پاسخ های علامه طباطبایی به پرسش هایی در باب معاد (1)
علائم قیامت
س 1- خداوند متعال می فرماید:
«فَارتَقِبْ یَوْمَ تَاْتِی السَّماءَ بِدُخانٍ مُبینٍ یَغْشَی النّاسَ، هذا عَذابٌ الیمُ.»(دخان: 10 و 11)
– پس در انتظار روزی باش که آسمان دودی نمایان برمی آورد، که مردم را فرا می گیرد. این است عذاب پردرد.
آیا این عذاب تا به حال نازل شده، یا بعد از این واقع خواهد شد؟
ج- از کلمه «فارْتَقِبْ»: (یعنی در انتظارش باش)، برمی آید که هنوز واقع نشده است.
س 2- آیا تا روز قیامت واقع می شود؟
ج- بله به حسب ظاهر آیه، وعید است به عذابی که عبارت است از آمدن دخان مُبین از آسمان که «یَغْشَی النّاسَ» یعنی همه مردم را فرا می گیرد، و ظاهراً چنین واقعه ای بعد از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و اله و قبل از قیام قیامت واقع خواهد شد.
س 3- آیا از گفتار خداوند متعال در چند آیه بعد از آیه گذشته برنمی آید که این امر واقع شده است، آنجا که می فرماید:
«ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا: مُعَلَّمُ مَجْنُونٌ»(دخان: 14)
– پس از او روی برتافتند و گفتند: این، تعلیم یافته ای دیوانه است.
ج- آیه ابا ندارد، ولی اِشْعار دارد که این عذاب بعد از حضرت رسول صلی الله علیه و اله واقع خواهد شد، و هنوز واقع نشده است و اینکه «تَاْتِی السَّماءَ بِدُخانٍ» یعنی آسمان دود برمی آورد، آن هم با وصف «مُبینٍ» یعنی آشکارا، و علاوه بر این «یَغْشَی النّاسَ» یعنی همه مردم و اهل عالم را فرا می گیرد.
س 4- آیا وقتی سّد یأجوج و مأجوج بسته شد، راه جنگی دیگر برای حمله وجود نداشت؟
ج- یک تنگه یشتر نبود روی آن سدّی نباشد و برای استحکام لابلای آن آهن استعمال شد، چنان که خداوند متعال از زبان ذوالقرنین می فرماید:
«آتوُنی زُبُرَ الْحَدیدَ…»(کهف: 96):(و قطعات بزرگ آهن را بیاورید…) و در عالم پنج سدّ زده شد، یکی سدّ بابل و دیگری سدّ دانیال در شهر تفلیس، و دیگر سدّ یأجوج و مأجوج، و دو سدّ دیگر که همه آنها به مرور زمان از هم پاشیده شد، و این، یکی از اشراط ساعت و علائم قیامت است. (1)
حقیقت معاد و تفاوت های نظام قیامت با دنیا
س 5- آیا صُوَر نوعی بعد از خروج از عالم نیز مادّه دارند؟
ج- وجود برزخی و مجرّد است، صُوَر نوعی مادّی نداریم.
س6- پس چرا در منظومه سبزواری قدس سره چنین آمده است؟
ج- در منظومه چنین چیزی نیست و نباید باشد، صورتهای نوعی مادّه ندارد.
س 7- آیا جمله «عَلی اَنْ نُسَوّیَ بَنانَهُ» در آیه «اَیَحْسَبُ الاِنسانَ اَنْ لَنْ نَجْمعَ عِظامَهُ! بَلی قاِدرینَ عَلی اَنْ نُسَوِّیَ بَنانَهُ.» (قیامت: 3 و 4): (آیا انسان می پندارد که هرگز ریزه استخوانهایش را گرد نخواهیم آورد؟! آری، ما توانایی آن را داریم که [خطوط] سرانگشتان او را درست [و بازسازی] کنیم.) ظهور در مادّه ندارد؟
ج- اکل و شرب از این بالاتر است. خداوند سبحان می فرماید:
«ثُمَّ انَّکُمْ اَیُّهَا الضّالُونَ المُکَذِّبُونَ، لَاکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ، فَمالِئونَ مِنْهَا البُطُونَ، فَشارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمیمِ، فَشارِبوُنَ شُرْبَ الهیمِ…» (واقعه: 51-55)
– آنگاه شما ای گمراهان دروغپرداز، قطعاً از درختی که از زقّوم است خواهید خورد، و از آن شکمهایتان را پرخواهید کرد، و روی آن از آب جوش می نوشید [مانند] نوشیدن شتران تشنه.
