نخواهد شد چون خیال سلطنت و غارت، از برای کسانی که در حق آن‌ها متصور نیست ظاهر آن است که در این هم معصیتی نباشد. این تفصیل موافق و مقتضای جمع میان آیات و اخبار مختلفه در قصد معصیت می‌باشد. (23)

علاج وسواس

اطبای نفوس اعتراف کرده‌اند که دفع این بیماری سخت و دشوار و بالمره متعسر بلکه بعض آن را متعذر شمرده‌اند و برای ادعای خود دلیل نیز بیان کرده‌اند. می‌گویند از رسول خدا صلی الله علیه و آله مروی است که: «هر که دو رکعت نماز بخواند و در آن‌ها هیچ چیز از خواطر نفسانیه به خاطر نگذراند، گناهان گذشته و آینده‌ی او آمرزیده می‌شود». (24) و سر در صعوبت معالجه‌ی آن این است که همچنان که در اخبار نبویه وارد است از برای هر کسی شیطانی است. (25) و خلقت شیطان از آتش رف است که لحظه‌ای ساکن نمی‌ماند، بلکه همیشه در شعله کشیدن و حرکت است و از آن طرف قوه‌ی واهمه و غضبیه و شهویه نیز از آتش است و به این سبب قرابت میان آن‌ها و شیطان متحقق، و به این جهت آن را بر این‌ها تسلط حاصل و این‌ها به متابعت و پیروی آن مایلند و به جهت آتش مزاجی این سه قوه، این‌ها نیز دایم در هیجان و حرکت اند. پس شیطان پیوسته در عروق بنی آدم و حرکت و هیجان و همیشه این قوه را به وسوسه در حرکت می‌آورد در آن‌ها جولان می‌کند و ساعتی از حرکت و وسوسه نمی‌ایستند؛ زیرا که ایستادن آن و قطع اثر آن نمی‌شود مگر اینکه مطیع و منقاد آدمی گردد و در نزد او ذلیل و خاضع شود و از وسوسه‌ی او بایستد که چنین چیزی محال است. اما راه‌های زیادی وجود دارد که می‌توانیم از این بیماری نجات یابیم که ما به بیان آن‌ها می‌پردازیم تا عزیزان بدانند که برای هر مریضی دوایی وجود دارد که باید آن را به دست آورد:
1. ابتدا انسان باید تأمل کند در عاقبت وخیم وسواسگری در دنیا و آخرت؛
2. ذکر کثیر لسانی؛
3. ذکر دائم قلبی؛ چون اگر ذکر لسانی در دفع وسوسه شیطانی اثر داشت باید هر کسی در نماز حضور قلب داشته باشد و خیالات فاسده و وسواس باطله به خاطر او نیاید زیرا که منتهای هر ذکر و عبادتی در نماز است و ذکر قبلی چون مشغول ساختن دل است به یاد خدا و تذکر قدرت و عظمت او اثر بیشتر دارد؛
4.ریاضت و مجاهده‌ی با نفس؛
5. سدّ کردن راه‌های عظیمه ی شیطان که زمینه ساز خاطرات منفی است مثل شهوت، غضب، بخل، ترس، حرص و حسد و عداوت و عجب و کبر و طمع و…
6. آباد نمودن دل به فضائل اخلاقی، همچون تقوی و پرهیزگاری و …
7. اشتغال به ذکر خدا در دل و زبان. (26)
8. اذکار و آدابی که حضرات معصومین علیهم السلام و بزرگان دین برای ما بیان نموده‌اند مثل:
الف: گفتن: «اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم و اعوذ بالله ان یحضرون ان الله هو السمیع العلیم» (27)
ب: تکرار این جملات: «توکلت علی الح یالذی لا یموت؛ و الحمدلله الذی لم یتخذ صاحبه و لا ولداً، و لم یکن له شریک فی الملک و لم یکن له ولی من الذل و کبره تکبیراً» (28)
ج: گفتن: «آمنّا بالله و رسوله و لا حول و لا قوه الا بالله». (29)
د: زیاد گفتن: «تهلیل» یعنی «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم». (30)
ه: خواندن این ذکر: «یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک».
و: گفتن سه مرتبه این ذکر شریفه: «آمنت بالله و رسوله» (31)
ی: تلاوت آیات قرآن و اذان گفتن در خانه. حضرت علی علیه السلام فرمودند: «روزه گرفتن در سه روز از هر ماه پنج شنبه اول و آخر ماه و چهارشنبه وسط آن و روزه‌ی ماه شعبان وسواس سینه و پریشانی‌های دل را از بین می‌برد». (32) از آیت الله جوادی آملی سؤال شد؛ چه کنیم خود را از وسوسه‌های شیطان نجات دهیم؟ ایشان این گونه پاسخ دادند:ابلیس که دشمن بیرونی انسان است و از بیرون حمله می‌کند، تا پایگاه درونی نداشته باشد و عده‌ای از درون او را حمایت نکنند، هرگز در انسان اثر نمی‌گذارد. شیطان کارش صادر کردن سم و وادار کردن آن به درون انسان است مانند اینکه کسی بخواهد با سم دیگری را از پای در آورد. اگر سم را در جیب او بگذارد، بدیهی است اثر نمی‌کند. اگر سم را به او بخوراند و او بالا بیاورد و تحویل نگیرد باز هم اثر نمی‌کند. باید دستگاه گوارش سم را بپذیرد و آن را جذب کند و پس از ورود به خون اثر زیان آور خود را بگذارد. وسوسه‌ها هم چنین است هوا و هوس و شهوت‌رانی‌های گوناگون که رقیق‌ترین و سبک‌ترینش در جوان‌هاست و سنگین‌ترینش در سالمندان به صورت «حب جاه و مقام» دیده می‌شود، نشانه‌ی تأثیر این سم است. اگر کسی از تعریف کردن‌ها و القابی که به او می‌دهند لذت ببرد، معلوم می‌شود سم در درون بدنش اثر کرده است. اگر از این حرف‌ها لذت نبرد، باید شاکر باشد که دستگاهش این سم را قبول نمی‌کند. وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام در عهد نامه‌ای که به مالک اشتر نوشت، فرمود: شیطان همیشه در صدد حمله کردن است، اما آن وقتی که از تو تعریف می‌کنند خط مقدم آتش شیطان است و باید مواظب بود. (33) آیت الله مظاهری (حفظه الله) می‌فرمایند: برای رفعِ اضطراب خاطره‌ها برای رفعِ دلهره‌ها و نگرانی‌ها و بالاخره برای تسلط بر شیطان درون و شیطان بیرون، شیطان نفس، شیطان جنی و شیطان انسی ذکر «لا اله الا الله» مؤثر است. چه خوب است مثلاً روزی هزار مرتبه لا اله الا الله بگوید، همین طور که راه می‌رود حرف می‌زند گاهی هم لا اله الا الله بگوید. (34) آیت الله بهجت (ره) می‌فرمایند: بسیاری از دانشمندان تشیع با یک استکان آب وضو می‌گرفته‌اند ولی الآن برخی شستن طبیعی را تبدیل به یک ماساژ دادن مسخره آمیز می‌کنند و در پی این کار، زمان را سپری می‌سازند و گاهی آن قدر آب می‌ریزند که ثواب وضو با گناه بزرگ اسراف با هم می‌آمیزد. بی‌تردید شستن سه عضو از بدن، بسیار سریع و آسان انجام می‌پذیرد و این همه دشوار سازی‌ها پدیده‌ی شیطان است. (35) در شرح زیارت جامعه‌ی کبیره استاد فاطمی نیا (دامه ظله) آمده است : (36) که:مردِ وسوسه زده‌ای به یکی از مجتهدان شیعه، گفته بود: «من در نیت کردن، گرفتار وسوسه هستم و نمی‌توانم به آسانی نیت کنم» آن مجتهد پاسخ داده بود: «بر تو نیت کردن واجب نیست. از این به بعد، نمازهایت را بدون نیت بخوان» پس از چندی آن مرد، مراجعه می‌کند و می‌گوید: «من هر چه می‌کوشم تا نیت نکنم نمی‌شود». نیت ضرورتاً هنگام عمل، وجود دارد. در صورتی که صاحب جواهر می‌فرماید: «مسأله نیت در اوج اسانی است، زیرا کار خردمند مختار، هنگامی که فراموشی بر او حاکم نباشد، از روی اراده و قصد، شکل می‌گیرد» به این جهت یکی از دانشمندان گفته است: «اگر خداوند متعال ما را مکلف کرده بود که کارها را بدون نیت انجام دهیم، آن کارها ناشدنی بود و فرمان دادن به غیر ممکن می‌نمود.»در این قسمت از بحث به احکام وسواسی در نماز می‌پردازیم و نتیجه پایانی بحث را بیان خواهیم نمود:از حیث احکام به کسی وسواس می‌گویند که حالت ثباتی ندارد و همیشه بنا را بر جهت نفی می‌گذارد و تفاوتش با کثیر الشک آن است که کثیر الشک همان انسان معمولی است که بر اثر از دست دادن حافظه یا پیش آمدن حادثه نمی‌تواند چیزی را در ذهنش نگهدارد و زود به زود شک می‌کند و اما وسواسی چنین نیست بلکه همیشه حالت ثباتی ندارد و خلاصه می‌توان گفت:وسواسی کار را انجام می‌دهد و می‌گوید: نشد و اما کثیرالشک نمی‌داند انجام داده یا نه؟

احکام شخص وسواسی در نماز:

الف: در اصل انجام نماز: باید بنا بگذارد که خوانده است اگر چه در وقت باشد به خلاف کثیرالشک. (37)
ب: در شرایط نماز: صحت وضوی وسواسی هرگاه در شستن دست چپ زیاده‌روی کند مورد اشکال است؛ چون مسح‌ها با آب خارج خواهد شد و به فتوای فقهایی که مسح‌ها را فقط با رطوبت کف دست لازم می‌دانند و رطوبت بقیه‌ی اعضای وضو را کافی نمی‌دانند به خاطر زیاد دست کشیدن و مخلوط شدن با آب ذراع صحت وضویش مورد اشکال است. (38)
ج: در رکعت‌ها و اجزاء و افعال نماز: هرگاه در صحت قرائت یا کلمه‌ای شک کند و هنوز در محل باشد واجب است آن آیه یا کلمه را دوباره بگوید و جایز است احتیاط کند حتی در صورتی که از محل هم تجاوز کرده دوباره بگوید و تکرار کردنِ آن آیه و کلمه هم در صورت تکرار شک اشکال ندارد تا زمانی که به حد وسواس نرسد که اگر به آن حد برسد صحت نمازش با تکرار مشکل است. (39)

نتیجه‌گیری

شخص وسواسیِ جاهل که بیشتر از ده مرتبه محل وضو را می‌شوید و در هر مرتبه با دقت آب را به تمام عضو می‌رساند و مکرر این عمل را انجام می‌دهد، عمل او مطابق با کدام حدیث یا فتوای کدام فقیه است؟ … تا کنون کسی را سراغ دارید که وسوسه‌ی او راجع به اموال او باشد؟ تاکنون کدام وسواسی عوض یک مرتبه زکات یا خمس چند مرتبه داده است؟ این‌ها از شیطان است. (40) بدان که وسوسه و شک و تزلزل و شرک و … از خطرات شیطانیه و القائات ابلیسیه است که در قلوب مردم می‌اندازد، چنانچه طمأنینه و یقین و ثبات و خلوص و امثال این‌ها از افاضات رحمانیه و القائات ملکیه است. (41) نهایت کار شیطان، وسوسه است نه اجبار، راهنمایی است نه دخالت. (42) اگر چه ابلیس در مسیر راه مستقیم کمین کرده و دائماً وسوسه می‌کند ولی گنه‌کار خود به دنبال شیطان می‌رود و جهنمی می‌شود. زن و مرد، هر دو در تیررس وسوسه‌ی شیطانند. (43) قرآن، کتاب استدلال و احتجاج است و راهی برای وسوسه و شک باقی نمی‌گذارد. رنج‌ها و مصیبت‌ها میدانی مناسب برای وسوسه شیاطین است.آنچه که از آیات و روایات به دست آمد ریشه‌ی این بیماری عوامل مختلف می‌تواند باشد از جمله: غفلت، بیکاری، ناراحتی و خشم، رذائل اخلاقی، شهوت پرستی، سختی‌های جانکاه و شکست در عشق.پس نباید ظرف دل را مشغول این عوامل کرد بلکه باید آن را مشغول یاد خدا و فکر امری از امور دینیه کرد تا آمد و شد شیطان لعین از آن کند شود و الا اگر این کار را نکنیم و دل از یاد خدا غافل ماند در آن دم شیطان با وسوسه‌اش در آنجا حاضر می‌شود همچنان که خدای متعال در کتاب کریم خود به این مطلب تصریح کرده و فرموده که«وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ؛ یعنی هر که از یاد خداوند رحمان باز می‌ماند بر انگیزانیم شیطان را که قرین و هم نشین او باشد.» (44)

پی‌نوشت‌ها:

