بسیاری از کلمات میتوانند معانی گوناگونی داشته باشند و این اصل را میتوان در تمام زبانها مشاهده کرد. در همین راستا، برخی از افعال در زبان عربی، در شرایط گوناگون، معانی مختلفی دارند؛ مثلاً کلمه «اشتغال» به معنای «رویآوردن» است، امّا وقتی که با حرف «عن» بیاید (اشتغل عنه)، به معنای «رویگردان شدن» است. و کلمه «رغب» هنگامی که با «فی» مورد استفاده قرار گیرد به معنای «مشتاق بودن» است و هنگامی که با «عن» بیاید معنای «تنفر» از آن برداشت میشود.
واژه «تولّی» نیز اگر خودش به تنهایی و بدون همراهی با حرف جرّ مورد استفاده قرار گیرد، معناى سرپرستی و دوستی و روی آوردن را دارد. خداوند متعال میفرماید: «فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ».[1] «وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»[2] و …
و نیز میگویند: «ولیت سمعى کذا»، «ولیت عینى کذا»، «ولیت وجهى کذا»؛ یعنى گوش، چشم و رویم را به سوی او گرداندم و توجه دادم.
اما اگر همین «تَوَلَّى» با حروف جر «عن» یا «من» متعدى شود – چه این حروف در ظاهر وجود داشته و چه مقدّر باشند- معنایش اعراض و روگرداندن خواهد بود:[3]
الف . با حرف جر آشکار: «وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا أَسَفى عَلى یُوسُف».[4]
ب . با حرف جر مقدّر و پنهان: «عَبَسَ وَ تَوَلَّى».[5]
واژه «تولّی» نیز اگر خودش به تنهایی و بدون همراهی با حرف جرّ مورد استفاده قرار گیرد، معناى سرپرستی و دوستی و روی آوردن را دارد. خداوند متعال میفرماید: «فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ».[1] «وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»[2] و …
و نیز میگویند: «ولیت سمعى کذا»، «ولیت عینى کذا»، «ولیت وجهى کذا»؛ یعنى گوش، چشم و رویم را به سوی او گرداندم و توجه دادم.
اما اگر همین «تَوَلَّى» با حروف جر «عن» یا «من» متعدى شود – چه این حروف در ظاهر وجود داشته و چه مقدّر باشند- معنایش اعراض و روگرداندن خواهد بود:[3]
الف . با حرف جر آشکار: «وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا أَسَفى عَلى یُوسُف».[4]
ب . با حرف جر مقدّر و پنهان: «عَبَسَ وَ تَوَلَّى».[5]