پاداش هاى عظيم
آنچه درزيارت حسين بن على(علیه السّلام) بسيار چشمگير است، ثوابهاى كلان و پاداشهاى عظيم و محير العقولى است كه در روايات ائمه، براى آن بيان شده است.امام صادق(علیه السّلام) در روايتى، براى زيارت حسين بن على، ثوابى همچون پاداش نبرد در ركاب پيامبر و امام عادل بيان مىكند.(1) در جاى ديگر، پاداشى همچون اجر
پاداش هاى عظيم
آنچه درزيارت حسين بن على(علیه السّلام) بسيار چشمگير است، ثوابهاى كلان و پاداشهاى عظيم و محير العقولى است كه در روايات ائمه، براى آن بيان شده است.امام صادق(علیه السّلام) در روايتى، براى زيارت حسين بن على، ثوابى همچون پاداش نبرد در ركاب پيامبر و امام عادل بيان مىكند.(1) در جاى ديگر، پاداشى همچون اجر شهيدان ( بدر ) را نويد مىدهد.(2) و در احاديث بسيارى، ثواب حج و عمره مكرر رابراى آن بر مىشمارد.و در سخنى، امام صادق(علیه السّلام) براى كسى كه به زيارت حسين برود، با اين خصوصيت كه نسبت به حق آن حضرت، معرفت و شناخت داشته باشد ( عارفا بحقه ) پاداش آزاد كردن هزار برده، و آماده كردن هزار اسب براى مجاهدان راه خدا را بشارت داده است.(3) و با تعبيرات ديگر، پاداشهايى كمتر و بيشتر نقل شده است.راز آن چيست؟
مىدانيم كه هر عمل،با توجه به اينكه در چه زمانى، در چه مكانى، و در چه شرايطى و از سوى چه كسى و با چه انگيزه و هدفى و با چه ميزان رشد و آگاهى و بصيرت، انجام بگيرد، ارزشهاى متفاوت و تاءثيراتى مختلف پيدا مىكند .
مرحوم علامه مجلسى،در بيان رمز اين اختلاف پاداشها و گوناگونى تعبيرها در ثواب آن، مىگويد :
( … شايداختلاف اين اخبار، در اندازه ارزش و فضيلت و ثواب زيارت را توان بر اختلاف اشخاص و عملها، و نيز، كم و زيادى ترس در راه زيارت، يا دورى و نزديكى مسافت و …حمل كرد.زيرا هر عمل نيكى، نسبت به اختلاف مراتب اخلاص و شناخت و تقوا و ديگر شرايطى كه موجب كمال يك عمل است، داراى ثواب و ارزشهاى متفاوت مىشود.علاوه بر اينكه در بسيارى از احاديث، امامان، طبق درك و شعور و اندازه ايمان و ظرفيت و گنجايش فكرى طرف، سخن مىگفتند…)(4) آنچه مسلم است، ارتكربلا، هميشه آزاده نبوده، بلكه همراه با گرفتاريها و محدوديتهايى بوده است كه موجب دشوارى زيارت مىگشته است (بعدا به اين بحث خواهيمرسيد) ولى ائمه، براى همين شرايط هم، تكليف را ساقط ندانسته و به زيارت حسين(علیه السّلام) دستور مىدادند .
به اين قطعه از تاريخ، دقت كنيد :
يكى از شيعيان، بهنام حسين، نوه ( ابو حمزه ثمالى )، نقل كرده است كه:در اواخر دوره بنى اميه به قصد زيارت حسين بن على، بيرون آمدم ولى مخفيانه حركت مىكردم تا اهل شام، نفهمند، تا اينكه شب فرا رسيد و مردم به خواب رفتند.شب، از نيمه گذشته بود كه غسل زيارت كردم و به سوى قبر سيدالشهدا عزيمت كردم .
نزديكيهاى قبر كه رسيدم، با مردى رو به رو شدم، زيبا روى و خوشبو و سفيد چهره، كه به من گفت :
برگرد، الان نمىتوانى زيارت كنى.برگشتم. اواخر شب باز رفتم، باز هم آن مرد را ديدم كه گفت: دسترسى پيدا نمىكنى .
گفتم: چرا نتوانتم به زيارت فرزند پيامبر و سالار جوانان بهشت برسم؟ من پياده از كوفه در اين شب جمعه به اينجا آمدهام.مىترسم كه صبح شود و هوا روشن گردد و نيروهاى مسلح بنىاميه مرا بكشد.گفت:برگرد، فعلا نمىشود…چون حضرت موسى و فرشتگان، هم اكنون به زيارت مشغولند. برگشتم و صبر كردم تا اينكه سحر شد. غسل كردم و نزديك قبر رفتم و آن مرقد را زيارت نمودم و نماز صبح را در آنجا خواندم و از ترس شاميان، بسرعت از آنجا برگشتم ).(5) آيا كسى كه در چنين وضعيت مخفيانه، به زيارت قبر مولايش حسين برود و همراه با دلهره و هراس از نگهبانانى كه ماءمور كنترل و ممانعت از زئران تربت كربلا هستند، زيارت كند، مستحق ثوابى بيشتر نيست؟! ( معاويه بن وهب ) مىگويد وارد منزل حضرت صادق (علیه السّلام) شدم.در نماز خانه منزلش ، به نماز ايستاده بود، صبر كردم تا نمازش تمام شد.ديدم پس از نماز، دست به دعابرداشت و براى زائران قبر حسين بن على دعا كرد، آنانكه با انفاق مال و تلاش بدنى به زيارت مىروند، براى پيوند با ائمه و شاد كردن رسول خدا و پاسخگويى به فرمان امامان و خشمگين ساختن دشمنان و راضى كردن خداوند.و چنين دعا كرد :
خدايا، از آنان راضى باش، و خود و خانوادهشان را، شب و روز، نگهدار، و همراهىشان كن و از شر هر جبار سركشى و ستمگر، و از گزند شياطين نهانو آشكار در امانشان بدار و نيازهايشان را برآور…خدايا به آنان، بخاطر اينكه از وطن، دور ماندند و ما را بر فرزندان و بستگان خود برگزيدند، بهترين پاداشها را عطا كن. خدايا! دشمنان ما، اين زائران را به خاطر سفر، ملامت كردند ولى اين سرزنشها، هرگز پيروان ما را از اين زيارت، مانع نگشت.آمدند تا با مخالفان ما مخالفت كرده باشند!خدايا!آن چهرهها را كه آفتاب در اين راه تغيير داد، رحمت كن، آن صورتهائى را كه بر تربت حسين، قرار گرفت، مورد لطف قرار بده، آن چشمهايى را كه در راه ما اشك ريخت، آن دلهايىكه براى ما و تشنگى ما سوخت، آن نالههايى كه براى ما سر داده شد، رحمت كن .
خدايا!من آن بدنهاو جانها را تا قيامت، تا هنگام ورود به كوثر در آن روز تشنگى بزرگ، به تو امانت مىسپارم …
امام، همچنان دعا مىخواند و سجده مىكرد .
پس از فراغتاز نماز، گفتم:اين دعاهايى را كه از شما شنيدم، اگر در حق كسى بود كه خدا را نمىشناخت، مىپنداشتم كه هرگز به آتش دوزخ نخواهد سوخت به خدا قسم ، (با اين دعاهاى شما؟ آرزو كردم كه اى كاش به حج نرفته بودم و حسين را زيارت مىكردم.
امام فرمود: توبه او بسيار نزديكى. پس چه چيز مانع از آن مىشود كه به زيارتش بروى؟ اى معاويه بن وهب! مبادا كه اين كار را ترك كنى؟
گفتم: نمىپنداشتمكه كار، به اين ارزش و عظمت مىرسد.(6) همين معاويه بن وهب، نقل مىكند كه :
امام صادق(علیه السّلام)به من فرمود، هرگز زيارت حسين(علیه السّلام) را به خاطر ترس، رها مكن.هر كس زيارت آن حضرت را واگذارد و به سبب ترس، زيارت نكند، حسرت فراوان خواهد ديد.اى معاويه! آيا دوست ندارى كه خداوند تو را در ميان كسانى ببيند كه پيامبر دعايشان كرده است؟ آيا دوست ندارى كه با فرشتگان همدوش باشى و در قيامت، بى گناه به محشر آيى و جزء كسانى باشى كه با پيامبر دست مىدهند؟!…(7) رسول خدا ، در ضمن گفتار مفصلى به اميرالمومنين، كه فضيلت زيارت قبر على و فرزندش حسين و تشويق به زيارت آنان را بيان مىكند و ثواب اخروى آنرا مىگويد، مىفرمايد :
ليكن عدهاى پستو فرومايه، زائران قبر شما را سرزنش و ملامت مىكنند، آنچنانكه زن بدكاره را ملامت مىكنند، آنان، بدترين افراد امت من مىباشند كه هرگز به شفاعتم نرسند و بر حوض كوثر وارد نشوند…)(8) در سخنى ديگر، پيامبر اسلام، خطاب به حسين، هنگامى كه جاى شمشير را بر پيكر او مىبوسيد، فرمود :
تو و پدرت و برادرت ، شهيد خواهيد شد .
حسين، مىپرسد: از امت تو ، چه كسانى ما را زيارت خواهند كرد؟
پيامبر فرمود: مرا ، و پدر و برادرت و خودت را، جز كسانى از امت راستين من ، زيارت نمىكند.)(9) در حديث هم ، زيارت ائمه ، در رديف جهاد با دشمنان به حساب آمده است.(10) زيارت حسين، براى تهيدستان ، به جاى زيارت حج محسوب مىشود و خداوند، پاداش حج را به آنان مىدهد.(11) يكى از زنانشيعه ، به نام ( ام سعيد احمسيه ) كه اهل عراق بود و براى زيارت قبور شهداى احد، به مدينه مشرف شده بود ، در مدينه ، به خدمتكار خود گفت: مركبى براى رفتن به مزار شهدا كرايه كن .
آنگاه ، تصميم گرفت تا آماده شدن مركب ، به ديدار فرزند پيامبر ، حضرت صادق(علیه السلام) برود .
در حالى كه ديداروى با امام در منزل آن حضرت ، طول كشيده و كرايهچى ، معطل گشته بود، خدمتكارش آمد و به ( ام احمسيه ) گفت: مركب ، آماده است .
امام صادق(علیه السّلام) پرسيد: چه مركب؟ كجا مىخواهى بروى؟
آن زن، مىگويد: گفتم: سر خاك شهدا، حضرت صادق(علیه السّلام) فرمود: تعجب از شما مردم عراق است، براى زيارت شهدا ، راهى طولانى و سفرى دراز را طىمىكنيد ولى ( سيدالشهدا ) را وا مىگذاريد و به زيارتش نمىرويد! گفتم:سيد الشهدا كيست؟
فرمود: حسين بن على .
گفتم: من زنى بيش نيستم .
امام: باشد!… براىكسى مثل تو ، مانعى ندارد كه به زيارتش بروى، آنگاه از ثواب عظيم اين زيارت، برايم بيان فرمود.)(12) در مورد زيارت شائقانه و عاشقانه كه از يور محبت و شيفتگى انجام گيرد، نيز، احاديثى نقل شده است كه به ذكر دو نمونه اكتفا مىشود :
امام صادق(علیه السّلام) فرمود :
روز قيامت،يك منادى ندا مىدهد: (زائران حسين كجايند؟) جمعى بر مىخيزند.به آنان گفته مىشود:در زيارت حسين، چه مىخواستيد و چه اراده كرديد؟
مىگويند: زيارت ما ، بخاطر محبت به پيامبر و على و فاطمه بود .
به آنان گفته مىشود: اينك، اين محمد و على و فاطمه و حسين و حسين! پس به آنان بپيونديد. شما در درجات آنان هستيد.به پرچم پيامبر ملحق شويد .
آنگاه، آنان، در سايه سار لواى خاصى كه در دست على بن ابى طالب است قرار مىگيرند تا وارد بهشت گردند.( وسايل الشيعه ج 10 ص 387 . )
محبت، انسان را در دنيا به اين دودمان ، پيوند ميدهد.زيارت محبت آميز هم ، در نهايت انسان را در آخرت به خاندان رسالت پيوند ميدهد.آشنايى انسانها را در اين دنيا با دستگاه ولايت و خاندان پيامبر عامل جذب به اين ( عروه الوثقى ) است كه در آن دنيا هم ( حبل المتين ) نجات و سعادت خواهد شد .
از امام صادق(علیه السّلام) روايت شده است كه :
خواستار سكونت در بهشت بايد زيارت ( مظلوم ) را رها نكند .
مىپرسند: مظلوم كيست؟
مىفرمايد: حسين است. هر كس با شوق به او و محبت به رسول الله و فاطمه و على ، او را زيارت كند بر سفرههاى بهشتى مهمان اهل بيت خواهد بود.(14) تاكيدى كه امام ، روى عنصر ( مظلوميت ) در زيارت سيد الشهدا دارد، جاى دقت و تامل است و انگيزه حمايت از مظلوم و احياء ياد او و سپاس از فداكارى انسانى والا در برابر ظالمان را بيان مىكند .
ائمه، در صدد تشويق مردم به زيارتند. يعنى ايجاد شوق و رغبت و انگيزه و علاقه، و اين اشتياق، در صورتى فراهم مىآيد كه آثار يك عمل و نتايج يك اقدام، براى شخص، روشن باشد .
در زيارت كربلا، چه پاداشى مىتواند بزرگتر از ( بهشت ) باشد؟
و چه انگيزهاى قوىتر از ( مرضى حق ) بودن، و خشنودى رسول خدا را جذب كردن؟ و چه نتيجه اى بالاتر از پيوند با اهل بيت، در دنيا و آخرت؟
مىدانيم كه هر عمل،با توجه به اينكه در چه زمانى، در چه مكانى، و در چه شرايطى و از سوى چه كسى و با چه انگيزه و هدفى و با چه ميزان رشد و آگاهى و بصيرت، انجام بگيرد، ارزشهاى متفاوت و تاءثيراتى مختلف پيدا مىكند .
مرحوم علامه مجلسى،در بيان رمز اين اختلاف پاداشها و گوناگونى تعبيرها در ثواب آن، مىگويد :
( … شايداختلاف اين اخبار، در اندازه ارزش و فضيلت و ثواب زيارت را توان بر اختلاف اشخاص و عملها، و نيز، كم و زيادى ترس در راه زيارت، يا دورى و نزديكى مسافت و …حمل كرد.زيرا هر عمل نيكى، نسبت به اختلاف مراتب اخلاص و شناخت و تقوا و ديگر شرايطى كه موجب كمال يك عمل است، داراى ثواب و ارزشهاى متفاوت مىشود.علاوه بر اينكه در بسيارى از احاديث، امامان، طبق درك و شعور و اندازه ايمان و ظرفيت و گنجايش فكرى طرف، سخن مىگفتند…)(4) آنچه مسلم است، ارتكربلا، هميشه آزاده نبوده، بلكه همراه با گرفتاريها و محدوديتهايى بوده است كه موجب دشوارى زيارت مىگشته است (بعدا به اين بحث خواهيمرسيد) ولى ائمه، براى همين شرايط هم، تكليف را ساقط ندانسته و به زيارت حسين(علیه السّلام) دستور مىدادند .
به اين قطعه از تاريخ، دقت كنيد :
يكى از شيعيان، بهنام حسين، نوه ( ابو حمزه ثمالى )، نقل كرده است كه:در اواخر دوره بنى اميه به قصد زيارت حسين بن على، بيرون آمدم ولى مخفيانه حركت مىكردم تا اهل شام، نفهمند، تا اينكه شب فرا رسيد و مردم به خواب رفتند.شب، از نيمه گذشته بود كه غسل زيارت كردم و به سوى قبر سيدالشهدا عزيمت كردم .
نزديكيهاى قبر كه رسيدم، با مردى رو به رو شدم، زيبا روى و خوشبو و سفيد چهره، كه به من گفت :
برگرد، الان نمىتوانى زيارت كنى.برگشتم. اواخر شب باز رفتم، باز هم آن مرد را ديدم كه گفت: دسترسى پيدا نمىكنى .
گفتم: چرا نتوانتم به زيارت فرزند پيامبر و سالار جوانان بهشت برسم؟ من پياده از كوفه در اين شب جمعه به اينجا آمدهام.مىترسم كه صبح شود و هوا روشن گردد و نيروهاى مسلح بنىاميه مرا بكشد.گفت:برگرد، فعلا نمىشود…چون حضرت موسى و فرشتگان، هم اكنون به زيارت مشغولند. برگشتم و صبر كردم تا اينكه سحر شد. غسل كردم و نزديك قبر رفتم و آن مرقد را زيارت نمودم و نماز صبح را در آنجا خواندم و از ترس شاميان، بسرعت از آنجا برگشتم ).(5) آيا كسى كه در چنين وضعيت مخفيانه، به زيارت قبر مولايش حسين برود و همراه با دلهره و هراس از نگهبانانى كه ماءمور كنترل و ممانعت از زئران تربت كربلا هستند، زيارت كند، مستحق ثوابى بيشتر نيست؟! ( معاويه بن وهب ) مىگويد وارد منزل حضرت صادق (علیه السّلام) شدم.در نماز خانه منزلش ، به نماز ايستاده بود، صبر كردم تا نمازش تمام شد.ديدم پس از نماز، دست به دعابرداشت و براى زائران قبر حسين بن على دعا كرد، آنانكه با انفاق مال و تلاش بدنى به زيارت مىروند، براى پيوند با ائمه و شاد كردن رسول خدا و پاسخگويى به فرمان امامان و خشمگين ساختن دشمنان و راضى كردن خداوند.و چنين دعا كرد :
خدايا، از آنان راضى باش، و خود و خانوادهشان را، شب و روز، نگهدار، و همراهىشان كن و از شر هر جبار سركشى و ستمگر، و از گزند شياطين نهانو آشكار در امانشان بدار و نيازهايشان را برآور…خدايا به آنان، بخاطر اينكه از وطن، دور ماندند و ما را بر فرزندان و بستگان خود برگزيدند، بهترين پاداشها را عطا كن. خدايا! دشمنان ما، اين زائران را به خاطر سفر، ملامت كردند ولى اين سرزنشها، هرگز پيروان ما را از اين زيارت، مانع نگشت.آمدند تا با مخالفان ما مخالفت كرده باشند!خدايا!آن چهرهها را كه آفتاب در اين راه تغيير داد، رحمت كن، آن صورتهائى را كه بر تربت حسين، قرار گرفت، مورد لطف قرار بده، آن چشمهايى را كه در راه ما اشك ريخت، آن دلهايىكه براى ما و تشنگى ما سوخت، آن نالههايى كه براى ما سر داده شد، رحمت كن .
خدايا!من آن بدنهاو جانها را تا قيامت، تا هنگام ورود به كوثر در آن روز تشنگى بزرگ، به تو امانت مىسپارم …
امام، همچنان دعا مىخواند و سجده مىكرد .
پس از فراغتاز نماز، گفتم:اين دعاهايى را كه از شما شنيدم، اگر در حق كسى بود كه خدا را نمىشناخت، مىپنداشتم كه هرگز به آتش دوزخ نخواهد سوخت به خدا قسم ، (با اين دعاهاى شما؟ آرزو كردم كه اى كاش به حج نرفته بودم و حسين را زيارت مىكردم.
امام فرمود: توبه او بسيار نزديكى. پس چه چيز مانع از آن مىشود كه به زيارتش بروى؟ اى معاويه بن وهب! مبادا كه اين كار را ترك كنى؟
گفتم: نمىپنداشتمكه كار، به اين ارزش و عظمت مىرسد.(6) همين معاويه بن وهب، نقل مىكند كه :
امام صادق(علیه السّلام)به من فرمود، هرگز زيارت حسين(علیه السّلام) را به خاطر ترس، رها مكن.هر كس زيارت آن حضرت را واگذارد و به سبب ترس، زيارت نكند، حسرت فراوان خواهد ديد.اى معاويه! آيا دوست ندارى كه خداوند تو را در ميان كسانى ببيند كه پيامبر دعايشان كرده است؟ آيا دوست ندارى كه با فرشتگان همدوش باشى و در قيامت، بى گناه به محشر آيى و جزء كسانى باشى كه با پيامبر دست مىدهند؟!…(7) رسول خدا ، در ضمن گفتار مفصلى به اميرالمومنين، كه فضيلت زيارت قبر على و فرزندش حسين و تشويق به زيارت آنان را بيان مىكند و ثواب اخروى آنرا مىگويد، مىفرمايد :
ليكن عدهاى پستو فرومايه، زائران قبر شما را سرزنش و ملامت مىكنند، آنچنانكه زن بدكاره را ملامت مىكنند، آنان، بدترين افراد امت من مىباشند كه هرگز به شفاعتم نرسند و بر حوض كوثر وارد نشوند…)(8) در سخنى ديگر، پيامبر اسلام، خطاب به حسين، هنگامى كه جاى شمشير را بر پيكر او مىبوسيد، فرمود :
تو و پدرت و برادرت ، شهيد خواهيد شد .
حسين، مىپرسد: از امت تو ، چه كسانى ما را زيارت خواهند كرد؟
پيامبر فرمود: مرا ، و پدر و برادرت و خودت را، جز كسانى از امت راستين من ، زيارت نمىكند.)(9) در حديث هم ، زيارت ائمه ، در رديف جهاد با دشمنان به حساب آمده است.(10) زيارت حسين، براى تهيدستان ، به جاى زيارت حج محسوب مىشود و خداوند، پاداش حج را به آنان مىدهد.(11) يكى از زنانشيعه ، به نام ( ام سعيد احمسيه ) كه اهل عراق بود و براى زيارت قبور شهداى احد، به مدينه مشرف شده بود ، در مدينه ، به خدمتكار خود گفت: مركبى براى رفتن به مزار شهدا كرايه كن .
آنگاه ، تصميم گرفت تا آماده شدن مركب ، به ديدار فرزند پيامبر ، حضرت صادق(علیه السلام) برود .
در حالى كه ديداروى با امام در منزل آن حضرت ، طول كشيده و كرايهچى ، معطل گشته بود، خدمتكارش آمد و به ( ام احمسيه ) گفت: مركب ، آماده است .
امام صادق(علیه السّلام) پرسيد: چه مركب؟ كجا مىخواهى بروى؟
آن زن، مىگويد: گفتم: سر خاك شهدا، حضرت صادق(علیه السّلام) فرمود: تعجب از شما مردم عراق است، براى زيارت شهدا ، راهى طولانى و سفرى دراز را طىمىكنيد ولى ( سيدالشهدا ) را وا مىگذاريد و به زيارتش نمىرويد! گفتم:سيد الشهدا كيست؟
فرمود: حسين بن على .
گفتم: من زنى بيش نيستم .
امام: باشد!… براىكسى مثل تو ، مانعى ندارد كه به زيارتش بروى، آنگاه از ثواب عظيم اين زيارت، برايم بيان فرمود.)(12) در مورد زيارت شائقانه و عاشقانه كه از يور محبت و شيفتگى انجام گيرد، نيز، احاديثى نقل شده است كه به ذكر دو نمونه اكتفا مىشود :
امام صادق(علیه السّلام) فرمود :
روز قيامت،يك منادى ندا مىدهد: (زائران حسين كجايند؟) جمعى بر مىخيزند.به آنان گفته مىشود:در زيارت حسين، چه مىخواستيد و چه اراده كرديد؟
مىگويند: زيارت ما ، بخاطر محبت به پيامبر و على و فاطمه بود .
به آنان گفته مىشود: اينك، اين محمد و على و فاطمه و حسين و حسين! پس به آنان بپيونديد. شما در درجات آنان هستيد.به پرچم پيامبر ملحق شويد .
آنگاه، آنان، در سايه سار لواى خاصى كه در دست على بن ابى طالب است قرار مىگيرند تا وارد بهشت گردند.( وسايل الشيعه ج 10 ص 387 . )
محبت، انسان را در دنيا به اين دودمان ، پيوند ميدهد.زيارت محبت آميز هم ، در نهايت انسان را در آخرت به خاندان رسالت پيوند ميدهد.آشنايى انسانها را در اين دنيا با دستگاه ولايت و خاندان پيامبر عامل جذب به اين ( عروه الوثقى ) است كه در آن دنيا هم ( حبل المتين ) نجات و سعادت خواهد شد .
از امام صادق(علیه السّلام) روايت شده است كه :
خواستار سكونت در بهشت بايد زيارت ( مظلوم ) را رها نكند .
مىپرسند: مظلوم كيست؟
مىفرمايد: حسين است. هر كس با شوق به او و محبت به رسول الله و فاطمه و على ، او را زيارت كند بر سفرههاى بهشتى مهمان اهل بيت خواهد بود.(14) تاكيدى كه امام ، روى عنصر ( مظلوميت ) در زيارت سيد الشهدا دارد، جاى دقت و تامل است و انگيزه حمايت از مظلوم و احياء ياد او و سپاس از فداكارى انسانى والا در برابر ظالمان را بيان مىكند .
ائمه، در صدد تشويق مردم به زيارتند. يعنى ايجاد شوق و رغبت و انگيزه و علاقه، و اين اشتياق، در صورتى فراهم مىآيد كه آثار يك عمل و نتايج يك اقدام، براى شخص، روشن باشد .
در زيارت كربلا، چه پاداشى مىتواند بزرگتر از ( بهشت ) باشد؟
و چه انگيزهاى قوىتر از ( مرضى حق ) بودن، و خشنودى رسول خدا را جذب كردن؟ و چه نتيجه اى بالاتر از پيوند با اهل بيت، در دنيا و آخرت؟
پي نوشت ها :
1 – ثواب الاعمال، ص 81 .
2 – كامل الزيارت ، ص 183 .
3 – همان، ص 164 .
4 – بحار الانوار، ج 98 ص 44 .
5- بحار الانوار، ج 98 ص 57 و 59 (دو حديث است، با اندكى اختلاف در تعبيرات ).
6 – كاملالزيارات، ص 116، بحار الانوار، ج ص 8 و 52.و سائل الشعيه، ج 10 ص 320.
7 – كامل الزيارات، ص 117 .
8 – بحار الانوار، ج 97 ص 121 .
9 – بحار الانوار، ج 97 ص 119، كامل الزيارات، ص 70 .
10 – بحار الانوار، ج 97 ص 124 .
11 – وسائل الشيعه، ج 10 ص 360 .
12- همان ص 339، بحار الانوار، ج 98 ص 36 و 71 (با اندكى اختلا و تغييير در عبارتها ).
13 – وسايل الشيعه ج 10 ص 387 .
14 – همان .
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : rohisamadi