اگرچه این مسئله بحث مفصل و گسترده ای لازم دارد اما خلاصه ی آن بشرح زیر است. معنای (ورید:) ورید را بعضی ها به معنای رگی که از قلب جدا شده و در تمام بدن منتشر میشود و خون در آن جریان دارد گرفته و بعضی هم گفته اند رگ گردن و حلق است و به هر معنایی که باشد خداوند آنرا طناب خوانده چون شبیه به طناب است.(تفسیر نمونه سوره ق)اما اینکه چرا خداوند این مثال را انتخاب کرده است:چون درک محسوسات برای مردم آسان تر است و قرآن مطالب مهم و عالی را با کنایه ها و تمثیل ها بیان کرده تا فهم آنها برای مردم آسانتر و راحتتر باشد ونباید در معنا کردن اینگونه تشبیهات به دنبال معنای ابتدایی آن بود،بلکه باید مراد خداوند متعال را از این تشبیهات فهمید و از جمله ی این معانی بلند ، احاطه خداوند متعال و آگاهی او بر بندگانش و نیاز آنها در همه حال به خداوند است، پس ظرافتی که در این تمثیل و تشبیه به کار رفته است این است که این رگ ، رگ حیات است و اگر قطع شود دیگر زندگی و حیات مادی از بین میرود و…در رابطه با حیات معنوی و انسانی هم اگر رابطه انسان با خداوند قطع شود و نظر لطف خداوند از انسان گرفته شود این انسان از نظر معنوی مرده است و حیات ندارد ،لذا لازم است که انسان در همه حال و احوال خداوند را ناظر خود و اعمال خود بداند که این مهم بدست نمی آید مگر با ارتباط داشتن با پروردگار و یکی از راههای ارتباط داشتن دعا و توسل است چنانچه که خداوند میفرماید: (ادعونی استجب لکم – بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را [ غافر/60] )خدای تبارک و تعالی با وجود بی نهایت خویش به همه آیاتش قریب است این از جهت ارتباط خدا و خلق است اما این به معنای نفی قانون اسباب که نیست . توسل یعنی بکار گرفتن یک سبب الهی معنوی برای تقرب به او همچنانکه از نماز و روزه بعنوان اسباب استفاده می کنیم . پس قرب خدا به خلق سرجای خودش قانون اسباب هم سر جای خودش .اگر نزدیکی خدای متعال برای تقرب ما به او کافی بود همه احکام و دستورات شرعی لغو بود اما اینگونه نیست. کسی که می گوید خدا به ما نزدیک است دیگر چه نیازی به وسیله داریم باید همه اسباب شرعی از جمله نماز و روزه را نیز نفی کند چون اینها هم اسبابند. توسل هم یک سبب شرعی است با این تفاوت که این سبب یک موجود معنوی به نام ولی الهی است.
حتی مثال ساده ترش وحی است . مگر خدای متعال به همه قریب نیست پس چرا برای رساندن پیامهایش به بشر از پیامبران استفاده می کند ؟ این نشان دهنده شمول قانون اسباب است. پس در ارتباط انسان با خدا هم اسباب زیادی مطرح می شود که بیان آن بر عهده شرع مقدس است لذا توسل هم یک امر مشروع است.
پس در نتیجه علم خداوند به بندگان و نیازهای آنها به تنهایی برای برقراری این ارتباط کافی نیست بلکه باید ارتباط دوطرفه باشد به قول معروف ( یک دست صدا ندارد) چنانچه خداوند میفرماید: ( فاذکرونی اذکرکم -یاد من باشید تا یاد شما باشم [بقره/152] )و چون خداوند مجاری امور را روی اسباب و مسببات قرار داده لذا بهترین راه برای ارتباط و عرض حاجت به خداوند توسل به پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) و اهل بیت ( علیهم السلام ).
حتی مثال ساده ترش وحی است . مگر خدای متعال به همه قریب نیست پس چرا برای رساندن پیامهایش به بشر از پیامبران استفاده می کند ؟ این نشان دهنده شمول قانون اسباب است. پس در ارتباط انسان با خدا هم اسباب زیادی مطرح می شود که بیان آن بر عهده شرع مقدس است لذا توسل هم یک امر مشروع است.
پس در نتیجه علم خداوند به بندگان و نیازهای آنها به تنهایی برای برقراری این ارتباط کافی نیست بلکه باید ارتباط دوطرفه باشد به قول معروف ( یک دست صدا ندارد) چنانچه خداوند میفرماید: ( فاذکرونی اذکرکم -یاد من باشید تا یاد شما باشم [بقره/152] )و چون خداوند مجاری امور را روی اسباب و مسببات قرار داده لذا بهترین راه برای ارتباط و عرض حاجت به خداوند توسل به پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) و اهل بیت ( علیهم السلام ).