مقدّمه: ازدواج پيوند بين دو انسان و دو خانواده است كه اجزاء اصلي و اساسي آن. زن و مرد مي باشند و هر قدر بين اين اجزاء و عناصر هماهنگي، تناسب و سنخيّت (از جهت تدين، اخلاق، فرهنگي، اقتصادي، اصالت خانوادگي، زيبائي و سن و…) بيشتري باشد، آن پيوند استوارتر، مستحكم تر، پرثمرتر و لذّت بخش تر خواهد بود. علم و تجربه گوياي آنست كه علّت اساسي بيشتر ناهنجاريها و ناسازگاريهاي زندگي زناشويي، عدم تناسب و ناهماهنگي بين زن و شوهر است، بنابراين شناخت اموري كه موجب هماهنگي و تناسب بين زوجين است ضروري و لازم مي باشد. يكي از اموري كه در آن هماهنگي و تناسب لازم است سنّ زوجين است. از طرف ديگر بهترين سنّ ازدواج براي دختر و پسر چيزي نيست كه براي آن مقداري ثابت مشخّص كرد و گفت قانون اين است، بلكه سنّ ازدواج با توجّه به شرايط مختلف فرق مي كند در بحث ذيل در قسمت نخست بحث همسنّ بودن در ازدواج بررسي مي شود و در قسمت دوّم بحث بهترين سنّ ازدواج و شرايط آن.
همسنّ بودن در ازدواج آري يا نه؟
كارشناسان روان شناسي در مسأله تناسب سنّ زوجين مي گويند كه بهتر است دختر بزرگتر از پسر نباشد و همچنين اگر زوجين بيشتر از 6 سال تفاوت سنّي داشته باشند ممکن است زمينه براي بروز برخي مشكلات فراهم شود كه حلاوت زندگي زناشويي را از بين خواهد برد. امّا اگر دختر همسنّ يا كوچكتر از پسر باشد فوائدي بر آن مترتب است[1] 1. زندگي زناشويي كمتر دچار مشكل خواهد شد، تفاهم عاطفي، روحي، فكري، اجتماعي و جنسي بيشتر خواهد بود و همديگر را بهتر درك خواهند كرد.[2]زيرا سن بلوغ جنسي و رشد اجتماعي – عاطفي دختران کمي زودتر است 2. همچنين تفاوت سنّي كم موجب تناسب بيشتر در توانايي هاي جسمي خواهد بود و اين امر باعث مي شود كه توقع بيش از حدّ از همديگر در مورد فعاليت هاي جسمي نداشته باشند. 3. معمولاً افرد مسن تر قابليت انعطاف پذيري كمتري دارد. وقتي كه دو نفر جوان با تفاوت سنّي كمتر ازدواج مي كنند براي دست يافتن به سازگاري تلاش مي كنند به نظر همديگر توجه مي نمايند و خود را طوري تطبيق مي دهند كه مورد پسند ديگري واقع شوند و بدين ترتيب رضايت طرف مقابل را جلب نمايند. حال آنكه با افزايش سنّ، انعطاف آدمي كاهش مي يابد و همين امر در زندگاني مشترك معضل آفرين است. 4. فايدة چهارم اين است كه سعي مي كنند به صورت دو دوست با همديگر برخورد كنند نه اينكه يكي كه بزرگتر است پيوسته ديگري را امر و نهي نمايد. 5. فائدة پنجم اين است كه دختر و پسر چون فاصلة سنّي كمي دارند از همديگر رو در بايستي نداشته باشند و مشكلات و خواسته هاي خود را راحتر به همديگر منتقل كنند. 6. فائده ششم اينكه اگر فاصلة سنّي زياد باشد شخص بزرگتر بايد براي جذب فرد كوچكتر امتيازات زيادي بدهد و اين براي شخص بزرگتر هميشه ميسّر نمي باشد و باعث اختلاف خواهد شد. ولي اگر فاصله كم باشد ديگر لزومي ندارد شخص بزرگتر امتياز دهد، مي توان از مطالب گفته شده چنين نتيجه گرفت كه پس از بررسي در معيارههاي ديگر همسرگزيني، در مرحله تصميم گيري نهايي نمي توان همسنّ بودن را مشكل آفرين دانست و لزومي ندارد از اين مسأله نگران باشيد. گرچه اگر دختر چند سال از پسر كوچكتر باشد بهتر است. در ازدواج بيشتر معيارهايي چون تديّن، اخلاق خوب، شرافت خانوادگي، عاقل بودن، سلامتي جسم و روح و همچنين تناسب و همتايي در جهات مختلف، بايد مدّنظر باشد.[3]بهترين سنّ ازدواج:
براي اينكه بهترين سن ازدواج را بررسي كنيم بايد به نكاتي چند توجّه كنيم:
1. سنّ ازدواج امري است نسبي و متغيّر كه در افراد مختلف، فرق مي كند. ممكن است فردي در 17 سالگي آمادة ازدواج باشد ولي شخصي در 25 سالگي هم توانايي ادارة خانواده را نداشته باشد.
2. سن ازدواج آن سنّي است كه جوان احساس نياز به ازدواج مي كند و تقدير الهي در وجودش اين احساس نياز را به جوشش مي آورد.[4]3. قانون تشريعي اسلام در اين باره اين است كه: ازدواج «مستحبّ مؤكّد» است و بر انسان واجب نمي باشد امّا هرگاه نياز به همسر در انسان سر برآورد و خواست كه طغيان كند و انسان را به حرام بيندازد، ازدواج، «واجب» مي شود و عقب انداختن آن «حرام» است.[5]4. براي رسيدن يك دختر و پسر به سن ازدواج شرايطي لازم است: كه در زير به طور اختصار به آنها اشاره مي شود: (اين شرائط بايد در كنار هم ديگر لحاظ شود و يك بعدي به آن نگاه نكرد)
الف) رشد جسمي: اولين شرط براي آمادگي دختر و پسر براي ازدواج رشد جسمي مي باشد منظور از رشد جسمي آمادگي دختر و پسراز لحاظ جنسي براي زناشويي مي باشد.
ب) رشد عقلي: رشد عقلي بعد از رشد جسمي مطرح مي شود و بعد از بلوغ جسمي رشد فكري رو به تكامل مي رود و شخص استعدادها و توانائيها و امكانات محيطي خود را بهتر مي شناسد، و نسبت به شخصيت خود بيشتر آگاهي مي يابد. اگر رشد فكري حاصل نشود شخص نمي تواند زندگي زناشويي را اداره كند چه دختر و چه پسر.[6]ج) رشد عاطفي: رشد عاطفي هم به ميزان رشد فكري براي ازدواج لازم و ضروري مي نمايد. شخصي كه رشد عاطفي لازم را داشته باشد مهار احساسات منفي و مثبت خود را در دست دارد و…
د) رشد اجتماعي: دختر و پسر بايد از لحاظ مسائل اجتماعي پختگي لازم را داشته باشند و افراد مختلف را بشناسند و بدانند كه با چه كسي رفت و آمد داشته باشند يا نداشته باشند و چه كارهاي اجتماعي انجام دهند يا نه.[7]اگر براي دختر و پسري چنين شرايطي حاصل شد بهترين زمان مي باشد تا تشكيل خانواده دهد. البته اگر شرايط الف و ب در شخص به طور متعارف موجود باشد و احساس نياز به جنس مخالف بكند مي تواند ازدواج كند و مشكلاتي كه احتمال دارد پيش آيد كمتر از مشكلاتي است كه مجرّد بماند و به فساد و انواع مشكلات رواني و جنسي دچار شود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. جوانان و انتخاب همسر، علي اكبر مظاهري، انتشارات پارسايان.
2. انتخاب همسر، ابراهيم اميني، نشر و چاپ بين الملل سازمان تبليغات اسلامي.
3. جوان و تشكيل خانواده، استادان طرح جامع آموزش خانواده، انتشارات انجمن اولياء و مربيان.
پي نوشت ها:
[1] . مروري بر مشكلات ناشي از تفاوت سني زياد زوجين، واحد مشاوره و راهنمايي، ناشر مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم.
[2] . همان، ص 8-2.
[3] . مظاهري، علي اكبر، جوانان و انتخاب همسر، انتشارات پارسايان، چاپ بيست و دوم، 1383، ص 106 تا 148.
[4] . حسيني، علي اكبر، خانوادة پويا، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني، ج 2، جزوة تربيتي.
[5] . جوانان و انتخاب همسر، ص 23.
[6] . رجبيان، زهره، آيت اللهي، زهرا، گدازگر، مريم، سن ازدواج دختران، نشر سفير صبح، چاپ اول، 1380، ص 165.
[7] . استادان طرح جامع آموزش خانواده، جوان و تشكيل خانواده، انتشارات انجمن اولياء و مربيان، چاپ سوّم. 1376، ص 133-137.