آثار و پيامدهاي منفي اختلاط و روابط آزاد جنسي
همان گونه كه اشاره نموديد همه ميدانند در جوامع غربي بين دختر و پسر قبل از ازدواج روابط آزادي حاكم است. امّا بايد پرسيد در چنين جوامعي سرنوشت بشر به كجا خواهد انجاميد؟ چه بر سر خانواده، مهر پدري و عطوفت مادري خواهد آمد؟ چه كساني پاسخگوي فرزندان نامشروع و بيپناه خواهند بود؟ و خلاصه اين كه عامل اين همه فساد و فحشاء، بيماري هاي مختلف همچون ايدز، سقط جنين، خانوادههاي بيسرپرست و زنان مضطرب و بيپناه چيست؟ كارشناسان غربي در اين زمينه آمارهايي را تهيه كردهاند كه نشان ميدهد، امروز ساختار خانواده در آن جوامع، با مشكلات متعددي دست به گريبان است. آمار بالاي طلاق، هم جنس بازي، زندگي زوجين در چارچوبهاي خارج از دايرة ازدواج، عدم وفاداري زوجين به يكديگر، بيبند و باري فرزندان، سطح حاملگي دختران نوجوان و بالا رفتن تعداد كودكان و نوجواناني كه در خانوادههاي بدون پدر و مادر زندگي ميكنند، سقط چنين، ايذر و… همه نتيجة آزاديهاي بيحد و مرز در روابط با جنس مخالف است.[1]البته اسلام صحبت نمودن زن و مرد و برخوردهايي كه لازمه رسيدگي به كارهاي روزمره است حرام ننموده، دختر و پسر نيز ميتوانند به صورت عادي و عاري از هر گونه شائبة جنسي، با هم سخن بگويند، هم چنان كه با جنس موافق خود صحبت مينمايند. امّا اسلام روابط آزاد، بيبند و باري و هرج و مرج جنسي را توصيه نميكند و بهترين راه ارضاي غريزة جنسي را ازدواج قانوني و شرعي به همان گونهاي كه بيان شد ميداند. اما در ازدواج موقت شرايطي وجود دارد که همگي داراي مصلحت هستند:
1. استفاده از چتر حمايتي پدر در مسير ازدواج: نظرخواهي از پدر و حتي مادر زمينهاي براي استفاده از تجارب آنها جهت سعادتمندي خويش است. زيرا پدر بيشتر در اجتماع بوده و از تجارب بيشتري در اين زمينه برخوردار است. حيلهها، نيرنگها و فريبها را بهتر ميفهمد و از سوء نيتها و نقشهكشي هاي ناجوانمردانه كه در اين زمينه ميخواهند پديد آورند بيشتر اطلاع دارد. بنابراين دختر باكره نيازمند راهنمايي مجرب و دلسوزي است كه نقش هدايت او را به سوي يك زندگي سعادتمندانه داشته باشد. در چنين صورت چه كسي امينتر و خردمندتر و دلسوزتر از پدر ميباشد؟ و به فرموده شهيد بزرگوار علامه مطهري، دختر تا به خانه شوهر نرفته و متوجه فريب كاري نشده بايد به وسيله پدر حمايت شود، تا به دام مرد حيله بازي نيفتد، فلسفه اذن پدر در وقت عقد دختر به اين لحاظ است.[2] به عبارتي اسلام در حقيقت پدر را مشاور و سخنگوي دختر قرار داده است.
2. مصونيت از خطرات به دليل شرايط خاص روحي – رواني دختران: مسلم است كه دختران عاطفي تر و احساسي تر از پسران مي باشند. لذا در خيلي موارد آسيب پذيرترند و بعد عاطفي و احساس آنها غلبه كرده و نمي توانند تصميمي عقل پسند بگيرند. مگر اين كه دختر به حدي از بلوغ و رشد برسد كه به او رشيده و عاقله اطلاق كنند، و اين چنين موارد كم است. به لحاظ جسمي و فيزيولوژي نيز دختران زود تر به بلوغ جنسي مي رسند و لذا زودتر ازدواج مي كنند و حال آنكه در ساير موارد مثل بلوغ عقلي، اجتماعي، اقتصادي … به حد مطلوب نرسيده است. اسلام برخلاف ساير اديان و مكاتب، چون به كمال و سعادت تمام افراد جامعه و به تبع آن به تكامل و رشد اجتماعي نظر دارد، همه احكام و تعاليم آن بر پايه و اساسي تدوين يافته است كه بتواند همان هدف را تأمين نمايد؛ بر اين اساس هيچ حكمي از احكام و تعليمات در شرع مقدس اسلام، بدون حكمت و مصلحت نيست. كمال دين اسلام در دقيق بودن اصول و پايههاي آن است؛ يعني اگر با دقت هر چه بيشتر در تعاليم و احكام اسلام تحقيق شود، كمترين نقص را در آن نميتوان يافت. با توجه به اين كه اسلام بر روابط خانوادگي ميان اعضاي خانواده بسيار تأكيد دارد؛ رعايت ضوابط و حدود و مرزها را در محيط جامعه، به ويژه در ميان دو جنس مخالف پسر و دختر لازم و ضروري دانسته و فقط آن را در قلمرو شرع تجويز نموده است. به عبارتي فرهنگ اسلامي، فرهنگ عدم اختلاط زن و مرد است. و هر مسلمان متعهدي نيز بايد تابع احكام و تعليمات شرع مقدس اسلام باشد. و اين نوعي خودسري و سركشي است كه بخواهد تنها بر اساس ذوق و هوس خويش حركت كند و دستورات حكيمانه شرع مقدس اسلام را ناديده بگيرد، كه متأسفانه چنين كساني كم و بيش در هر جامعهاي وجود و حضور دارند.
3. وجود مشكلات فراوان: با توجه به اين كه ازدواج موقت همان گونه كه از اسم آن پيداست موقتي است و به طور طبيعي با جدايي همراه است، مشكلاتش به زمان بعد از جدايي بر ميگردد، كه عبارتند از:
1. تكليف دختري كه ازدواج موقت ميكند پس از جدايي چه خواهد شد؟ زيرا حتي اگر قبح ازدواج موقت هم از بين برود و ازدواج موقت مانند ازدواج دائم از مقبوليت اجتماعي برخوردار گردد، باز هم رغبت مردان به ازدواج با دختراني كه به هيچ صورت (چه دايم و چه موقت) ازدواج نكردهاند بيشتر از رغبت آنان به ازدواج با دختراني است كه ازدواج را هر چند به صورت موقت و بدون آميزش جنسي تجربه كردهاند.
2. اگر آميزش صورت گيرد و فرزندي را ثمر دهد سرپرستي و رشد و تربيت اين فرزند چگونه خواهد بود. بنابراين اگر دختران جوان به تنهايي و بدون مشورت و رضايت والدين بخواهند تصميم بگيرند ممكن است عواقب نامطلوبي براي آنها داشته باشد.
در آخر به شما برادر گرامي با اين سؤال خود كه مطرح نمودهايد و نشان دادهايد كه مسمان متعهدي ميباشيد خاطر نشان ميكنيم در سنّت اسلامي براي ازدواج دختر باكره رضايت پدر شرط مي باشد و دختران باكره براي صحت عقد بايد رضايت پدر يا جد پدري را جلب كنند و صرف اطلاع آنها كافي نيست. اين شرايط نيز همگي داراي حکمتهايي هستند که به مصلحت خود افراد برمي گردند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شيخ مفيد، متعه يا ازدواج موقت، ترجمه سيد حسين نجفي يزدي، نشر ناظرين.
2. محمد فنايي اشكوري، منزلت زن در انديشه اسلامي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1377.
3. مرتضي مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، قم، صدرا، 1375.
4. علي قائمي، نظام حيات خانواده در اسلام، تهران، انتشارات انجمن اوليا و مربيان، 1363.
پي نوشت ها:
[1] . جهت آشنايي بيشتر ر.ك: مقيمي حاجي، ابوالقاسم، جوانان و روابط، قم، مركز مطالعات وپژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه، 1380، صص 49 ـ 52.
[2] . براي توضيح بيشتر ر.ك: مطهري، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، قم، صدرا، 1375، ص 60 ـ 67.