1. بحارالانوار، ج 70، ص 42 و ج 63، ص 268، ح 154.
2.سوره ق، آیه 16.
3. سوره ناس، آیات 1 تا 6.
4. سوره مؤمنون، آیات 97 و 98.
5. سوره زخرف، آیه 36.
6. سوره اعراف، آیه 201.
7. سوره طه، آیه 120.
8. جامع السعادات، ج 10، ص 142.
9. میزان الحکمه، ج 14، ص 6789، ح 21689.
10. میزان الحکمه، ج 14، ص 6791، ح 21690.
11. همان، ج 14، ص 6793، ح 21702.
12. مستدرک الوسائل، ج 6، ص 383.
13. همان، ج 1، ص 323.
14. الخصال، ج 1، ص 139 و 140.
15. اصول کافی، ج 5، ص 495، باب وسوسه و حدیث نفس، ح 3.
16.همان، ج 5، ص 499، باب وسوسه و حدیث نفس، ح 5.
17. تفسیر نمونه، ج 27، ص 472.
18. همان، ج 13، ص 320 و ج 22، ص 22.
19. همان، ج 27، ص 474.
20. معراج السعاده، ص 132.
21. بحارالانوار، ج 70، ص 50 قریب به این مضمون.
22. معراج السعاده، ص 130 و 131.
23. همان، ص 135.
24. بحارالانوار، ج 84، ص 249 قریب به این مضمون.
25. صحیح مسلم، ج 8، ص 139 قریب به این مضمون.
26. معراج السعاده، ص 136 تا 141.
27. میزان الحکمه، ج 14، ص 6791، ح 21691.
28. میزان الحکمه، ج 14، ص 6791، ح 21698.
29. کافی، ج 5، ص 497، ح 4.
30. پرسش‌های شما، پاسخ‌های آیت الله بهجت، ص 103.
31. میزان الحکمه، ج 14، ص 6791، ح 21692.
32. میزان الحکمه، ج 14، ص 6791، ح 21695.
33. توصیه‌ها و پاسخ‌ها در محضر آیت الله جوادی آملی، ص 111.
34. جهاد با نفس، آیت الله مظاهری، ج 1 و 2، ص 448 و 449.
35. در محضر بهجت، ص 21.
36. شرح زیارت جامعه کبیره، استاد فاطمی نیا، ص 237.
37. العروه الوثقی، ج 1، فی احکام الشکوک، مسئله 8؛ تحریرالوسیله، ج 1، القول فی الشک، مسئله 8.
38. العروه الوثقی، ج 1، فی افعال الوضوء، مسئله 47.
39. همان/فی مستحبات القراءه، مساله 12 و فی مبطلات صلاه، مسئله 14.
40. چهل حدیث، مرحوم امام خمینی، ص 402.
41. همان، ص 399.
42. تفسیر نور، ج 4، ص 32.
43.همان، ج 4، ص 35.
44. سوره زخرف، آیه 36.

منابع و مآخذ
1. قرآن کریم.
2. جامع السعادات، مهدی نراقی؛ ترجمه کریم فیضی، قم، قائم آل محمد (ص)‫، بی‌تا‬‬‬‬‬‬
3. میزان الحکمه، همراه با ترجمه فارسی، محمد محمدی ری شهری، مرکز تحقیقات دارالحدیث، قم، 1379.
4. مستدرک الوسائل. نوری طبرسی، حسین، انتشارات مؤسسه آل البیت لإحیاء الثرات، بی‌چا، بیروت، 1987م.
5. الخصال، شیخ صدوق ابن بابویه، ترجمه یعقوب جعفری، قم، اندیشه‌های هادی، 1385.
6. اصول کافی، کلینی (ره)، با ترجمه و شرح فارسی محمد باقر کمره ای، تهران، انتشارات اسوه، 1379.
7. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و هفتم، 1382.
8. معراج السعاده، تألیف ملا احمد نراقی، موسسه انتشارات قم، هجرت، تابستان 1381.
9. بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، تهران، 1365ش.
10. پرسش‌های شما، پاسخ‌های آیت الله بهجت، حامد اسلام جو، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، تابستان 1387.
11. توصیه‌ها، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، در محضر آیت‌الله جوادی آملی، تنظیم نهاد نمایندگی رهبری، قم، دفتر نشر معارف، زمستان 1387.
12. در محضر بهجت، رخشاد، محمدحسین، 1324، قم، موسسه فرهنگی سماء، 1385. ‬‬‬‬‬‬‬‬
13. شرح زیارت جامعه‌ی کبیره، استاد فاطمی‌نیا. بی‌چا، بی‌جا، بی‌تا
14. العروه الوثقی، طباطبایی تبریزی، محمدکاظم، بی‌چا، بی‌جا، بی‌تا
15. تحریرالوسیله، امام خمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1427 ه.ق.
16.نرم افزار علوم اسلامی، کتابخانه دیجیتال اسلامی.
17. تفسیر نور، محسن قرائتی، قم: انتشارات در راه حق، چاپ پنجم، 1379.

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد