طلسمات

خانه » همه » مذهبی » ویژگی های نوشتاری کتاب مقدس و قرآن کریم (3)

ویژگی های نوشتاری کتاب مقدس و قرآن کریم (3)

ویژگی های نوشتاری کتاب مقدس و قرآن کریم (3)

در اسلام، قرآن مجيد وحي است و پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله مفسر و تبيين گر (1) آن است؛ ولي در مسيحيت، وحي غير ملفوظ است و مسيحيان بر اين باورند كه حضرت عيسي عليه السلام وحي است و اناجيل، آن وحي را تفسير مي كنند.(2) هر سه دين در اينكه واسطه و رابطي بين خدا و انسان لازم است، متفق اند و وجود انسان كامل را تأييد مي كنند؛ با اين تفاوت كه مسيحيت، انسان كامل را خداي متجسد معرفي و انحرافي در اين زمينه ايجاد كرد.

7938349d 078d 4e64 bd32 5c74f3bfdd3e - ویژگی های نوشتاری کتاب مقدس و قرآن کریم (3)

sa223 - ویژگی های نوشتاری کتاب مقدس و قرآن کریم (3)
ویژگی های نوشتاری کتاب مقدس و قرآن کریم (3)

 

نویسنده: حسین نقوی

 

تفاوت مسيحيت با اسلام و يهوديت
 

در اسلام، قرآن مجيد وحي است و پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله مفسر و تبيين گر (1) آن است؛ ولي در مسيحيت، وحي غير ملفوظ است و مسيحيان بر اين باورند كه حضرت عيسي عليه السلام وحي است و اناجيل، آن وحي را تفسير مي كنند.(2) هر سه دين در اينكه واسطه و رابطي بين خدا و انسان لازم است، متفق اند و وجود انسان كامل را تأييد مي كنند؛ با اين تفاوت كه مسيحيت، انسان كامل را خداي متجسد معرفي و انحرافي در اين زمينه ايجاد كرد.

تأويل كتاب آسماني
 

از آنچه گذشت، روشن شد كه كتاب هاي آسماني داراي سطوح مختلف معنايي اند و فهم سطوح مختلف معنايي، وابسته به مرتبه ي طهارت باطني انسان است وفهم عالي و كامل آن، مختص به انسان كامل است. از اين مطالب به دست آمد كه كتاب آسماني داراي ظاهر و باطن است و تأويل آن را انسان هايي مي دانند كه طهارت نفس بالايي دارند. از آن رو كه كتاب آسماني داراي تأويل است، اشاره اي كوتاه به بحث تأويل خواهيم داشت.
قرآن آيات محكم و متشابه دارد. آيه ي محكم آيه اي است كه در بيان مُراد خود، صريح و قاطع است و شنونده در فهم آن به اشتباه نمي افتد؛ اما آيه ي متشابه عكس آن است. مؤمن بايد به آيات محكم ايمان بياورد و بنابر آن عمل كند و در خصوص آيات متشابه بايد به آنها ايمان داشته باشد، ولي براي تأويل و تفسير بايد آنها به اهل آن رجوع كند.(3) روش اهل بيت عليهم السلام نيز اين گونه بوده است و از روايات و سيره و روش آنها نيز همين مطلب به دست مي آيد.(4)
تأويل از كلمه ي «اَول» به معناي رجوع است و تأويل آيه، يعني برگرداندن آيه به چيزي كه مراد آن است و منظور از تنزيل، معناي روشن و تحت اللفظي آيه است.(5)
علامه طباطبايي در توضيح تأويل، راهي دقيق و عميق تر از ديگران پيموده است. وي براي تأويل، سه قيد حقيقي، واقعي و عيني را ذكر مي كند. واقعيت اوهام را خارج مي كند؛ حقيقت اين را بيان مي كند كه منشأ و اصل آن، امور اعتباري نيست و قيد عينيت، مفاهيم و ذهنيات را دفع مي كند.(6) تأويل،‌ حقيقتي است كه از جنس مفاهيم و مدلول هاي الفاظ نيست؛ بلكه از امور عيني و خارجي است و الفاظ آن را در بر نمي گيرند؛ بنابراين، خداوند آن را با الفاظ به بند كشيد تا بشر اندكي با حقيقت آشنا شود.(7)
از آياتي كه واژه تأويل در آن ها به كار رفته است، به دست مي آيد كه تأويل از قبيل معنا و مدلول لفظ نيست. تأويل در همه ي موارد، چه تعبير خواب، چه عاقبت امر و…، بر حقيقتي خارجي دلالت دارد. تأويلِ هر چيز، حقيقتي است كه آن چيز از آن نشأت گرفته است. اين معنا درباره ي قرآن نيز صادق است؛ يعني قرآن از حقايقي نشأت گرفته است كه از مرتبه ي حس و محسوس فراتر و از قالب الفاظ و عبارات، كه محصول زندگي مادي است، بسيار بالاتر و وسيع ترند. اين حقايق در قالب الفاظ نمي گنجند. خدا به وسيله ي اين الفاظ، سرنخي دست بشر داده است تا با وسيله آن تعقل كند و به اصل مطلب راه يابد. اين الفاظ سايه و مثلي هستند از آن حقايق اصليِ نزد خدا كه تنها بايد آن ها را مشاهده كرد و روز قيامت، اين حقايق به طور كامل آشكار خواهند شد.(8) بنابراين، تأويل قرآن، حقيقتي است در اُم الكتاب نزد خدا، تأويل در مرتبه ي غيب و مخصوص خدا و كساني است كه خدا به آنان اذن تأويل داده و اين، غير از تفسير است.
بنابر اين نظر، آن حقيقت عيني كه الفاظ و مفاهيم از آن حكايت مي كنند، تأويل شمرده مي شود. البته اين معناي تاويل، ديگر مختص به آيات متشابه نخواهد بود؛ بلكه همه ي كلمات الهي داراي تاويل خواهند بود و هر آيه اي حقيقتي در بالا خواهد داشت. به تصريح آيات قرآن، چنين تأويلي را جز خداوند و راسخان در علم، كس ديگري نمي فهمد.(9)

انسجام و يک پارچگي
 

قرآن كريم و كتاب مقدس مانند ساير كتاب ها نيستند كه داراي مقدمه، كليات، چينش منطقي بحث و خاتمه و نتيجه باشند؛ بلكه در آنها عدم انسجام و ناسازگاري ظاهري احساس مي شود و معتقدان هر دو دين تلاش فراواني كرده اند تا بين آيات اين كتاب ها، انسجام و هماهنگي ترسيم كنند؛ مؤمنان به هر دين اين انسجام را مي پذيرند، ولي غير مؤمنان آن رانمي پذيرند و در صدد بيان تناقضات اين كتاب ها بر مي آيند.
هر كسي در آغاز در برخورد با ظاهر آيات و سوره هاي قرآن، عدم انسجام و ناسازگاري ظاهري را احساس مي كند. به همين دليل، در علوم قرآن مباحث مفصلي درباره ي مناسبات و پيوستگي آيات مطرح مي شود و نويسندگان بسياري در اين باره مطالب عميق و دقيقي نوشته اند تا براي قرآن چهره اي پيوسته ترسيم كنند.(10)
درباره ي كتاب مقدس نيز اين مشكل وجود دارد و آن، عنوان مجموعه نوشته هايي است كه مسيحيان آنها را مقدس مي شمارند (11) و بنا بر نظر مسيحيان، اين مجموعه نوشته ها يک كتاب شده اند و بين تمام داستان ها، شعرها، گفتارها و پيشگويي هاي آن، يگانگي و انسجام هست.(12)

وحي يا الهام
 

در اسلام، قرآن مجيد وحي است و پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله مفسر و تبيين گر (13) آن است؛ ولي در مسيحيت، وحي غير ملفوظ است و مسيحيان بر اين باورند كه حضرت عيسي عليه السلام وحي است و اناجيل،‌ آن وحي را تفسير مي كنند.(14) در اينجا سؤال اين است كه آيا اناجيل وحي نيستند؟ مسيحيان بر اين باورند كه اناجيل الهام اند و روح القدس آنها را به نويسندگان بشري الهام كرده است ودر حقيقت، يک وحي، يعني مسيح عليه السلام بيشتر وجود ندارد.
يهوديان نيز وحي را مانند مسلمانان تعريف مي كنند و معتقدند كه خدا با پيامبران بسياري سخن گفته است؛ با اين تفاوت كه آنان بر اين باورند كه وحي از حدود چهار قرن پيش از ميلاد قطع شده است و پس از ظهور موعود، دوباره وحي صورت خواهد گرفت.(15) اما مسلمانان پيامبر خود را خاتم پيامبران مي دانند و معتقدند پس از وي ديگر وحي صورت نخواهد گرفت.
اناجيل، زندگي نامه ي مسيح و دربردارنده ي سخنان حكيمانه و سيره ي او و شبيه كتاب هاي حديثي مسلمانان اند؛ اما قران سخن خدا و وحي است. بنابراين، قران از اين جهت با اناجيل تفاوت دارد و مساوي با مسيح (وحي مسيحيان) است. قرآن از نظر مسلمانان، معجزه است؛ اما از نظر مسيحيان، خودِ مسيح معجزه است.
مسيحيان معتقدند كه خدا كتاب مقدس را به وسيله ي نويسندگاني بشري نوشته است. بنابراين، كتاب هاي مقدس داراي يک نويسنده ي الهي و نويسندگاني بشري است. خداوند توسط روح القدس مطالبي را كه مي خواست نوشته شود، به نويسندگان بشري الهام مي كرد. اقليت بسيار ناچيزي از مسيحيان گمان مي كنند كه كتاب هاي مقدس با همين الفاظ الهام شده است. اين نظريه به اعتقاد ربانيون يهود شباهت دارد و با ديدگاه مسلمانان درباره ي قرآن كريم مطابق است.(16)
بنيادگرايان مسيحي اعتقاد به عصمت لفظي كتاب مقدس دارند؛ ولي بيشتر متفكران كاتوليک، ارتدوكس و پروتستان معاصر، عصمت لفظي را قبول ندارند و اصل مژده و ظرف آن را از هم جدا مي كنند. آنها عقيده دارند كه اصل پيام از خداست، ولي شكل پيام از عامل بشري متأثر مي شود كه احتمال خطا و اشتباه نيز دارد. البته مسيحيان براي كشف پيام الهي از اين ظرفي كه احتمال خطا در آن وجود دارد، در طول ساليان متمادي تلاش فراواني انجام داده اند.(17)
در این جدول، قرآن کریم و کتاب مقدس از لحاظ وحی بودن و برخی مشخصات دیگر مقایسه شده اند.

قرآن کریم

کتاب مقدس

یک کتاب

66 یا 73 کتاب

عربی

عبری، آرامی و یونانی

مؤلف آن خدا

مؤلف آن خدا و بشر

الفاظ، بشری نیستند (وحی)

الفاظ، بشری اند و احتمال خطا دارند (الهام)

در مدت 23 سال

تدوین در 1500سال

پیام الهی، ازلی و فراگیر است

پیام الهی، ازلی و فراگیر است

قرآن وحی است و پیامبر مفسر آن

حضرت عیسی علیه السلام وحی است و اناجیل مفسر آن

کتاب های اپوکریفایی (18) ندارد

کتاب های اپوکریفایی دارد (19)

تدوين كتاب مقدس و قرآن كريم
 

برخي از متون مقدس در آغاز شفاهي بودند و به مرور زمان مكتوب شدند؛ ولي برخي از همان ابتدا نوشته شده اند. قرآن مجيد و بخشي از عهد عتيق از همان آغاز مكتوب بوده اند.(20) عهد عتيق ـ بنابر دلايل و شواهد موجود در آن ـ در مدت هزار سال (1400 تا 4000 ق.م) توسط دست كم، سي نويسنده مختلف نوشته شده است كه نويسندگان برخي از كتاب ها ناشناخته اند؛ (21) ولي عهد جديد و قرآن كريم، تاريخ كوتاهي دارند.(22)
نزول وحي به حضرت موسي عليه السلام تدريجي و به مدت چهل سال بوده است. وحي به اشعيا، در زمان سلطنت چهار پادشاه يهودا، يعني عزيا، يوثام ،اَحاز و حزقيا بوده و مدت سلطنت اين چهار پادشاه، 113 سال بوده است. بنابراين، زمان وحي اين كتاب و همين طور كتاب يوشع، 113 سال بوده است. وحي كتاب ارميا نيز حدود 41 سال طول كشيده است. كتاب حزقيال 22 سال، كتاب دانيال حدود 60 سال، كتاب ميكاه حدود 61 سال، كتاب حَجَّي حدود 3 ماه (با وجود حجم بسيار كم) و وحي كتاب زكريا حدود 2 سال بوده است.(23) حضرت مسيح عليه السلام هنگام نزول روح القدس بر ايشان و آغاز رسالتش سي ساله و هنگام عروج به آسمان سي و سه ساله بود. بنابراين، تعليمات الهامي او در مدت سه سال بر ايشان نازل شده است؛ اما نگارش اناجيل اربعه و تدوين آنها صد سال طول كشيد.
سير تحول كتاب مقدس از جمع آوري، افزودن حروف صدادار به آن، نسخه هاي اصلي آن، ترجمه هاي آن و تبويب و شماره گذاري آن، در كتاب هاي مسيحيان آمده است.(24)
قرآن نيز در مدت 23 سال بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل شده است. اما بايد ديد كه پس از نزول، تدوين قرآن چه قدر زمان برده است. شكي نيست كه نگارش قرآن از زمان پيامبر صلي الله عليه و آله شروع شده است و خود ايشان بر اين كار اصرار داشته اند.(25) حتي پيامبرصلي الله عليه و آله ترتيب سوره ها را نيز ذكر مي كردند.(26) درباره ي ترتيب آيات در سوره ها اجماع وجود دارد كه به دست پيامبر صلي الله عليه و آله بوده است.(27)
بنا بر تصريح علما، تمام قرآن در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله نوشته شده بود و تنها، در يک كتاب مدون جمع نشده بود.(28) در زمان خليفه ي اول، قرآن جمع آوري شد.(29) در زمان خليفه ي دوم كه فتوحات زياد شد و تازه مسلمانان بر يادگيري قرآن اصرار داشتند‌، نسخه هايي از قرآن نوشته شد و در شهرهاي مختلف رواج يافت.(30) اين كار باعث اختلاف قرائات شد و خليفه ي سوم مصمم به يكي كردن مصحف ها شد و اين كار را انجام داد كه به قرآن عثماني معروف است. حتي مستشرقان نيز اين مطلب را قبول دارند كه قرآن تنها كتابي است كه تحرف نشده است و شكي در اصالت آن نيست.(31)
اگر بپذيريم كه قرآن در زمان خليفه ي اول جمع آوري و تدوين شد، بنابراين، مدت زمان تدوين قرآن پس از زمان نزول آن، حدود دو سال طول كشيده است. ولي اگر بگويم كه تدوين نهايي قرآن در زمان خليفه ي دوم بوده است، با توجه به اينكه مدت خلافت خليفه ي اول و دوم حدود سيزده سال طول كشيد، زمان تدوين قرآن پس از نزول، سيزده سال بوده است. بنابراين زمان تدوين قرآن در مقايسه با كتاب مقدس بسيار اندک است.
نكته ي ديگر اينكه در رسم الخط قرآن، تطور وجود داشته است؛ يعني ابتدا بدون نقطه و حركات بوده ودر گذر زمان، نقطه و حركات و در زمان هاي بعد، علايم تجويدي به آن افزوده شده است.(32)

سبک نگارش
 

تمام قرآن كريم و بخش هايي از تورات كنوني به صورت پيام مستقيم خدايند؛ ولي اناجيل و بخش هاي ديگر تورات كنوني، بيشتر به تاريخ و زندگي نامه شبيه اند و به صورت صريح و مستقيم پيام الهي را بيان نمي كنند. با يک مراجعه به قرآن، مي توان به راحتي دريافت كه تمام قرآن پيام الهي است. پيام هاي الهي قرآن به دقت ثبت و نقل شده است، به گونه اي كه لفظ «قل» نيز در آن تكرار شده است و مسلمانان موظف اند آن را تكرار و ادا كنند.(33) قرآن از ابتدا و در متن خود، خود را كتاب و قرآن معرفي مي كند و اوصافي چون عظيم، مبين، كريم، مجيد، داراي ذكر، هدايت گرا، انذارگر جهانيان، شفا، رحمت براي مؤمنان، بشارت براي مؤمنان و… را براي خود ذكر مي كند؛ در صورتي كه ديگر كتاب هاي آسماني چنين نيستند و در گذر زمان، تبديل به كتاب مقدس شدند.

تدوين كتاب هاي جانبي درباره ي قرآن كريم و كتاب مقدس
 

به مرور زمان، درباره ي تمام كتاب هاي مقدس، كتاب هاي كمک آموزشي و جانبي نوشته مي شود. كتاب مقدس يهوديان و مسيحيان نيز مانند قرآن و هر كتاب مقدس ديگري داراي متوني كمک آموزشي، تفسيري و مانند آن است. براي نمونه، كتاب هاي پانوراماي كتاب مقدس (راهنماي بصري براي مطالعه ي كتاب مقدس)، كشف الآيات يا آيه ياب كتاب مقدس، آموزش و خلاق كتاب مقدس و كتاب هاي تفسيري و كتاب مقدس براي كودكان با تصاوير رنگي و كتاب هايي درباره ي 365 روز سال و مواردي از اين دست، كتاب هاي جانبي كتاب مقدس اند.(34)

پی نوشت ها :
 

1.نحل :44.
2.حسين توفيقي، آشنايي با اديان بزرگ، ص 232.
3.همان، ص 26و 27.
4.همان، ص 30 و 31.
5.همان، ص 33.
6.محمد هادي معرفت، «تأويل از ديدگاه علامه طباطبايي»، پژوهش هاي قرآني، ش 9 و 10 ، ص 65-67.
7.سيد محمد حسين طباطبائي، الميزان، ج3، ص 46 تا 52؛ ج13 ، ص 349.
8.همو ،قرآن در اسلام، ص 38.
9.همو، الميزان، ج3، ص 64 و 65.
10.ر.ک. سيد محمد علي ايازي، چهره پيوسته قرآن ،/ عبدالهادي فقهي زاده، پژوهشي در نظم قرآن.
11.توماس ميشل، كلام مسيحي، ترجمه حسين توفيقي، ص 23.
12. Scripture and Translation, Martin Buber &Franz Rosenzweig, translated by Lawrence Rosenwald with Everett Fox (from German language),P.4.
13.نحل :44.
14.حسين توفيقي، آشنايي با اديان بزرگ، ص 232.
15.همان، ص 110.
16.توماس ميشل، كلام مسيحي، ص26.
17.همان، ص 27.
18.كتاب هاي اپوكريفايي بر دو دسته اند: 1.كتاب هاي اپوكريفايي عهد قديم (عبدالرحيم سليماني ، «درآمدي بر شناخت كتاب مقدس»، هفت آسمان، ش2، ص 154 و 155). 2.كتاب هاي اپوكريفايي عهد جديد (همان، ص 160 و 161).
19.اين جدول اقتباسي است از جدول صفحه 31 كتاب كلام مسيحي توماس كه با اصلاحاتي اينجا آورده شده است.
20.حسين توفيقي، آشنايي با اديان بزرگ، ص 227.
21.ساموئل شولتز، عهد عتيق سخن مي گويد، ترجمه مهرداد فاتحي، ص 2/ سهيل ديب، التوراه بين الوثنيه و التوحيد، ص 5 و6.
22.سهيل ديب، التوراه بين الوثنيه و التوحيد، ص 5 و6.
23.محمد جواد بلاغي، الهدي الي دين المصطفي، ترجمه ي سيد احمد صفايي، ص 49 تا 52.
24.بهرام محمديان و ديگران، دايرة المعارف كتاب مقدس، ص 5-32.
25.غانم الدوري، رسم الخط مصحف، ص 85.
26.همان، ص 109.
27.همان، ص 111.
28.همان، ص 88.
29.همان، ص 90.
30.همان، ص 94.
31.همان، ص 117.
32.محمد هادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج1، ص 356 تا 365.
33.همان، ص 229.
34.پانوراماي كتاب مقدس، راهنماي بصري براي مطالعه كتاب مقدس ،/ كشف الآيات يا آيه ياب كتاب مقدس، ساروخا چيكي،/ آموزش خلاق كتاب مقدس، لارنس ريچاردز، ترجمه شموئيل ايطاليايي ـ ريتا نسيان، شوراي كليساهاي جماعت رباني/ كتاب هاي تفسيري مانند:
The Interpreter’s Bible, New York, Abingdon press, 1952/ The Collegeville Bible Commentary, The Liturgical press, 1989 /Liberty Bible Commentary,The Old -Time Gospel Hour Edition,1983.
و كتاب مقدس براي كودكان با تصاوير رنگي مانند:
A Child’s Bible in colour, Shirley Steem, P.P. Co. LTD, London, 1970/A childern Living Bible,Tyndale House Publishers,1971
و كتاب هايي درباره 365 روز سال، مانند:
The One Year Bible, Tyndale House Publishers, 1986/Herbert Lockyer, All the Doctrines of the Bible Zandervan Publishing House, Michigan
1964.
 

منبع:فصلنامه علمی- تخصصی معرفت ادیان شماره 1
ادامه دارد…

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد