1. بايكوت كردن: بايكوت «bay kout» به معناي تحريم كردن ارتباط با كسي است كسي را در بن بست قرار دادن از جهت بي اعتنايي، چنان كه تاجري را از جهت خريد و فروش و كسي را از جهت گفت و گو و خانوادهاي را از جهت آمد و رفت[1] و دشمني را از جهت دشمني و عناد با دين، ارزش ها، رهبران ديني و جامعهي ديني و …. را بايکوت کردن.
اين واژه انگليسي است و نخستين مورد استعمال آن بعد از سال 1879 ميلادي بود[2]…. ناك اوت «Knock out» هم به معناي با بوكس يعني از پاي در آوردن، ضربه زدن با مشت، شكست دادن، خالي كردن، ناكار كردن، آمده است.[3]پس بايكوت كردن دشمنان و دين فروشان، همان در بن بست قرار دادن، محدود كردن، محصور كردن و ممنوع كردن دشمنان و دين فروشان است كه در درجه ي اول به صورت دفع و گاهي به صورت رفع انجام ميگيرد.
2. تقسيم دقيق و تفكيك زيبا: براي روشن شدن بحث، بايد ديد:
1. دشمن كيست؟ و دشمني عليه كيست؟
2. خطاي دوست چيست و عليه كيست؟
دشمن، گاهي معاند و محارب است و قصد براندازي نظام اسلامي و ديني را دارد.
گاهي دشمن، غير معاند و غير محارب است و قصد زندگي مسالمت آميز را دارد.
دشمني گاهي عليه فرد و شخصيت حقيقي است.
گاهي دشمني عليه دين و شخصيت حقوقي است.
همچنين است خطا و اشتباه دوست:
خطاي دوست، گاهي عليه فرد و شخصيت حقيقي است.
گاهي خطاي دوست، عليه دين و شخصيت حقوقي است.
گاهي دوست در جايگاه شخصيت حقيقي خطا ميكند.
گاهي دوست در جايگاه شخصيت حقوقي اشتباه ميكند.
همچنين دوستان و دشمنان:
گاهي داخلي و كشوروند هستند.
گاهي خارجي و بين المللي.
نحوه برخورد اسلام با هر گروه متفاوت است و به طور كلي اسلام با آنها دو گونه برخورد مينمايد. 1. يك نوع برخورد اسلام، با مدارا، انعطاف و نرم خويي و نرم گويي همراه است. 2. برخورد ديگر، همراه با جهاد، دفاع، درشت گويي و درشت خويي ميباشد.
قرآن شريف در مواجهه با كفار معاند و محارب ميفرمايد:
«فاذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرّقاب حتي اذا اَثخَنْتُمُوهم فشدوا الوثاق….»[4]پس چون با كافران رو به رو شويد، گردن هايشان را بزنيد تا آن كه آنها را به زانو در آوريد. (و در دست شما اسير شوند) آن گاه بندهايشان سخت استوار كنيد…. .
قرآن شريف وقتي با دين فروشاني چون ابو لهبهاي هر عصر و مصري رو ميشود ميفرمايد: «تبت يدا ابي لهب و تب»[5] يعني زيان كار باد دستان ابولهب، و خود او هم زيانكار شد.
وقتي منافقين به بهانه ساخت مسجد، قصه براندازي دين و مبارزه با شخصيت حقوقي پيامبر _ صلي الله عليه و آله _ را بر سر ميپروراندند، قرآن شريف ميفرمايد:
«والذين اتخذوا مسجدا ضِراراً و كفرا و تفريقا بين المومنين و ارصاداً لمن حارب الله و رسوله من قبل…»[6]و كساني هستند كه مسجدي را دستاويز زيان رساندن وكفر و تفرقه اندازي بين مومنان و نيز كمينگاهي براي كساني كه پيش از آن با خدا و رسول او به محاربه برخاسته بودند ساختند، و سوگند ميخورند كه هدفي جز خير و خدمت نداريم، و خداوند گواهي ميدهد كه ايشان دروغگو هستند. (و پيامبر _ صلي الله عليه و آله _ دستور دادند كه مسجد را از بيخ و بن بر كنند و به آتش بكشند تا كسي جرات چنين كاري را بر سر نپروراند).
باز هم قرآن شريف، در مواجهه با ظالمان ميفرمايد:
«لا يحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم و كان الله سميعا و عليما.»[7]خداوند بانگ برداشتن به بدزباني را دوست ندارد مگر از (سوي) كسي كه بر او ستم شده باشد، و خداوند شنواي داناست.
امام علي _ عليه السلام _ ميفرمايد:
«اني و الله لو لقيتم واحدا و هم طلاع الارض كلها ما باليت و لا استوحشت.»[8]به خدا سوگند! اگر با دشمنان رو به رو شوم، در حالي كه آنان تمام روي زمين را پر كرده باشند، نه باكي داشته و نه ميهراسم (و يك تنه حاضرم با جهان كفر و تمام دشمن ها بجنگم).
در جاي ديگر قرآن شريف ميفرمايد:
«… فاضربوا فوق الاعناق و اضربوا منهم كل بنان …..»[9]پس گردن و سر انگشتان آنها را قطع كنيد. اين از آن جهت است كه آنان با خدا و رسول (شخصيت حقوقي) او مخالفت ورزيدند…. .
باز قرآن شريف، خطاب به خود رسول خدا _ صلي الله عليه و آله _ ميفرمايد: اگر شما در جايگاه رسالت و شخصيت حقوقي، كلامي را به ما ميبستي، «شاهرگ گردن» تو را قطع ميكرديم.
ميفرمايد: «و لو تقول علينا بعض الاقاويل لاخذنا منه باليمين ثم لقطعنا منه الوتين.»[10] و اگر به ما سخناني ميبست، دست راستش را ميگرفتيم و سپس شاهرگش را قطع ميكرديم.»
در مورد شرك به خدا ميفرمايد:
«حنفاء لله غير مشركين به و من يشرك بالله فكانما خرّمِنَ السماء….»[11]در حالي كه همگي خالص براي خدا باشد و به او شرك نمي ورزيد، و هر كس به خدا شرك ورزد، گويي از آسمان در افتاده، و پرندگان او را ربوده يا باد او را به جايي دور دست در انداخته است. يعني آن قدر مجازات مشرك سنگين است.
امام علي _ عليه السلام _ در اين راستا ميفرمايد: «من احتج بالحق فلج[12]. يعني هر كس با حق گلاويز شود فلج و زمين گير ميشود.
آيات و روايات بسياري در اين راستا وجود دارد كه بررسي همه آنها در اين مختصر مقدور نيست.
خلاصه: اين بود خلاصه اي از برخورد اسلام با دشمنان و دين فروشان، آن هم از باب مشت نمونه ي خروار.
اما برخورد اسلام با دشمنان غير معاند و غير محارب، برخورد با دوستاني كه خطاي آنها در جايگاه شخصيت فردي و حقيقي شان باشد و …. برخورد مسالمت آميز است و همراه با انعطاف و مدارا ميباشد.
قرآن شريف ميفرمايد:
«قل للذين كفروا ان ينتهوا يغفرلهم ما قد سلف و ان يعودوا فقد مضت سنت الاولين.»[13]به كافران (نادان) بگو اگر دست (از كفر خود) بردارند، گذشته هايشان آمرزيده خواهد شد و اگر به آنان بازگردند، (بدانند كه بر آنان نيز) سنت پيشينيان خواهد گذشت.
امام علي _ عليه السلام _ ميفرمايد: «اغض علي القذي و الا لم ترض ابدا.»[14]بر آزار و درد بايدت تحمل نمود و گرنه هرگز خرسند نخواهي بود.
همچنين ميفرمايد: «المومن من تحمل اذي الناس و لايتأذيّ احد به.»[15]مومن كسي است كه اذيت و آزار مردم را تحمل ميكند و كسي از دست او آزار و اذيت نمي شود.
پيامبر اسلام _ صلي الله عليه و آله _ ميفرمايند: «مداراة الناس صدقة».[16] يعني مدارا و نرم خويي با مردم، صدقه است. همچنين در جاي ديگر فرموده است: «بعثت بمداراه الناس»[17] يعني براي مدارا با مردم، مبعوث گشتم.
