خانه » همه » مذهبی » نگاهی گذرا به سوره بقره (1)

نگاهی گذرا به سوره بقره (1)

نگاهی گذرا به سوره بقره (1)

«كلمه سوره به معناى پاره‏اى از كلمات و جمله‏بندى‏هايى است كه همه براى ايفاى يك غرض ريخته شده باشد.» اين كلمه از كلماتى است كه قرآن كريم آن را وضع كرده و هر دسته از آياتش را يك سوره ناميده، و استعمال آن در كلام خداى تعالى مكرر آمده، و گویا وجه اين نامگذارى معناى لغوى آن است، كه همان ديوار دور شهر باشد كه بر شهر احاطه مى‏كند . چون سوره قرآن نيز حصارى است كه چند آيه و يا يك غرض معينى را كه در مقام ايفاى آن است در بر گرفته است.

5ad67aea aea8 4bb6 b077 290e7eca5cd7 - نگاهی گذرا به سوره بقره (1)
75044 - نگاهی گذرا به سوره بقره (1)
نگاهی گذرا به سوره بقره (1)

تهیه کننده : احمدرضا داودی
منبع : راسخون

سوره بقره

«كلمه سوره به معناى پاره‏اى از كلمات و جمله‏بندى‏هايى است كه همه براى ايفاى يك غرض ريخته شده باشد.» اين كلمه از كلماتى است كه قرآن كريم آن را وضع كرده و هر دسته از آياتش را يك سوره ناميده، و استعمال آن در كلام خداى تعالى مكرر آمده، و گویا وجه اين نامگذارى معناى لغوى آن است، كه همان ديوار دور شهر باشد كه بر شهر احاطه مى‏كند . چون سوره قرآن نيز حصارى است كه چند آيه و يا يك غرض معينى را كه در مقام ايفاى آن است در بر گرفته است.
سوره های قرآن را به مکی و مدنی تقسیم می کنند.مراد از سورهای مکی آن دسته از سوره هاست که در زمان حضور پیامبر در مکه نازل شده است.از ویژگی آنها کوتاه بودن آنان است.وبیشتر نظر به مسایل عقیدتی مانند توحید دارد.چون پیامبر و پیروان او در مکه تحت فشار مشرکان قرار داشتند و تعداد مسلمانان نیز انگشت شمار بود.اما سوره های مدنی نسبت به سوره های مکی طولانی تر است .و در آنها علاوه بر مسایل اعتقادی و فکری به نکات فرعی نیز پرداخته است.موضوعات فقهی مانند نماز و روزه وحج و جهاد را در این سوره ها می توان یافت.پیامبر در مدینه حکومت تشکیل دادند و مسلمانان در آنجا یک امنیت نسبی پیدا کردند.و آرام آرام به شوکت مسلمانان افزوده شد،و این عامل موجب افزوده شدن به تعداد مسلمانان شد.
احکامی که ارتباط مسلمانان را با یکدیگر و با سایر انسانها مانند مشرکان و یهودیان تنظیم می کند در این سوره ها آمده است.سوره بقره که طولانی ترین سوره قرآن است از سوره هاي مدني است. و داراي 286 آيه مي باشد.در اين سوره پیرامون خلقت آسمان و زمين، نعمتهائي که خداوند به انسان عطا فرموده است،در مورد قوم بني اسرائيل، منافقين و کافرين،بعضي از احکامي که براي مسلمانان وضع گرديده است و داستانهائي از حضرت موسي و ابراهيم نقل شده است .
در اين سوره علاوه بر بيان این مطالب،كفار و منافقين، تخطئه، و اهل كتاب ملامت شده‏اند، كه چرا ميان اديان آسمانى و رسولان الهى فرق گذاشتند؟ و در هر فرازى بمناسبت عده‏اى از احكام از قبيل برگشتن قبله از بيت المقدس بسوى كعبه، و احكام حج، ارث، روزه و غير آن را بيان نموده است.
«از آنجايى كه اين سوره به تدريج، و به صورت پراکنده نازل شده، نمى‏توان غرض واحدى كه مورد نظر همه آياتش باشد در آن يافت، تنها مى‏توان گفت: كه قسمت عمده آن از يك غرض واحد و چشم‏گير خبر مى‏دهد، و آن عبارتست از بيان اين حقيقت كه عبادت حقيقى خداى سبحان به اين است كه بنده او به تمامى كتابهايى كه او به منظور هدايت وى و به وسيله انبيايش نازل كرده، ايمان داشته باشد، و ميان اين وحى و آن وحى، اين كتاب و آن كتاب، اين رسول و آن رسول، فرقى نگذارد. »
آیه های نخستین این سوره ویژگی سه گروه از انسانها را بیان می کند.تقوا پیشگان و کفر پیشگان و نفاق پیشگان .در این آیه ها روحیات فردی و اجتماعی تقواپیشگان و کفرپیشگان به دقت مورد کنکاش قرار گرفته و ملاک هایی را در اختیار مسلمانان قرار داده تا به واسطه آن رتبه خویش را بسنجند.و بتوانند انسانهای مومن واقعی را از مدعیان دروغین تشخیص دهند.

« الّم »
تفسیر حروف مقطعه قرآن

حروف مقطعه از مختصات قرآن كريم است و در هيچ كتاب آسمانى ديگر ديده نمى‏شود.در مورد حروف مقطعه در ابتداي بعضي از سورهای قرآن مانند بقره،آل عمران،اعراف وطه مفسران نظرات گوناگوني دارند.در تفسير مجمع البيان به بسیاری از این نظریات اشاره شده است.
«1-اين حروف از متشابهات قرآن است كه خداى سبحان علم به آن را به خود اختصاص داده، و در ذيل آيه هفتم از سوره آل عمران فرموده:«تاويل متشابهات را جز خدا كسى نمى‏داند».
2- هر يك از اين حروف مقطعه نام سوره‏اى است كه در آغازش قرار دارد.
3- اين حروف اسمايى هستند براى مجموع قرآن.
4- این حروف بر اسماء خداى تعالى دلالت می كنند.
5- اين حروف اسمايى از خداست اما مقطعه و بريده كه اگر از مردم كسى بتواند آنها را آن طور كه بايد تركيب كند به اسم اعظم خدا دست يافته، همانطور كه از تركيب” الر” و” حم” و” ن”” الرَّحْمنُ” درست مى‏شود، و همچنين ساير حروف. ولی ما انسانها قادر بر تركيب آن نيستيم.
6- اين حروف سوگندهايى است كه خداى تعالى خورده، گویا حروف الفبا دارای شرافتی هستند .چون با همين حروف است كه كتب آسمانى و اسماء حسناى خدا و صفات علياى او، و ريشه لغت‏هاى امت‏هاى مختلف درست مى‏شود.
7- اين حروف اشاراتى است به نعمت‏هاى خدا و بلاهاى او و مدت زندگى اقوام و عمر و اجلشان.
8- اين حروف اشاره می كند به اينكه امت اسلام تا آخر دنیا باقى مى‏ماند و منقرض نمى‏شود، حساب جمل هم كه نوعى محاسبه است بر اين معنا دلالت دارد.
9- مراد از اين حروف همان حروف الفباء است، ولی با ذكر بعضى از آنها از ذكر بقيه بى نياز بوده، در حقيقت خواسته است بفرمايد: اين قرآن از الفباء تركيب شده.
10- اين حروف به منظور ساكت كردن كفار در ابتداى سوره‏هاى قرار گرفته چون مشركين به يكديگر سفارش مى‏كردند مبادا به قرآن گوش دهيد، و هر جا كسى قرآن مى‏خواند سر و صدا بلند كنيد تا صوت قرآن در بين صوتهاى نامربوط گم شود. و گاهى مى‏شد كه درهنگام شنيدن صوت قرآن سوت مى‏زدند، و بسا مى‏شد كف مى‏زدند، و بسا مى‏شد صداهاى دسته جمعى در مى‏آوردند تا رسول خدا را در خواندن آن دچار اشتباه سازند، لذا خداى تعالى در آغاز بعضى از سوره‏هاى قرآن اين حروف را نازل كرد تا آنان را ساكت كند، چون وقتى اين حروف را مى‏شنيدند به نظرشان عجيب و غريب مى‏آمد و به آن گوش فرا داده در باره‏اش فكر مى‏كردند، و همين اشتغالشان به آن حروف از جار و جنجال بازشان مى‏داشت، و در نتيجه صداى قرآن به گوششان مى‏رسيد.
11- اين حروف از قبيل شمردن حروف الفباء است مى‏خواهد بفهماند كه اين قرآنى كه تمامى شما مردم عرب را از آوردن مثلش عاجز كرده از جنس همين حروفى است كه مدام با آن محاوره و گفتگو مى‏كنيد و در خطبه‏ها و كلمات خود به كار می برید، بايد از اينكه نمى‏توانيد مثل آن را بياوريد، بفهميد كه اين كلام از ناحيه خداى تعالى است، و اگر در چند جا و چند سوره اين حروف تكرار شده، براى اين بوده كه همه جا محكمى برهان را به رخ كفار بكشد.»
البته احتمال دیگری نیز در تفسیر نمونه ذکر شده است و آمده :«در تمام اين موارد و موارد بسيار ديگر از آغاز سوره‏هاى قرآن پس از ذكر حروف مقطعه سخن از قرآن به ميان آمده، و از عظمت آن بحث شده است. اين تعبير ممكن است اشاره به آن باشد كه خداوند به پيامبر خويش وعده داده كتابى براى راهنمايى انسانها بر او نازل كند كه براى همه حق طلبان مايه هدايت و براى حقيقت‏جويان جاى ترديد در آن نباشد، و اكنون به وعده خود وفا كرده است. »

« ذَلِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِين‏ »
کتاب هدایت برای تقواپیشگان

«اين كتابى است كه در [حقانيت‏] آن هيچ ترديدى نيست [و] مايه هدايت تقواپيشگان است.»
برخی از مفسران معتقدند مراد از آن کتاب «قرآن»می باشد. و به جهت اینکه این کتاب مقام بلند و برجسته ای دارد و سرشار از معارف نغز و حکیمانه است به جای اینکه از اسم اشاره نزدیک یعنی «هذا»استفاده کند از اسم اشاره دور «ذالک»بهره گرفته است؛مانند این استعمال را در موارد دیگر نیز داریم زمانی که برای معرفی یک شخصیت مهم،با وجودی که او در کنار شما قرار دارد گوینده می گوید: آن جناب بزرگوار اکنون در جلسه حاضرند.در این جمله به جای اسم اشاره نزدیک از اسم اشاره دور و به جای فعل مفرد از فعل جمع استفاده شده است که همه این موارد به جهت احترام می باشد.
كتاب در اصل مصدر بمعنى كتابت و نوشتن است و بمعنى مكتوب هم استعمال مي شود. اطلاق كتاب بر قرآن، شايد بواسطه اين باشد كه بقلم قدرت حق در لوح محفوظ منقوش گرديده و يا به دست ملائكه نوشته شده و يا به دست مسلمين جمع آوری گردیده است.برای خدا دو كتاب است. كتاب تكوين و كتاب تدوين. كتاب تدوين عبارت از قرآن و كتاب های آسمانى ديگر است كه بر پيغمبران نازل شده است .و كتاب تكوين بر دو قسم است.قسم اول آن كتاب تكوين انفسى كه عبارت از انسان است. و از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمود: «صورت انسانى بزرگترين حجّتى است كه خدا براى خلق قرار داده و آن كتابى است كه بدست قدرت خود نگاشته است.»و قسم دوم كتاب تكوين آفاقى است كه عبارت از همه عالم می باشدو همه آیات حق تبارك و تعالى در آن نگاشته است. سنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقّ «به زودى نشانه‏هاى خود را در افقها [ى گوناگون‏] و در دلهايشان بديشان خواهيم نمود، تا برايشان روشن گردد كه او خود حقّ است. آيا كافى نيست كه پروردگارت خود شاهد هر چيزى است؟»
در اینکه قرآن برای تقواپیشگان کتاب هدایت است هیچ شک و تردیدی وجود ندارد.مراد از واژه «ریب»گمان بد می باشد .این کلمه با شک تفاوت دارد.شک در جایی رخ می دهد که انسان نسبت به مساله ای تردید داشته باشد و هیچ کدام از دو طرف نفی و اثبات را نتواند ترجیح دهد؛مانند قاضی که برای نخستین بار با متهم روبرو می شود.قاضی چون او را نمی شناسد نسبت به جرمی که برای او ادعا شده بی طرف است.یعنی قبل از بررسی شواهد و قراین و مستندات پرونده نسبت به متهم هیچ نظری ندارد.اما اگر متهمی را به نزد او آورند که جرم سرقت به او نسبت داده شده است.و این متهم قبلاً به جرم سرقت سابقه کیفری داشته باشد.دراین صورت نیز قاضی حق ندارد قبل از بررسی مستندات پرونده حکم کند.اما طبیعی است که با دیدن او ذهنش نسبت به او بد گمان می شود.این حالت را ریب می نامند.آیه دوم سوره بقره می فرماید:آن کتاب بدون هیچ ریب و بدگمانی برای اهل تقوا هدایت است.
در مورد اهل تقوا نیز دو احتمال وجود دارد.ممکن است مراد متقین شأنی باشد.یعنی کسانی که در حال حاضر تقوا ندارند اما شائنیت داشتن تقوا را دارند؛مانند بسیاری از مسلمانان که می توانند برای خود تقوا کسب کنند و به ملکه تقوا دست یابند.احتمال دیگر این است که مراد متقین فعلی باشد.یعنی کسانی که صاحب تقوا هستند.و این صفت را در خود به وجود آورده اند.این آیه بر اساس هر دو احتمال صحیح است.چون قرآن هم برای آنان که تازه می خواهند در مسیر تقوا قرار گیرند برنامه دارد.و در مسیر هدایت قرارشان می دهد.و هم برای کسانی که تقوا دارندو به جایگاهی از تقوا دست یافته اند.از آنجا که تقوا دارای مراتب گوناگون است .آنان که در رتبه ای از تقوا قرار دارند را به مرحله بالاتر راهنمایی می کند.و به مرحله بالاتر می رساند.

پی نوشت ها :

1- سیدمحمدحسین طباطبایی،المیزان،ترجمه سید محمدباقر موسوی،چاپ پنجم،قم،دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،1382،ج15،ص112.
2- ابی القاسم الحسین بن محمد معروف بالراغب الاصفهانی،المفردات فی غریب القرآن،چاپ دوم،دفتر نشر لکتاب،1404ه،ص248.
3- ترجمه الميزان، ج‏1، ص70.
4- فضل بن حسن طبرسى،مجمع البيان في تفسير القرآن، چاپ سوم،‏تهران،‏ انتشارات ناصر خسرو،1372 ش،ج‏1، ص113و114.
5- ناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، چاپ اول،تهران،: دار الكتب الإسلامية،1374 ش،ج1،ص66.
6- یه تفسیر المیزان و اطیب البیان ومجمع البیان مراجعه فرماید.
7- ر.ک: سيدعبدالحسين طيب ،اطيب البيان في تفسير القرآن، چاپ دوم، تهران،انتشارات اسلام،1378 ش، ج‏1، ص 126تا128.
8- فصلت/53.
9- ابی القاسم الحسین بن محمد معروف بالراغب الاصفهانی،المفردات فی غریب القرآن،چاپ دوم،دفتر نشر الکتاب،1404ه، ذیل واژه ریب.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد