وقف نزد امت هاي پيشين
امت هاي گذشته هم داراي موقوفاتي بوده اند و اين نشان مي دهد از زماني که پرستش و عبادت وجود داشته است، مردم املاکي را وقف مي کردند و در پرستش گاه قرار مي دادند.
وقف نزد امت هاي پيشين
نويسنده:مهدي هشيار
امت هاي گذشته هم داراي موقوفاتي بوده اند و اين نشان مي دهد از زماني که پرستش و عبادت وجود داشته است، مردم املاکي را وقف مي کردند و در پرستش گاه قرار مي دادند.
مسئله وقف به پرستش گاه ها محدود نشده است، چون يکي از حکام خوبي ها (نوبه )در روزگار رامسس چهارم، زميني را اختصاص داده بود تا هر سال از محصول آن گوساله اي بخرند و براي روح او قرباني کنند.
يک نوع ارتباط رفت و برگشتي اموال بين بنده و خداي خودش و لذت بردن از صدقه دادن و وقف کردن اموال، باعث شده در تمام زمان ها افرادي باشند که حرکت هاي مثبت در گستره فرهنگ وقف داشته باشند.
وقف نزد يونانيان باستان نيز وجود داشته و آن ها در برخي شهرهايشان زميني را براي برپايي مراسم ديني و مذهبي وقف مي کرده اند.
رومي ها نيز به نظام نگهداري اصل مال (وقف ) براي فرزندان (الجس الذري) از طريق وصيت پاي بند بودند. اين نظام مربوط به يک طبقه (نسل ) بود، اما اين طبقات (نسل ها ) بيشتر شدند تا اين که کار اين نوع وقف به فلج شدن وضع اقتصادي و اجتماعي انجاميد و زماني که امپراتور کنستانتين (امپراطور شرقي) که پايتختش بيزانس يا آستانه بود، قوانين او در سراسر امپراطوري که مصر و شام را نيز شامل مي شد، اجرا مي گرديد. البته اين وقف موفق نبود و در دوران حکومت ناپلئون اول، نظام ارشديت دوبره معمول شد و بعدها با قوانيني از بين رفت.
علت شکست خوردن يک حرکت به خاطر اين است که وقتي حرکتي پشتوانه الهي نداشته باشد، گر چه ظاهراً الهي باشد، ادامه دار نيست و دير يا زود با شکست مواجه مي شود.
همين طور رومي ها در دوران جمهوريت و پس از پيدايش آيين مسيحيت، تشکيلات مترقي تري يافتند. بدين ترتيب که دولت روم، فردي را مأمور کرد تا پيوسته بر اجراي شرايط تعيين شده از سوي وقف کنندگان نظارت داشته باشد، اما پس از مسيحيت، سازمان و اداره کامل تري يافته است.
وقف سه مرحله دارد :مرحله اول، موضوع يابي وقف که جايگاه چه وقفي مورد احتياج جامعه امروزي است و مردم نياز عمومي شان چيست ؟ مرحله دوم، چگونگي وقف و تمام کردن مراحل وقف که يک وقف نيمه تمام هميشه در جامعه دست و پا گيراست، مرحله سوم نظارت بر اجراي وقف و حفظ و نگهداري موقوفه ها، در دوره جاهليت نيز عرب ها پرستش گاه هايي داشتند و که جاي مخصوصي وجود نداشت که هدايا و نذورات پرستش گاه و معبد و غلات موقوفه را در آن اماکن و جاهاي مخصوص انبار مي کردند. هميشه خداوند براي اجراي دستورات خودش متوليان را در زمان هاي مختلف قرار مي داد تا در جهت هدايت و ارشاد جامعه تلاش کنند.
وقف، حبس مال است، ولي ازاين محبوس چگونه استفاده کردن و نگهداري و پايداري آن، وظيفه مردان خداست. خداوند مي فرمايد :کساني که تقواي قلوب و طينت پاک و سرشت نيک دارند، به تعمير مساجد و خانه خدا مي پردازند.
پس اگر مي خواهيم فرهنگ وقف و استفاده صحيح از موقوفات در بين مردم زياد شود، بايد تقواي قلوب را در بين مردم و جوانان گسترش دهيم و اين ممکن نيست، مگر با حمايت آموزگاران، پدر و مادر و روحانيت محترم که اين سه ضلع بايد تلاش کنند سنت فراموش شده احيا و نگهداري شود.
منبع: نشریه انتظار نوجوان، شماره 66
مسئله وقف به پرستش گاه ها محدود نشده است، چون يکي از حکام خوبي ها (نوبه )در روزگار رامسس چهارم، زميني را اختصاص داده بود تا هر سال از محصول آن گوساله اي بخرند و براي روح او قرباني کنند.
يک نوع ارتباط رفت و برگشتي اموال بين بنده و خداي خودش و لذت بردن از صدقه دادن و وقف کردن اموال، باعث شده در تمام زمان ها افرادي باشند که حرکت هاي مثبت در گستره فرهنگ وقف داشته باشند.
وقف نزد يونانيان باستان نيز وجود داشته و آن ها در برخي شهرهايشان زميني را براي برپايي مراسم ديني و مذهبي وقف مي کرده اند.
رومي ها نيز به نظام نگهداري اصل مال (وقف ) براي فرزندان (الجس الذري) از طريق وصيت پاي بند بودند. اين نظام مربوط به يک طبقه (نسل ) بود، اما اين طبقات (نسل ها ) بيشتر شدند تا اين که کار اين نوع وقف به فلج شدن وضع اقتصادي و اجتماعي انجاميد و زماني که امپراتور کنستانتين (امپراطور شرقي) که پايتختش بيزانس يا آستانه بود، قوانين او در سراسر امپراطوري که مصر و شام را نيز شامل مي شد، اجرا مي گرديد. البته اين وقف موفق نبود و در دوران حکومت ناپلئون اول، نظام ارشديت دوبره معمول شد و بعدها با قوانيني از بين رفت.
علت شکست خوردن يک حرکت به خاطر اين است که وقتي حرکتي پشتوانه الهي نداشته باشد، گر چه ظاهراً الهي باشد، ادامه دار نيست و دير يا زود با شکست مواجه مي شود.
همين طور رومي ها در دوران جمهوريت و پس از پيدايش آيين مسيحيت، تشکيلات مترقي تري يافتند. بدين ترتيب که دولت روم، فردي را مأمور کرد تا پيوسته بر اجراي شرايط تعيين شده از سوي وقف کنندگان نظارت داشته باشد، اما پس از مسيحيت، سازمان و اداره کامل تري يافته است.
وقف سه مرحله دارد :مرحله اول، موضوع يابي وقف که جايگاه چه وقفي مورد احتياج جامعه امروزي است و مردم نياز عمومي شان چيست ؟ مرحله دوم، چگونگي وقف و تمام کردن مراحل وقف که يک وقف نيمه تمام هميشه در جامعه دست و پا گيراست، مرحله سوم نظارت بر اجراي وقف و حفظ و نگهداري موقوفه ها، در دوره جاهليت نيز عرب ها پرستش گاه هايي داشتند و که جاي مخصوصي وجود نداشت که هدايا و نذورات پرستش گاه و معبد و غلات موقوفه را در آن اماکن و جاهاي مخصوص انبار مي کردند. هميشه خداوند براي اجراي دستورات خودش متوليان را در زمان هاي مختلف قرار مي داد تا در جهت هدايت و ارشاد جامعه تلاش کنند.
وقف، حبس مال است، ولي ازاين محبوس چگونه استفاده کردن و نگهداري و پايداري آن، وظيفه مردان خداست. خداوند مي فرمايد :کساني که تقواي قلوب و طينت پاک و سرشت نيک دارند، به تعمير مساجد و خانه خدا مي پردازند.
پس اگر مي خواهيم فرهنگ وقف و استفاده صحيح از موقوفات در بين مردم زياد شود، بايد تقواي قلوب را در بين مردم و جوانان گسترش دهيم و اين ممکن نيست، مگر با حمايت آموزگاران، پدر و مادر و روحانيت محترم که اين سه ضلع بايد تلاش کنند سنت فراموش شده احيا و نگهداري شود.
منبع: نشریه انتظار نوجوان، شماره 66