وحدت اسلامی در نگاه غزالی
بنابراین، غزالی اعتقادی به مرزهای جغرافیایی ندارد و بسیار فراتر از آن فکر می کند. از منظر غزالی هرجا مسلمانی زندگی می کند، آن جا کشور بزرگ اسلامی است. وی در این باره می گوید: « وطن کوچک ما سرزمین نیل است که مورد توجه ماست؛ ولی وطن بزرگتر ما سرزمینی است که عرب آن را در اختیار دارد و مورد علاقه ماست؛ اما وطن عالی ما منطقه ای است که همه مسلمانان را طبق یک اصول و فکر و عقل با یکدیگر مربوط ساخته و قلبهایشان با یکدیگر رابطه دارد.(2)
به عقیده غزالی، وحدت عربی منهای اسلام هیچ توفیقی نخواهد داشت. وی ضمن انتقاد شدید از ناسیونالیسم عربی می گوید:« اگر وحدت اعراب و دعوت به ناسیونالیسم عربی به شیوه حزب بعث عربی باشد، امیدوارم خداوند این اتحاد را موفق نگرداند و زمینه های آن را نیز فراهم ننماید. عرب منهای اسلام مساوی است با صفر؛ و چنانچه اسلامی در کار نباشد، این اتحاد هیچ ارزشی ندارد. ما هم نیازی به آن نخواهیم داشت.(3)
یکی از نکات تاسف آور دنیای اسلام تفرقه است؛ در حالی که استکبار و حامیان زور و زر با اتحاد و یکپارچگی، منافع کشورهای مسلمان را تاراج می کنند. مسلمانان به علت اختلافات داخلی، در ساختن کشور واحد اسلامی ناتوانند. اروپای مسیحی پول واحد و اقتصاد واحد ایجاد می کند؛ ولی با کمال تاسف، برخی از سران کشورهای اسلامی برای انتقام از کشور اسلامی دیگر با آمریکا و اسرائیل همکاری می کنند. این موضوع فقط در عصر ما نبوده است بلکه موضوعی است که امام علی (ع) نیز از آن رنج برد و هنگامی که از سستی یاران خود در مقابل تهاجم دشمن آگاه شد، فرمود: «به من خبر رسیده که «بُسر بن ارطاة» بر یمن تسلط یافته. سوگند به خدا می دانستم که مردم شام به زودی بر شما غلبه خواهند کرد؛ زیرا آن ها در یاری کردن باطل خود، وحدت دارند و شما در دفاع از حق متفرقید! شما امام خود را در حق، نافرمانی می کنید و آن ها امام خود را در باطل فرمانبردارند! آن ها نسبت به رهبر خود امانتدار، و شما خیانتکارید.»(4)
غزالی، روشنفکر مصری، ضمن انتقاد از تفرقه موجود بین مسلمانان و اتحاد کفار می نویسد:
فرقه های مختلف و متخاصم مسیحی، جنگهای دینی را که در خلال قرون وسطی میان ایشان شعله ور بود، به دست فراموشی سپردند و اختلافات مهمی را که گاهی تا عمق عقایدشان نفوذ می کرد و ایشان را از نظر اصول عقیده از هم جدا می ساخت، یکباره به دور افکندند و مقرر داشتند که در برابر مسلمین به صفی واحد درآیند و جبهه ای نیرومند تشکیل دهند؛ ولی مسلمین برسر امور واهی همچنان دستخوش خصومت و اختلاف مانده اند و جامعه ای که می باید ایشان را از تفرقه باز دارد هنوز به صورت آرزویی باقی مانده و نورصفا و محبتی که سزاوار است راه را در برابرشان روشن سازد هنوز پرتوی فراراه ایشان نیفشانده است.(5)
عوامل تفرقه
1. عدم آگاهی
یکی از عوامل تفرقه در میان فرقه های اسلامی، عدم آگاهی از عقاید و رفتار و اخلاق طرف مقابل است. عدم آگاهی موجب قضاوت بی جا می شود.
هنگامی که علامه شیخ محمود شلتوت، شیخ الازهر، جواز پیروی از مذهب اهل بیت را صادر کرد، برخی از متحجّرین به علت عدم آگاهی، به این اقدام اعتراض کردند. غزالی در این باره می گوید:
بیاد دارم که روزی یکی از عوام با خشم و خروش از من پرسید «چگونه شیخ ازهر فتوی داده است که تشیع مذهبی اسلامی و مانند سایر مذاهب است؟» من در جواب گفتم«تو از شیعه اطلاع داری؟ و از تشیع چه می دانی؟» او اندکی سکوت کرد وآن گاه گفت «ایشان گروهی از پیروان دینی غیر از دین ما هستند.» گفتم «ولی من دیده ام که ایشان درست به مانند ما نماز می گذارند و روزه می گیرند.» مرد با تعجب گفت «چگونه چنین چیزی ممکن است؟»
گفتم «عجیب تر این که ایشان درست مانند ما قرآن می خوانند و پیامبر خدا را بزرگ می دارند و فریضه حج را به جا می آورند.» گفت «شنیده ام که آن ها قرآنی دیگر دارند و با این اندیشه آهنگ کعبه می کنند که آن را مورد توهین قرار دهند!» در این هنگام از سر تأثر و ترحم در او نگریستم و گفتم «تو معذوری زیرا بعضی از ما چیزهایی درباره بعضی دیگر می گوئیم که منظوری جز هتک حرمت ایشان نداریم.»(6)
2. نویسندگان مغرض
بی شک آثار مکتوب، تاثیر مهمی بر فرهنگ سازی مسلمانان دارد. اگر نویسنده ای نفاق و پراکندگی را در آثارش رواج دهد، جامعه نیز به همین سو پیش می رود. غزالی ضمن انتقاد از این نوع نویسندگان می گوید: «آن نویسندگانی که توجهی به اتحاد مسلمانان ندارند و یا مطالبشان کینه و اختلافات را تحریک می نماید، جرم بزرگی مرتکب می شوند.»(7)
3. یادآوری اختلافات گذشته
یکی از عوامل تفرقه بین مسلمانان، دامن زدن به اختلافات گذشته و بزرگنمایی آن است. خلافت در صدر اسلام، موضوع اصلی اختلاف بین مسلمانان گردید و هنوز هم ادامه دارد. غزالی در این باره می گوید: «ما به طور ریشه ای عقب مانده ایم. اسلام چکار باید بکند؟ وضع مسلمانان تاسف بار است. آن ها تاریخ گذشته را به رخ هم می کشند. اختلاف بین ابوبکر و عمر، بین ابوبکر و علی. از نقطه نظر تاریخی، این موضوع دیگر پایان یافته تلقی می شود. من فرزند امروز هستم. یادآوری این مسائل چه مشکلی را حل می کند جز آن که آتش اختلاف بین نوادگان را دامن می زند؛ همان طور که بین اجداد ما بود. چه به دست آوردیم؟ هیچ !»(8)
عوامل وحدت
از دیدگاه غزالی راه برطرف شدن اختلافات و رسیدن به وحدت، پیشرفت فرهنگی و علمی در میان جوامع مسلمانان است. وی در این باره می نویسد: «وسعت اطلاعات و ترقی و افزایش علمی، اطلاع از بزرگترین حقایق زندگی و مذاهب فلاسفه و علما، اولین راه برطرف شدن اختلافات است.»(9)
1. عالمان دینی
به عقیده غزالی یکی از عوامل مهم در شکل گیری وحدت میان توده های مسلمان، نقش عالمان دینی در کلیه فرقه های اسلامی است. این نکته بدیهی است که اگر عالمان در سخنرانی ها، کنفرانس ها و نوشتارهای خود به موضوع وحدت توجه کنند، جامعه اسلامی نیز به سوی وحدت پیش خواهد رفت. غزالی در این زمینه می گوید: «خدا پادشاه ایران، نادر شاه را در برابر کوششی که در راه وحدت کلمه و جمع امت مبذول داشت، جزای خیر دهد؛ ولی در عصر ما ایفای نقش تقریب- پیش از آن که بر عهده پادشاهان باشد- بر عهده علماست.(10)
2. مسؤولین
غزالی ضمن تبیین این نکته که یکی از مهمترین عوامل اختلاف، حکام فاسدی هستند که در کشورهای اسلامی حکومت داشته اند، سیاستمداران را به تغییر جهت از اختلاف به وحدت فرا می خواند: «صحیح است که اختلافات تحت تاثیر عوامل سیاسی به وجود آمده است و مطامع پادشاهان و مظالم حکام آن را گسترش داده است. از این رو سیاستمداران مسؤولیت دارند تا فسادی را که اسلافشان به وجود آورده اند اصلاح کنند.»
وظیفه مسلمانان در قبال وحدت
غزالی ضمن حساس خواندن شرایط جهان اسلام توطئه های استکبار جهانی، وظیفه مسلمانان را بسیار سنگین می داند:
وظیفه مسلمین در این شرایط حساس و اوضاع خطرناک این است که از پراکندگی و اختلاف باز آیند و در برابر حمله های صلیبی جدید صفی واحد و جبهه ای متشکل و نیرومند به وجود آورند و در این مبارزه سرنوشت ساز که تقدیر برایشان مقرر داشته، در سنگر استوار دین خود ثابت قدم بمانند و توجه داشته باشند که برای ایشان مایه ننگ است که هنگام تجمع قوای شر و اتحاد دشمنان در هجوم همگانی برایشان، پراکنده و بی سامان باشند یا در میدان مسابقه ترقی و تقدم واپس بمانند یا از تمسک به دین خود سستی کنند؛ در شرایطی که پیروان مذاهب باطل به عقاید خود پای بندند.(11)
روزی به اطلاع غزالی رساندند که در یکی از مساجد، اختلاف و درگیری پدید آمده و نزدیک است به زد و خورد بینجامد. چون در میان نمازگزاران بحث شده که آیا در پایان اذان شرعی می توان درود و سلام بر پیامبر اکرم افزود، و یا هرگونه اضافه، بدعت به شمار می آید؟ غزالی طرفین درگیر را به اجتماع فراخواند و ضمن القای خطابه ای بلیغ، آنان را به دوری از تفرقه فراخواند: «من حذف و الغای اذان را در این مسجد بر پدید آمدن اختلاف و درگیری میان شما ترجیح می دهم. اذان مستحب است ولی وحدت، همبستگی و اخوت اسلامی، فریضه و واجب می باشد.»(12)
اصول وحدت
حسن البنّاء متفکر و مجاهد بزرگ مصر برای وحدت هر چه بیشتر جامعه اسلامی، بیست اصل وضع نمود. غزالی ضمن تشریح این اصول در کتاب «دستور الوحده الثقافیة بین المسلمین» چند اصل دیگر به آن افزود که برخی از آنها عبارتند از:
1. زنان نیمی از مردانند و دانش آموزی، امر به معروف و نهی از منکر بر هر دو گروه واجب است. زنان- با حفظ شئونات اسلامی- می توانند در بنا و حمایت از جامعه اسلامی مشارکت داشته باشند.
2. خانواده اساس موجودیت اخلاقی جامعه اسلامی است و دامان طبیعی برای تربیت نسل های آینده است. بر پدران و مادران واجب است که در خانواده فضای آرام برقرار کنند. مرد، رئیس خانواده است و مسوولیت اداره خانواده- بر اساس احکام اسلام- بر عهده اوست.
3. بر اساس این که خداوند انسان را گرامی داشته، انسان دارای حقوق مادی و معنوی است. اسلام این حقوق را بیان کرده و همگان را به رعایت آنها دعوت کرده است.
4. حاکمان- پادشاه یا رئیس جمهور- کارگزار و حقوق بگیر امّتند و باید مصالح مادی و معنوی آنان را مدّنظر داشته باشند. وجود آنها در منصب ریاست تا زمانی است که طبق مصالح امت رفتار کنند.
5. شوری اساس حکومت است و هر ملتی باید شیوه تحقق شورایش را انتخاب کند. بهترین شیوه آن است که حکومت برای رضای خدا و از ریا، تفاخر، نیرنگ و دنیا پرستی بر کنار باشد.
6. مالکیت خصوصی- در محدوده شرع و اسلام- مورد احترام است و امت پیکر واحدی است که هیچ عضوی از آن نباید راکد و بیهوده بماند. هیچ طایفه ای نباید تحقیر شود. برادری عمومی تنها قانونی است که نظم اجتماعی را برقرار کند و امور مادی و معنوی ملت با آن هماهنگ باشد.
7. خانواده بزرگ دولتهای اسلامی در برابر تبلیغ اسلامی مسوولیت دارند و برآنها لازم است بدعتها را از دین بزدایند و از همه امت در همه جا حمایت کنند…
پینوشتها:
1. طمعکاران کینه ور یا نقشه های استعماری، ص 27.
2.اسلام و بلاهای نوین، ص 210.
3. روزنامه جمهوری اسلامی، 1369/7/9.
4. نهج البلاغه، محمددشتی، خطبه 25، ص73.
5. محاکمه اگناس گلدزیهر صهیونیست، ص308.
6. همان، ص 299.
7. اسلام و بلاهای نوین، ص 187.
8. رسالت، 1370/4/3، ص 12.
9. اسلام و بلاهای نوین، ص 197.
10. محاکمه اگناس گلدزیهر صهیونیست، ص 300.
11. همان، ص 322.
12. فصلنامه میقات حج، ش 23، ص 205.
منبع:کتاب شیخ محمد غزالی رایت اصلاح شماره 2013
/ج