س 8- خداوند سبحان در جای دیگر درباره درخت «زَقّوم» می فرماید:
«اِنَّها شَجَرَهٌ تَخْرُجُ فی اَصْلِ الْجَحیمِ.» (صافّات: 64)
– آن درختی است که در قعر آتش سوزان می روید.
سؤال این است که چگونه درخت در اصلِ جحیم و در قعر آتش سوزان می روید؟!
ج- اگر خدا بخواهد، می شود.
س 9- خداوند متعال بعد از آیه گذشته باز در تفسیر درخت «زَقّوم» می فرماید:
«طَلْعُها کَانَّهُ رُووسُ الشَّیاطینِ.» (صافّات: 65)
– میوه اش گویی چون کلّه های شیاطین است.
معنای این آیه چیست؟
ج- یعنی میوه های آن به صورت سر شیطان است، در سوره واقعه می فرماید:
«لاکِلوُنَ مِنْ شجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ، فَمالِئُونَ مِنْهَا البُطُونَ»(واقعه: 52 و 53)
– قطعاً از درختی که از زقّوم است خواهید خورد، و از آن شکمهایتان را پرخواهید کرد.
یعنی با غذا شکمهایشان پرمی شود و با حمیم جهنّم از آنها پذیرایی می شود. تشریفات مهمانی آنها این است، میوه آنها نیز به صورت سرهای شیاطین است!
س 10- در دنیا که درخت در آتش سبز نمی شود؟
ج- همه آیات عالم آخرت، نظامی دارد که مغایر نظام امروز عالم ما است. برای نمونه در عالم دنیا خیلی چیزها امکان ندارد صد سال بیشتر بماند، ولی در آنجا صدها هزار سال ممکن است بماند، بلکه جوانتر هم می شود؛ بنابراین، اینکه درخت، در قعر جهنّم سبز شود و میوه دهد، نظامی است مخصوص به عالم جهنّم و ربطی به دنیا ندارد که مورد اشکال شود.
س 11- در ادامه آیات مربوط به زقّوم در سوره صافّات آمده است:
«اِنَّهُمْ اَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّینَ»(صافات: 69)
– آنها پدران خود را گمراه یافتند.
آیا در قعر جحیم واقع شدن درخت، و پیروی آنان از پدران گمراهشان به هم ربط دارد؟ اگر هست چیست؟
ج- ناچار باید مناسبتی بین آن دو باشد، مناسباتی بین نظام آنجا و نظام اینجا وجود دارد، باید فکر کرد و دید که چه ربطی بین این دو وجود دارد.
س 12- مرجع ضمیر «اِنَّهُمْ» در این آیه با مرجع ضمیر آیه قبل، یکی است.
ج- خوب، باشد.
چگونگی بازگشت امور به خداوند در قیامت
س 13- خداوند می فرماید:
«اَلا اِلی اللهِ تَصیرُ الاُمُورُ.» (شوری: 53)
– آگاه باشید که همه کارها به خدا برمی گردد.
چگونه در روز قیامت، امور به سوی خداوند متعال بازگشت می کند؟
ج- خداوند متعال می فرماید:
«لَقَدْ کُنْتَ فی غَفْلَهٍ مِنْ هَذا، فَکَشْفنا عَنْکَ غِطاءَکَ، فَبَصرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ.»(ق: 22)
– واقعاً که از این حال، سخت در غفلت بودی، ولی ما پرده را از جلوی چشمانت برداشتیم، لذا امروز دیده ات تیز است.
بنابر آیه شریفه فوق الان هم «اِلَی اللهِ تَصیرٌ الاُمُورُ.» الان هم قیامت برپا است، و قیامت به عالم احاطه دارد، منتهی ما پشت پرده هستیم و در قیامت پرده برداشته می شود.
اساساً آیاتی که در قیامت کبری ظهور دارند، در روایات در سه معنی استعمال شده اند:
1- قیامت کبری.
2- رجعت.
3- ظهور حضرت حجّت عجّل الله تعالی فرجه الشریف.
مانند این که می فرماید:
«وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ اُمَّهٍ فَوْجاً مِمَّنْ یَکَذِّبُ بِایاتِنا، فَهُمْ یُوزَعُونَ» (نمل: 83)
– و آن روز که از هر امتی، گروهی از کسانی را که آیات ما را تکذیب کرده اند، محشور می گردانیم، پس آنان نگاه داشته می شوند تا همه به هم بپیوندند.
این آیه شریفه می فرماید: از هر امّت دسته ای را محشور می کنیم، و این با قیامت کبری قابل تطبیق نیست، زیرا خود قرآن در وصف قیامت می فرماید:
«وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمل اَحَداً.» (کهف: 47)
– و همگان را محشور می کنیم و هیچ کس را باقی نمی گذاریم.
رجوع به جهنّم نیز، رجوع به خداست
س 14- خداوند متعال می فرماید:
«اِنَّا للهِ و اِنَّا اِلَیهِ راجِعُونَ»(بقره: 156)
– ما از آن خدا هستیم، و به سوی او باز می گردیم.
تردیدی نیست که این معنی نسبت به بهشتیان درست است، ولی نسبت به کسانی که به جهنّم می روند، چگونه «اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ» تصوّر می شود؟
ج- اِنَّا للهِ» یعنی ما مملوک خدایم و او شریک ندارد، و «اِنَّا الَیْهِ راجِعُونَ» یعنی همه به سوی خدا رجوع می کنیم. و رجوع به جهنّم نیز، رجوع به خداست؛ زیرا خداوند متعال به تمام موجودات از جمله جهنّم احاطه دارد، چنانکه می فرماید:
«اِنَّهُ بِکُلِّ شَیءٍ مُحیطٌ»(فُصِّلَت: 54)
– و او به هر چیز مُحیط است.
س 15- آیا ندیدن بهشت و نعمتهای بهشتی برای اشخاصی که رحمت و مغفرت پروردگارشان شامل حالشان نمی شود، با گفتار پروردگار که می فرماید: «فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطائَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ»(ق: 22)؛ (پس ما پرده را از جلوی چشمانت برداشتیم، لذا دیده ات تیز است.) منافات ندارد؟
ج- خیر، ندیدن بهشت با «بَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ» منافات ندارد؛ زیرا آنان عذاب را می بینند، و بصیرت و چشم دلشان به دیدن جهنّم، حدید و تیز است.
چرا معاد؟!
س 16- چرا روح بعد از بیرون آمدن از بدن و استکمال، دوباره به بدن باز می گردد؟
ج- برای اینکه مجازات خود را ببیند. اثر اِعمال در نَفْس انسان نقش بسته است، در برزخ که مانند بازداشتگاه قبل از دادگاه است، آنها را به صورت خاصّ و در قیامت به صورت دیگر مشاهده می کند، و دلیل های نقلی و سمعی بسیار در سراسر قرآن بر این مطلب دلالت دارد.
نمونه ای از آیاتی که بر معاد دلالت می کنند
س 17- از دو آیه شریفه ذیل، کدامیک بیشتر بر معاد دلالت دارد؟
خداوند سبحان در جایی می فرماید”
«کَما بَدَداَکُمْ تَعُودُونَ» (اعراف: 29)
– همان گونه که شما را پدید آورد، [به سوی او] باز می گردید.
و در جایی دیگر می فرماید:
«بَلی قادرینَ عَلی انْ نُسَوِّی بَناتَهُ»(قیامت: 4)
– آری ما توانایی آن را داریم که [اثر] انگشتان او را درست [بازسازی] کنیم.
ج- یا هر دو! خداوند بعد از آیه نخست می فرماید:
«فَریقاً هَدی، و فَریقاً حقَّ عَلَیْهِمْ الضَّلالَهُ.» (اعراف: 30)
– گروهی را هدایت نموده، وگروهی گمراهی بر آنان ثابت شده است.
یعنی همان گونه که در عالم ذرّ» دو دسته بودند: «فریقاً هَدی، فَریقاً حَقَّ عَلَیْهمُ الضَّلالَه» در بازگشت نیز همین طور خواهند بود.
س 18- کدام آیه بیشتر بر معاد دلالت دارد؟
ج- «تَعُودُون» نصّ در معاد است، چنانکه «عَلی اَنْ نُسَوِّی بَنانَهُ» نیز نصّ است، آیه نخست می فرماید: به همان صورت که خداوند در وحله اول شما را آفرید، در آخر نیز همان طور عود می کنید، و مسأله عود با مسأله بدا ارتباط دارد، و به همان برمی گردد.
آیه دیگر هم می فرماید:
«اَیَحْسَبُ الاِنْسانُ اَنْ لَن نَجْمَعَ عِظامَهُ؟! بَلی قادِرینَ عَلی اَنْ نُسَوِّی بَنانهُ.» (قیامت: 3 و 4)
– آیا انسان می پندارد که هرگز ریزه استخوان هایش را گرد نخواهیم آورد؟! آری، [بلکه] توانایی آن را داریم که [خطوط] سرانگشتان او را درست [بازسازی] کنیم.
خداوند متعال حکمت عجیبی در میان سرانگشتان بشر به کار برده است.
پاداش اعمال در دنیا و آخرت
س 19- آیا انسان در دنیا به سزای اعمال خود می رسد و جزای عمل خود را در دنیا می بیند؟
ج- همه جریانهایی که انسان در آخرت می بیند، در دنیا هم می بیند، زیرا حساب و جزای عمل پهلویِ عمل گذاشته شده ولی در نظر ما روی آن پرده کشیده شده است، خداوند متعال می فرماید:
«وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ ایدیهِمْ سَدَّاً، وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدَّاً، فاَغْشَیْناهُمْ، فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ.» (یس:9)
– و ما فراروی آنها سدّی و پشت آنان سدّی نهاده و پرده ای بر چشمان آنان فروگسترده ایم، لذا نمی توانند ببینند.
اینها واقعاً وجود دارد ولی ما نمی بینیم، خداوند متعال می فرماید:
«اِذا الْاغْلالُ فی اعْناقِهِمْ…» (غافر: 71)
– آن هنگام که غُلّ ها در گردنهایشان افتاده است.
همچنین می فرماید:
«اِنَّا جَعَلنا فی اعَناقِهِمْ اغْلالاً، فَهِیَ اِلَی الاذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ»(یس: 8)
– ما در گردنهای آنها تا چانه هایشان غُلّهایی نهاده ایم، به طوری که سرهایشان را بالا نگاه داشته و دیده فروهشته اند.
خوبی ها و زشتی های اعمال حقیقتاً وجود دارد، ولی ما از آنها در غفلتیم، توجّه داریم ولی از توجّه خود غافلیم. خداوند متعال می فرماید:
«لَقَدْ کُنْتَ فی غَفْلَهٍ مِنْ هذا، فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ، فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ» (ق: 22)
– واقعاً از این حال، سخت در غفلت بودی، ولی ما پرده را از جلوی چشمانت برداشتیم، لذا دیده ات امروز تیز است.
س 20- آیا اثر اعمال (اعمّ از ثواب و عقاب) در دنیا بر آنها مترتب می شود، یا در آخرت؟
ج- ثواب یا عقاب که بر عمل خوب یا بد مترتب می شود، در همین دنیا مترتب می شود و وجود دارد ولی ما نمی بینیم. خداوند متعال می فرماید:
«لَقَدْ کُنْتَ فی غَفْلَهٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطائَکَ، فَبَصَرُکَ الْیَومَ حَدیدٌ»(ق: 22)
زیرا غفلت در صورتی است که انسان چیزی را ببینید و به آن توجّه داشته باشد، سپس از نظرش برود و از آن غفلت کند. در این آیه شریفه نیز خداوند متعال نمی فرماید: «نبود و اینک به وجود آمده»؛ بلکه می فرماید: «از آن در غفلت بودی و اکنون در آخرت حجاب غفلت از چشم دلت برداشته شده است و حقیقت امر را که غافل از آن بودی عیاناً مشاهده می کنی.» و ممکن است برای اهل یقین در همین دنیا حجاب برداشته شود و با چشم دل و بصیرت، آثار اعمال را مشاهده کنند؛ چنانکه خداوند می فرماید:
«کَلّا لَو تعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقینَ، لَتَروُنَ الْجَحیمَ»(تکاثر: 5 و 6)
– هرگز چنین نیست، اگر علم الیقین داشتید، به یقین دوزخ را می دیدید.
و خداوند این حالت را به حضرت ابراهیم علیه السلام عطا نموده، لذا می فرماید:
«وَ کَذلِکَ نُری اِبراهیمَ مَلَکُوتَ السَّمواتِ و الاَرضِ، وَ لَیَکُونَ مِنَ المُوقِنینَ» (انعام: 75)
– و این گونه ملکوت آسمانها و زمین را به حضرت ابراهیم علیه السلام نمایاندیم، تا [او را به مقامات والا نایل] و از اهل یقین گردد.
بنابراین، هرگاه انسان یقین پیدا کند و از اهل غفلت نباشد، عقابها و ثوابهایی را که متوجّه اعمال است خواهد دید. و راه به دست آوردن یقین، بندگی خداست.
جزاء یا تجسّم؟
س 21- خداوند متعال می فرماید:
«وَ اِنْ تُبْدُوا ما فی اَنْفُسِکُمْ اَوْ تُخْفُوهُ، یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللهُ» (بقره: 284)
– و اگر آنچه در دلهای خود دارید، آشکار یا پنهان کنید، خداوند شما را به آن محاسبه می کند.
چگونه انسان از آنچه که در دل دارد (خواطر و حدیثِ نفس) و به زبان نیاورده و بر اساس آن عمل نکرده، مورد حساب و بازخواست قرار می گیرد؟
ج- آنچه مورد حساب و بازخواست قرار می گیرد، خطوراتِ نَفْس که گذرا و غیرثابت هستند نمی باشد، بلکه مقصود حالات و اثراتی است که در اثر اعمال بر نفس انسانی نقش بسته و سبب رشد نفس گردیده است، و آنها ثابت هستند و همانا مورد حساب و مؤاخذه قرار می گیرند، چه برای انسان ظاهر باشند یا پنهان؟ و چه انسان از حال خویشتن با خبر باشد یا خیر. خداوند متعال می فرماید:
«یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ محْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ» (آل عمران: 30)
– روزی هر کس آنچه کار نیک به جای آورده و آنچه بدی مرتکب شده، حاضر می یابد. نیز می فرماید:
«بَلِ الاِنسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصیرَهٌ وَ لوْ اَلْقی مَعاذیرَهُ» (قیامت: 14 و 15)
– بلکه انسان خود بر نفس خویش بیناست، هرچند دست به عُذر تراشی زند.
البته در هنگام حساب و بازخواست و روز قیامت، رازها همگی فاش خواهند گشت، چنانکه می فرماید:
«یَوْمَ تُبْلی السَّرائِرُ»(طارق: 9)
– روزی که رازها همه فاش خواهند شد.
س 22- آیا جزای اعمال (اعمّ از ثواب و عقاب، و بهشت و جهنّم) غیر از اعمال و به صورت پاداش است، یا خود اعمال است که در آنجا مجسّم می شوند؟
ج-از آیات و روایات فراوان استفاده می شود که جزای اعمال به خود اعمال است. خداوند متعال می فرماید:
«لا تَعْتَذِرُوا الْیَومَ اِنَّما تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.» (تحریم: 7)
– امروز عذر نیاورید، زیرا شما به همان اعمالی که انجام می دادید، پاداش داده می شود. همچنین می فرماید:
«ثمَّ تُوَفّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُم لا یُظْْلَمُونَ» (بقره: 281)
– پس هر کس آنچه را که انجام می داد کاملاً می ستاند و آن ها مورد ستم قرار نمی گیرند. نیز می فرماید:
«یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ محْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ…»(آل عمران: 30)
– روزی که هر کس آنچه کار نیک به جای آورده و آنچه بدی مرتکب شده، همه را حاضر شده می یابد.
یا اینکه در جای دیگری می فرماید:
«اِنَّ الَّذینَ یَاکُلُونَ اَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً، اِنَّما یَاکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ ناراً.» (نساء: 10)
– کسانی که اموال یتیمان را به ستم می خورند، در حقیقت جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو می برند.
و نیز می فرماید:
«فَمَنْ یَعْمَل مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ، وَ مَنْ یَعْمَلَ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرَّاً یَرَه.» (زلزال: 7 و 8)
– پس هر کس هم وزن ذره ای کار نیک به جا آورد، آن را می بیند، و هر کس همْ وزنی ذرّه ای کار بد انجام دهد، آن را می بیند.
همچنین می فرماید:
«فاَتَّقُوا النّارَ الَّتی وَقُودُها النّاسُ وَ الحِجارَهُ» (بقره: 24)
– پس از آتشی که سوختنش مردمان و سنگ ها هستند، بپرهیزید.
باز می فرماید:
«اُولئِکَ ما یَاکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ اِلَّا النّارَ.» (بقره: 174)
– جز این نیست که آنان در شکم خود آتش فرو می برند.
در مقابل از بعضی آیات استفاده می شود که پاداش را به ثواب و عقاب و بهشت و جهنّم می دهند. چنان که می فرماید:
«جَزاءً بما کانُوا یَعْمَلُونَ.»(واقعه: 24)
– اینها پاداشی است در برابر آنچه می دادند.
چگونه عمل کوچک موجب خسران ابدی می گردد؟
س 23- چگونه عمل کم یا کوچک، باعثِ حرمان ابدی و خسران دایمی در آخرت می گردد؟
ج- گاهی خود عمل به گونه ای است که وبال و حرمان و خسران همیشگی را به دنبال دارد، مثلاً مانند کسی که در دنیا چاقو را در چشم یا گوش خود فرو برد و خود را کور یا کر نماید. این کار هر چند در مدّت کم انجام گرفته، ولی عمل به گونه ای است که موجب کوری یا کری مادام العمر می شود.
پاداش اهل کتاب در قیامت
س 24- آیا اگر اهل کتاب، خدا را عبادت کنند، و اعمال صالح بجا آورند، در آخرت پاداش نیکو خواهند داشت؟
ج- قبولی و پاداش اعمال مقیّد به داشتن ایمان است، و عمل صالح بدون ایمان اثری ندارد. چنانکه خداوند متعال می فرماید:
«فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ، فَلا کُفْرانَ لِسَعْیِهِ، وَ اِنَّا لَهُ کاتِبُونَ» (انبیا: 94)
– پس هر کس کارهای شایسته انجام دهد، و مؤمن هم باشد، سعی و تلاش او مورد ناسپاسی قرار نخواهد گرفت، و ما [پاداش اعمال او را] ثبت می کنیم.
س 25- اهل کتاب که مسلّما به خداوند ایمان دارند، پس باید اعمال صالح آنها قبول گردد، و مستحقّ اجر و ثواب اخروی باشند، پس چرا به آنان پاداش اخروی داده نمی شود؟
ج- ایمان به تمام انبیاء علیهم السلام از جمله حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و اله جزو ایمان به خداست و از آن جدا نیست. خداوند متعال کسانی را که تنها به برخی از انبیا علیهم السلام ایمان آورده و به بعضی دیگر ایمان ندارند، کافر دانسته و می فرماید:
«اِنَّ الَّذینَ یَکْفُروُنَ بِاللهِ وَ رُسُلِهِ، وَ یُریدُونَ اَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُوْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضِ وَ یُریدُونَ اَنْ یتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبیلاً، اولئکَ هُمُ الکافِرُونَ حَقَّاً وَ اَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ عَذاباً مُهیناً» (نساء: 150-151)
– کسانی که به خدا و پیامبرش کفر می ورزند، و می خواهند میان خدا و پیامبرانش جدایی اندازند، و می گویند: ما به بعضی ایمان داریم، و بعضی را انکار می کنیم، و می خواهند میان این دو راهی برای خود اختیار کنند؛ آنان در حقیقت کافرند، و ما عذابی خوارکننده ای برای کافران مهیّا ساخته ایم.
پی نوشت ها :
1. ر.ک: بحارالانوار، ج 6، ص 295، روایات باب 6.
منبع:رخ شاد، محمد حسین؛ (1380)، در محضر علامه طباطبایی(ره) پرسشها و پاسخهای اعتقادی، اخلاقی، تفسیری، حدیثی و عرفانی، قم: انتشارات نهاوندی، چاپ پنجم. تابستان 1389.