خانه » همه » مذهبی » «هرکس ادعا کند خیر و شر هر دو از جانب خدا است، به خدا دروغ بسته است». آیا این روایت امام صادق(ع) با اصول تشیع همخوان است؟

«هرکس ادعا کند خیر و شر هر دو از جانب خدا است، به خدا دروغ بسته است». آیا این روایت امام صادق(ع) با اصول تشیع همخوان است؟

پاسخ اجمالی

معنای این روایت امام صادق(ع) «هرکس ادعا کند، خداوند باعث شر است، به خدا دروغ بسته و هم‌چنین هرکس ادعا کند خیر و شر هر دو از جانب خدا است، به خدا دروغ بسته است»، چیست؟ آیا این دیدگاه، مؤید دیدگاه معتزله نیست که خداوند را از مسئولیت وجود شرّ در دنیا مبرا می‌کنند؟!

پاسخ تفصیلی

متن روایت اشاره شده در پرسش، این است:

«مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ فَقَدْ کَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْخَیْرَ وَ الشَّرَّ إِلَیْهِ فَقَدْ کَذَبَ عَلَى اللَّهِ‏»؛[1] کسی که گمان کند خدا به فحشاء و منکر امر می‌کند، بر خدا دروغ بسته و کسی که فکر کند هم خیر و هم شر از جانب او است  بر خدا دروغ بسته است.

اگرچه این روایت ضعیف است،[2] اما با توجه به روایات دیگری که در این زمینه وجود دارد، می‌تواند قابل پذیرش باشد. البته با دو بیانی که هیچ‌کدام مخالف با اصول تشیع نیست:

  1. این‌که ضمیر «إلیه» در روایت را به خداوند برگردانیم که در این صورت ترجمه روایت این خواهد بود:

«آن‌که گمان کند خدا به انجام بدی‌ها دستور می‌دهد، بر خدا دروغ بسته و هم‌چنین کسی که فکر کند تنها خدا است که منشأ خیر و شر است، او نیز بر خداوند دروغ بسته است». این معنا درست است؛ زیرا در مقام ردّ سخن جبرگرایان است که معتقدند انسان هیچ نقشی در کارهای خود نداشته و این تنها خدا است که خیر و شرّ را (به صورت جبری) ایجاد می‌کند.

  1. و یا این‌که ضمیر «إلیه» در روایت را به انسانی که در عبارت «من زعم» به او اشاره شده است، برگردانیم که آن‌گاه ترجمه بخش اخیر روایت، چنین خواهد بود:

« … و همچنین اگر انسانی فکر کند که تنها خودش منشأ خیر و شر است، او نیز بر خدا دروغ بسته است». یعنی فردی که در انجام کارهای خیر و شر برای خودش نقشی استقلالی در نظر بگیرد و معتقد باشد که خداوند هیچ نقشی در انجام آنها ندارد، او نیز بر خدا دروغ بسته است؛ زیرا این همان قول «مفوضه» و «معتزله» است که قائل به استقلال انسان و نقش نداشتن خدا در کارهای او هستند.[3]

به عبارت دیگر، این روایت در مقام بیان یکی از اصول بنیادین تشیع است که مفادش این است: «لا جبر و لا تفویض، بل أمر بین الأمرین».

مؤید این برداشت، روایت دیگری از پیامبر اسلام(ص) است که به صورت مفصّل‌تری به این موضوع می‌پردازد:

«هرکس گمان کند که خدا به بدى و زشتى امر می‌فرماید، بر خدا دروغ بسته و هرکس گمان کند که خوبى و بدى بدون خواست خدا است، خدا را از سلطنتش بیرون برده و هر کسی گمان کند که گناهان بدون قوت خدا است، بر خدا دروغ گفته است و هر کسی بر خدا دروغ گوید، خدا او را در آتش دوزخ در آورد».[4]

 

[1]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین،‏ ج 1، ص 284، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.

[2]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ‌ج2، ص 183، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.

[3] . «انتساب بالعرض شرور به خداوند»، 5529؛ «عدم صدور شر از خدای حکیم»، 46070؛ «نسبت آفرینش خیر و شر به خداوند»، 91408؛ «سازگاری خیر و شر با توحید و مهربانی خدا»، 936

[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 158، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد