وقایع هجوم اول به خانه حضرت زهرا (علیها السلام) در کتاب تاریخ یعقوبی
در کتاب «تاریخ الیعقوبی»، وقایع هجوم اول، چگونه بیان شده است؟
از جمله منابعی که به اختصار فراوان از «هجوم اول» یاد کرده است، کتاب «تاریخ الیعقوبی»، نوشته احمدبن ابی یعقوب (متوفای ۲۹۲ ه) می باشد.
احمدبن ابی یعقوب، اسحاق بن جعفر بن وهب بن واضح – مشهور به: یعقوبی – یکی از تاریخ نگاران برجسته جهان اسلام در قرن سوم هجری در شهر بغداد، به شمار می رود. به علت جایگاه علمی و شخصیت فرهنگی یعقوبی، از وی با عناوینی همچون: « کاتب»، «آخباری» و «عباسی»[جد او (واضح) از موالیان عباسیان (منصور عباسی) بوده است.] یاد شده است.
وی در حوزه های مختلف تاریخ، همچون: «تاریخ عمومی» و «تاریخ خاندانی»، آثار متعددی را به رشته تحریر درآورد که بیشتر آنها، از میان رفته اند.
یعقوبی در دانش تاریخ نگاری نوآور و خلاق بود. او و هم عصر ش ابو حنیفه احمدبن داوود نوری (متوفای ۲۸۲ ه) . مؤلف کتاب «الأخبار الطوال» – ، به جای نگارش تاریخ بر محور سال نگاری، به فصل بندی تاریخ بر محور موضوعات، روی آوردند.
یعقوبی، «شیوۀ نقلی» در تاریخ نگاری را کنار گذاشت و از ذکر سلسله اسناد – که در مقدمه اخبار تاریخی می آمد .، خودداری کرد و اطلاعات خود را بدون ذکر سلسله اسناد، بیان داشت. البته این بدان معنا نیست که وی در وثاقت اخبار یا دریافت اطلاعات تاریخی از سرمنشأهای اصلی و مورد اعتماد، کوتاهی کرده است؛ بلکه بر عکس، یکی از حساسیت ها و دقت های علمی یعقوبی، توجه به درستی و صحت نقل هایی است که در آثارش، به ثبت آنها دست یازیده است.
درباره سندهای کتاب «تاریخ الیعقوبی» باید گفت: یعقوبی در نگارش کتاب تاریخش، نقل هایی را برگزیده است که به راویان آنها و صحت گفتارشان، اعتماد داشته و از این رو، لزومی نمی دیده است که سلسله اسامی ناقلان اخبار – که حجم بسیاری از آثار تاریخی را به خود اختصاص می دهد . را در آغاز هر خبر تاریخی، درج کند، بلکه به جای آن، روش نوینی را ابداع کرد و براساس آن (به ویژه در بخش دوم کتابش که به تاریخ اسلام اختصاص دارد)، منابع و اسناد مورد اعتماد خود را در آغاز کتابش، یک جا، گردآوری و ذکر نمود.(1)
یعقوبی با همه دقت و وثاقت علمی که در نگارش تاریخ به کار می برد، در تاریخ خود، حوادث هجوم به خانه حضرت زهرا علیها السلام را به تفصیل بیان نکرده است. آنچه در کتاب تاریخ یعقوبی، وجود چنین اختصاری را باعث شده است، سوء ظن شدید خلفای بنی العباس به خاندان یعقوبی و اتهام رافضی گری به آنان، می باشد.
با قیام صاحب فخ – حسین بن علی بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب (علیهم السلام) که در سال ۱۶۹ و ۱۷۰ قمری رخ داد و به شهادت رهبر قیام و بسیاری از همرزمانش انجامید، ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب، از مهلکه جان سالم به در برد و به سوی مصر متواری شد.
«واضح» – نیای یعقوبی- که در آن زمان از طرف هادی عباسی – خلیفۂ وقت – عامل «برید» مصر بود، در فرار ادریس به سوی مغرب، او را یاری رساند. اما هادی ۔ خلیفه عباسی – که از نقش «واضح» در کمک رسانی به ادریس، باخبر شد؛ دستور دستگیری «واضح» را صادر کرد.
«واضح» به اتهام رافضی گری و کمک به یک شورشی، دستگیر شد. گردن او را زدند و جسدش را به دار آویختند. پس از آن، خاندان یعقوبی به اتهام همکاری با رافضیان شورشی، دیگر نفوذ چندانی در دربار خلافت پیدا نمی کنند؛ از این رو، در منابع، از نیای دوم، نیای اول و پدر یعقوبی و اخبار آنان، سخنی به میان نیامده و خود یعقوبی نیز از جانب تاریخنگارانی همچون طبری و ابن أثیر، به رافضی گری متهم گردیده است.(2)
هرچند یعقوبی، اخبار صاحب فخ و داستان فرار ادریس به سوی مغرب را بیان کرده است؛ ولی از ارتباط نیایش – واضح – با ادریس و نجات وی توسط «واضح»، سخنی به میان نیاورده است. به نظر می رسد که یعقوبی در این باره، از هر کس دیگری آگاه تر بوده است؛ اما گمان می رود: آنچه باعث خودداری او از نقل رخداد مورد نظر شده است، ملاحظات سیاسی و پنهان کاری وی درباره این مسأله بوده است.
بنابراین، از شرح واقعه و به دار آویخته شدن جدش، در آثار او سخنی به میان نیامده است. است از این رو، می توان گفت: خاطره تلخ یعقوبی از به دار آویخته شدن نیایش که سایه شوم خود را نسل به نسل در خاندان یعقوبی بر جای نهاده بود ، به انضمام سوء ظن شدید خلفای بنی العباس به این خاندان و اتهام رافضیگری به آنان، موجب گردید تا وی علیرغم پیگیری مستمر اخبار علویان و ذکر اخبار ائمه اطهار علیهم السلام ، حتى از حواد «هجوم اول» نیز به تفصیل یاد نکند؛ چه رسد به آنکه بخواهد در کتاب خود، از حوادث «هجوم اصلی»، سخنی به میان آورد.
از حادثه هجوم به بیت فاطمه (علیها السلام) ، در کتاب «تاریخ الیعقوبی» چنین یاد شده است:
(و بلغ أبابکر و عمر أن جماعة من المهاجرین و الأنصار قد اجتمعوا مع علی بن أبی طالب (علیه السلام) فی منزل فاطمة بنت رسول الله (علیهما السلام)، فأتوا فی جماعة حتى هجموا علی الدار و خرج على علیه السلام و معه السیف، فلقیه عمر فصرعه! و کسر سیفه! ودخلوا الدار فخرجت فاطمه (علیها السلام) قالت:
و الله لتخرجن أو لاکشفن شعری و لأعجن إلى الله!
فخرجوا و خرج من کان فی الدار…)(3)
و به ابابکر و عمر [خبر] رسید که گروهی از مهاجرین و انصار همراه با علی بن ابی طالب علیه السلام، در خانه فاطمه (علیها السلام) دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم، گرد آمده اند. پس [ابوبکر و عمر با گروهی آمدند تا به آن خانه یورش برند. حضرت على علیه السلام با شمشیر بیرون آمد، پس عمر او را دید و به زمینش زد و شمشیرش را شکست. و آنها وارد خانه شدند. پس حضرت فاطمه (علیها السلام) بیرون آمد و گفت: به خدا سوگند که یا بیرون می روید و یا موهایم را پریشان میکنم و به نزد خدا شکایت می برم! پس آنها بیرون آمدند و هر کس در خانه بود، بیرون آمد…
همان طور که اشاره شد:
۱) «گرفتن شمشیر بر توسط مهاجمین – پس از خروجش از خانه حضرت فاطمه علیها السلام»
۲) «باقی ماندنی حضرت علی (علیه السلام) در بیت فاطمه (علیها السلام) ، تا پایان حوادث هجوم اول»،
از جمله رویدادهای شاخص، منحصر به فرد و اختصاصی در «هجوم منجر به شکست تحصن = هجوم اول»، به شمار می آید.
لذا باید گفت: یعقوبی در کتابش، تنها به ذکر حوادث «هجوم اول = هجوم منجر به شکست تحصن» اکتفا کرده و در نقل او، نام «حضرت علی» علیه السلام به اشتباه، به جای نام «زبیر» درج شده است.(می توان گفت: وی، هنگام نگارش حوادث هجوم اول، به دلیل مرور حوادث هجوم اصلی در ذهنش، دچار این اشتباه در ثبت اسامی، گردیده است.)
پینوشتها:
۱ – دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی، صص ۲۸۵ – ۳۰۲؛ منابع تاریخ اسلام، صص ۱۵۴ – ۱۵۸.
2 – همان، صص ۲۸۸ – ۲۸۹
3- تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۲۶
منبع: راهنمای یاوران فاطمیه (مجموعه پرسش و پاسخ های پژوهشی)، به اهتمام: علی لباف، چاپ سوم، مرکز فرهنگی انتشارات منیر، 1390ش، صص 63-58