پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) با وجود ارتباطى كه با دستگاه وحى داشت، چه نيازى داشت كه در امور جنگى يا اجتماعى با اصحاب خود به مشورت بپردازد و به امر پروردگار عالمـ در سوره شورى، آيه 38 در اين امور ملزم به شور و مشورت باشد؟ وانگهى او از نظر دانش و بينش، علم و سياست، برترين خلايق بود; با اين وصف چرا خدا به او دستور مشاوره داده است؟
خود قرآن پاسخ اين گونه سؤالات را داده است، چنان كه مى فرمايد: «لَقَدْ كانَ لَكُم فى رَسولِ اللّهِ اُسوَة حَسَنَة;مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود.» (احزاب/آيه 21) بنابراين، منظور از مشاوره، جنبه تعليمى و تربيتى آن بوده است. او با مشاوره كردن، ياران خود را درسى عملى مى داد كه پس از وى در مشكلات امور، دور هم گرد آيند و از طريق مشورت، مشكلات اجتماعى و امور پيچيده را حل كنند. جايى كه بزرگ يك جمعيّت با آن مقام بلندى كه در معارف و علوم، سياست و تدبير دارد، عملا خود را بى نياز از مشورت نداند و از افكار ياران صميمى خود در حلّ گرفتاريها بهره بردارى نمايد، بايست هواداران و پيروان آيين او از اين عمل سرمشق گرفته و در گرفتاريها از همين در وارد شو ند و مستبّدانه كارى را انجام ندهند. بدين ترتيب دايره مشورت، موضوعات مشخصي است كه اهداف رشد اجتماعي در وراء آن نهفته است.
منبع:
پاسخ به پرسش هاي ، مذهبي آيت الله مكارم شيرازي ، بخش ششم:تفسير سوال37