انسان با پناه جستن به كتاب آسماني، خود را در آرامش برخورداري از كلام الهي مييابد. وقتي كه ميتوان به هر چيز به ديدة ترديد نگاه كرد، اين سخن آسماني است كه برايش يقينساز است. مشخصه اطمينان بخشي كتاب آسماني از كجا آمده است؟ گذشته از شرايط عام سخن، يك شرط ويژه سخن الهي آن است كه بخشهاي مختلف آن با هم در تعارض و تضاد نباشد. اين شرط از آن رو حائز اهميت است كه ذهن بشر عادي، پس از تنظيم مطالبي در يك بخش و ارائه آن به دليل فراموشي و نقصان، در مرحله بعد ممكن است سخني معارض يا متضاد با آن بگويد. اما كلام آسماني كه ريشه در علم و قدرت لايتناهي الهي دارد مجموعه عناصر تشكيلدهندهاش با هم كاملاً هماهنگ اند.
و همانطور كه عناصر طبيعت به عنوان يك آيه و نشانه تكويني،اجزاء آن با هم متناسب و هماهنگ اند. اجزاي سخن الهي به عنوان يك آيه و نشانه آسماني با هم منسجم اند.
در اين ميان تعارضات و تناقضات موجود در هر يك از انجيلها با يكديگر، قدسي بودن كتاب مقدس مسيحيت را زير سؤال برده است. و نگاه اطمينانبخش به آن را در هم شكسته است. اين امر بيانگر آن است كه انجيل اوليه مسيح به دست ما نرسيده و تنها بخشي از آن مربوط به عيسي بوده كه نامشخص است. و ديگر اينكه همانطوري كه كليسا ادعا نموده انجيلها دستنوشته انسانهاي عادي است كه با تكيه بر محفوظات شخصي و نظرات فردي و يا شنيدههايي از ديگران،جمعآوري شده و كليسا خود را ناگزير يافته كه براي كسب وجاهت مسيحيت در ميان ساير اديان و از دست نرفتن ايمان مسيحيان آن را قدسي و الهامي بداند. در اين بخش به پارهاي از امور متناقض و متضاد و نامعقول انجيلها اشاره ميشود.
1 . شجرهنامهي مسيح
انجيل متي با نسبنامهي مسيح شروع ميشود. و يعقوب را به عنوان پدر يوسف، شوهر مريم معرفي ميكند. (متي / 1 : 16) اما انجيل لوقا، يوسف را پسر هالي ميداند. (لوقا / 3 : 23) و انجيل مرقس و يوحنا سخني از نسبنامهي مسيح به ميان نياوردهاند.
دو تناقض مربوط به شجرهنامه عيسي، يكي اين است كه در متّي، پدربزرگ مسيح، يعقوب معرفي شده و حال اينكه در انجيل لوقا، پدر بزرگ وي هالي ميباشد. تناقض دوم اين است كه اگر مريم از روح القدس باردار شده است، چرا انجيلها يوسف را به عنوان شوهر وي معرفي ميكنند؟ در حالي كه زاده شدن مسيح ربطي به يوسف ندارد كه بخواهيم به هر طريق ممكن، او را وارد نسب مسيح كنيم.
2 . تولد مسيح
انجيل متي و لوقا دربارة تولد عيسي سخن گفتهاند. با اين تفاوت كه متّي صرفاً به تولد عيسي در بيت لحم اكتفا نموه (متي / 2 : 1) ولي لوقا علت به دنيا آمدن عيسي در بيت لحم را انجام يك سرشماري از ناحيه امپراطور روم ميداند كه چون يوسف از اهالي بيت لحم بوده مجبور شده به اتفاق مريم، به آنجا برود. (لوقا / 2:4)
صرفنظر از اشتباه نام امپراطور وقت و اينكه اصولاً چنين سرشماري وجود خارجي نداشته است،اشتباه عمده در نقل اين حادثه تاريخي است كه هدف از سرشماريها از ديرباز تاكنون تعيين ميزان دقيق دارايي و املاك شخص بوده كه معمولاً (خصوصاً در دنياي قديم) در محل سكونت وي بوده است بنابراين معنا نداشته كه افراد را به محل آباء و اجدادي خود سوق دهند تا بتوانند به سرشماري درست دست يابند.
موعظه يحيي تعميد دهنده
متي نقل ميكند يحيي تعميددهنده به عنوان بشارت بر آمدن مسيح گفته است: «… من شما را با آب تعميد ميدهم… ولي كسي كه بعد از من ميآيد… او شما را با روحالقدس و آتش تعميد خواهد داد. (متي / 3: 11) و در لوقا نيز عين همين مطلب آمده است. (لوقا / 3 : 16) ولي در مرقس (مرقس / 1 : 8) و يوحنا (يوحنا / 1 : 26) عبارت «آتش»حذف شده و گفته كه و «او شما را با روح القدس تعميد خواهد داد.»
شايد عبارت آتش كه حاكي از روح برخورد مسيح با ظالمان و ستمگران بوده،به نظر نويسندگان مرقس و يوحنا خوش نيامده و لذا آن را حذف نمودهاند. و مرتكب نوعي تحريف شده كه معناي عبارت را به طور كلي عوض ميكند.
نام حواريون
انجيلها دربارة نام يازده تن از حواريون اتفاق دارند، ولي دربارة نام نفر دوازدهم اختلاف شده است. متي (متي / 10 :3) و مرقس (مرقس / 3 : 18) آن را تدي ميداند ولي انجيل لوقا (لوقا / 6 :15) نام تدي را حذف و به جاي آن، نام يهودا پسر يعقوب را آورده است.
عدم تطابق در نام دوازده تن از حواريان خاص عيسي،حاكي از عدم وجود الهام ادعايي دربارة انجيلهاي موجود است.
تأكيد بر انجام شريعت
در متي آمده است: «پس هر گاه كسي حتي كوچكترين احكام شريعت را بشكند و به ديگران چنين تعليم دهد در پادشاهي آسمان پستترين فرد محسوب خواهد شد. حال آنكه هر كس شريعت را رعايت كند و به ديگران نيز چنين تعليم دهد در پادشاهي آسماني بزرگ خوانده خواهد شد.» (متي / 5 : 19) ولي در ساير انجيلها چنين تأكيدي بر انجام احكام شريعت نيامده است. در حالي كه خواست انجام احكام،از اصول اوليه دعوت انبياءبوده است. و معلوم ميشود كه مطلب به اين روشني از ساير انجيلها حذف شده است.
پيامير صلح يا پيامبر جنگ؟
در متي (متي / 5 :39) و لوقا (لوقا / 6 : 29) آمده كه اگر كسي بر گونه راست تو سيلي زد گونه ديگر خود را به طرف او بگردان.» و با اين بيان مسيح پيامبر صلح و دوستي معرفي شده است. اما در بخش ديگري از متي (متي / 10 : 34) آمده كه «گمان نكنيد كه آمدهام تا صلح به زمين بياورم،نيامدهآم كه صلح بياورم بلكه شمشير.» و در لوقا (لوقا / 12 : 51) آمده: آيا گمان ميكنيد من آمدهام تا صلح را بر روي زمين برقرار كنم؟ خير اينطور نيست! بدانيد كه من آمدهام تا تفرقه بيندازم.» با اين دو تعبير متناقض،آيا ديگر مي توان مسيح را پيامبر صلح و سازش معرفي نمود يا جنگ و تفرقه؟!
معجزه عجيب
در متي (متي / 21 : 22 ـ18) معجزهاي از عيسي(ع) نقل ميشود كه با عقل ناسازگار است و آن اينكه عيسي در حال گرسنگي به درخت انجير سرسبزي نزديك شده كه از ميوه آن بخورد. ولي در آن انجير نمييابد. مسيح درخت را نفرين نمود و آن درخت فوراًً خشك ميشود.
جالب اين است كه مرقس (مرقس / 11 : 14 ـ 12) علت عدم وجود انجير در آن درخت را چنين بيان نمود كه «چون هنوز فصل انجير نبود».
ملاحظه ميشود كه انجيلها مسأله معجزه را يك امر دل بخواهي و بدون عقل و منطق قرار دادهاند كه پيامبر به محض برخورد با چيزي بر خلاف خواهش خود (هرچند بر خلاف عقل باشد) به گونهي يك حاكم جبّار با آن برخورد ميكند. و در اينجا نيز هر چند فصل انجير نبوده، ولي درخت انجير حتماً بايد ميوهي انجير داشته باشد.!
حواريان و انكار مسيح
در متي (متي / 26 : 47 ـ 56) و مرقس (مرقس 14 : 43 ـ50) و لوقا (لوقا / 22 :47 ـ53)و يوحنا (يوحنا / 18 :3 ـ12) آمده كه چگونه پس از دستگيري عيسي،همه حواريان وي را رها كرده و گريختند. ولي همين حواريون پس از به صليب كشيده شدن مسيح، براساس وعدهاي كه قبلاً مسيح به آنها داده بود، به كوهي در جليل رفته و عيسي به ايشان بشارت مأموريت تبليغ به جهانيان را ميدهد. (متي / 28 : 16 ـ مرقس / 16 : 14 ـ 18 ـ لوقا / 24 : 36 ـ 49 ـ يوحنا / 20 : 19 ـ23)
تعارضي كه در اين دو نقل به چشم ميخورد اين است كه چگونه حواريان خاص عيسي با آنهمه ارادتي كه به وي داشته به ناگهان همگي منكر وي شدهاند. و همين افراد بعداً براساس وعدهاي كه پيامبرشان داده است سر موعد حاضر شدهاند بدون اينكه از تعقيب دشمن هراسي به خود راه دهند. خصوصاً اينكه در متي / 27 : 62 ـ 66 آمده كه چگونه صبح روز بعد از به صليب كشيده شدن عيسي، سران كاهنان و فريسيان نزد پيلاطس رفته و به وي پيشنهاد نمودند كه بر قبر مسيح نگهباني بگمارد تا از آن مراقبت كند، چون امكان دارد شاگردانش جسد او را دزديده و به مردم بگويند كه او پس از مرگ زنده شده است.
با توجه به تعارضات و تناقضات فراوان در انجيلهاست كه كتاب مقدس مسيحيت از جنبه آسماني و قداست خارج شده و صرفاً به عنوان يك امر تعبدي و اين كه اگر آن را از دست دهند چيزي ديگر ندارد تا جايگزين آن نمايند، پذيرفته شده است. در حالي كه يك كتاب آسماني علاوه بر تسليم نمودن قلب و دل انسان براي عشق به عمل بايد بتواند عقل آدمي را نيز به تسخير خود در آورد تا ايمان بتواند از اركان محكم خود بهرهمند باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . الكتاب المقدس تحت المجهر، لمودة مهاوش الاردني.
2 . دربارهي مفهوم انجيلها، كري ولف.