پيرامون نهج البلاغه (1)
پيرامون نهج البلاغه (1)
نهج البلاغه کتاب دوم اسلام و تشيع است و امروزه پس از هرا سال همچنان مي درخشد و غبار کهنگي برآن ننشسته به نظر جنابعالي علل و عوامل آن چيست؟
علل و عوامل متعددي در اين درخشندگي و طراوت مؤثر بوده است که عمده آن دانش بي انتها و علوم زيادي است که آن حضرت از پيامبر اکرم صلي الله عليه واله فرا گرفته بود همان طور که در روايات آمده است رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و اله هزار باب از علم را به امام عليه السلام آموخت که از هر بابي هزار باب ديگر گشوده مي شود. لذا اميرالمؤمنين در پرتو اين دانش گسترده حقايق جهان و نياز انسان را به خوبي مي دانست وبا ديد وسيع الهي از آينده بشريت و تحول و تغييرات خبر داشت و از اسرار عالم خلقت مطلع بود، لذا جامع و کامل سخن مي گفت، آري علي عليه السلام شاگرد مکتب قرآن بود و از آن الهام مي گرفت و تفسير و تأويل اين کتاب آسماني را مي دانست و از آن جا که «لارطب و لا يابس الّا في کتاب مبين»(الانعام-59)هرتر و خشکي در قرآن است-اگر علي عليه السلام خود کتاب مبين نبود لااقل از آن با خبر بود.
نهج البلاغه که يک کتاب حديث به شمار مي آيد امتياز و ويژگي آن به ساير کتب حديثي چيست؟
ويژگي نهج البلاغه و امتياز آن به ساير کتب حديث آن است که در زمان حکومت ظاهري آن حضرت صادر شده است يعني در موقعيتي که امام عليه السلام فرمانده کل قوا بوده و برهمه شؤون فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي اشراف داشته و از عينيت مسايل و رويدادها مطلع بوده و با درگيري ها و کارشکني ها و توطئه ها روبه رو بوده است و همه مشکلات و نيازها به ايشان عرضه مي شده و آن حضرت به همه آن ها پاسخ مي داده است که در زمان هيچيک از ائمه عليه السلام چنين موقعيتي پيش نيامده بود.
عهدنامه مالک اشتر از مشهورترين فرمان هاي امام در نهج البلاغه است، در نظام جمهوري اسلامي ايران چگونه بايد از آن بهره جست، آيا مي توان فقط به استفاده از علمي از آن بسنده کرد؟
البته براين عهدنامه از زمان هاي گذشته ترجمه و شرح هاي زيادي نوشته شده است ولي جاي يک سلسله کارهاي تحقيقاتي ويژه خالي است و آن اين است که در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران که دولت و مجلس اسلامي است و نمايندگان مجلس و اعضاء دولت افتخار پيروي از آن حضرت را دارند به شکل«طرح»يا«لايحه»از سوي دولت يا مجلس مطرح شود، بنابراين بايد گروه هايي در اين رابطه کارهاي عميق علمي انجام دهند تا نتيجه آن در وزه قانونگزاري و در بستر اجراء پياده شود.
خوشبختانه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران رويکرد نسل جوان و تحصيلکرده و نيز مولفان و محققان به نهج البلاغه بسيار بوده است به نظر جنابعالي چه موضوع و عنواني لازم است که بيشتر روي آن کار شود که علاوه برجنبه هاي پژوهشي مورد نيازجامعه امروز است؟
بيشتر بخش هاي نهج البلاغه هنوز هم بکر و سربه مهر است و روي آن کارهاي علمي و پژوهشي انجام نشده است حتي در مسائل اعتقادي و اخلاقي تا چه رسد به موضوعاتي که امروزه به عنوان مطالب جديد مورد بحث و گفتگو است و دنيا بدان ها احساس نياز مي کند و دانشمندان مربوطه درباره آن نظرات متفاوتي داده يا درباره آن اطلاعات ندارند ولي به نظر مي رسد جنبه هاي تربيتي و نکات مهم مربوط به زندگي و اجتماعي سياسي اهميت خاصي دارد و همه مردم اعم از مسلمان و غير مسلمان بدان نياز دارند، همان طور که آن دانشمند انگليسي اظهار مي کرد:اي کاش آن موقعي که علي عليه السلام در مسجد کوفه مي فرمود:«ُسلوني قبل ان تفقدوني»پيش از آن که مرا از دست دهيد از من پرسش کنيد، ما در پاي منبر او بوديم و از اين همه مشکلات علمي مي پرسيديم.
از شروح نهج البلاغه کداميک را بيشتر مي پسنديد و چه خلاء اي را در رابطه با شرح و تفسير نهج البلاغه احساس مي کنيد و آيا نوشتن شرح جديدي که متناسب با زمان باشد را لازم مي دانيد؟
شرح هاي موجود همه خوبند و هر کدام ويژگي خود را دارند ولي با پيشرفت زمان و به وجود آمدن زمينه ها و نيازها جاي حداقل يک شرح جديد با اشراف به موضوعات و علوم روز و استخراج مسايل زمان لازم است مثلاً از حضرت مي پرسند:«سئل عن مسافة ما بين المشرق و المغرب؟»(فاصله بين مشرق و مغرب چقدر است؟)و امام در پاسخ مي فرمايد:«مسيرة يوم للشمس »(قصار294)و يا در مورد مسايل تجاري و اقتصادي مي فرمايد:«شارکوا الذي قد اقبل عليه الرزق»با آن کسي شريک شويد که روي بدو روي آورده است.
با عنايت به مفاهيم و مضامين والا و ارزشمند نهج البلاغه در ابعاد گوناگون، حضرتعالي چه توصيه هايي به حوزويان، دانشگاهيان، جوانان و قشرهاي مختلف در خصوص استفاده و بهره گيري از کتاب شريف نهج البلاغه مي فرماييد؟
توصيه من به طلاب و دانشجويان محترم اين است که از اين گنج گران بها غفلت نکنند و تنها به اين بسنده نکنند که ما يک گوهر ناياب داريم ولي آن را در گاو صندوق بگذارند و در آن را قفل کنند و از آن هيچ بهره يي نبرند. لازم است که مطالعه و تحقيق در اين کتاب را جدي بگيرند و در محضر استادي وارسته تلمذ کنند و آنگاه مفاد و محصول آن را نصب العين خود در زندگي قرار دهند، همان طور که آيت الله شهيد مطهري رحمة الله درباره استادش مرحوم حاج ميرزا علي آقاي شيرازي که نهج البلاغه را از او فرا گرفته بود چنين مي گويد:«سال ها بود که تحصيل مي کردم و مقدمات عربي را در حوزه مقدسه علميه مشهد و سپس در حوزه علميه قم به پايان رسانده بودم…در همه اين مدت نام «نهج البلاغه»بعد از «قرآن»بيش از هر کتاب ديگر به گوشم مي خورد…اما اعتراف مي کنم که با دنياي نهج البلاغه بيگانه بودم تا آن که تصادف کوچکي مرا با فردي آشنا با نهج البلاغه آشنا کرد…از آن پس چهره نهج البلاغه در نظرم عوض شد، گويي کتاب ديگري است…احساس کردم که دنياي جديدي کشف کرده ام…»
براي گسترش فرهنگ نهج البلاغه در جامعه اسلامي و ورود آن به نظام قانونگزاري کشورمان چه پيشنهادي مي فرماييد؟
همان طور که قبلاً عرض کردم بايد يک حرکت جدي و وسيع فرهنگي و علمي با همکاري حوزه هاي علميه و نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه، وزارت فرهنگ و ارشاد، وزارت علوم و تحقيقات فن آوري، مرکز تحقيقات مجلس و…شروع شود و با پشتوانه مالي مناسب که دغدغه تأمين بودجه و حقوق پرسنل و پژوهشگر و تهيه لوازم و امکانات را نداشته باشد، مؤسسات علمي ويژه بررسي و تحقيق درباره عهدنامه مالک اشتر و نامه امام خطاب به حضرت امام حسن عليه السلام و ديگر خطبه ها و نامه ها، را شروع کرده و محصول آن را به جامعه تقديم نمايند.
براي درسي شدن نهج البلاغه درحوزه ها و دانشگاه ها چه نظري داريد؟
بحمدالله با تلاشبنياد نهج البلاغه، رشته نهج البلاغه در مقطع فوق ليسانس براي همه دانشگاه هاي مربوطه به تصويب وزارت علوم و تحقيقات و فناوري رسيده و بعضي دانشگاه ها هم شروع کرده اند اميد است اين حرکت فرهنگي زيربنايي گسترش يابد و با استقبال چشمگير مواجه گردد و ما در آينده نزديک شاهد تأسيس دانشگاه بزرگ نهج البلاغه باشيم.ان شاء الله.
درباره حوزه ها هم با همکاري و مساعدت مديريت حوزه علميه قم مرکز آموزش تخصصي نهج البلاغه راه اندازي شده و حدود پنجاه نفر ازفضلا و طلاب براي يک دوره سه ساله مشغول تحصيل اند که ان شاء الله براي مراکز آموزشي به عنوان استاد تربيت مي شوند و جهت تحقيقات ويژه نهج البلاغه آماده مي گردند و نيز مدارک رسمي حوزه هم به آن ها داده خواهد شد انتظار داريم حوزه هاي مشهد، تبريز و ديگر استان هم زمينه تأسيس اين مرکز را فراهم نموده تا اين آموزش تخصصي را شروع نمايند.
امروز گروه هاي مختلف از نهج البلاغه استفاده مي کنند ولي بعضي هم از آن سوء استفاده کرده و مطابق آراء و نظرات سياسي خود آن را تأويل و تفسير مي کنند معيار صحيح در تأويل و تفسير چيست؟
سوء استفاده از منابع ديني اختصاص به نهج البلاغه ندارد، از قرآن هم در طول تاريخ افراد مغرض و رياست طلب به نفع افکار و اميال خود توجيهات و تأويلات ناصحيح داشته اند لذا اميرالمؤمنين عليه السلام به عبداله بن عباس وقتي او را براي احتجاج با خوارج اعزام مي نمود. فرمود:«لا تخاصمهم بالقرآن فانه حمال ذو وجوه»با قرآن با آن ها احتجاج مکن که قرآن معاني زيادي را برمي تابد، و آنان براساس ميل خود آن را تفسير مي کنند و نظرات گوناگوني را از آن استخراج مي نمايند.
مثلاً کتابي را ديدم به نام «آزادي در نهج البلاغه»که از سوي يکي از گروه هاي سياسي مذهبي منتشر شده بود و نويسنده نقطه نظرهاي سياسي گروه خود را برنهج البلاغه تحميل کرده بود و با تنظيم و ترکيب خاصي از نامه ها و خطبه ها و تقطيع و تأويل هايي در واقع حرف خود را از زبان نهج البلاغه و حضرت اميرعليه السلام القاء کرده بود که اين هم نوعي تحريف است. البته آروز داريم مطالعه و تفکر در نهج البلاغه روزي دل آن ها را نرم و ديد آن ها را اصلاح کرده و به حقايق توجه کرده و راه درست را در پيش گيرند.
سياست و نحوه برخورد حضرت علي (ع)با بدعت گزاران در اسلام و مخالفان چگونه بوده است؟
روش امام در برخورد با مخالفان، ابتدا بحث و گفتگو و استدلال بود. در اين مورد آن حضرت خيلي صبر و تحمل داشت و واقعاً به مخالفان به عنوان يک بيمار نگاه مي کرد و ود چون طبيب حاذق و دلسوز همه تلاش خود را در راه بهبود آنان به خرج مي داد و به نهايت در راه هدايت آن ها مي کوشيد و چنانچه مفيد نمي افتاد باز هم با آن ها برخورد نمي کرد مگر آن که به مزاحمت با مردم و ايجاد ناامني و درگيري اقدام مي کردند که آن حضرت در مرحله سوم با آن ها به شدت برخورد مي کرد. مثلاً خوارج که دوازده هزار نفر بودندوضع
جامعه را برهم زده و قتل و غارت را آغاز کرده و آماده جنگ رسمي با اميرالمؤمنين بودند حضرت با آن ها بسيار صحبت کردند و موعظه نمودند و اندرز دادند و حقايق تاريخي و سفارش هاي رسول اکرم صلي الله عليه و اله و ديگر مطالب آموزنده را تذکر دادند که هشت هزار نفر از آنان برگشتند و توبه کردند، ولي با چهار هزار نفر ديگر که اصلاً به اين سخنان دلسوزانه و منطقي توجه نکرده و آتش جنگ را برافروخته بودند امام قاطعانه برخورد کردند تا به کلي از صحنه خارج شدند، زيرا اداره جامع و حفظ اموال و نفوس از شؤون امامت و خلافت است همان طور که در خطبه(119)فرمود:
«لا ينبغي لي أن أدع الجند و المصر و بيت المال و جباية الارض و القضاء بين المسلمين و النظر في حقوق المطالبين…»
سزاوار نيست که سپاهيان و سرنوشت کشور و بيت المال و ماليات و قضاوت بين مسلمانان و حقوق مردم را رها سازم و به دست فتنه گران بسپارم.
توصيه ها و معيارهاي مورد نظر حضرت(ع)درباره شيوه انتخاب اطرافيان ، مشاوران و حواشي از سوي واليان و حاکمان اسلامي چه بوده است؟و در صورت عدم دقت، تالي فساد و آثار سوء و مخرب گزينش هاي نابجا چيست؟موارد تاريخي را در اين موقله بيان فرماييد:
امام عليه السلام در بخش نامه ها که مهمترين دستورها و برنامه هاي حکومتي آن حضرت است نکات مهمي را در اين باره بيان مي فرمايد که به بعضي از آن ها اشاره مي شود مثلاً به مالک اشتر در عهدنامه معروف که به حق بايد گفت منشور حکومت در جامعه انساني براي هميشه خواهد بود. درباره انتخاب اطرافيان و کارگزاران و مشاوران اين شرايط را بيان مي فرمايد:در بيان حق، صريح و بي پرده باشند، و درکارهاي خلاف که خدا راضي نيست، با تو همراهي نکنند، افراد با تقوي و راستگو باشند و در مدح تو نکوشند و روش تملق و ستايشگري نداشته باشند، و به کارهاي ناکرده بي جا ستايش نکنند زيرا زياده روي در ستايش و تعريف خودپسندي آورد و به سرکشي وادارد، افراد خيرخواه، پاکدل و بردبار، کساني که دير به خشم مي آيند و آسان عذر پذيرند و با ناتوان نرمخو و برقوي دستان سخت گير باشند، گردنکشي آن ها را برنينگزيد، و سستي از کار بازندارد، به همکاري و مشاوره برگزين.
با جوانمردان و کساني که درستکار و پيشينه نيکو دارند، و نيز با سلحشوران، دليران و سخاورزان و بزرگواران بپيوند چرا که آنان به شرف و بزرگواري آراسته اند و شاخساري از ريشه پسنديگيهايند. اطرافيان و همکارانت را پس از آزمودن به کار گمار نه با سهل انگاري و خودرأيي ، و از ميان آنان کارآزمودگان و نجيبان را برگزين از خاندان هاي صالح که در خلق و خوي بزرگوارتر و آبرومندتر و پاکدامن ترند و کمتر به آزمندي ها روي آورند و بيشتر در عاقبت کارها بيانديشند. پيوسته يارانت را مراقب باش و اگر يکي از ان ها دست به خيانتي گشود که گزارش هاي مراقبان پنهان تو برآن اتفاق داشت، به همان گزارش ها بسنده کن و تازيانه کيفر برتنش فرو دار و گريبانش را به خاطر اين کار بگيرد و به خاک مذلتش بنشان و داغ خيانت بر پيشانيش بزن و قلاده بدنامي برگردنش بنه.
پيشنهاد حضرتعالي براي تهيه متن مستند و مصحح از نهج البلاغه چيست؟
در اين رابطه کارهايي انجام شده و کارهاي زياد ديگري هم بايد انجام شود. اما قسمت اول که بنياد آن را انجام داده و زحمات زيادي روي آن کشيده شده است متن مصححي است که با نسخه هاي خطي عتيق مقابله و در سال(1372)چاپ شد، ولي در بخش دوم بايد عرض کنم لازم است تحقيق درباره متن مصحح ادامه يابد زيرا دو کار مهم ديگر باقي مانده است:اول اعراب گذاري و يا تصحيح و تکميل آن است که بايد يک گروه متخصص ادبيات عرب که به تمام فنون و قواعد نجو و صرف و تاريخ ادبيات مربوط اشراف داشته باشند و رشته درسي و تحقيقاتي آن ها باشد به بررسي و اصلاح آن بپردازند.
و دوم نقد و نظر در نسخه بدل هاست که با استدلال علمي، اصح آن انتخاب و اعلام گردد. و اما از نظر استناد، يا اين که کارهاي خوبي انجام شده ولي بايد اين پژوهش ادامه يابد و با مراجعه و مطالعه و استقصاء منابع و متون کهن اين امر را تکميل کرد، متأسفانه از آن جا که امور تحقيقي و علمي و ريشه يابي متون و نسخه هاي خطي عتيق از بازاريابي و تيراژ بالايي برخوردار نيست و در حوزه تجارت و اقتصاد پولساز نمي باشد کمتر به سراغ آن مي روند و چون معمولاً محققان دست شان از مال دنيا خالي و لي دلشان از عشق به کشف و پژوهش مالامال است و همه وقت و عمرشان را صرف اين کار مي کنند، قهراً کارهاي عميق تحقيقاتي ناقص و نيمه کاره مي ماند و مؤسسات و دستگاه هاي فرهنگي مسؤول هم که بودجه هاي کلان براي پژوهش و تحقيق در اختيار دارند، يا اين کارها را نمي شناسند و يا بعضاً اعتقاد ندارند و دل در هواي ديگري دارند وبودجه ها را در چاه ويل امور لاطائل و کم فايده و احياناً مضر مي ريزند و در نتيجه کارهاي اساسي و ماندگار مي ماند و کسي به سراغشان نمي رود.
در اين گونه موارد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و وزارت علوم تحقيقات و فناوري و ديگر مراکز پژوهشي است که بايد بپاخيزند و با اختصاص بودجه مناسب و کافي به محققان وارسته و غير حرفه يي کارهاي اصيل علمي و فرهنگي که هويت کشور بدان ها بستگي دارد اقدام نمايند.
منبع: سالنامه النهج شماره 12- 11