نفوذ طیفی از تجدیدنظرطلبان در دوره دوم خرداد را باید جزو تلخ ترین و سخت ترین دوران حیات انقلاب اسلامی به شمار آورد. دورانی که شاهد بروز و ظهور توطئه هایی که با هدف دامن زدن به تنازعات داخلی و فراگیر نمودن آتش جنگ داخلی، ارکان نظام اسلامی را نشانه رفته بود ؛ شکل گیری مطبوعات زنجیره ای که درجهت اجرای پروژه هایی چون نافرمانی مدنی، استحاله از درون، دیپلماسی مسیر 2، براندازی خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنی، مشروعیت و حاکمیت دوگانه، فشار از پائین و چانه زنی در بالا، عبور از خاتمی و… تدارک دیده شده بود . که البته با شجاعت و میدان داری رهبری به تسخیر نیروهای نظام درآمدند تا یکی از مستحکم ترین و موثرترین پایگاههای دشمن که نظام اسلامی را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشی گردد. برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژه هایی چون فشار از پایین و چانه زنی در بالا و یا پروژه فروپاشی از درون، گواهی دیگر بر برخورد امام گونه ایشان بامخاطرات پیش روی انقلاب است.
معظم له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند:« اگر فشار بیاورید حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن (ع)» و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند:«اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است درحالی که برخی به دنبال نقش آفرینی همزمان یلتسینی و گورباچفی هستند. اینها اشتباه اول شان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونسیم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یک پارچه، شوروی متشکل از سرزمین های به هم سنجاق شده، نیست و اشتباه پنجم شان هم این است که نقش بی بدیل رهبری در ایران شوخی نیست.»
در یک جمع بندی برنامه های افراطیون دوم خرداد به طور کلی به دو مرحله قابل تقسیم می باشد :
مرحله اول، دوره پس از پیروزی در انتخابات دوم خرداد 76 تا انتخابات دور دوم ریاست جمهوری خاتمی که با راهبرد های فتح سنگر به سنگر ، فشار از پایین چانه زنی از بالا ، آرامش فعال و … گسترش قدرت و به انحصار کشیدن همه ارکان نظام دنبال می گردید. لذا تسلط بر وزارت اطلاعات در طرح قتل های زنجیره ای ، تغییر رئیس قوه قضائیه و کاهش قدرت نیروی انتظامی در پروژه کوی دانشگاه و جلوگیری از فعالیت های بسیج و سپاه در طرح ترور سعید حجاریان به مرحله اجرا درآمد. این روند با پیروزی دوم خردادیها در انتخابات دور اول شوراهای اسلامی شهر و روستا شدت گرفت و با کسب اکثریت کرسی های مجلس ششم به اوج خود نزدیک شد و احساس پیروزی کامل افراطیون را مغرور ساخت . چنانچه سعید حجاریان به عنوان تئوریسین فتح سنگر به سنگر پس از انتخابات مجلس ششم گفت: ما از اول باید به دنبال مجلس می بودیم چرا که قوه مجریه مسئول نان و آب مردم است اما مجلس اختیارات قانون گزاری ، نظارت ، بودجه و … را دارد.
با همین تصور ، افراطیون طرح های مورد علاقه خود را یکی پس از دیگری به صحن علنی مجلس آوردند و به تصویب رساندند اما برای اجرایی ساختن آن نیاز به تایید شورای نگهبان داشتند. جایی که مصوبات مجلس را به دلیل مغایرت با شرع قانون اساسی به مجلس عودت می داد. تلاش ها برای فشار به شورای نگهبان آغاز گردید و حتی برا ی تغییر حقوق دانان شورا که باید رای مجلس را با خود داشتند اقداماتی را صورت دادند و نهایتا موفق به تغییر یکی از اعضا هم گردیدند اما این تلاش ها ناکام ماند و فکر اساسی تر ، تلاش برای ورود به مجلس خبرگان رهبری بود که مجددا نیاز به تایید صلاحیت علمی و سیاسی شورای نگهبان داشت . از همین موضوع «انسداد سیاسی » به تدریج مطرح گردید و برنامه های افراطیون تغییر کرد اما آنها می دانستند که برای اجرای اهداف خود من جمله تغییر قانون اساسی باید از خاتمی عبور کنند. عبور از خاتمی در دور دوم ریاست جمهوری وی به دلیل فقدان جایگزین وی در میان اصلاح طلبان ناکام ماند و برنامه هایی مرحله دوم آنها با وجود خاتمی آغاز گردید که برخی از آنها عبارتند از :
یکم – طرح مشروعیت و حاکمیت دوگانه
منظور از مشروعیت یا حاکمیت دوگانه « تقابل میان مشروعیت مردمی و الهی نظام و تقسیم بندی نهاد های نظام به دوبخش انتصابی و انتخابی و به تعبیری مردمی و غیر مردمی» می باشد . ریشه این بحث در کشور به زمانی باز می گردد که عباس عبدی در سال 77 در نشریه راه نو یادداشتی با عنوان «قدرت دوگانه» نوشت: «دوگانگی قدرت می تواند به طور طبیعی از عوامل بی ثباتی باشد و بسیار احتمال دارد یک بخش از قدرت علیه بخش های دیگر اقدام خارج از قواعد پذیرفته شده انجام دهد وی در سال 80 گفت: «اگر چه آن بخش از دولت که رای مردم را در پشت سر خود دارد و به وسیله انتخابات به قدرت رسیده است می تواند رل خود را دنبال کند اما بخش انتصابی قدرت سیاسی حکومت همچنان از گردن نهادن به رای مردم سر باز می زند.» وی در یک میزگرد مطبوعاتی در سال 80/2/17 تاکید کرد: «مسئله ما ، ادعای افراد نیست هر کس می آید با موضع خود را در مورد حکومت انتصابی و انتخابی مشخص کند اول بگوید طرفدار چه حکومتی است بعد به میدان بیاید.» و بالاخره تصریح کرد «دعوای امروز ما دعوای بین حکومت انتصابی و انتخابی است» 80/10/26خبرگزاری . پس از عبدی ، حجاریان به تئوری پردازی در این خصوص پرداخت و پیش بینی کرد در صورتی که حاکمیت همزمان نهاد های سنتی و دمکراتیک با تقسیم کارنباشد پایدار نمی ماند و به کودتا یا انقلاب به حاکمیت یگانه تبدیل می شود.( ماهنامه انقلاب بهمن 80 ص14) هاشم آغاجری در یک گام جلوتر گفت حاکمیت دوگانه چه کارکردی و چه غیر کارکردی در ایران جواب نمی دهد و سرانجامش چیزی جز حاکمیت یگانه استبدادی نیست.(روزنامه بنیان 80/12/16)
از دیدگاه سعید حجاریان عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی « در دولت گذار چون دولت، بازتولید دوگانه دارد مشروعیت دوگانه همیشه هست. تجلی خارجی این دوگانگی مشروعیت می شود حاکمیت دوگانه.» وی با بیان این اعتقاد که حفظ حاکمیت دوگانه به شرطی که کارکردی شود لازم است، عقیده دارد: « ما نتوانستیم. به خاطر ضعف هایمان، به خاطر این که با دقت از تئوری لازمه کارکردی کردن حاکمیت دوگانه که فشار از پایین، چانه زنی از بالا بود، استفاده نکردیم و همزمان نهادهای مدنی را بسط و گسترش ندادیم. » حجاریان درباره آنچه خاصیت های حفظ حاکمیت دوگانه می نامید ، این گونه توضیح می دهد: « فرجه شکاف بین بالاییها باعث می شود که پایینی ها فارغ شوند و بتوانند به خودشان سازمان دهند. ـ یک مقدار زیادی، مردم در اثر جنگ بین بالایی ها آگاهی پیدا می کنند. با یک پایه شدن حاکمیت اطلاعات سانسور می شود. ـ اینها برای یارکشی به سمت مردم روی می آورند. از این جهت مجبورند به مردم آوانس دهند. به خصوص که یکی از این دوجناح دموکرات هم باشد. جنبه هایی از دموکراسی هم داشته باشد. اوضاع بهتر می شود. ـ فضا از فضای ترور خارج می شود. فضا از دولت پادگانی پلیسی خارج می شود. به این دلایل بهتر است ما حاکمیت دوگانه را حفظ کنیم و دنبال این باشیم که بماند. البته حاکمیت دوگانه به سمت حاکمیت یگانه دموکراتیک نزدیک تر است. » (روزنامه ایران ، 82/11/19)
خنثی سازی سیاست حاکمیت دوگانه
یکی از نقاط برجسته دولت نهم، از بین بردن توطئه دوران اصلاحات موسوم به حاکمیت دو گانه بود که نظام اسلامی را به یک چالش درونی سوق داده بودند و با طرح شیطانی و صهیونیستی حاکمیت دو گانه اعتماد ملی و کارآمدی نظام را هدف قرار داده و نفوذ بیگانگان در مسائل داخلی را سازمان دهی کرده بودند. تز اساسی دولت نهم حرکت در مسیر منویات رهبری انقلاب است. یکی از آسیب هایی که انقلاب را به طور جدی تهدید می کرد جدایی سیاست های مسئولان اجرایی کشور از سیاست های رهبری نظام بود. کار به جایی رسیده بود که صحبت ها و اشارات رهبری نه که الزامات و تصریحات ایشان نیز برای برخی از مسئولان لازم الاتباع نمی نمود.
رفته رفته این مطلب در ذهنها نقش می بست که رهبری سخن خود را می گوید و مجریان نیز تئوری ها و نظریات خود را عمل می کنند. بوی غربت کم کم به مشام می رسید و دلسوزان می دیدند که حتی یک وزیر ارشاد نیز به خود این حق را می دهد که از مدارای مردم و متدینان و رهبری سوء استفاده کرده هیچ حسابی برای امر و فرمان عالی ترین مقام رسمی کشور و منشا مشروعیت نظام اسلامی باز نکند. با این وضعیت آینده کشور معلوم بود. دشمنان در همین فضا به ایجاد تقابل میان مشروعیت مردمی و الهی نظام پرداخته نهاد های نظام را به دوبخش تقسیم می کردند انتصابی و انتخابی. و به تعبیری مردمی و غیر مردمی!!! احمدی نژاد این تقابل و دوگانگی را شکست و در یک نماد ادبی اسلامی با بوسیدن دست رهبری به هنگام دریافت تنفیذ حکم ریاست جمهوری به رقیبان فهماند که راه را اشتباه می رفته اند و مسیر را نشناخته اند و رجایی گونه انقلاب را بار دیگر در مسیر ولایت و اجرای سیاستهای صائبه او قرار داد.
از آثار توطئه حاکمیت های دو گانه کشمکش های فرسایشی وجنگ های لفظی بی حاصل میان قوای سه گانه بود که به حرمت شکنی ها و تحقیر متقابل نهادهای حاکمیت منجر می شد و امروز جای خود را به احترام متقابل و مراعات قانون و روابط اسلامی – انسانی میان مجموعه حاکمیت داده است.
دوم . پروژه دیپلماسی مسیر 2
حاکمان ایالات متحده آمریکادر طرح های براندازانه ، همواره روی عناصر وابسته به خود در عرصه های سیاسی و مطبوعاتی کشور سوژه، به عنوان مهم ترین پایگاه و ابزار کار خود حساب باز می کنند. چنانچه در پروژه «دیپلماسی مسیر دو» تمام امیدشان این بود که با ایجاد روابط به ظاهر غیرسیاسی میان اندیشمندان، سیاستمداران، هنرمندان، ورزشکاران و دانشجویان دو کشور بتوانند از طرف مقابل به یارگیری پرداخته و به تدریج جای پای متعددی در ایران برای کلید زدن مراحل بعدی پروژه براندازی نرم پیدا کنند. به عنوان نمونه ویلیام میلر از سوی جریان مرتبط خود در ایران یکبار دیگر در سال 1377 در پوشش کارگردان به جشنواره محیط زیست دعوت شده بود که در آن دوران سعی شد از طریق وی و موسسه تحت سرپرستیاش به دیپلماسی مسیر دو و روابط غیر رسمی عناصر ایرانی و آمریکایی در دوران اصلاحات سر و سامان داده شود . در طول سال های بین ۸۴-،۷۵ صحنه سیاسی ـ مطبوعاتی ایران شاهد فعالیت آشکار عناصر تحریک یا اغوا شده به نفع مقاصد ضد ایرانی نظام سلطه بود که متأسفانه زیر نام های آزادی بیان، جامعه چندصدایی و تحمل مخالف، حتی از حمایت مادی و تبلیغاتی مقام های دولتی نیز برخوردار بودند و اگر مجاهدت و مقاومت آگاهانه نیروهای مؤمن و انقلابی در عرصه های سیاسی و مطبوعاتی و قضایی نبود، شاید طرح براندازی نرم واشنگتن به مرحله کامیابی هم رسیده بود.
منابع :
جریان شناسی سیاسی/نویسنده حسین عبد اللهی فر ، بصیرت ـ سیاسی
تحلیل علل وپیامدهای انتخابات سوم تیر (بخش سوم) ، محمدرضا باقرزاده ( وبلاگ) .
معظم له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند:« اگر فشار بیاورید حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن (ع)» و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند:«اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است درحالی که برخی به دنبال نقش آفرینی همزمان یلتسینی و گورباچفی هستند. اینها اشتباه اول شان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونسیم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یک پارچه، شوروی متشکل از سرزمین های به هم سنجاق شده، نیست و اشتباه پنجم شان هم این است که نقش بی بدیل رهبری در ایران شوخی نیست.»
در یک جمع بندی برنامه های افراطیون دوم خرداد به طور کلی به دو مرحله قابل تقسیم می باشد :
مرحله اول، دوره پس از پیروزی در انتخابات دوم خرداد 76 تا انتخابات دور دوم ریاست جمهوری خاتمی که با راهبرد های فتح سنگر به سنگر ، فشار از پایین چانه زنی از بالا ، آرامش فعال و … گسترش قدرت و به انحصار کشیدن همه ارکان نظام دنبال می گردید. لذا تسلط بر وزارت اطلاعات در طرح قتل های زنجیره ای ، تغییر رئیس قوه قضائیه و کاهش قدرت نیروی انتظامی در پروژه کوی دانشگاه و جلوگیری از فعالیت های بسیج و سپاه در طرح ترور سعید حجاریان به مرحله اجرا درآمد. این روند با پیروزی دوم خردادیها در انتخابات دور اول شوراهای اسلامی شهر و روستا شدت گرفت و با کسب اکثریت کرسی های مجلس ششم به اوج خود نزدیک شد و احساس پیروزی کامل افراطیون را مغرور ساخت . چنانچه سعید حجاریان به عنوان تئوریسین فتح سنگر به سنگر پس از انتخابات مجلس ششم گفت: ما از اول باید به دنبال مجلس می بودیم چرا که قوه مجریه مسئول نان و آب مردم است اما مجلس اختیارات قانون گزاری ، نظارت ، بودجه و … را دارد.
با همین تصور ، افراطیون طرح های مورد علاقه خود را یکی پس از دیگری به صحن علنی مجلس آوردند و به تصویب رساندند اما برای اجرایی ساختن آن نیاز به تایید شورای نگهبان داشتند. جایی که مصوبات مجلس را به دلیل مغایرت با شرع قانون اساسی به مجلس عودت می داد. تلاش ها برای فشار به شورای نگهبان آغاز گردید و حتی برا ی تغییر حقوق دانان شورا که باید رای مجلس را با خود داشتند اقداماتی را صورت دادند و نهایتا موفق به تغییر یکی از اعضا هم گردیدند اما این تلاش ها ناکام ماند و فکر اساسی تر ، تلاش برای ورود به مجلس خبرگان رهبری بود که مجددا نیاز به تایید صلاحیت علمی و سیاسی شورای نگهبان داشت . از همین موضوع «انسداد سیاسی » به تدریج مطرح گردید و برنامه های افراطیون تغییر کرد اما آنها می دانستند که برای اجرای اهداف خود من جمله تغییر قانون اساسی باید از خاتمی عبور کنند. عبور از خاتمی در دور دوم ریاست جمهوری وی به دلیل فقدان جایگزین وی در میان اصلاح طلبان ناکام ماند و برنامه هایی مرحله دوم آنها با وجود خاتمی آغاز گردید که برخی از آنها عبارتند از :
یکم – طرح مشروعیت و حاکمیت دوگانه
منظور از مشروعیت یا حاکمیت دوگانه « تقابل میان مشروعیت مردمی و الهی نظام و تقسیم بندی نهاد های نظام به دوبخش انتصابی و انتخابی و به تعبیری مردمی و غیر مردمی» می باشد . ریشه این بحث در کشور به زمانی باز می گردد که عباس عبدی در سال 77 در نشریه راه نو یادداشتی با عنوان «قدرت دوگانه» نوشت: «دوگانگی قدرت می تواند به طور طبیعی از عوامل بی ثباتی باشد و بسیار احتمال دارد یک بخش از قدرت علیه بخش های دیگر اقدام خارج از قواعد پذیرفته شده انجام دهد وی در سال 80 گفت: «اگر چه آن بخش از دولت که رای مردم را در پشت سر خود دارد و به وسیله انتخابات به قدرت رسیده است می تواند رل خود را دنبال کند اما بخش انتصابی قدرت سیاسی حکومت همچنان از گردن نهادن به رای مردم سر باز می زند.» وی در یک میزگرد مطبوعاتی در سال 80/2/17 تاکید کرد: «مسئله ما ، ادعای افراد نیست هر کس می آید با موضع خود را در مورد حکومت انتصابی و انتخابی مشخص کند اول بگوید طرفدار چه حکومتی است بعد به میدان بیاید.» و بالاخره تصریح کرد «دعوای امروز ما دعوای بین حکومت انتصابی و انتخابی است» 80/10/26خبرگزاری . پس از عبدی ، حجاریان به تئوری پردازی در این خصوص پرداخت و پیش بینی کرد در صورتی که حاکمیت همزمان نهاد های سنتی و دمکراتیک با تقسیم کارنباشد پایدار نمی ماند و به کودتا یا انقلاب به حاکمیت یگانه تبدیل می شود.( ماهنامه انقلاب بهمن 80 ص14) هاشم آغاجری در یک گام جلوتر گفت حاکمیت دوگانه چه کارکردی و چه غیر کارکردی در ایران جواب نمی دهد و سرانجامش چیزی جز حاکمیت یگانه استبدادی نیست.(روزنامه بنیان 80/12/16)
از دیدگاه سعید حجاریان عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی « در دولت گذار چون دولت، بازتولید دوگانه دارد مشروعیت دوگانه همیشه هست. تجلی خارجی این دوگانگی مشروعیت می شود حاکمیت دوگانه.» وی با بیان این اعتقاد که حفظ حاکمیت دوگانه به شرطی که کارکردی شود لازم است، عقیده دارد: « ما نتوانستیم. به خاطر ضعف هایمان، به خاطر این که با دقت از تئوری لازمه کارکردی کردن حاکمیت دوگانه که فشار از پایین، چانه زنی از بالا بود، استفاده نکردیم و همزمان نهادهای مدنی را بسط و گسترش ندادیم. » حجاریان درباره آنچه خاصیت های حفظ حاکمیت دوگانه می نامید ، این گونه توضیح می دهد: « فرجه شکاف بین بالاییها باعث می شود که پایینی ها فارغ شوند و بتوانند به خودشان سازمان دهند. ـ یک مقدار زیادی، مردم در اثر جنگ بین بالایی ها آگاهی پیدا می کنند. با یک پایه شدن حاکمیت اطلاعات سانسور می شود. ـ اینها برای یارکشی به سمت مردم روی می آورند. از این جهت مجبورند به مردم آوانس دهند. به خصوص که یکی از این دوجناح دموکرات هم باشد. جنبه هایی از دموکراسی هم داشته باشد. اوضاع بهتر می شود. ـ فضا از فضای ترور خارج می شود. فضا از دولت پادگانی پلیسی خارج می شود. به این دلایل بهتر است ما حاکمیت دوگانه را حفظ کنیم و دنبال این باشیم که بماند. البته حاکمیت دوگانه به سمت حاکمیت یگانه دموکراتیک نزدیک تر است. » (روزنامه ایران ، 82/11/19)
خنثی سازی سیاست حاکمیت دوگانه
یکی از نقاط برجسته دولت نهم، از بین بردن توطئه دوران اصلاحات موسوم به حاکمیت دو گانه بود که نظام اسلامی را به یک چالش درونی سوق داده بودند و با طرح شیطانی و صهیونیستی حاکمیت دو گانه اعتماد ملی و کارآمدی نظام را هدف قرار داده و نفوذ بیگانگان در مسائل داخلی را سازمان دهی کرده بودند. تز اساسی دولت نهم حرکت در مسیر منویات رهبری انقلاب است. یکی از آسیب هایی که انقلاب را به طور جدی تهدید می کرد جدایی سیاست های مسئولان اجرایی کشور از سیاست های رهبری نظام بود. کار به جایی رسیده بود که صحبت ها و اشارات رهبری نه که الزامات و تصریحات ایشان نیز برای برخی از مسئولان لازم الاتباع نمی نمود.
رفته رفته این مطلب در ذهنها نقش می بست که رهبری سخن خود را می گوید و مجریان نیز تئوری ها و نظریات خود را عمل می کنند. بوی غربت کم کم به مشام می رسید و دلسوزان می دیدند که حتی یک وزیر ارشاد نیز به خود این حق را می دهد که از مدارای مردم و متدینان و رهبری سوء استفاده کرده هیچ حسابی برای امر و فرمان عالی ترین مقام رسمی کشور و منشا مشروعیت نظام اسلامی باز نکند. با این وضعیت آینده کشور معلوم بود. دشمنان در همین فضا به ایجاد تقابل میان مشروعیت مردمی و الهی نظام پرداخته نهاد های نظام را به دوبخش تقسیم می کردند انتصابی و انتخابی. و به تعبیری مردمی و غیر مردمی!!! احمدی نژاد این تقابل و دوگانگی را شکست و در یک نماد ادبی اسلامی با بوسیدن دست رهبری به هنگام دریافت تنفیذ حکم ریاست جمهوری به رقیبان فهماند که راه را اشتباه می رفته اند و مسیر را نشناخته اند و رجایی گونه انقلاب را بار دیگر در مسیر ولایت و اجرای سیاستهای صائبه او قرار داد.
از آثار توطئه حاکمیت های دو گانه کشمکش های فرسایشی وجنگ های لفظی بی حاصل میان قوای سه گانه بود که به حرمت شکنی ها و تحقیر متقابل نهادهای حاکمیت منجر می شد و امروز جای خود را به احترام متقابل و مراعات قانون و روابط اسلامی – انسانی میان مجموعه حاکمیت داده است.
دوم . پروژه دیپلماسی مسیر 2
حاکمان ایالات متحده آمریکادر طرح های براندازانه ، همواره روی عناصر وابسته به خود در عرصه های سیاسی و مطبوعاتی کشور سوژه، به عنوان مهم ترین پایگاه و ابزار کار خود حساب باز می کنند. چنانچه در پروژه «دیپلماسی مسیر دو» تمام امیدشان این بود که با ایجاد روابط به ظاهر غیرسیاسی میان اندیشمندان، سیاستمداران، هنرمندان، ورزشکاران و دانشجویان دو کشور بتوانند از طرف مقابل به یارگیری پرداخته و به تدریج جای پای متعددی در ایران برای کلید زدن مراحل بعدی پروژه براندازی نرم پیدا کنند. به عنوان نمونه ویلیام میلر از سوی جریان مرتبط خود در ایران یکبار دیگر در سال 1377 در پوشش کارگردان به جشنواره محیط زیست دعوت شده بود که در آن دوران سعی شد از طریق وی و موسسه تحت سرپرستیاش به دیپلماسی مسیر دو و روابط غیر رسمی عناصر ایرانی و آمریکایی در دوران اصلاحات سر و سامان داده شود . در طول سال های بین ۸۴-،۷۵ صحنه سیاسی ـ مطبوعاتی ایران شاهد فعالیت آشکار عناصر تحریک یا اغوا شده به نفع مقاصد ضد ایرانی نظام سلطه بود که متأسفانه زیر نام های آزادی بیان، جامعه چندصدایی و تحمل مخالف، حتی از حمایت مادی و تبلیغاتی مقام های دولتی نیز برخوردار بودند و اگر مجاهدت و مقاومت آگاهانه نیروهای مؤمن و انقلابی در عرصه های سیاسی و مطبوعاتی و قضایی نبود، شاید طرح براندازی نرم واشنگتن به مرحله کامیابی هم رسیده بود.
منابع :
جریان شناسی سیاسی/نویسنده حسین عبد اللهی فر ، بصیرت ـ سیاسی
تحلیل علل وپیامدهای انتخابات سوم تیر (بخش سوم) ، محمدرضا باقرزاده ( وبلاگ) .