خانه » همه » مذهبی » هستي شناسي (2)

هستي شناسي (2)

هستي شناسي (2)

نکته: هنگامي که اثرات تابش نور اين ستارگان در جوانب عناصر موجود در زمين تأثير گذاشت و از آن نقطه فرضي در مرکز زمين، منعکس شد، از درون خاک و آب، به کمک باد و آتش، «جمادات» (1) به وجود آمد که عبارتند از: کوه ها، سنگ هاي معدني، ابر، برف، باران، رعد و برق، ستاره هاي ثابت و دنباله دار، شهاب سنگ هايي که به زمين فرو مي ريزند، شهاب سنگ هاي سرگردان در فضا، هاله نور اطراف ماه، سياره هاي سوزان، صاعقه، زلزله و بسياري موارد ديگر. (2)

d7526a88 232e 42ac 872b c21e8873ad34 - هستي شناسي (2)

18728 - هستي شناسي (2)
هستي شناسي (2)

 

 

خلقت جمادات
 

نکته: هنگامي که اثرات تابش نور اين ستارگان در جوانب عناصر موجود در زمين تأثير گذاشت و از آن نقطه فرضي در مرکز زمين، منعکس شد، از درون خاک و آب، به کمک باد و آتش، «جمادات» (1) به وجود آمد که عبارتند از: کوه ها، سنگ هاي معدني، ابر، برف، باران، رعد و برق، ستاره هاي ثابت و دنباله دار، شهاب سنگ هايي که به زمين فرو مي ريزند، شهاب سنگ هاي سرگردان در فضا، هاله نور اطراف ماه، سياره هاي سوزان، صاعقه، زلزله و بسياري موارد ديگر. (2)

نظريه تکامل از جماد به گياه
 

نکته: عالم گياهان از عالم جمادات برتر است. دانش فراگير خداوند چنين حکم کرد که اين دو عالم، پي در پي و به دنبال هم باشند. به اين ترتيب گل که نخستين مرتبه در عالم جمادات بود، ترقي کرد و ارزشمندتر شد تا تبديل شد به مرجان که آخرين مرتبه عالم جمادات است و مرجان به نخستين مرتبه از عالم گياهان پيوست؛ زيرا نخستين مرتبه در عالم گياهان، خار بود و آخرين مرتبه اين عالم، درخت خرما و انگور که هر دو شبيه موجودات عالم جانوران شده اند. درخت خرما، نيرومندانه توليد مثل مي کند و درخت انگور از دشمن مي گريزد؛ به اين معني که انگوربن از گياه عشقه گريزان است و عشقه گياهي است که وقتي به تنه درخت انگور پيچيد، انگور را خشک مي کند و از اين رو، انگور از آن فرار مي کند. پس در عالم گياهان، هيچ گياهي ارزشمندتر از انگور و خرما نيست؛ به دليل اينکه هر دو شبيه موجودات عالم برتر از خود شده اند و در جهت تزکيه، پا از جهان خود فراتر نهاده اند و به جانب بالاتر سير کرده اند. (3)

خلقت گياهان
 

نکته: با سپري شدن روزگار و تکرار گردش آسمان، ترکيب عالم فرودين (4) و مادي به مرحله پختگي رسيد و روند تغيير و تحولات به جايي رسيد که در ميان آب و هوا، گياهان پديد آمدند و اين مرحله اي بود که توانايي رشد گياهان پديدار شد.
خداوند عزوجل براي گياهان، چهار خدمتگزار و سه نيرو آفريد. از اين چهار خدمتگزار، يکي نيرويي است که هرچه را لازم باشد، به سوي گياه مي کشد و «جاذبه» نام دارد. دوم نيرويي است که هرچه را جذب شده، در گياه نگه مي دارد و آن را «ماسکه» مي نامند. سوم نيرويي است که عمل گوارش را بر روي آنچه جذب شده، انجام مي دهد و آن مواد را به موادي از جنس گياه تبديل مي کند و نيروي «هاضمه» نام دارد. چهارم نيرويي است که مواد زائد را از گياه بيرون مي راند و نيروي «دافعه» نام دارد.
اما سه نيرويي که در درون گياه قرار دارد، يکي نيرويي است که با غذارساني، باعث افزايش و رشد هماهنگ گياه مي شود. دوم نيرويي است که غذا را همراهي مي کند تا به همه جا برسد. سوم، نيرويي است که هرگاه گياه به نهايت رشد خود رسيد و رو به زوال نهاد، پديد مي آيد و بذر توليد مي کند تا چنانچه بوته گياهي در اين جهان از ميان رفت، گياه ديگري جانشين آن شود و نظم اين جهان از هرگونه ناهماهنگي، در امان بماند و هيچ گونه گياهي، منقرض نشود؛ اين نيرو «مولده» نام دارد. (5)

خلقت جانوران
 

نکته: هنگامي که عالم گياهان به عالي ترين حد خود رسيد، و پدران آسماني (که عبارتند از هفت ستاره، ماه، تير، ناهيد، خورشيد، بهرام، مشتري، زحل) در مادران زميني (که عبارتند از چهار عنصر: آب، باد، خاک، آتش) تأثير گذاشتند، نوبت به عرصه هوا و آتش رسيد و فرزند نيکوتري پديد آمد که پيدايش عالم جانوران است. جانور، تمام نيروهاي گياهي را در خود داشت و دو نيروي ديگر هم به آن افزوده شد: يکي نيروي ادراک، که نيروي «مدرکه» است و جانور به مدد آن چيزها را درک مي کند و دوم نيروي حرکت که به ياري آن، جانور حرکت مي کند و به سوي آنچه تمايل دارد، مي رود و از آنچه گريزان است دور مي شود؛ و اين نيرو، «محرکه» نام دارد.
نيروي «مدرکه» به ده شاخه تقسيم مي شود: پنج شاخه آن حواس ظاهري و پنج شاخه آن، حواس باطني است.
حواس ظاهري عبارتند از:
لامسه(6)، چشايي، بينايي، شنوايي و بويايي.
حواس باطني عبارتند از:
يک. «حس مشترک»: حسي است که در نخستين لايه مغز متمرکز شده و پذيراي تمام دريافت هايي است که حواس ظاهري به اين حس برساند. هر چيزي زماني حس مي شود که حس مشترک، آن را دريابد.
دو. «خيال»: نيرويي است که در پايين ترين لايه سطحي مغز جاي گرفته است. حس مشترک به کمک حواس ظاهري، چيزهايي را در مي يابد و پس از آنکه به آن چيزها از بين رفت، نيروي خيال آنها را در مغز نگه مي دارد.
سه. «نيروي متخيّله»: در همه جانوران از آن به نيروي متخيّله تعبير مي شود و در انسان «متفکرّه» نام دارد. متفکرّه حسي است در لايه هاي مياني مغز که با کمک انديشه، جزيياتي را که در خيال، نقش پذيرفته، با هم ترکيب و يا از هم جدا مي کند.
چهار. «نيروي وهم»: در پايين ترين لايه هاي مياني مغز جاي دارد و مفاهيم بسيار ظريفي را که در جزييات امور محسوس قرار دارد، در مي يابد. مثل نيرويي که در وجود بزغاله است و به مدد آن ميان مادرش و گرگ تفاوت قائل مي شود و نيز مثل نيرويي که در کودک است و باعث مي شود تفاوت ريسمان سياه و سفيد و مار را در يابد.
پنج. «نيروي حافظه»: ذاکره نيز ناميده مي شود و نيرويي است که در پايين ترين لايه مغز جاي دارد و مفاهيم ظريفي را که نيروي وهم در مي يابد، حفظ مي کند. (7)

مراتب جانوران
 

نکته: هر جانوري که از نيروهاي «مدرکه» و «محرّکه» و نيز از ده حسي که از اين دو نيرو منشعب مي شوند، برخوردار باشد، حيوان کامل ناميده مي شود و هر حيواني که فاقد بعضي از اين نيروها و حواس باشد، حيوان ناقص است؛ مانند مورچه که چشم ندارد و مار که گوش ندارد.
اما هيچ جانوري ناقص تر از «خراطين» نيست. خراطين کرمي است قرمز رنگ که در گل و لاي نهرها به سر مي برد و آن را «گل خواره» نيز مي نامند و در ماوراء النهر (8) «غاک کرمه» ناميده مي شود و پست ترين گونه حيواني است.
برترين مرحله جانوران «نسناس» نام دارد که جانوري است در صحراي ترکستان. روي دو پا راه مي رود، راست قامت، با ناخن هاي پهن و کشيده و علاقمند به انسان. پس از انسان، نسناس برترين گونه جانوران است زيرا در موارد بسياري، چون: راست ايستادن، پهناي ناخن و شکل موي سر، شبيه انسان است. (9).

خلقت انسان
 

نکته: هنگامي که با گذشت روزگار و سپري شدن دوران، ترکيب آفريده ها ظريف تر شد، نوبت به پيدايش موجودي در گستره عناصر چهارگانه و ستارگان هفت گانه رسيد و انسان آفريده شد. انسان از تمامي آنچه در عالم جمادات، گياهان و جانوران وجود داشت، برخوردار بود و علاوه بر آن، ادراک عقلاني هم داشت و به دليل برخورداري از عقل، پادشاه همه جانوران شد و جانوران را در اختيار خود گرفت. انسان از ميان جمادات، سنگ هاي قيمتي، طلا و نقره را زيور خود ساخت و از عالم گياهان، خوراک، پوشاک و زير انداز فراهم کرد و از عالم جانوران، جانوراني براي سواري و باربري برگزيد؛ و از هر سه عالم داروهايي براي مداواي خود به دست آورد. (10).

هدف خلقت انسان
 

نکته: بدان، که انسان در اين جهان مسافر است؛ چرا که روح او متعلق به عالم بالاست و در اين دنيا به طلب کمال آمده است. کمال انسان بدون جسم ميسر نمي شد، از اين رو به لباس جسم در آمد تا بتواند خدا را بشناسد. (11)
نکته: بدان، اي پسر! که آباداني جهان وابسته به وجود آدمي است و خواست خداوند اين است که اين جهان آبادان بماند؛ بنابراين پدر و مادر را علت به وجود آمدن فرزند کرد. (12)

چيستي فرشته و شيطان
 

نکته: بدان، که بعضي مي گويند: فرشته آشکار کننده و شيطان پوشاننده است. بعضي ديگر مي گويند فرشته سبب خير و شيطان سبب شر، فرشته سبب رحمت و شيطان سبب عذاب است، پس هرکس تو را به کارهاي نيک دعوت مي کند واز کارهاي بد باز مي دارد، فرشته توست و آن کس که تو را به کارهاي بد دعوت مي کند و از کارهاي نيک باز مي دارد، شيطان توست. (13)

راه نزديک شدن به فرشتگان
 

نکته: بدان، هرگاه آدمي درون خود را پاک کند و آينه دل را صاف گرداند، به فرشتگان آسماني نزديک مي شود؛ چرا که آنها جملگي پاک و زلالند و علم و طهارت دارند. (14)

سخن گفتن فرشتگان با انسان
 

نکته: هر وقت که فرشتگان آسماني سخن به دل آدميان القا کنند، آن القا اگر در بيداري باشد، نامش الهام است و اگر در خواب باشد، نامش خواب صادقانه است. و هرگاه فرشتگان در نزد انبيا حاضر و ظاهر شوند و سخن خدا را به آنها برسانند، نامش وحي است. (15)

پي نوشت ها :
 

1- جمادات: موجودات بي جان.
2- چهار مقاله، چهل حکايت (بازنويسي چهار مقاله)، ص 21.
3- چهار مقاله، چهل حکايت (بازنويسي چهار مقاله)، ص22.
4- فرودين: پاييني
5- چهار مقاله، چهل حکايت (بازنويسي چهار مقاله)، صص 21 و 22.
6- لامسه: نيروي لمس کردن
7- چهار مقاله، چهل حکايت، (بازنويسي چهار مقاله)، صص 22 و 25.
8- سرزميني بين دو رود سيحون و جيحون که امروز بخشي از ازبکستان است.
9- چهار مقاله، چهل حکايت (بازنويسي چهار مقاله)، ص 25 و 26.
10- همان، ص 27.
11- انسان کامل (بازنويسي الانسان الکامل)، ص 51.
12- پند پدر (بازنويسي قابوس نامه)،ص 23.
13- انسان کامل (بازنويسي الانسان الکامل)، ص 94.
14- همان، ص97
15- همان، ص 99
 

منبع:نشريه گنجينه، شماره 83

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد