امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ اصحاب و شاگردان درعلوم محتلف داشت ، تا آنجا كه حديث شناسان و رجال دانان، شاگردان و اصحاب آن بزرگوار را درطول امامت ودوره هاي مختلف ؛چهار هزار نفر ذكر كرده اند،[1] به نام ومعرفي اجمالي برخي از ياران و شاگردان بزرگ امام صادق ـ عليه السّلام ـ اشاره مي شود:
شاگردان فقهي امام:
1. ابان بن تغلب ابو سعيد البكري الجريري،[2] وي حضور امام سجاد و امام محمد باقر و امام جعفر صادق ـ عليهم السّلام ـ را درك كرده و از آنها نقل روايت نموده و نزد ايشان مورد وثوق و صاحب منزلت خاصي بوده است. امام باقر ـ عليه السّلام ـ به ابان فرمود: در مسجد مدينه بنشين و براي مردم فتوي و احكام الهي را بيان كن زيرا من دوست دارم در ميان پيروان من كساني مانند تو ديده شود.[3]2. زرارة بن اعين شيباني، كه جميع فضائل در او جمع بوده، وي قاري و فقيه و متكلم و شاعر و اديب و در آنچه نقل مي كرد راستگو بود[4] و روايات زيادي را از امام سجاد و امام باقر و امام صادق ـ عليهم السّلام ـ نقل كرده است.[5]3. ثابت بن دينار ابوصفيه الأزدي ابو حمزه ثمالي، او محضر امام زين العابدين و امام باقر و امام صادق ـ عليهم السّلام ـ را درك كرد و از اين بزرگواران روايت نقل كرده و در نقل حديث مورد اعتماد و ثقه است و امام صادق ـ عليه السّلام ـ در مورد او فرمود: ابوحمزه ثمالي در زمان خود، سلمان است.[6]4. بريد بن معاويه عجلي كوفي، از اصحاب مورد و ثوق امام باقر و امام صادق ـ عليهما السّلام ـ كه نزد ايشان داراي مقام خاصي بود و در زمان امام صادق ـ عليه السّلام ـ از دنيا رفت.[7]
شاگردان متكلم امام:
1. محمد بن علي بن نعمان كوفي معروف به مومن طاق، دشمنان به او لقب شيطان الطاق دادند، و از امام زين العابدين و امام باقر و امام صادق ـ عليهم السّلام ـ روايات زيادي نقل كرده است. و داراي كتاب هاي متعدد از جمله؛ الامامة، كلامه علي الخوارج و كتاب مجالسة مع ابي حنفيه و المرجعه و… است.[8]2. هشام ابن حكم كندي، كه از امام صادق و امام موسي كاظم ـ عليهم السّلام ـ نقل حديث كرد و مورد وثوق و داراي كتاب هاي متعدد از جمله؛ امامة، كتاب رد بر زنادقه و… است.[9]3. عبدالله بن ابي يعفور عبدي كوفي، مورد وثوق و در ميان اصحاب، صاحب عظمت و نزد امام صادق ـ عليه السّلام- اگرامي بود و در زمان حضرت از دنيا رفت.[10]
شاگردان علم حديث و محدثين معتبر:
1. جابر بن يزيد جعفي كوفي، وي محضر امام باقر و امام صادق ـ عليهما السّلام ـ را درك كرد و در زمان امام صادق ـ عليه السّلام ـ از دنيا رفت و داراي كتاب هاي متعدد از جمله؛ كتاب نوادر، جمل، مقتل اميرالمومنين ـ عليه السّلام ـ ، و مقتل امام حسين ـ عليه السّلام ـ است.[11]2. فضيل بن يسار بصري،[12] ثقه و از امام باقر و امام صادق ـ عليهما السّلام ـ روايت نقل كرده و در زمان امام صادق ـ عليه السّلام ـ از دنيا رفت.[13]3. اسحاق بن عمار صيرفي كوفي، از اصحاب امام صادق و امام موسي كاظم ـ عليهما السّلام ـ است، علماي رجال در حق او گفته اند: كه او شيخ اصحاب ما و ثقه است.[14]4. فيض ابن المختار كوفي، ثقه و از روات امام باقر و امام صادق و امام موسي كاظم ـ عليهم السّلام ـ است و صاحب كتاب مي باشد.[15]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. رجال وفهرست، نويسنده: شيخ طوسي.
2. منتهي الامال ، نويسنده: شيخ عباس قمي،
3. پرتوي از زندگاني امام صادق ـ عليه السّلام ـ نويسنده: نور الله عليدوست خراساني،
4. درآمدي بر علم كلام. نويسنده: علي رباني گلپايگاني
5. امام جعفر صادق(ع)، نويسنده: عقيقي بخشايشي.
پي نوشت ها:
[1] . مفيد، الارشاد، ترجمه: رسولي محلاتي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ ششم، 1383 ش، ج 2، ص 253.
[2] . طوسي، رجال طوسي، نجف، منشورات المطبعة الحيدريه، چاپ الاولي، 1381 ق، ص 151.
[3] . طوسي، فهرست، نجف، منشورات المطبعة الحيدريه، طبيعة الثانيه، 1380 ه ، ص41؛ و احمد بن العباس نجاشي، كتاب الرجال، منشورات مركز نشر كتاب، ص 7 و 8.
[4] . احمد بن العباس نجاشي، همان، ص 132؛ و حلي، رجال، نجف، منشورات مطبة الحيدريه، طبعة الثانيه، 1381، ص 76.
[5] . طوسي، فهرست، پيشين، ص 100.
[6] . همان.
[7] . احمد بن العباس نجاشي، پيشين، صص 89 و 87؛ و حائري، جامع الرواة، چاپ رنگين، 1331 ه ، ج 1، صص 134 و 117.
[8] . احمد بن العباس نجاشي، پيشين، ص 249؛ و طوسي، فهرست، پيشين، ص 157.
[9] .طوسي ، پيشين، ص 338؛ و حائري، پيشين، ج2، ص 313.
[10] . همان، ص 100، و طوسي، اختيار معرفة الرجال (معروف به رجال كشي، التحقيق: ميرداماد، محمد باقر مجلسي، مؤسسة آل البيت، ج 2، ص 518.
[11] . احمد بن العباس نجاشي، پشين، ص 99؛ و حائري، جامع الرواة، پيشين، ج 1، ص 134.
[12] . طوسي، رجال، پيشين، ص 271.
[13] . احمد بن العباس نجاشي، پيشين، ص 238.
[14] . طوسي، اختيار معرفة الرجال، پيشين، ج 2، ص 705؛ و احمد بن العباس نجاشي، پيشين، ص 55.
[15] . احمد بن العباس نجاشي، پيشين، ص 239.