مطالبی که شما در مورد کمبودهای کار در امر ورزش می گویید، کاملاً درست است. روی ورزش کار نشده است. دو کمبود بزرگ در پرداختن به ورزش هست: اول، برنامه ریزی کلان و تصمیم گیری اساسی در مورد گزینش ورزشی که باید برای آن سرمایه گذاری کرد. بالاخره جامعه ی ایرانی اقتضایی دارد، استعدادی دارد. کدام ورزشها باید مورد توجه قرار بگیرد؟ و با چه روحیه و پیگیری یی؟ در همین خصوص، من یکی، دو سال پیش، با ورزشکاران و مسؤولان ورزش کشور مفصل صحبت کردم. من عقیده ام بر این است که اگر ما در این بخش سرمایه گذاری کنیم، و درست فکر کنیم و تدبیر نماییم، بلاشک در میدانهای ورزشی دنیا همان اتفاقی خواهد افتاد که در جنگ به وسیله ی بسیجیها و سازمانهای نظامی ما – که از همه ی تجهیزات مدرن دنیا تقریباً منقطع بودند – اتفاق افتاد. دیدید که در جنگ چه کردند و چه افتخاری آفریدند.
همین الان در ورزش والیبال جانبازان و معلولان، همین اتفاق افتاده است و این برادران مرتب دارند افتخار می آفرینند. یا مثلاً در کُشتی، خود شما و برادرتان و بعضی از برادران دیگر، واقعاً افتخارات بزرگی را به کشور دادید. ما در همه ی میادین ورزشی می توانیم این گونه باشیم. هیچ دلیلی ندارد که ما در فوتبال، یا در والیبال، یا در اسب سواری، یا در بعضی از ورزشهای سنتی خودمان – مثل چوگان – یا در ورزشهای انفرادی رزمی، یا در شنا، نتوانیم به مصاف ورزشکاران برجسته ی دنیا برویم. علت این که این وضعیت نابسامان فعلی وجود دارد، آن است که بر روی تربیت و پیشرفت و استفاده ی از تکنیک، برنامه ریزی نشده است؛ این یک اشکال است.
اشکال دوم – که آن هم به این اشکال کاملاً مرتبط است – کمبود فضای معنوی و فرهنگی در ورزش است. یعنی در محیط ورزش، سعی نشده فضای فرهنگی اسلامی و سالمی حاکم باشد. نه این که ورزشکاران ما آدمهای خوبی نیستند؛ نخیر، آدمهای بسیار خوب و مؤمن و متقی و پرهیزکار در میانشان هست؛ منتهی فراتر از این باید باشد. محیط ورزشی ما، باید محیط عفیفی باشد. عفت، معنای خیلی عجیب و وسیعی دارد. سلامت نفس یک انسان، در هرجایی خودش را نشان می دهد. محیط ورزش، باید محیط عفیف باشد. در آن بایستی هرزگی، شلختگی و هر چیز غیر عفیفانه مشاهده نشود. ما باید این فضا را در محیط ورزشمان به وجود بیاوریم؛ و اگر این باشد، در دنیا خواهد درخشید و ورزش ما ستاره خواهد شد.
شما ببیند، الان همین فیلمهای ما که به جشنواره های جهانی می رود، آن نقطه یی که این فیلمها برای داوران و تماشاچیان بیشتر جذاب است، عفتی است که در فیلمهای فارسی فعلاً هست. حالا بعضی از کارگردانان و فیلمسازان به طور طبیعی دنبال آنند، بعضی هم عفت به آنها تحمیل می شود؛ ناچارند که زن و مرد و روابط خانوادگی را آن طوری که فعلاً فضای جمهوری اسلامی می پسندد، پدید بیاورند؛ همین است که در دنیا گُل می کند.
برخلاف تصور خیلیها، دنیا از این بی بندوباری و ولنگاری و هرزه گری خوشش نمی آید؛ خسته شده است. این حالت عفت و نجابت و سلامت و حیا و این چیزی که طبیعیِ ایرانیها هم هست، اسلام هم همین را توصیه کرده است. این را ما هم باید در محیط ورزش و در محیطهای دیگر حاکم کنیم. این، فضای معنوی فرهنگی ورزش خواهد شد؛ همان چیزی خواهد شد که شما می گویید برای رفتن به مصاف تهاجم فرهنگی، بایستی متمسک به فرهنگ خودی بشویم؛ کاملاً درست است.
بنابراین، اگر در عالم ورزش، مسؤولان ورزش به این دو کار بپردازند – یعنی از یک طرف، رسیدن علمی، برنامه ریزی دقیق برای ورزش از همه جهت؛ گزینش، تکنیک، کار، تربیت، تمرین؛ و از طرف دیگر، رسیدن به فضای فرهنگی ورزش – من خیال می کنم که محیط ورزشی ما پیش خواهد رفت و خیلی هم خوب خواهد شد.
البته من خواهش می کنم که جوانان ما منتظر آن روز نمانند و نگویند وقتی ورزش آن طوری شد، بعد ما می رویم ورزش می کنیم؛ نه، جوانان بی استثناء ورزش کنند. حالا وقتی می گوییم جوانان، معنایش این نیست که غیر جوانان نباید ورزش بکنند؛ نخیر، غیر جوانان هم باید ورزش بکنند. البته ورزش برای جوان دستاوردهای زیادی دارد، که من چون اینها را مکرر گفته ام، دیگر نمی خواهم تکرار بکنم. برای پیران هم ورزش واجب است؛ برای کسانی که از سنین جوانی – از چهل سالگی و پنجاه سالگی – عبور کرده اند، ورزش واجب است و باید ورزش بکنند.
همین الان در ورزش والیبال جانبازان و معلولان، همین اتفاق افتاده است و این برادران مرتب دارند افتخار می آفرینند. یا مثلاً در کُشتی، خود شما و برادرتان و بعضی از برادران دیگر، واقعاً افتخارات بزرگی را به کشور دادید. ما در همه ی میادین ورزشی می توانیم این گونه باشیم. هیچ دلیلی ندارد که ما در فوتبال، یا در والیبال، یا در اسب سواری، یا در بعضی از ورزشهای سنتی خودمان – مثل چوگان – یا در ورزشهای انفرادی رزمی، یا در شنا، نتوانیم به مصاف ورزشکاران برجسته ی دنیا برویم. علت این که این وضعیت نابسامان فعلی وجود دارد، آن است که بر روی تربیت و پیشرفت و استفاده ی از تکنیک، برنامه ریزی نشده است؛ این یک اشکال است.
اشکال دوم – که آن هم به این اشکال کاملاً مرتبط است – کمبود فضای معنوی و فرهنگی در ورزش است. یعنی در محیط ورزش، سعی نشده فضای فرهنگی اسلامی و سالمی حاکم باشد. نه این که ورزشکاران ما آدمهای خوبی نیستند؛ نخیر، آدمهای بسیار خوب و مؤمن و متقی و پرهیزکار در میانشان هست؛ منتهی فراتر از این باید باشد. محیط ورزشی ما، باید محیط عفیفی باشد. عفت، معنای خیلی عجیب و وسیعی دارد. سلامت نفس یک انسان، در هرجایی خودش را نشان می دهد. محیط ورزش، باید محیط عفیف باشد. در آن بایستی هرزگی، شلختگی و هر چیز غیر عفیفانه مشاهده نشود. ما باید این فضا را در محیط ورزشمان به وجود بیاوریم؛ و اگر این باشد، در دنیا خواهد درخشید و ورزش ما ستاره خواهد شد.
شما ببیند، الان همین فیلمهای ما که به جشنواره های جهانی می رود، آن نقطه یی که این فیلمها برای داوران و تماشاچیان بیشتر جذاب است، عفتی است که در فیلمهای فارسی فعلاً هست. حالا بعضی از کارگردانان و فیلمسازان به طور طبیعی دنبال آنند، بعضی هم عفت به آنها تحمیل می شود؛ ناچارند که زن و مرد و روابط خانوادگی را آن طوری که فعلاً فضای جمهوری اسلامی می پسندد، پدید بیاورند؛ همین است که در دنیا گُل می کند.
برخلاف تصور خیلیها، دنیا از این بی بندوباری و ولنگاری و هرزه گری خوشش نمی آید؛ خسته شده است. این حالت عفت و نجابت و سلامت و حیا و این چیزی که طبیعیِ ایرانیها هم هست، اسلام هم همین را توصیه کرده است. این را ما هم باید در محیط ورزش و در محیطهای دیگر حاکم کنیم. این، فضای معنوی فرهنگی ورزش خواهد شد؛ همان چیزی خواهد شد که شما می گویید برای رفتن به مصاف تهاجم فرهنگی، بایستی متمسک به فرهنگ خودی بشویم؛ کاملاً درست است.
بنابراین، اگر در عالم ورزش، مسؤولان ورزش به این دو کار بپردازند – یعنی از یک طرف، رسیدن علمی، برنامه ریزی دقیق برای ورزش از همه جهت؛ گزینش، تکنیک، کار، تربیت، تمرین؛ و از طرف دیگر، رسیدن به فضای فرهنگی ورزش – من خیال می کنم که محیط ورزشی ما پیش خواهد رفت و خیلی هم خوب خواهد شد.
البته من خواهش می کنم که جوانان ما منتظر آن روز نمانند و نگویند وقتی ورزش آن طوری شد، بعد ما می رویم ورزش می کنیم؛ نه، جوانان بی استثناء ورزش کنند. حالا وقتی می گوییم جوانان، معنایش این نیست که غیر جوانان نباید ورزش بکنند؛ نخیر، غیر جوانان هم باید ورزش بکنند. البته ورزش برای جوان دستاوردهای زیادی دارد، که من چون اینها را مکرر گفته ام، دیگر نمی خواهم تکرار بکنم. برای پیران هم ورزش واجب است؛ برای کسانی که از سنین جوانی – از چهل سالگی و پنجاه سالگی – عبور کرده اند، ورزش واجب است و باید ورزش بکنند.