خانه » همه » مذهبی » نگرش منابع تاريخي اهل سنت به قضاياي كربلا و شهادت امام حسين ـ عليه‎ السلام ـرا بيان كرده و آن را نقد و بررسي كنيد؟

نگرش منابع تاريخي اهل سنت به قضاياي كربلا و شهادت امام حسين ـ عليه‎ السلام ـرا بيان كرده و آن را نقد و بررسي كنيد؟

در نقل حوادثي كه در جريان كربلا رخ داده، مخصوصاً حوادثي كه در روز عاشورا رخ داده، تقريباً توافق همه جانبه اي وجود دارد. در نقل مصائبي كه بر خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و بر امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ و ساير اصحابش در اين روز اتفاق افتاده است، بين منابع شيعه و سني تفاوت زيادي وجود ندارد. اما در اينكه هدف امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ از قيام چه بوده است، و مقصر در اين جريان كيست،در بين منابع اهل سنت دو ديدگاه كلي  وجود دارد. گروه کمي از منابع اهل سنت سعي در تبرئه يزيد دارند و سعي دارند امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ را به عنوان مقصر معرفي كنند، كه بيشتر  آنها منابع قديمي هستند. اما اكثريت مورخين سني مذهب يزيد را مقصر مي دانند و كاملاً از حركتِ امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ و قيام ايشان دفاع مي كنند. اين ديدگاه در منابع قديم زياد و در منابع جديد رو به فزوني است. ابوفلاح عبدالحي بن عماد حنبلي از علماي معروف حنبلي مي نويسد: «همه علما اتفاق دارند در تحسين قيام امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ عليه يزيد»[1] ما در اين مقاله ابتدا ديدگاه گروه نخست را بيان مي كنيم و سپس ديدگاه اكثريت را بيان خواهيم كرد.
يكي از كساني كه در گروه اقليت قرار دارد مورخ مشهور اهل سنت «طبري» مي باشد. اين مورخ اشاره به مقصرين حادثه نمي كند و هدف قيام امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ از گزارش او معلوم نمي شود. وي تا حدودي سعي در تبرئه يزيد دارد. ايشان مي نويسد: «وقتي خبر كشته حسين توسط «زحر بن قيس» به گوش يزيد رسيدگفت:  «… خدا پسر سميه را لعنت كند به خدا اگر كار وي به دست من بود،او را مي بخشيدم».[2] «ابن كثير» هم سعي در تبرئه يزيد دارد ايشان مي نويسد: «جز عده قليلي از كوفه كسي راضي به قتل حسين نبود… بلكه حتي يزيد بن معاويه هم راضي به اين كار نبود…»[3] در حالي كه كلماتي كه خود يزيد آن را بيان كرده، كاملاً رضايت او را به اين امر نشان مي دهد.[4]«ابن عربي» از نويسندگان بسيار متعصب سني، جزء اقليتي است كه حركت يزيد را تأييد مي كند و حركت امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ را كاملاً اشتباه معرفي مي كند. وي مي نويسد: «علت كشته شدن حسين اين بود كه مردم حديثي ازپيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ شنيده بودند كه مي گفت كسي كه بخواهد تفرقه بيندازد بين اين امت، او را با شمشير بزنيد هر كس كه باشد».[5] اين مورخ هيچ توجهي به احاديثي كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در مورد فضيلت امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ فرموده بود[6] نمي كند و حديثي را نقل مي كند كه بر فرض صحت هيچ ارتباطي با حركت امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ ندارد چون امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ قصد تفرقه بين امت اسلامي را نداشت بلكه هدف او اصلاح حكومت اسلامي بود. اين مورخ حتي به نويسندگاني كه يزيد را شارب خمر معرفي كرده اند حمله مي كند و مي نويسد: «… مورخاني كه مي گويند يزيد شراب مي خورد، خجالت نمي كشند؟».[7]اما ديدگاه اكثريت مورخان و نويسندگان اهل سنت در رابطه با قضاياي كربلا و شهادت امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ همان طور كه بيان شد، تأييد حركت امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ و تخطئه اقدامات يزيد مي باشد. اين گروه يزيد را فردي ظالم، بزه كار و قاتل امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ مي دانند و برخي حتي معاويه را هم مقصر مي دانند.
«ابوالحسن اشعري» مي نويسد: «چون ستمگري يزيد از حد گذشت امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ با ياران خود عليه بيداد او قيام كرد و در كربلا به شهادت رسيد».[8] ابوفلاح حنبلي مي  نويسد: «شانزده تن از اهل بيت امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ كه در آن روزگار كسي همانند آنها نبود همراه او به شهادت رسيدند. خدا انجام دهنده آن را بكشد و خوار گرداند هر آن كس را كه بدان امر كرد و رضايت داد».[9] ابن خلدون مي نويسد: «اين  عمل يزيد يكي از اعمالي است كه فسق او را تأئيد مي كند، و حسين در اين واقعه شهيد و در نزد خدا مأجور است و عمل او بر حق و از روي اجتهاد است».[10] ابن خلدون يزيد را ظالم و قيام امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ را قيام عليه ظلم معرفي مي كند «… يزيد از عدالت به دور بوده و حسين ـ عليه‎ السلام ـ عليه يك حاكم ظالم قيام كرده بود».[11]ابن خلدون، در «العبر»،‌ يزيد را فردي ستم كار، بزه كار و شارب خمر و فاعل ساير معاصي مي داند وي مي نويسد: «چون ستم يزيد و عمالش همه جا را فراگرفت و بزه كاري هايش چون كشتن سبط رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ و ياران او و نيز شرب خمر و اشتغال او به ديگر معاصي آشكار شد، نخست مردم مدينه بر عامل خود بشوريدند…»[12]  البته اين مورخ در برخي از موارد اشتباهاتي رااز قبيل تحليل غلط نسبت به سرانجام قيام هم به امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ نسبت مي دهد. «عبدالرحمان شرقاوي» در كتابش «الحسين ثائراً و شهيداً» حركت امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ را كاملاً تأئيد مي كند و رضايت يزيد را از اعمالي كه انجام داده در كربلا بيان مي كند.[13]«طه حسين» انتخاب يزيد توسط معاويه را كاري منفور و بدعتي جديد مي نامد.[14] و يزيد را جواني مفرِِِِِط در لهو و لعب و عياشي و ميگساري مي داند كه به طور علني مرتكب اين اعمال مي شد.[15] وي سپس مي نويسد «مورخين مي گويند كه يزيد گناه قتل حسين و شهداي ديگررا بر گردن عبيدالله بن زياد افكند اما اين اتهام يزيد درست نيست زيرا همه مي دانند كه يزيد، ابن زياد رانه فقط مجازات نكرد بلكه از كار هم بركنار نساخت»[16] «وحتي از سوي او مورد تشويق هم قرار گرفت»[17] و در جاي ديگر مي نويسد: «شايد گفته شود كه حسين بر يزيد شوريده و بيعت او را شكسته… از اين رو يزيد از حق حاكميتِ خود دفاع كرده و جلوي تفرقه بين مسلمين را گرفته است، ولي اين گفته صحيح نيست».[18]نويسندگان زيادي از اهل سنت ديدگاهي شبيه طه حسين دارند از جمله «خالد محمد خالد» نويسنده كتاب «ابناء الرسول في كربلا» و «عباس محمود العقاد» صاحب كتاب «ابو الشهداء حسين بن علي».
در پايان مي توان نتيجه گرفت كه تقريباً اكثر نويسندگان اهل سنت بر كشته شدن مظلومانه ي امام حسين ـ عليه‎ السلام ـ و گناه كار بودنِ يزيد متفق هستند. اين ديدگاه در حال رشد و ترقي مي باشد. نوانديشان سني با ادله محكم اين امر را ثابت كرده اند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ابناء الر سول في كربلا، نويسنده:خالد محمد خالد.
2. ابوالشهداء حسين بن علي(ع)، نويسنده:عباس محمود العقاد.
3. علي و فرزندانش، نويسنده:طه حسين.
4. الحسين ثائراً و شهيدا، نويسنده:عبدالرحمن شرقاوي.

