چگونه جشن عروسى برگزار کنیم؟
از دیدگاه برخی شادى کردن و شاد بودن، تنها به وسیله کارهایى محقق مى شود که از نظر اسلام حرام و ممنوع است؛ کارهایى از قبیل، موسیقى مبتذل، رقص مختلط، استفاده از نوشیدنى هاى حرام که گاهى بعضى افراد ناآگاه آنها را انجام مى دهند.اما اگر ما براى شاد بودن و شادمانى، معناى وسیع ترى در نظر بگیریم و در به کار بردن روش هاى شادى بخش، به جاى راه هاى ممنوع، از راه هاى مجاز استفاده کنیم، نه تنها شادمانى عمیق تر خواهد بود، بلکه از دوام بیشترى هم برخوردار مى شود.
ارمغان دین براى بشر، شادى، بهجت و سرور به معناى واقعى و عمیق آن مى باشد. دین هم بشر را با شادى واقعى آشنا کرده و هم راه رسیدن به آن و بهره مندى کامل از آن را پیش روى او نهاده است.
خواندن دعایى با شور و حال و نمازى با حضور قلب، نجوایى شبانه و زمزمه اى عاشقانه، کمک به انسانى افتاده، نوازش یتیمى غمگین، سیر کردن گرسنه اى بینوا، زیارت بارگاه انسانى پاک، دیدار وابستگان و گفت وگو با دوستى صمیمى که همگى از سفارش هاى دین و تعالیم پرمحتواى آن است، همان سرور و نشاطى را به دنبال دارند که دیدن بهار طرب انگیز و صبح پرلطافت و قطره اى شبنم بر رخسار گل سرخ و زمزمه جویبار و وزش نسیم روح فزا.
هر دو نوع شادى، برگرفته از یک حقیقت و هر دو، جلوه اى از زیبایى و عظمت و کمال خداوند بزرگ و کریم است. نگاهى گذرا به تعالیم دینى نشان مى دهد که شادى و سرزندگى، از آثار ایمان مذهبى است؛ زیرا مذهب، به زمینه هاى پیدایش شادى سفارش کرده و نشانه هایش را ستوده است. نداشتن نگرانى، اضطراب و غم و اندوه و رسیدن به اطمینان قلبى، اساس هر نوع شادى است و این ممکن نیست؛ مگر با ایمان به قدرت مطلقى که سرچشمه همه نیکى هاست.1 به همین دلیل، عمیق ترین و عالى ترین شادى ها و سرورها، از آنِ مردان پاک سیرت و آشنا با خداوند است. در حدیثى از پیامبر صلى الله علیه وآله مى خوانیم: «دو رکعت نماز در دل شب، نزد من از دنیا و آن چه در آن است، ارزنده تر و دوست داشتنى تر است».2
حضرت صادق علیه السلام مى فرماید: «اگر مردم از فضیلت شناخت خداوند متعال آگاه بودند، چشمان خود را به بهره هاى مادى که خداوند به دشمنانش بخشیده، نمى دوختند و دنیاى آنها در نظرشان، از چیزى که زیر پا لگد مى کنند، بى ارزش تر بود و از شناخت خداوند، چنان لذت مى بردند که گویا پیوسته در باغ هاى بهشت با دوستان خدا، همنشین و همراهند».3
در دین اسلام، دستورهاى فراوانى براى ایجاد شادى و سرور، وارد شده است. در روایت در این باره، چنین آمده است: «با رویى گشاده، با برادران ملاقات کن».4 «هر مسلمانى که مسلمانى را ببیند و او را مسرور کند، خداوند را شاد کرده است.5 «در بهشت خانه اى است به نام خانه شادى که تنها کسى که یتیمان و بچه ها را خوشحال کند، به آن داخل مى شود».6
بوى خوش، عامل مهم شادمانى و بوى بد، عامل ناامیدى و افسردگى است. در روایات اسلامى توجه ویژه اى به استفاده از عطر و بوى خوش شده است و خوشبو بودن، از ویژگى هاى پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله و از سنت هاى آن حضرت شمرده شده است. حضرت صادق علیه السلام مى فرماید: «رسول خدا صلى الله علیه وآله، براى بوى خوش، بیشتر از خوراک خرج مى کرد.7
رنگ روشن، شادى آفرین است و در دین نیز به پوشیدن لباس هاى روشن و به ویژه سفید، توجه زیادى شده است و در حال نماز، بر پوشیدن لباس سفید تأکید شده و پوشیدن لباس سیاه در این حال، مکروه شمرده شده است. پیامبر بزرگ اسلام صلى الله علیه وآله مى فرماید: «لباس سفید بپوشید؛ چون بهتر و پاک تر است و مردگان خود را در آنها کفن کنید».8
در اسلام، آراستگى ظاهرى، امتیازى براى فرد و یکى از نشانه هاى ایمان شمرده شده است. هر مسلمان مؤمنى از کودکى با حدیث «النظافة من الایمان»، آشناست. نقش آراستگى ظاهر، در آرامش و نشاط روحى و ایجاد شادى و انبساط فردى و اجتماعى، انکارناپذیر است.
کار، جوهر آدمى و نشانه حیات اوست و انسان تنبل، بهره اش از زندگى اندک و سلامتى اش در معرض خطر و شادابى اش برباد است. کار و تلاش، از انحرافات و لغزش ها جلوگیرى مى کند و زمینه بسیارى از مفاسد اخلاقى و اجتماعى را از بین مى برد و بر شادى و نشاط مى افزاید. در روایات اسلامى به حدى بر اهمیت کار و تلاش در راه کسب روزى حلال و تأمین هزینه هاى زندگى تأکید شده که انسان غرق در شگفتى و حیرت مى شود. حضرت صادق علیه السلام در روایتى مى فرماید: «فرد زحمت کشى که براى رفاه خانواده اش مى کوشد، همانند مجاهد در راه خداست».9
سیر و سفر در شهرها و سرزمین هاى مختلف و گشت و گذار در طبیعت و دیدن منظره هاى زیبا و آشنایى با آداب و رسوم ملت ها، گذشته از فایده هاى فراوان مادى و معنوى، آدمى را از افسردگى مى رهاند و به سلامتى جسم و روان و ایجاد شادابى کمک شایانى مى کند. از این رو، دین مقدس اسلام، مردم را بسیار بدان سفارش کرده است و تعبیر «سیروا فى الارض» را در آیات متعددى از قرآن مى توان یافت.10
شادمانى تنها در لذت هاى مادى گذرا خلاصه نمى شود؛ شادمانى واقعى در نزدیک شدن به هدف والاى آفرینش و آراسته شدن به خصلت هاى انسانى و الهى است. ارسطو مى گوید: «شادمانى عبارت است از پروراندن عالى ترین صفات و خصایص انسانى».11 بنابراین، لذت و خوشى، تنها با عوامل مادى به دست نمى آید و عوامل معنوى نیز در ایجاد شادى مؤثرند. گاهى انجام کارهایى که عادتاً باید لذت بخش باشند، نه تنها لذتى به انسان نمى بخشد، بلکه عذاب وجدان و تشویش روحى نیز مى آورد؛ زیرا روح و وجدان، آماده لذت بردن نیستند. غذاى لذیذ، رابطه جنسى و خانه بسیار زیبا، اگر حرام و نامشروع و غیر معقول باشند، براى انسان سالم و طبیعى، تلخ و ناگوار مى باشند.
پرهیز از گناه در بیشتر مواقع، پرهیز از لذت هاى مادى سطحى است؛ ولى در عین حال، شادى آور است؛ زیرا روح آدمى به گونه اى است که گاه از پرهیز و ریاضت معقول سرخوش مى شود. ارضاى تمایلات به هر صورت و در هر شرایط، شادى آور نیست و گاهى پرهیز از لذت، لذت بخش تر از نیل به لذت است.12
اگر مادرى برخلاف میل فرزند دلبندش، او را از خوردن غذایى زیان بار بازداشت، آیا مانع شادمانى او شده است؟
اگر پزشکى براى راحت ساختن بیمارى که غده اى در مغز دارد، با چاقوى تیز جراحى، جمجمه اش را شکافت و آن غده دردآور را بیرون آورد و او را از غم و درد جانکاه رهانید، آیا به او شادى نبخشیده است؟ آیا درست است بگوییم که این پزشک، با شکافتن استخوان این بیمار، او را آزرده ساخته و شادمانى را از او گرفته است؟
آیا منع بیمار از بعضى غذاها و کارها، محروم کردن او از سرور و شادمانى است؟ آیا منع از شراب خوارى که ارزنده ترین گوهر وجود آدمى، یعنى عقل را محجوب و پوشیده مى سازد و بزرگ ترین جنایت ها و زشت ترین کارها را آسان و زیبا جلوه مى دهد، بازداشتن انسان از شادى و شادمانى است؟
آیا سفارش به دورى از تهمت، غیبت، دروغ، ریا، نگاه ناروا و رابطه ناسالم که زمینه ساز هزاران آسیب فردى و اجتماعى و بستر همه ناهنجارى هاى روانى و اجتماعى است، دور کردن انسان از شادى است؟
آیا سفارش به ارتباط با کانون عظمت و کمال، یعنى خداوند متعال و رسیدن به آرامش و اطمینان قلب، در پرتو این ارتباط که محور اصلى آموزه هاى دینى و مذهبى است، شادى بخش نیست؟
آیا دستور به نماز و عبادت، صله رحم، انفاق به تهى دستان، کمک به همنوعان، تقوا، پاکدامنى، عفت، وقار و اخلاص در اعمال و تکبر نورزیدن و خودپسند نبودن و هزاران دستور دیگر، زمینه ساز شادى حقیقى و راستین بشر در دنیا و آخرت نیست؟
ستودن اعمالى چون گریه از خوف خداوند و عظمت و گریستن بر خطاها و گناهان و نیز گریه و سوگوارى در عزادارى اولیاى الهى و انسان هاى برجسته و ممتاز، به هیچ وجه با نشاط ناسازگار نیست. گریه اى که از سر عشق به خداوند و یادآورى عظمت او باشد، پیوند با دریاى بى کران همه نیکى ها و زیبایى ها و سرچشمه همه شادى هاست.
اما در مورد مطلب دوم، یعنى روش هاى اسلامى براى برگزارى مجالس جشن و سرور، خصوصاً در جشن عروسى، همان طور که در ابتداى پاسخ توضیح دادیم، براى شاد کردن مجلس عروسى، نباید از هر وسیله اى استفاده کنیم؛ زیرا مؤمن و کسى که قلبش به نور تقوا روشن شده، هرگز براى شادى و لذت چند دقیقه اى، نافرمانى خدا را نمى کند. متأسفانه بسیارى از مردم براى شادى در جشن عروسى خود و فرزندانشان، مرتکب گناهانى چون استفاده از موسیقى حرام، اختلاط زن و مرد، پوشش نامناسب، مزاحمت براى دیگران، اسراف، چشم و هم چشمى، فخر فروشى به یکدیگر، پوشیدن لباس هاى گران قیمت و برگزارى مجالس پرهزینه، تمسخر دیگران، بى توجهى به واجباتى چون نماز و امثال آن مى شوند؛ غافل از این که شادى واقعى و لذت و خوشى زندگى به دست خداست و هیچ گاه با گناه و معصیت، نمى توان به عمق شادى رسید. گاهى دیده مى شود که عده اى براى این کارها، عذر و بهانه مى آورند که یک شب است و یک شب هزار شب نمى شود و در عروسى باید شاد بود؛ در حالى که نتیجه این گونه برنامه ها، این است که زندگى با گناه و معصیت خدا شروع مى شود و برکت از زندگى شان مى رود. در روایات آمده است که در مجلس عروسى مؤمن، فرشتگان نازل مى شوند و رحمت خدا را با خود مى آورند. حال براى این که مجالس خوبى در عروسى ها داشته باشیم که هم مملو از شادى و سرور باشد و هم گناه و معصیت نداشته باشد و هم خانواده و فامیل راضى باشند، نکات زیر را پیشنهاد مى کنیم:
1. باید سعى شود اهمیت این موضوع به اعضاى خانواده، خصوصاً والدین و خواهران و برادران عروس و داماد تفهیم شود و نیز این که عروس و داماد حق دارند طبق نظر خودشان مجلس عروسى را برگزار کنند؛ البته این مطلب باید با لطافت و در عین حال قاطعانه بیان شود و تا جایى که ممکن است کسى رنجیده خاطر نگردد. براى انجام این کار، ممکن است لازم باشد ماه ها زمینه سازى شود و با آنها صحبت شود.
2. براى این که بتوانیم یک فرهنگ و عادت بد را تغییر دهیم، لازم است جانشین مناسبى براى آن در نظر بگیریم. شما نیز اگر نمى خواهید با گناه و معصیت، مجلس عروسى را شاد کنید، باید به جاى آن از برنامه هاى مجاز استفاده کنید. یکى از روش هایى که تجربه شده و بسیار هم موفق بوده، استفاده از مداحان مذهبى و هنرمندانى است که به وسیله خواندن اشعار شادى بخش و گفتن لطیفه هاى مناسب، مجلس را شاد مى کنند. همچنین استفاده از افرادى که کارهاى تردستى و دیدنى انجام مى دهند و مى توانند مجلس عروسى را با صفا و شاد کنند، در این مورد مؤثر است. بعضى از این افراد هنرمند، وقتى در مجلسى شرکت مى کنند، بدون این که گناهى در برنامه هاى آنها باشد یا کسى را مسخره کنند، چنان مجلس را گرم مى کنند که افراد شرکت کننده، یکسره مى خندند؛ البته بهتر است با ذکر اشعارى در مدح ائمه اطهار و خصوصاً امام زمان علیه السلام، معنویتى هم در مجلس عروسى ایجاد کنیم.
3. بهتر است مجالس عروسى در مناسبت هاى مذهبى و جشن هاى مذهبى، مثل میلاد ائمه یا اعیاد مذهبى برگزار شود و به تناسب این شب ها، اشعار ویژه آن اعیاد هم خوانده شود.
4. اگر به کلى نمى توانید مجلس را اسلامى برگزار کنید، حداقل جلوى بعضى گناهان را بگیرید؛ مثلاً سعى شود مجلس مردانه از زنانه کاملاً جدا باشد و هیچ مردى به مجلس زنان راه پیدا نکند و حداقل این که عروس و داماد، تلاششان را براى جلوگیرى از گناه بکنند تا اگر هم معصیتى صورت گرفت، به حساب آنها نباشد.
5. تا جایى که توان مالى دارید، پذیرایى خوبى از میهمان ها داشته باشید؛ زیرا پذیرایى، یکى از وسایل شادى بخش است و مى تواند جانشین خوبى براى ابزارهاى حرام شادى باشد.
پى نوشت:
1. حدیث مهر، سال نماى تحصیلى جوان، 82-1381.
2. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 363.
3. رى شهرى، میزان الحکمة، ج 6، ص 155.
4. همان، ج 1، ص 418.
5. همان، ج 3، ص 439.
6. همان، ج 3، ص 438.
7. همان، ج 5، ص 574.
8. شیخ عباس قمى، سفینة البحار، ج 1، ص 291.
9. میزان الحکمة، ج 4، ص 119.
10. ر.ک: نحل (16)، آیه 36؛ نمل (27)، آیه 69؛ انعام (6)، آیه 11.
11. حدیث مهر، سالنامه تحصیلى جوان 82-1381.
12. همان.
(منبع: سایت پرسمان نت
http://www.porseman.net/defaulte.aspx?namayesh=1479)