شكي نيست كه در تمام اديان انسان مخلوق و آفريدة خداست و اوست كه فاعل و علت ايجاد انسان است. و اما در مورد هدف از آفرينش انسان آنچه ابتدأً بايد تذكر داده شود، خود هدف است. هدف در اين عبارت، مربوط به چه كسي، هدف فاعل يا هدف فعل (كه همان مفعول يا انسان است). رسيدن به هدف يا غايت در واقع رسيدن به چيزي است كه قبلاً نبوده و فاعل، آن هدف را به عنوان كمالي در نظر داشته و مي خواسته با رسيدن به آن هدف در واقع به آن كمال نائل شود. بنابراين اگر در عبارت مورد سؤال، منظور از هدف، هدف فاعل باشد در واقع نقصي را براي خدا در نظر گرفته ايم كه با رسيدن به آن هدف آن نقص به كمال مبدل مي شود ولي اگر هدف را، هدفِ فعل خدا (يعني مفعول) بدانيم كمال هم متوجه آن فعل خواهد شد.[1]اكنون نظر هر يك از اديان مذكور را در اين زمينه مورد بررسي قرار مي دهيم:
قبل از ورود به بحث ذكر اين نكته ضروري است كه علي رغم بعضي نكات در سفر پيدايش تورات، تقريباً مطلب مورد استفاده اي در زمينه آفرينش انسان و هدف از آن، در اناجيل چهارگانه موجود، يافت نمي شود. و از همين رو، مشاهده مي شود كه متكلمان مسيحي به تورات استناد كرده و مطالب آنرا مي پذيرند. به همين دليل، ما نظر دين يهود و مسيحيت و هم چنين نظرات متفكران غربي را به عنوان مطلبي واحد ذكر مي كنيم.
در تورات براي آفرينش انسان و كل هستي دو هدف ذكر شده است.
هدف اول: خدا به اين دليل به آفرينش مبادرت ورزيد كه جلال خود را نشان دهد.[2]هدف دوم: خداوند مبادرت به آفرينش كرد تا جلال بيابد (بواسطه عبادت و توصيف بندگان)[3]البته اين بدان معنا نيست كه او جلال ندارد و مي خواهد جلال بدست آورد، چون اين سخن موجب نقص در او مي گردد.[4]در الهيات لوتري، هدف خدا از خلقت، مراوده عاشقانه با مخلوقات خويش است. يعني خدا، علاوه بر عشق الهي، متعلق عشق (يعني مخلوقات) را هم مي خواهد ولي نه به اين معنا كه خدا محتاج آن متعلق باشد. پس «غايت خلاقيت» بايد جايگزين «هدف خلقت» گردد يعني هدف دروني خلقت، تكامل بالفعل چيزي است كه در حيات الهي، وراي قوه و فعل است. يكي از كاركردهاي خلاقيت الهي،سوق دادن هر مخلوق به طرف چنين تكاملي است، از اين رو، خلاقيت جهت بخش را بايد به خلقت ايجادي اضافه كرد. اين جنبه از خلاقيت الهي است كه به آينده مرتبط است (اصطلاح سنّتي براي خلاقيت جهت بخش «مشيت» است.)
دين زرتشت، همانگونه كه در نحوة آفرينش انسان، با اديان ديگر تفاوت هايي دارد، در تبيين هدف خلقت انسان هم، با اديان مذكور، اختلاف دارد، آنگونه كه در اوستا آمده: خداوند، آدمي را آفريد، و به او آزاديِ گزينش داد تا با بهره برداري از خرد نيك به راستي گرايد و در پيشرفت جهان و آفرينش، همكار اهورا مزدا باشد، حركت به سوي رسايي و رسا شدن…[5]بنابراين مي توان ادعا كرد در اين دين نيز هدف از آفرينش رسيدن انسان به كمال است.
هدف از آفرينش در دين اسلام
دو آيه در قران كريم هدف از خلقت انسان را بيان كرده:
1. و من جن و انس را نيافريدم، جز براي اينكه، عبادتم كنند.[6]2. آيا گمان كرديد كه شما را بيهوده آفريده ايم و به سوي ما باز نمي گرديد.[7]مراد از آيه اول اين نيست كه عبادت خدا، تنها هدف است بلكه به اين معناست كه، غير خدا را نپرستيد و اين پرستش موجب تكامل انسان و رسيدن به سعادت ابدي مي شود.
پس هدف اصلي از زندگي، جز معبود نيست، يعني مي خواهد انسان را بسازد و به او هدف و آرمان بدهد كه آن (هدف) خداست و بقيه چيزها اصالت ندراد.[8]در آيه دوم هم عنوان مي كند كه اگر قيامت نبود، خلقت انسان عبث بود. اين استدلال، لِمّي (از علت به معلول پي بردن) است، يعني چون عالَم خدايي دارد و اين خدا، كار عبث نمي كند و كار او به حق است و باطل و بازيچه نيست و خلقت چنين خالق حكيمي هدفمند است كه همان رجوع و بازگشت به پروردگار مي باشد. و در حقيقت اين قيامت و بازگشت به خدا است كه توجيه كننده خلقت اين عالم است.[9] و انسان در صورت انتخاب راه صحيح به كمال و سعادت خواهد رسيد.
به طور خلاصه مي توان گفت كه تورات، هدف از خلقت را اين مي داند كه خداوند جلال و جمال خود را نشان دهد و نيز جلال بيابد، در اسلام هم هدف از خلقت عبادت خداوند و به كمال رسيدن انسان ذكر شده و زرتشت هم هدف را گرايش به راستي و نيز همكاري با اهورا مزدا در پيشرفت جهان و آفرينش و نيز حركت به سوي رسايي مي داند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تكامل اجتماعي انسان، شهيد مطهري.
2. مبادي اخلاق در قرآن، بخش 4، فصل 4، آيت الله جوادي آملي.
پي نوشت ها:
[1] . تكامل اجتماعي انسان، ص 69 تا 71، شهيد مطهري، انتشارات صدرا.
[2] . تورات: مزمور باب 8 / 1 و باب 19 / 1 ـ اشعيا باب45 /5 .
الهيات مسيحي / ص 115 / نوشته هنري تيسن / ترجمه ميكائيليان / چاپ انتشارات حيات ابدي.
[3] . تورات: اول تواريخ باب 16 / 29 ـ مزمور باب29 / 12 ـ ارميا باب 13 / 16 ـ روميان باب 15 6 و 9.
اول قرنتيان باب 6 / 20 و باب 1 / 31 ـ دوم قرنتيان باب 1 /20 ـ اول پطرس باب 4 / 16.
الهيات مسيحي / ص 115 / نوشته هنري تيسن / ترجمه ميكائيليان / چاپ انتشارات حيات ابدي.
[4] . الهيات سيستماتيك / ج 1 / ص 348 و 349 / نوشته پل تيليخ / ترجمه حسين نوروزي / چاپ انتشارات حكمت / 1381.
[5] . ديني نو از ديني كهن / ص 55 / نوشته فرهنگ مهر / چاپ ديبا / 1374.
[6] . ذاريات / 56.
[7] . مؤمنون / 115.
[8] . تكامل اجتماعي انسان / ص 75 و 76 / شهيد مطهري / انتشارات صدرا.
[9] . تكامل اجتماعي انسان / ص 75 و 76 / شهيد مطهري / انتشارات صدرا.