پرسشهای نوین درباره صفات الهی (قسمت دوم)
فن آوری زیستی مدرن، بنابر برخی روایت ها، از دهه ۱۹۸۰ میلادی و زمانی پا به عرصه گذاشت که یک محقق هندی به نام آناندا چاکرباتی که برای شرکت جنرال الکتریک کار می کرد، نوعی باکتری را با استفاده از روش های مهندسی ژنتیک تولید کرد، که قادر بود نفت سنگین را بشکند و به محصولات سبک تر تبدیل کند. از آن زمان به بعد این فن آوری با سرعت گسترش یافت و با الهام گیری از طبیعت و ایجاد امکان مداخله و دست کاری در فرآیندهای زیستی، گسترهای وسیع از قابلیت ها را به وجود آورده است. زیست فن آوری، در چهار حوزه صنعتی کاربرد اصلی دارد که شامل: حفاظت از سلامتی (پزشکی)، تولید محصولات کشاورزی، استفاده صنعتی (و نه غذایی) از محصولات کشاورزی (نظیر پلاستیک های تحلیل رونده در محیط، روغنهای گیاهی و سوخت های زیستی) و کاربرد، در ارتباط با محیط زیست است.
علوم اعصاب شناختی و به طور کلی علوم شناختی، به دنبال یافتن پاسخی برای این سؤال هستند که چگونه فرآیندهای ذهنی چون تفکر، حافظه و ادراک توسط مغز سازمان دهی و اجرا می شوند؟ این امیدواری وجود دارد که در آینده بتوان با بهره گیری از این دانش برای پرسشهایی از این قبیل نیز پاسخی یافت که چگونه هستارهایی مانند ذهن و مغز پدید آمده اند و چگونه ما به آنچه میدانیم، آگاه می شویم؟ از نظر علوم شناختی، شناخت، مجموعه ای متنوع از فرایندهای عالی تر ذهنی چون تفکر، درک، تخیل، صحبت و برنامه ریزی و عواطف مرتبط با ادراک است. بر اساس این تعریف، علوم اعصاب شناختی، تلاشی برای ارایه تبیین و توضیح درباره فرآیندهای شناختی بر اساس ساز و کارهای مغز بنیان است. هر چند که مجموعه علوم شناختی شامل حوزه های گوناگونی چون زبان شناسی، فلسفه، روانشناسی و اعصاب شناسی است، ولی در حوزه فن آوری های همگرا، بیشتر بر وجه علوم اعصاب شناختی آن تکیه میشود. در نتیجه، در این بخش بیشتر به معرفی دانش – فن آوری اهتمام خواهد شد. علم اعصاب شناختی، رشته علمی است که بین علوم شناختی و روان شناسی شناختی از یک سو و زیست شناسی و علوم اعصاب از سوی دیگر پل می زند. این حوزه، نوپدید است که تنها پس از پیشرفتهای چند دهه اخیر در شمار گسترده ای از دانشها و فن آوری ها، ظهور یافته است.
حیات مصنوعی یک حوزه مطالعاتی بین رشته ای است که هدف آن درک خاصه های اصلی سیستم های زیستی از طریق بازسازی مصنوعی این سیستم ها با استفاده از شبیه سازی، مدل های رایانه ای، رباتیک و زیست شیمی است. با توجه به آنکه بسیاری از خاصته های انتزاعی اصلی سیستم های زنده (مثلا رفتار هوشمندانه با قابلیت انطباق با محیط) در زمره مواردی هستند که در علوم شناختی نیز مورد مطالعه قرار می گیرند، میان دو حوزه حیات مصنوعی و علوم شناختی برهم پوشانی پدید می آید. حوزه حیات مصنوعی، دارای سه شعبه مرتبط با یکدیگر است که با توجه به نوع روش بازسازی مصنوعی، مورد استفاده در آنها مشخص می شوند. این سه شعبه عبارتند از حیات مصنوعی نرم، که از کلمه نرم افزار می آید، حیات مصنوعی سخت، که برگرفته از کلمه سخت افزار است و در نهایت، حیات مصنوعی تر، که از زیست شیمی الگو می گیرد و نمونه های حیات مصنوعی را با استفاده از مواد زیست شیمیایی بر می سازد. اصطلاح «حیات مصنوعی» را کریستوفر لانگتن پیشنهاد کرد.
شبیه سازی رایانه ای، به ابزاری مهم در حوزه های متفاوت تحقیقات علمی، تبدیل شده است. این ابزار به خصوص در مواردی به کار می رود، که از روشهای ریاضی ستی در تحلیل سیستم های بسیار پیچیده غیرخطی نتوان بهره گرفت، یا در مورد آزمایشهای خطرناک و همراه با ریسک، یا بسیار پرهزینه و یا از نظر فنی غیر قابل اجرا هستند. برای مثال، اگر بخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم که دو کهکشان چگونه با هم برخورد خواهند کرد و بر اثر برخورد آنها چه اتفاقی خواهد افتاد، غیر از شبیه سازی رایانه ای روشی نخواهیم داشت. برای یافتن پاسخ این سؤال که واکنش بازار به ارائه محصولی جدید چیست، یا شرایط جوی دچار چه تحولاتی خواهد شد، شبیه سازی، مناسب ترین روش است. رایانه های پرقدرت نظیر ۵۱۲، پردازنده ای که ناسا برای بررسی تحولات جوی مورد استفاده قرار می دهد؛ یا ۲۲۰۰، پردازنده دانشگاه ویرجینیا تک که سومین رایانه پرسرعت جهان است، می توانند کاربردی وسیع در برآورد آینده تأثیرات فن آوری های ان بی آی سی بر محیط زیست، داشته باشند. برای مثال، امیدهای زیادی برای کنترل میزان گاز دی اکسید کربن موجود در جو با استفاده از فن آوری نانو و فن آوری زیستی وجود دارد. شبیه سازی رایانه ای نشان خواهد داد این امیدها، تا چه اندازه واقع بینانه است. چنین شبیه سازی هایی، کمک خواهد کرد که مواد و انرژی را بیهوده به هدر ندهیم و از بروز خطرهای آتی جلوگیری کنیم .
پس از تبیین فن آوریهای نوین، پرسش مهم این است که اگر این گونه فنآوریهای انسانی، مفیدند؛ چرا خداوند سبحان، آنها را به صورت مستقیم به بشر عنایت نکرد و اگر مفید نیستند، چرا حکمت خدا مانع آنها نمی شود؟ پاسخ کوتاه این پرسش که از مباحث پیشین به دست می آید، به این شرح است: فن آوری های نوین همچون فن آوریهای قدیم، به دو دسته خیر و شر تقسیم پذیرند. حکمت خدای سبحان، اقتضا می کند که انسان ها با اراده خود به امور خیر یا شر بپردازند. خداوند توانا، سنت های طبیعی را در جهان خلق کرده است. و بشر با تلاش علمی و اذن تکوینی الهی به کشف آنها می پردازد. بشر با محسن یا سوء اراده اش می تواند دانش دست یافته را به فن آوری مفید یا مضر تبدیل کند. حکمت خداوند بر این نبوده است که همه امور خیریا شر را در اختیار انسان قرار دهد، بلکه انسان باید با تلاش علمی و عملی خود بتواند به حقایق هستی دست یابد و در آنها تصرف کند. آنچه مهم است، مسأله کنترل تصرفات نوین بشر است که می توانند بحران هایی را برای آدمیان به ارمغان آورند. عقاید، فقه و اخلاق دینی، این مسئولیت خطیر را به عهده دارند. پس خداوند حکیم، هم توانایی کشف سنت های طبیعی و هم قدرت تصرف در طبیعت را برای دست یابی به فن آوری های نوین، به بشر عطا کرده و هم با دستورات الهی، بشر را برای کنترل تصرفات، هدایت نموده است. بشر، در دنیای معاصر با فاصله گرفتن از دین الهی و گرفتاری در عقل خودبسنده، به فن آوری های نوینی دست یافته که هر چند برخی از مشکلات بشر را حل می کند، لکن مشکلات اسف بار و بسیار خطرناکی را برای انسان پدید آورده است. بشریت باید در کنار عقل و تجربه، از وحی الهی برای تکامل خود بهره برد تا از افراط و تفریط در امان بماند.
منبع: کلام نوین اسلامی، عبدالحسین خسروپناه، انتشارات تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ اول، قم 1390