پي نوشت ها:
[1] . بر شطّي از حماسه و حضور، مجموعه مقالات، قم، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1375، ص 267، به نقل از: «شذرات الذهب من اخبار من ذهب» ج 2، ص 67.
[2] .طبري، محمد بن جرير، تاريخ طبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، انتشارات اساطير، چاپ 5، سال 1375، ج7، ص3071.
[3] .ابن كثير،اسماعيل، البدايه و النهايه، بيروت، دارالمعرفه، چاپ 4، سال 1419، مجلد 4، ج 8-7، ص 600.
[4] . اشعاري همانند: «لعبت هاشم بالمك- فلا خبر جاء و لا وحي نزل» و «قد اخذنا الثار منكم يا حسين» مراجعه شود به كتاب عبدالرحمن شرقاوي، الحسين ثائراً و شاهداً، ص 411.
[5] . ابن عربي، العواصم من القواصم، قاهره، المطبعه الاسلاميه، سال 1371 هـ ، ج2، ص232.
[6] . من جمله حديث «ان الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة» بحار، ج 36، ص 205.
[7] . ابن عربي، پيشين، ص233.
[8] . بر شطّي از حماسه و حضور، پيشين، ص 267، به نقل  از «مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين»، ص 45.
[9] . همان، ص 282، به نقل از «شذرات الذهب من اخبار من ذهب»، ج 2، ص 67.
[10] . ابن خلدون، مقدمه، ترجمه محمد پروين گنابادي، تهران مركز انتشارات علمي فرهنگي، چاپ 4، سال 1362، ج1، ص417.
[11] . همان، ص417.
[12] . ابن خلدون، العبر، ترجمه عبدالحميد آيتي، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، چاپ 1، 1363، ج4، ص37.
[13] . شرقاوي،عبدالرحمن، الحسين ثائراً و شهيداً، بيروت، العصر الحديث لِلنشر و التوزيع، چاپ دوم، 1405.
[14] . طه حسين، علي و فرزندانش، ترجمه محمدعلي شيرازي، تهران، انتشارات گنجينه، چاپ چهارم، 1354، ص242.
[15] . همان، ص 242.
[16] . همان، ص 259.
[17] . همان، ص 263.
[18] . همان، ص 262.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد