خانه » همه » مذهبی » پيروزي سپاه روم بر ايران چه ارتباطي به مسلمين دارد كه خدا آنرا مايه شادي مومنان دانسته است؟

پيروزي سپاه روم بر ايران چه ارتباطي به مسلمين دارد كه خدا آنرا مايه شادي مومنان دانسته است؟

«غُلِبَتِ الرُّومُ. فىِ أَدْنىَ الْأَرْضِ وَ هُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُون. في‏ بِضْعِ سِنينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُون»روميان مغلوب شدند! (و اين شكست) در سرزمين نزديكى رخ داد امّا آنان پس از (اين) مغلوبيّت بزودى غلبه خواهند كرد. در چند سال(آینده این پیروزی رخ خواهد داد) همه كارها از آن خداست چه قبل و چه بعد (از اين شكست و پيروزى) و در آن روز، مؤمنان (بخاطر پيروزى ديگرى) خوشحال خواهند شد.[۱] در این آیات ابتدا به شکست رومیان از ایرانیان و پس از آن غلبه رومیان بر ایرانیان خبر می دهد. در آیه چهارم این سوره تصریح شده که پس از غلبه روم بر ایران مومنان شاد و خوشحال می شوند.  در حالیکه رومیان که از مومنان و مسلمانان نبودند که پیروزی آنها بر ایران برای آنها شادی بخش باشد، پس چرا در این آیه این پیروزی را موجب خوشحالی مومنان دانسته است؟
برخی مفسران معتقدند ماجرا به نامه ای برمی گردد که پیامبر اسلام‏ صلى الله عليه وآله برای تبلیغ آیین خود به پادشاهان ايران و روم نوشت. خسرو پرويز، شاه ايران نامه رسول خداصلى الله عليه وآله را پاره كرد،ولى قيصر روم به نامه پيامبر احترام گزارد. مسلمانان دوست داشتند روميان – كه به نامه پيامبر احترام كردند – پيروز شوند، ولى آنان شكست خوردند ومسلمانان از اين حادثه ناراحت شدند. خداوند با نزول اين آيات به مسلمانان بشارت داد كه اگر چه روميان شكست خوردند، ولى در آينده نزديك پيروز خواهند شد و آن پيروزى، سبب شادى مؤمنان خواهد شد.آرى، جامعه ايمانى نبايد تنها به درون خود بنگرد، بلكه بايد نسبت به حوادث تلخ و شيرين ساير ملل نيز عكس العمل نشان دهد.[۲] برخی نیز معتقدند شادى مومنان از این پیروزی به این جهت بود كه عظمت قرآن و صدق پيشگويى قاطع آن كه خود يك پيروزى مهم معنوى براى مسلمين محسوب مى ‏شد، در آن روز ظاهر گشت. چرا که در این آیه پیروزی سپاه روم بر ایران پیشگویی شده است و مسلمانان از اینکه این پیشگویی قرآن به وقوع پیوست خوشحال شدند.[۳] پی نوشت:
[۱]. روم،۲-۴
[۲].تفسير نور،مركز فرهنگى درسهايى از قرآن،تهران،۱۳۸۳، ج9، ص179
[۳]. تفسير نمونه،  دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۴، ج‏16، ص: 36

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد