پیامدها و کارکردهای ترسیم ساختار هندسی سورههای قرآن
توجه به ارتباط آیات و مجموعه نگری در تفسیر قرآن، فواید سازنده و نتائج ارزندهای در بردارد. این پیامدها افق جدیدی در درک و دریافت معانی بلند این کتاب آسمانی میگشایند و جلوههای تازهای از اعجاز قرآن را به نمایش میگذارند و بسیاری از شبهات را پاسخ گفته، باب جدیدی را در مباحث علوم قرآنی باز میکنند. البته گفتنی است که برخی از این آثار و فواید از برکات مستقیم بررسی جامع گرایانه سورههاست و برخی دیگر از نتائج تناسب آیات است، اما به لحاظ آنکه ارتباط و تناسب آیات هر سوره بخشی از مفهوم ساختار هندسی سورهها را تشکیل داده و مقدمه ضروری آن به حساب میآید، لذا نتائج حاصله از آن را نیز میتوان در کارنامه ساختار هندسی سورهها درج کرد.
کشف افقهای جدید در اعجاز قرآن کریم
اعجاز قرآن مجید محدود به قلمرو ویژهای نیست و همه چیز قرآن اعجاز است. در پیدایش یک اثر توانمند ادبی گزینش واژهها، آهنگ کلمات و ترکیب آنها نقش بسزایی دارد اما بنیادی ترین اصل در این رابطه، ساختار نهایی متن است که به واژهها و جملات روح میدهد و آنان را به نظم اعجاز گونه میکشاند.
از این رو در آیات تحدی هیچ گاه به تکواژهها و جملات – آیات – همانندطلبی نشده است، بلکه به سوره تحدی شده و از مخالفان خواسته است سورههای همانند قرآن بیاورند. آنچه واژهها، حرفها و جملات پراکنده را به هم قفل کرده و مجموعهای را پدید میآورد تا نام سوره بر آن اطلاق شود، نظم و پیوستگی بین آیات است. از این رو با تکیه بر نظم موجود در سورهها میتوان، دریچه تازهای از اعجاز قرآن را بر روی جهانیان گشود و با ترسیم ساختار هر سوره، ابتکار قرآن را در روش انتقال پیامهای خود به فراگیران از دو بعد آموزشی و هنری نشان داد.
اعجاز در سبک آموزشی قرآن
قرآن کریم کتاب نور و هدایت است و در مسیر هدایت انسانها از ضرب المثلها، داستانهای آموزنده و بیان احکام و مواعظ بهره میجوید. مهمترین ابزار قرآن در تربیت انسانها روش «تعلیمی» است. قرآن با آموزش مستقیم و غیرمستقیم، انسانها را به راه حق و سعادت حقیقی رهنمون ساخته و درک و بصیرت آنها را نسبت به جهان هستی شکل میدهد.
روش تعلیمی قرآن همانند سایر جنبه ها و ابعاد آن، اعجاز است. روش تعلیمی قرآن بر اصل مشارکت فعال مخاطب در فرایند یادگیری بنا شده است. اصول نوین تعلیم و تربیت بر این نکته تأکید دارد که فراگیر تنها چیزهایی را میآموزد که در آموختن آن فعالانه شرکت داشته باشد. اگر فراگیر به فکر کردن و یافتن و کاوش کردن همگام با فرایند یادگیری وادار نشود عملا هیچ چیز را نمیآموزد و اگر مطالبی به او منتقل شود تا آنها را به ذهن بسپارد خیلی زود آن را به فراموشی میسپارد. فعال شدن فکر و اندیشه و به کار افتادن قدرت تجزیه و تحلیل موجب میشود تا فراگیران به جای آنکه همچون مورچگان فقط به جمع آوری و انبار کردن حرفهای دیگران بپردازند، همانند زنبور عسل با اضافه نمودن چیزی از خود – با درک و تفکر در موضوعات – عسل شیرین سعادت و رشد و کمال را به وجود آورند.
قرآن کریم با سبک و روش خاصی که در گزینش عبارات و چینش آیات برگزیده است نیز خواننده خویش را به تفکر و تأمل برای درک معانی و مقاصد آیات وا میدارد. و آنان را در فرایند یادگیری فعال میکند در گزینش واژهها، ظرافت ها و لطافت های خاصی را به کار میبرد و از این طریق نکتههای بسیاری را در ذهن خواننده متفکر میپروراند؛ مثلا در آیه شریفه «لها ما کسبت وعلیها ما اکتبتت» با اینکه کسب و اکتساب هم خانواده هستند اما از آنچه به نفع است با «کسب» ثلاثی مجرد تعبیر شده و از آنچه به زیان است با «اکتساب» ثلاثی مزید تعبیر شده است، این تفاوت در تعبیر خواه ناخواه خواننده را به تفکر وامیدارد که رمز این تفاوت در چیست؟ این نکته رسانیها در گزینش جمع یا مفرد، تقدم و تأخر عبارات و بکار گرفتن واژههای بظاهر مترادف در جای دیگری و با دهها شیوه دیگر اعمال میگردد.
این جنبه اعجازی قرآن، مورد توجه و عنایت بسیاری از قرآن پژوهان واقع شده و کتب و مقالات بسیاری در این باره نگاشته شده است. اسلوب دیگری که قرآن برای فعال کردن خواننده خویش برگزیده در نحوه چینش آیات است. آیات هر سوره در نگاه اول پراکنده و بی ارتباط باهم به نظر میرسند، اما خواننده بتدریج با دقت در روابط آیات و کشف ارتباط بین اجزای تشکیل دهنده یک سوره، به سازماندهی آنها پرداخته و به درک مفاهیم نائل میگردد.
این روش یادگیری در روانشناسی جدید به روش «گشتالتی» معروف است. یادگیری در این مکتب عبارت از کشف روابط بین اجزای تشکیل دهنده یک موقعیت کلی است. بنابراین عنصر اصلی یادگیری بینش یافتن و هدف آموزش ایجاد توانایی درک مفاهیم در فراگیر است تا بدین وسیله قدرت سازماندهی در امور و تفکر منطقی را کسب نماید.
طرفداران نظریه گشتالتی با تکیه بر این اصل توانستهاند خدمات ارزندهای به تعلیم و تربیت جهانی ارائه دهند. آنان معتقدند اجزای به تنهایی بی معنی و نامفهوم هستند، و زمانی که در یک طرح یا زمینه قرار گیرند، معنی و مفهوم مییابند. مانند حروف «ب – ر – ف» که به تنهایی فاقد معنی هستند ولی وقتی در قالب کلمه «برف» عرضه شدند معنی دار میشوند. البته ممکن است برخی از اجزای به تنهایی نیز دارای معنای مستقلی باشند – مانند کلمات یک جمله – اما به طور کلی ترکیب زمانی و مکانی اشیاء و معانی، مجموعهای را به وجود می آورند که مفردات فاقد آن کیفیت میباشند. بر همین اساس آنان معتقدند که اگر در آموزش به جزئیات توجه شود یادگیری به طور کامل حاصل نخواهد شد و اصولا یادگیری ناشی از نگرش کلی بر پدیدهها و ایجاد ارتباط بین اجزای پراکنده است.
نظریه «ساختار هندسی سورهها» با کشف روابط بین آیات سازماندهی آنها در یک طرح کلی و تحت اشراف یک غرض واحد، یکی از اسلوبهای بیانی قرآن را به نمایش میگذارد. این اسلوب با آخرین کشفیات و پژوهشهای متخصصان تعلیم و تربیت منطبق بوده و چند گامی نیز از آنان جلوتر است. در این روش، فراگیر برای کشف روابط اجزای به فعالیت و تکاپو افتاده و با مشارکت فعال در فرایند یادگیری، یافته های خویش را تعمیق میبخشد. بر این اساس معتقدیم که ترسیم ساختار هندسی سورهها میتواند پردهای دیگر از چهره زیبای قرآن را به کناری زده و اعجاز قرآن را در شیوه آموزش و انتقال مفاهیم به خوانندگان به نمایش بگذارد.
منبع: ساختار هندسی سورههای قرآن، محمد خامهگر،صص43-38، سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