باز امام علي _ عليه السلام _ ميفرمايد: «بالرفق تدرك المقاصد.»[18] با ملايمت و مدارا ميتوان به همهي هدفها دسترسي پيدا كرد.
به هر حال در اين راستا هم آيات و روايات زيادي وجود دارد كه به مطالعه و تحقيق بيشتر پرسشگر محترم نياز است.
3. خلاصه و جمع بندي: از مجموعه قوانين اسلام كه عبارت است از: 1. مجموعه قوانين قرآني. 2. سيرهي علمي و عملي همهي پيامبران و امامان 3. عقل سالم و عميق و دقيق همراه با قلب سليم، بدست ميآيد كه اسلام عزيز، در دنيا و آخرت، تدابيري انديشيده تا با دين فروشان و دشمنان محارب و معاند و منافقان، مبارزه شود و از راههاي متعدد و متنوع خواسته آنها را بايكوت و ناك اوت نمايد. از سيرهي علمي و عملي پيامبر _ صلي الله عليه و آله _ گرفته كه طي 23 سال حكومت ده ها جنگ و سريه، سيره ي علمي و عملي علي بزرگ كه خلاصه ي آن فريادهاي رساي نهج البلاغه و جنگهاي وي با قاسطين و ناكثين و مارقين. ميباشد. سيره ي علمي و عملي امام حسين _ عليه السلام _ از «هيهات من الذله » گرفته تا به شهادت و اسارت همچنين سيرهي علمي و عملي ساير امامان و همه ي پيامبران.
به هر حال گاهي بايد فرياد زد، گاهي بايد جنگ كرد، گاهي بايد زنداني شان كرد، گاهي بايد مساجد ضرار را تخريب كرد و به آتش كشيد… گاهي بايد مناظرهي علمي نمود، گاهي بايد همچون مؤلفة القلوب با آنها برخورد كرد گاهي بايد تبعيدشان كرد، گاهي بايد اعدام و سنگ سارشان نمود، گاهي بايد مانور داد و رعب و وحشت در دلشان ايجاد كرد و بهترين راه همان هم صدا بودن و متحد بودن دينداران و تشكل هاي اسلامي است كه جلوي نفوذ آنها را بگيرند و آنها را از حيث دفعي بايكوت نمايند و اگر نشد از حيث رفعي با آنها برخورد كنند. در رابطه با دشمنان نادان، غير محارب و غير معاند و خطاي دوستان هم گفته شد كه بايد با آنها مدارا نمود. آن چه مهم است، تشخيص مصاديق است كه در كجا و با چه كسي بايد مدارا نمود و با چه كسي بايد سخت ستيزي و جهاد و دفاع. چه كسي دين فروش است و چه كسي دين فروش نيست.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ميزان الحكمه، ج 4، احاديث، صفحات 582 تا 586.
2. تفسير الميزان، ج 18، سوره محمد.
3. حسين شهيد فرهنگ پيشرو انسانيت از علامه جعفري.
پي نوشت ها:
[1] . لغت نامهي دهخدا، ج 9، ص 624، حرف ب، بايكوت.
[2] . همان.
[3] . فرهنگ كوچك انگليسي، فارسي، «حييم»، تهران، فرهنگ معاصر، چاپ اول، 1372، ص 343.
[4] . محمد/4.
[5] . مسد/1.
[6] . توبه/107.
[7] . نساء/ 148.
[8] . نهج البلاغه، نامهي 62.
[9] . انفال/ 12 و 13.
[10] . حاقه/ 44 و 45.
[11] . حج/ 31.
[12] . غرر الحكم، ج 2، ح 85، ص 153.
[13] . انفال/ 38.
[14] . نهج البلاغه، حكمت 213.
[15] . غررالحكم، ج 1، ح 2177، ص 118.
[16] . نهج الفصاحه، ح 2849، ص 586.
[17] . همان، ح 1063، ص 219.
[18] . كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ج 2، ص 97.