يك علي از علي هاي حسين
يك علي از علي هاي حسين
مرد مي خواند:
تازه جوانم علي
سر روانم علي
و ما سينه مي زديم براي جواني كه نامش علي اكبر بود و جواني سرو قامت بوده.
مرد مي خواند:
اي شبه پيغمبر علي…
و ما گريه مي كرديم براي جواني كه سرو قامت بوده و شبيه پيامبر اسلام بوده است لابد كسي كه شبيه پيامبر بوده خيلي زيبا و دوست داشتني بوده. و چون يك تنه به دل دشمن زده لابد شجاعت را از پدر بزرگوارش علي (عليه السلام) به ارث برده. پسري كه اولين سپر بلاي پدر مي شود. و اين همه ي دانستنيهاي ما بود از حضرت علي اكبر (عليه السلام).
بعدها در دوران نوجواني كتابي خوانديم از سيد مهدي شجاعي به نام (پدر عشق، پسر عشق) كه سيد با قلم هميشه روانش، توصيف كرده بود ارتباط قشنگ علي اكبر (عليه السلام) حسين با پدرش اما هنوز هيچ نمي دانيم از اول شهيد كربلا. و حالا مي خواهيم بيشتر با او آشنا شويم.
شناسنامه
حضرت علي اكبر (عليه السلام) در سال سي و سوم هجري مصادف با روز يازدهم شعبان دو سال قبل از كشته شدن عثمان به دنيا آمده است. در روز عاشورا آن بزرگوار 27 ساله بود و به اتفاق مورخين و علماي علم نسبت حضرت علي اكبر (عليه السلام) از امام سجاد (عليه السلام) بزرگتر بوده است و امام سجاد در روز عاشورا 23 سال داشتند .
حضرت علي اكبر (ع) در خانداني رشد يافت كه حافظ سر خداوند و جانشينان بر حق آخرين پيامبر و ذريه او هستند .
پدر گرامي علي اكبر (ع). سيد جوانان بهشت امام حسين (ع) محبوب پيامبر بود كه در دوران كودكي رسول خدا (ص) وي را در آغوش مي گرفت ومي فرمود:
( حسين از من و من از حسين هستم و …) و حضرت علي اكبر (ع) در دامن چنين پدري رشد و نمو يافت و غنچه وجودش شكوفا شد.
مادر آن جناب:
همسر ديگر حضرت امام حسين(ع) ليلي (دختر ابي مره ي بن عروه ي بن مسعود ثقفي) است كه وي يكي از سادات اربعه در اسلام است. و از بزرگاني بود كه رسول خدا (ص) او را مثل صاحب ياسين ( كه قوم خود را به خدا دعوت كرد و او را كشتند ) و شبيه ترين مردم به عيسي بن مريم ناميد.
علي اكبر…
از جمله آداب و سنت هاي نوزاد كه در اسلام جزو مستحبات محسوب مي گردد، اين است كه پس از نامگذاري برايش كنيه تعيين مي كنند و امام حسين (ع) در اجراي اين سنت حسنه كنيه (ابوالحسن) را كه كنيه پدرش مي باشد، براي فرزندش علي اكبر (ع) برگزيد.
اين سيد شهيد به لقب اكبر معروف و مشهور گرديد و اين لقب به دليل فزوني سن او از امام سجاد (ع) مي باشد. صحت اين ادعا را از امام سجاد(ع) در گفتگو با ابن زياد ذكر نموده است؛ زيرا در يك مجلس عمومي كه از اسراي اهل بيت امام حسين (ع) را احضار كرده بودند پس از محاورات تندي كه بين (ابن زياد) و حضرت زينب كبري ( سلام الله عليها) صورت گرفت، حاكم خيانت كار كوفه، روي به طرف امام سجاد (ع) كرد و گفت : اسم تو چيست!
امام فرمود: علي !
ابن زياد گفت: مگر خدا علي بن حسين را نكشت؟
امام با استواري خاصي گفت: (برادر بزرگتري از خود داشتم كه عوامل شما آن را كشتند)
پس لقب علي بن حسين اكبر مي باشد
ازدواج حضرت علي اكبر (ع):
اگر بگوييم آن جناب هنگام شهادت 25 سال يا بيشتر داشتند، حتماً ازدواج كرده بودند. چون اين بزرگوار تارك اين سنت عظيمه نخواهد بود. از حديث بزنطي و بعضي عبارات زيارت آن جناب استفاده مي شود كه آن بزرگوار ازدواج نموده و داراي فرزند بودند.
شبه رسول
اين جوان خوش سيما در طلاقت زبان و زيبايي صورت و سيرت و خلقت شبيه ترين مردم به رسول خدا (ص) بود و جامه همه كمالات و صفات حسنه و اخلاق نيكو مي باشد.
حضرت علي اكبر (ع) در جميع صفات و اخلاق چون حضرت محمد (ص) و پدر بزرگوارش درباره او فرمودند:
«خدايا گواه باش ! جواني كه در خلقت و سيرت و گفتار شبيه ترين مردم به پيامبرت بود، به جنگ رفت و ما هرگاه به ديدن پيامبرت مشتاق مي شديم، به اين جوان نگاه مي كرديم»
حكايتي آشنا
در حديثي از مرحوم سيد بن طاووس و شيخ مفيد در طي طريق كربلا نقل شده است كه به پدر بزرگوارش گفت:
«افلسنا علي الحق»؟
آيا ما بر حق نيستيم؟
حضرت امام حسين (ع) فرمودند:
بلي!
علي اكبر (ع) عرض كرد:
«اذا لا نبالي بالموت»
حال كه چنين است از مرگ باكي نداريم!
وارث حيدر
آن بزرگوار شجاعت را از علي مرتضي (ع) به ارث برده بود. علامه مجلسي (ره) نقل مي كند: «آن بزرگوار به هر جايي روي مي آورد،گروهي را به خاك هلاكت مي افكند به قدري از آن لشكر كشت كه از كثرت كشته به شيون آمدند و روايت شده علي اكبر با آن كه تشنه بود 120 نفر را كشت آنگاه نزد پدر بازگشت.
شجاعتش در حدي بود كه در بين 35 نفر از جوانان هاشمي در حماسه كربلا، چون ستاره مي درخشيد. جامع ترين و بهترين سخنان در خصوص فضايل او همان بيانات حضرت امام حسين (ع) است وقتي جوانش عازم ميدان نبرد با اشقيا بود، بر زبان جاري كرد و اندوه خود را به خاطر مفارقت او اعلام نمود و بر قاتلش نفرين كرد.
اولين شهيد از اهل بيت ((عليه السلام)):
چون اصحاب با وفاي آن سرور به درجه شهادت رسيدند و نوبت به خاندان آن بزرگوار رسيد علي اكبر اول آنها بود كه به ميدان شتافت. مرحوم سيد بن طاووس و ابن نما نقل مي كند: «چون با حضرت به جز خاندانش كسي نماند، علي بن الحسين (ع) كه از زيبا صورتان و نيكو سيرتان روزگار بود، بيرون آمد و از پدر اجازه جنگ خواست و حضرت به او اجازه داد».
از زيارت ناحيه مقدسه همچنين استفاده مي شود كه حضرت علي اكبر (ع) اولين شهيد از اهل بيت (ع) بوده است آنجا كه مي فرمايد:«سلام بر تو اولين جان باخته از خاندان بهترين زادگان رسول اكرم (ص) از دودمان ابراهيم خليل»
اكبر به ميدان مي رود
در كتاب «روضه ي الاحباب» نقل شده كه امام حسين (ع) به دست خود لباس جنگ به قامت علي اكبر پوشانيد. كلاه پولادي بر سر او گذاشت و كمربند چرمي كه از علي مرتضي به يادگار داشت، بر كمر او بست و او را روانه ميدان كرد. وقتي علي اكبر (ع) به ميدان رفت، جميع لشكر، حيران جمال نوراني او شدند. چون به ميدان رسيد در آن سپاه تاخت و قوت بازويش كه نشانه اي از شجاعت حيدري بود صف لشكريان دشمن را در هم شكست. روايت شده كه چون علي بن حسين (ع) در كربلا شهيد شد، امام حسين (ع) در حالي كه گوشه اي از عمامه حضرت( تحت الهنك) آويزان بود، اسب براند و شتاب صفوف لشكر را شكافت و مردم را پراكنده كرد. چون به بالين او رسيد. از اسب پياده شد و فرزند را بر سينه خود چسبانيد و چهره مبارك بر چهره او نهاد و فرمود:
«اي پسرم تو از گرفتاري و غم دنيا راحت شدي و من هم شتابان به تو مي پيوندم
و فرمود: «علي الدنيا بعدك العفا».بعد از تو خاك بر سر دنيا و زندگاني دنيا.
و جوانان هاشمي را طلبيد تا پيكر او را به خيمه گاه حمل كنند. حضرت علي اكبر (ع) نزديك ترين شهيدي است كه با امام حسين (ع) دفن شده است. مدفن او پايين پاي اباعبدالله حسين (ع) قرار دارد و به اين خاطر ضريح امام شش گوشه دارد.
علي از نگاه دشمن
ابوالفرج اصفهاني از مغيره روايت كرد: روزي معاويه بن ابي سفيان به اطرافيان و همنشينان خود گفت: به نظر شما سزاوارترين و شايسته ترين فرد امت به امر خلافت كيست؟ اطرافيان گفتند: جز تو كسي را سزاوارتر به امر خلافت نمي شناسيم! معاويه گفت: اين چنين نيست.
بلكه سزاوارترين فرد براي خلافت علي بن حسين (ع) است كه جدش رسول خدا مي باشد. و در وي شجاعت و دليري بني هاشم، سخاوت بني اميه و فخر و فخامت ثفيف تبلور يافته است.
علي… علي … علي….
نقل است روزي علي اكبر (ع) به نزد والي مدينه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پيغامي را خطاب به او مي برد، در آخر والي مدينه از علي اكبر سوال كرد نام تو چيست؟ فرمود: علي. سوال نمود نام برادرت؟ علي آن شخص عصباني شد، و چند بار گفت: علي، علي، علي « ما يريد ابوك ؟» پدرت چه مي خواهد، همه اش نام فرزندان را علي مي گذارد، اين پيغام را علي اكبر (ع) نزد اباعبدالله حسين (ع) برد، ايشان فرمود: والله اگر پروردگار ده ها فرزند پسر به من عنايت كند نام همه ي آنها را علي مي گذارم و اگر ده ها فرزند دختر به من عطا نمايد نام همه ي آنها را نيز فاطمه مي گذارم.
نكته: در آن زمان گفتن نام علي (ع) ممنوع بود و امويان علي (ع) را لعن مي كردند و اين گونه حسين (ع) با آنها مبارزه مي كرد.
منبع: نشريه شاهد جوان، شماره 61.