سؤالي كه، در مورد مواقع ضروري مطرح شده است بستن چشم در نماز، براي تحصيل حضور قلب است.
با توجه به اينكه يكي از مهمترين شرايط قبولي نماز در پيشگاه خداوند متعال حضور قلب است، نمازگزار بايد تمامي همّت خود را به كار برد تا هنگام نماز خيالش به جاي ديگري پرواز نكند. يكي از عواملي كه باعث ميشود نمازگزار حضور قلب را از دست دهد، موانع بيروني حضور قلب است، يعني چيزهايي كه از بيرون، فكر انسان را مشغول ميكند. مانند صداهايي كه شنيده ميشود و مناظري كه باعث جلب نظر ميشود.
در اين باره توصيه شده است كه در مكاني نماز خوانده شود كه صداي كمتري به گوش ميرسد و مناظر كمتري به چشم ميآيد و در صورت امكان خوب است در جاي تاريكي نماز بخوانيم و چشمها را به محل سجده بدوزيم، ولي اگر كسي در اين صورت نيز نميتواند به حضور قلب برسد و تنها راه جمع كردن حواس، اين باشد كه فقط چشمها را ببندد، در اين صورت ميتواند چشمها را فرو بندد.
اما چرا از ابتدا آن را تجويز نكردهاند؟! علتش اين است كه اولاً بستن چشم در نماز مكروه است و ثانياً مستحب است نمازگزار به محل سجدة خود نگاه كند، به همين سبب بستن چشم ، ترك امري مستحب و ابتلاء به امري مكروه در نماز است. ولي با توجه به اهميت فراوان حضور قلب در نماز و با توجه به اينكه شرط قبولي نماز حضور قلب است، بستن چشم را از روي ضرورت، جهت تمركز حواس تجويز كردهاند.[1]شهيد ثاني (ره) در اين باره مي فرمايند:
«البته شايسته است كه انسان مادامي كه از راهي ديگر ميتواند جلو تشتّت افكار خود را بگيرد، چشم فرو بستن را انتخاب نكند، بلكه در عين اين كه مراقب انديشة خويش است، با چشم باز نماز گزارد و چشمش را به مهر و سجادهاش بدوزد و از نگاه كردن به پيرامون خود بپرهيزد. فقط در صورتي كه با چشم باز از انجام وظيفه فرو ماند، به ناچار ديده فرو بندد. زيرا نگاه كردن به محل سجده در حال قيام اگر چه مستحب است، ولي در موردي كه نگاه كردن موجب پراكندگي افكار شود، آنچه به وسيلة نگاه از دست ميدهد از اين كار مستحبي اهميتش بيشتر است. به ناچار از اين وظيفة استحبابي چشم بپوشد و ديدگان خود را فرو بندد.»[2]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حضور قلب در نماز، محمد بديعي.
2. آداب الصلوه، امام خميني (ره).
3. آداب الصلاه، ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي.
پي نوشت ها:
[1] . بر گرفته از: آداب الصلوة، امام خميني (ره) و آداب الصلوة، ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي و حضور قلب در نماز، محمد بديعي.
[2] . شهيد ثاني، اسرارالصلوة، ص 117.